کد مطلب: ۴۲۶۳
تعداد بازدید: ۵۱۲
تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۰
زهرای بتول(س) راز پنهان رسول(ص)| ۱۵
دوستداری پیغمبر و امام و گریستن و بر سر و سینه زدن در عزایشان و بوسیدن سنگ قبر مباركشان و ... حسابی دارد، تعدّی و تجاوز به حقوق مردم از خانواده و دیگران نیز حساب دیگری.

فشار قبر صحابی پیامبر(ص) به سبب بدخُلقی


قصّه‌هایی در تاریخ اسلام آمده كه برخی از آن‌ها جدّاً تكان‌دهنده و آموزنده است و مكرّراً باید تذكّر داده شود.
نقل شده وقتی سعدبن‌معاذ از اصحاب بزرگوار پیامبر اكرم(ص) كه شدیداً مورد علاقه‌ی آن‌حضرت بود، از دنیا رفت، پیامبر اكرم(ص) از جنازه‌اش تجلیل فراوان نمود و می‌فرمود، فرشتگان به تشییع سعد آمده و او را تا كنار قبر بردند. خود حضرت داخل قبر رفت و جنازه را گرفت و در قبر گذاشت و سنگ‌ها را روی آن چید! مادر سعد كه آنجا حاضر بود، از این تجلیل رسول اكرم(ص) آن چنان مشعوف شد كه بی‌اختیار گفت:
«هَنیئاً لَكَ الْجَنَّةُ یا سَعْدُ»؛
«گوارا باد بر تو بهشت، ای سعد».
اینجا پیامبر اكرم(ص) برای توجّه دادن مردم به دقّتِ حساب روی اعمالِ انسان فرمودند: ای مادر سعد! این چنین نیز اطمینان خاطر نداشته باش! هم‌اكنون قبر فشارش داد! این گفتار رسول خدا(ص) مایه‌ی تعجّب حضّار شد. گفتند: چطور یا رسول‌الله؟! مادر كه از او راضی است، ما هم كه او را می‌شناسیم مردی عابد و زاهد و نیكوكار بود. این هم تجلیلی كه شما از جنازه‌اش كردید. پس سرِّ عذابش چیست؟! فرمودند: تمام این فضائل كه درباره‌اش گفتید درست است ولی جرم بزرگ او این بود كه در خانه با همسرش بدخُلق بود![1] این فشار قبر برای آن بدخُلقی با همسرش است؛ یعنی حساب‌ها كاملاً از هم جداست و هرگز این موارد را با هم مخلوط نكنید.


فشار قبر، بازتاب فشار روانی همسران به یكدیگر


دوستداری پیغمبر و امام و گریستن و بر سر و سینه زدن در عزایشان و بوسیدن سنگ قبر مباركشان و ... حسابی دارد، تعدّی و تجاوز به حقوق مردم از خانواده و دیگران نیز حساب دیگری. این فرمان قاطع قرآن است كه:
«...مَنْ یعْمَلْ سُوءاً یجْزَ بِهِ...»؛[2]
«...هر آدم بدعملی باید كیفر ببیند...».
بسیاری هستند كه میان مردمی‌شان بسیار خوب است. در برخورد با دیگران نرم و ملایم و مؤدّب و متبسّم و خوش رو و خوش سخنند.
«اَلْكاظِمِینَ الْغَیظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ»[3] هستند.
ولی وقتی وارد خانه می‌شوند، گویی یك شعله‌ی آتش به انبار باروت رسیده است! به اندك بهانه‌ای داد و فریاد و خشونت بی جا نسبت به زن و دیگر افراد خانواده سر می‌دهند! آن بیچاره‌ها هم فشار می‌خورند و دم بر نمی‌آورند. امّا این فشارهای روحی، حساب و عذاب دارد. این عالم، عالم عدل است و بنیانگذار این عالم سراسر عدل و حساب، فرموده است:
«وَ مَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَهُ»؛[4]
«به قدر سنگینی ذرّه‌ای از بدی، به حساب گذاشته می‌شود».
آن دل‌های آزرده از دست شما باید جبران شود . انتقام آن فشار روحی كه یك زن بی گناه از دست شوهر بدخلق خود دیده، باید گرفته شود. شما كه فضای خانه را با خلق تند و خوی خشونت‌بار خود به قبری تنگ و تاریك و پرفشار برای زن و فرزندانت تبدیل كرده‌ای، بدان! به محض انقطاع روح از بدنت، عالم برزخ نیز برای تو قبری تنگ و تاریك و پرفشار خواهد شد! تا در برزخید، اینچنین گرفتارید؛ تا محشر به پا شود و هر كس به جزای مناسب خود برسد.
نیك و بد هر چه كنی بهر تو خوانی[5] سازند
 جز تو بر خوانِ بد و نیك تو، مهمانی نیست
گنه از نَفس تو می‌جوشد و شیطان بدنام!
 جز تو بر نَفس بد اندیش تو، شیطانی نیست!


امان از دینداران دین‌نشناس!


«قالَ الصّادِقُ(ع) رَحِم اللهُ عَبْداً اَحْسَنَ فِی ما بَینَهُ وَ بَینَ زَوْجَتِهِ»؛[6]
«مشمول رحمت خدا باد آن بنده‌ای كه بین خود و همسرش رابطه‌ی نیك برقرار كرده و خوش رفتار باشد».
همچنین از رسول الله(ص) نقل شده:
«مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَیعَ مَنْ یعُولُ»؛[7]
«ملعون است، ملعون، آن كسی كه حقوق عائله‌اش را ضایع كند».
از آن طرف هم فرموده است، مردی كه در كارهای خانه به همسرش كمك كند، به تعداد موهای بدنش ثواب یك سال عبادت برایش نوشته می‌شود؛ آن هم عبادتی كه روزها روزه‌دار و شب‌ها شب زنده‌دار باشد و برای هر قدمش، عمره‌ی مقبول در نامه‌ی عملش نوشته می‌شود. ما نباید همه‌اش دنبال عمره‌های بیرون برویم. در خانه هم عمره و حجّ مستحبّی داریم. عمل به وظایف، منظور است! اِعمال سلیقه در دین نكنید. ابتدا باید دین شناس باشیم و پی به وظائف خود در هر شرایطی ببریم تا بتوانیم دیندار خوبی باشیم. ما اكثراً دیندارانی دین‌نشناس هستیم كه وظائف دینی خود را در هر شرایط خاصّی نشناخته‌ایم!!


فلسفه‌ی تجلیل رسول اکرم(ص) از فاطمه‌ی زهرا(س)


به تناسب ایام فاطمیه مقتضی است محور سخن، گوشه‌ای از حالات نورانی حضرت صدّیقه‌ی كبری فاطمه‌ی زهرا(س) باشد و آنچه در این مجال منظور است، این است كه چگونگی رفتار پیامبراكرم(ص) و آن همه تجلیل و تكریم كه آن حضرت درباره‌ی آن ودیعه‌ی الهیه روا می‌داشته است، تنها روی محبّت پدر و فرزندی نبوده و همچنین تنها برای نشان دادن فضایل و مناقب شخصی آن سَرورِ بانوان جهان نبوده است؛ بلكه آن همه تجلیل و تكریم از طریق رفتار و گفتار، به‌منظور زمینه سازی برای حفظ اساس دین خدا بوده است! زیرا می‌دانیم كه «دین»، تنها وسیله‌ی حركت انسان به سوی خداست! و از این جهت می‌توان گفت، «دین» غایتِ خلقتِ عالم است چه آن كه قرآن كریم مقصود اصلی از آفرینش آسمان‌ها و زمین و كلّ كائنات را، تأمین سعادت انسان نشان می‌دهد و می‌فرماید:
«وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْاَرْضِ جَمیعاً مِنْهُ...»؛[8]
«تمام آنچه را كه در آسمان‌ها و زمین است، مسخّر شما [آدمیان یعنی در مسیر خدمتگزاری شما] قرار داده است...».
هدف از خلقت انسان را هم مشخص فرموده است:
«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإنْسَ إلاّ لِیعْبُدُونِ»؛[9]
«من نیافریدم من جنّ و انس را، مگر برای اینكه عبادتم كنند»!!
معنای عبادت خدا نیز حركت در مسیر تقرّب به خدا و سرانجام، رسیدن به لقا و دیدار خداست كه:
«یا أَیهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إلى‌ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِیهِ»؛[10]
«تو ای انسان! بار سفر بسته‌ای و با تلاش مستمرّ، رو به خدایت می‌روی و در پایان این سفر، به دیدار وی نائل خواهی گشت».
و بدیهی است كه این سیر و این سفر، راهی خاصّ و برنامه‌ای مخصوص دارد و آن همان است كه از آن تعبیر به «دین» می‌کنیم و «دین» مجموعه‌ای از معارف و اخلاق و احكام است كه از جانب خدا تشریع و تنظیم گشته و به وسیله‌ی پیامبران خدا به عالم انسان ابلاغ شده كه:
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها...»؛[11]
«چهره‌ی [جان] خود را به سمت دینِ خالصِ پاك، مستقیم بدار! همان دینی كه خدا فطرت آدمیان را بر آن سرشته است...».
«...لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللهِ...»؛
«...این [سرشت و این] خلقت، تبدیل ناپذیر است...».
«...ذلِكَ الدِّینُ الْقَیمُ...»؛[12]
«...این دین، آیینی ثابت و استوار و برای همیشه پابرجاست...».


بی‌ثمر بودن رسالت بدون برخورداری از ولایت


و این دین نیز پس از طی مراحل مقدّماتی‌اش به وسیله‌ی انبیای پیشین(ع) به دست حضرت خاتم‌الانبیا(ص) به سر حدّ كمال خود رسید و با دمیدنِ روحِ ولایت علی امیرالمؤمنین(ع) بر پیكرش، حیات ابدی یافت و شارع اقدسش فرمود:
«...الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً...»؛[13]
«...امروز [كه علی به دست پیامبر خاتم منصوب به خلافت رسول و ولایت امّت گردید] دین شما را كامل كرده و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را بر این كه دین و آیین شما باشد، پسندیدم...».
یعنی؛ اگر علی نبود، اسلام، اصلاً دین مرضی خدا نبود و از این رو پیامبراكرم(ص) از سوی خدا مورد تهدید قرار گرفت كه:
«یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ...»؛[14]
«ای رسول! ای پیام‌رسان! آنچه را [كه در مورد علی از خدایت] به تو نازل شده، به مردم برسان و اگر چنین نكنی، ابلاغ رسالت خدا را ننموده‌ای...»!!
یعنی، اگر علی به ولایت امّت تعیین نشود، در واقع رسالت تو پوچ و بی ثمر خواهد شد و پوچی رسالت تو، مستلزم پوچی رسالت تمام انبیاء و رسل خواهد شد و نتیجتاً خلقت عالم لغو و سرانجام، حكمت خدا زیر سؤال خواهد رفت كه هدف از آفرینش این نظام محیرالعقول چه بوده است؟! بنابراین هدف اصلی از آفرینش عالم، حضرت علی(ع) است چرا كه روح دین كه تنها وسیله‌ی نیل انسان به لقاءالله است، علی است! از آن سو حضرت رسول اكرم(ص) از طریق وحی خدا می‌دانست كه پس از رحلت او، حضرت علی(ع) كه روح دین است، شدیداً مورد هَجْمه‌ی دشمن قرار خواهد گرفت و آن چنان او را از صحنه بیرون كرده و منزوی‌اش می‌سازند كه نه تنها سلامش نمی‌كنند بلكه به سلامش هم جواب نمی‌دهند! صورت كامل این انزوا در سخنان اندوهبار حضرت فاطمه(س) منعكس است كه وقتی پس از ایراد آن خطابه‌ی آتشین از مسجد به منزل برگشت و علی(ع) را در گوشه‌ی خانه، زانو در بغل نشسته دید، با جملاتی كه غصّه و غم در آن موج می‌زد و آتش مصیبت‌زدگی از آن شعله می‌كشید، خطاب به علی مظلوم عرض نمود:
«یا ابْنَ اَبی طالِبِ اِشْتَمَلْتَ شِمْلَةَ الْجَنین وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنین»؛
«ای فرزند ابوطالب! همچون جنین در گوشه نشسته‌ای و همچون شخص متّهم از مردم پنهان شده‌ای»!


خودآزمایی


1- دلیل آن همه تجلیل و تكریم حضرت زهرا(س) توسط پیامبر اکرم(ص) از طریق رفتار و گفتار چه بود؟
2- معنای عبادت خدا را بیان کنید.
3- هدف اصلی از آفرینش عالم چیست؟ چرا؟ 
 

 پی‌نوشت‌ها


[1]ـ نقل از امالی شیخ طوسی، صفحه‌ی ۲۹۸.
[2]ـ سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۱۲۳.
[3]ـ سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی ۱۳۴.
[4]ـ سوره‌ی زلزال، آیه‌ی ۸.
[5]ـ خوان: سفره.
[6]ـ وسائل‌الشّیعه، جلد ۱۴، صفحه‌ی ۱۲۲.
[7]ـ وسائل‌الشّیعه، جلد ۱۴، صفحه‌ی ۱۲۲.
[8]ـ سوره‌ی جاثیه، آیه‌ی ١٣.
[9]ـ سوره‌ی ذاریات، آیه‌ی ٥٦.
[10]ـ سوره‌ی انشقاق، آیه‌ی ٦.
[11]ـ سوره‌ی روم، آیه‌ی ٣٠.
[12]ـ همان.
[13]ـ سوره‌ی مائده، آیه‌ی ٣.
[14]ـ سوره‌ی مائده، آیه‌ی ۶۷.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: