کد مطلب: ۴۲۷۳
تعداد بازدید: ۱۸۶۶
تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱۳۹۹ - ۱۶:۰۰
خطبه فدک | ۸
و «نماز»، شما را از کبر منزّه می‌کند، چرا؟ چون سراسر نماز کُرنش است. ابتدای نماز می‌گویی: «اللهُ اکبر»، یعنی او بزرگ است و همه کوچکند و خودت کوچکتر از همه. رکوع و سجده و همه‌ی اعمال و گفتار نماز حاکی از اقرار به نقص و کوچکی انسان در مقابل عظمت خداوند است.

فصل اوّل: سخنرانی حضرت زهرا(س) | ۷


 
آثار برخی از معارف و احکام


فَجَعَلَ اللهُ الإیمانَ تَطْهیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ
یعنی خداوند «ایمان» را برای پاکی شما از شرک قرار داد؛ یعنی اثر ایمان، پاک شدن دل‌ها از کثافات است. به عبارت دیگر ایمان، «نور» و شرک، «ظلمت» است.
وَ الصّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ
و «نماز»، شما را از کبر منزّه می‌کند، چرا؟ چون سراسر نماز کُرنش است. ابتدای نماز می‌گویی: «اللهُ اکبر»، یعنی او بزرگ است و همه کوچکند و خودت کوچکتر از همه. رکوع و سجده و همه‌ی اعمال و گفتار نماز حاکی از اقرار به نقص و کوچکی انسان در مقابل عظمت خداوند است.
وَ الزَّکاةَ تَزْکیةً لِلنَّفسِ وَ نِماءً فِی الرِّزْقِ
و «زکات» را قرار داد تا نفس، از آلودگی پاک شود و روزی، وسعت یابد. در این بحث با هم بودن این دو معنا با یکدیگر است؛ یعنی به مال دنیا تعلّق نداشته باش؛ نه اینکه اصلاً مال دنیا نداشته باش، بلکه به آن تعلّق پیدا نکن! در این صورت، از طرفی زکات می‌دهی، از طرف دیگر وسعت در رزق می‌یابی.
وَ الصِّیامَ تَثْبِیتاً لِلإِخْلاصِ
و «روزه» را برای «تثبیت اخلاص» قرار داد. در میان جمیع اعمالی که انسان برای خدا و «قربة إلی الله» انجام می‌دهد یک عمل عبادی وجود دارد که هیچ مظهری ندارد و انسان می‌تواند آن را «مخلصاً لِلّه»، یعنی فقط برای خدا انجام دهد به طوری که هیچ‌کس نفهمد و آن عمل روزه است. اعمال دیگر هر یک نشانه و اثر ظاهری دارند که دیگران از آن باخبر می‌شوند، امّا روزه را فقط آدمی می‌داند و خدا، مگر اینکه خود انسان بخواهد به دیگران بگوید که آن بحث دیگری است. پس اثر این عمل، یعنی روزه همانا تثبیت اخلاص است.
وَ الْحَجَّ تَشْییداً لِلدِّینِ
و «حجّ» را برای «رفعت دین» قرار داد. حجّ از نظر باطن، ترک علائق و کوچ کردن انسان می‌باشد و از نظر ظاهر همان اجتماع عظیمی است که آیین یکتاپرستی و توحیدی را تقویت می‌کند.
وَالْعَدْلَ تَنْسیفاً لِلْقُلُوبِ
و «عدالت» را قرار داد برای اینکه دل‌ها به هم وابسته و با هم هماهنگ شوند.
وَ طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ
و «اطاعت ما اهل بیت» را واجب کرد، چون موجب «نظم شریعت و ملّت» می‌گردد؛ چراکه همه بر محور یک امام جمع می‌شوند و اجتماع می‌کنند.
وَ إمامَتَنا أماناً مِنَ الْفُرْقَةِ
و «امامت» ما را محوری برای «جلوگیری از تفرقه» قرار داد. هر جماعتی اگر محوری نداشته باشد که همه دور آن محور حرکت کنند، به تدریج دچار چند دستگی و تفرقه و بالاخره نابودی می‌شوند. پس امامت را واجب کرد تا هر کسی مدّعی رهبری نشود و ملوک‌الطوایفی که موجب از بین رفتن دین است به وجود نیاید.
وَ الْجِهادَ عِزّاً لِلإسْلامِ وَ ذُلّاً لِأهْلِ الْکُفْرِ وَ النِّفاقِ
و «جهاد» را برای «عزّت اسلام و ذلّت اهل کفر و نفاق» واجب قرار داد.
وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَی اسْتیجابِ الْأجْرِ
و «بردباری» را برای «استحقاق پاداش» قرار داد. شاید منظور پایداری در جهاد باشد.
وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعامَّةِ
و «امر به معروف» را برای مصلحت اجتماعی تعیین کرد تا جامعه به فساد کشیده نشود.
وَ بِرَّ الْوالِدَینِ وِقایةً مِنَ السَّخَطِ
و «نیکی به پدر و مادر» را برای «مصونیت آدمی از غضب الهی» واجب نمود.
وَصِلَةَ الْأرْحامِ مِنْسَاةً فِی الْعُمْرِ وَ مِنْماةً لِلْعَدَدِ
و «صله‌ی رحم» را قرار داد که موجب «طولانی شدن عمر» و وسیله‌ای برای تکثیر است. این طبیعی است که وقتی عمرها طولانی شود قهراً مرگ و میر کم شده و تعداد مسلمان‌ها زیاد می‌شود. در صدر اسلام هم ازدیاد نسل مسلمین مورد احتیاج بود، چون از نظر عدد در قلّت بودند.
وَ الْقِصاصَ حَقْناً لِلدِّماءِ
و «قصاص» را برای «حفظ خون‌ها» واجب ساخت. طبعاً اگر کسی بداند در مقابل قتل، قصاص می‌شود خود به خود دیگر اقدام به قتل و جنایت در جامعه کم می‌شود و در نتیجه حرمت خون انسان‌ها محفوظ می‌ماند.
وَ الْوَفاءَ بِالنَّذْرِ تَعْریضا لِلْمَغْفِرَةِ
و «وفای به نذر» را قرار داد تا انسان خود را در معرض مغفرت الهی قرار دهد.
وَ تَوْفِیةَ الْمکاییلِ وَ الْمَوازینِ تَغْییراً لِلْبَخْسِ
و «وفا در کیل و وزن کردن» را واجب نمود، برای اینکه حقّ دیگران ضایع نشود؛ یعنی وفاداری به مقیاس‌ها و موازین را واجب کرد تا دچار کم‌فروشی نشوید.
وَ النَّهْی عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیهاً عَنِ الرِّجْسِ
و «نهی از شراب» را قرار داد تا شما را از پلیدی‌ها بازدارد.
وَ اجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجاباً عَنِ اللَّعْنَةِ
و «دوری از نسبت زشت دادن به دیگران» را واجب کرد تا خود را در معرض لعنت الهی قرار ندهید.
وَ تَرْکَ السِّرْقَةِ ایجاباً لِلْعِفَّةِ
و «ترک دزدی» را واجب کرد تا عفیف و پاک بمانید.
وَ حَرَّمَ اللهُ الشِّرْکَ إخْلاصاً لَهُ بِالرُّبوبِیَّةِ
و خدا شرک را حرام کرد تا به ربوبیت او اخلاص پیدا کنید. خدا می‌گوید: از دیگران پیوندت را قطع کن تا به من بپیوندی! گسستن از غیر، پیوستن به ربّ را در پی دارد و پیوند به خدا فقط اخلاص است.


دعوت به تقوا و کسب معرفت


از اینجا حضرت به بیان دستورات قرآن می‌پردازند:
اتَّقُواللهَ حَقَّ تُقاتِهِ
پس حریم حق را آن‌طور که سزاوار حفظ حریم خدا است پاس بدارید! حضرت زهرا(س) تا اینجا فهرستی از واجبات و محرّمات را ارائه و سپس آثار هر یک از آن‌ها را بیان نمود. حال می‌فرماید: به این اوامر و نواهی مقیّد باشید و عمل کنید!
وَ لاتَمُوتُنَّ إلاّ وَ أنْتُمْ مُسْلِمُونَ
و مراقب باشید که مسلمان از دنیا بروید! یعنی طوری عمل کنید که در هنگام مرگ مسلمان مانده باشید.
وَ أَطیعُواللهَ فیما أمَرَکُمْ بِهِ وَ نَهاکُمْ عَنْهُ
و خدا را در آنچه به شما امر و نهی کرده است اطاعت کنید! یعنی اوامر او را عمل کن و نواهی‌اش را ترک نما!
فَإنَّهُ «اِنَّما یخْشَی اللهُ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»[1]
همانا بندگان دانای خدا از خدا بیم دارند. تا اینجا حضرت زهرا(س) به بیان اعتقادات از آفرینش گرفته تا اصول و فروع و اخلاقیات و آثار واجبات و محرّمات پرداخت، امّا از اینجا به بعد لحن سخن تغییر می‌کند.


معرفی خویشتن


ثُمَّ قالَتْ: أَیُّهَا النّاسُ، اِعْلَمُوا أنّی فاطِمَةُ و أبی مُحَمَّدٌ
سپس گفت: ای مردم! بدانید من فاطمه‌ام و پدرم محمّد(ص) است. اینجا آدمی به فکر می‌رود که مگر او را نمی‌شناختند که دوباره خود را معرّفی می‌کند؟ امّا دقّت در عبارات بعدی مسأله را روشن می‌سازد.
أقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً وَ لاأقُولُ ماأَقُولُ غَلَطاً و لا اَفعَلُ ما أفْعَلُ شَطَطاً
می‌گویم، آن‌هم نه یک‌بار، بلکه تکرار می‌کنم و هیچ‌گاه در گفتارم اشتباه ندارم و کارهایی که انجام می‌دهم بر خلاف حق نیست. پس از معرّفی خود که من فرزند چنان پدری هستم تأکید می‌کند که همه‌ی گفتار و کردارم صحیح و درست است و بلافاصله این آیه را قرائت می‌کند که:
«لَقَدْ جائَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیکُمْ بِالْمؤمنینَ رَؤوُفٌ رَحیمٌ»[2]
هر آینه رسولی از خودتان برای شما آمد، وقتی بر شما سختی و فشار وارد می‌شد برای او سخت و ناگوار بود. در هر چه که خیر شما در آن قرار داشت او حریص بود؛ یعنی می‌خواست به شما خیر برساند و نسبت به مؤمنین مهربان بود.
حضرت زهرا(س) در این عبارات می‌خواهد بگوید رسول خدا به این اندازه غمخوار و دلسوز شما بود و همواره می‌خواست به شما خیر برساند. من دختر چنین کسی هستم! آیا رفتاری که با من کردید سزاوار بود؟ آیا این صحیح بود؟... حضرت زهرا(س) در ادامه می‌فرماید:
فَإنْ تَعْزُوهُ وَ تَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ أبی دُونَ نِسائِکُمْ وَ أخَا ابْنِ عَمّی دُونَ رِجالِکُمْ
و اگر به نسب پیغمبر اکرم(ص) مراجعه کنید و او را بشناسید، می‌فهمید که او پدر من است نه پدر زن‌های شما و او برادرِ پسرعموی من است نه برادرِ مردان شما. با این نحو استدلال همه‌ی حاضران در مجلس غافل‌گیر شدند، زیرا می‌گوید: شما معتقدید که پدر من پیغمبر است، من هم فرزند او هستم و او، برادر همسر من است. چقدر زیبا است! بدون اینکه اسم علی(ع) را ببرد می‌گوید: پیغمبر خدا برادرِ پسرعموی من است و بدین ترتیب به ماجرای «عقد اخوّت» اشاره می‌کند. همه می‌دانستند پیغمبر اکرم(ص) پس از ورود به مدینه بین مهاجرین و انصار عقد اخوّت و برادری بستند، امّا طرف عقد اخوّت خودشان را حضرت علی(ع) قرار داد. این یک اخوّت حساب شده و معنوی بود.
وَ لَنِعْمَ المَعْزِیُّ إِلَیهِ
و چه سعادتمند است کسی که به او نسبت داده شود؛ یعنی کسی که به پدرم، پیغمبر اکرم(ص) نسبت معنوی و روحی داشته باشد سعادتمند است. منظور حضرت علی(ع) است که شایستگی اخوّت معنوی با رسول اکرم(ص) را یافت. حضرت(س) چه بسا عظمت همسر خود را بیان می‌کند که او در سطح روحیات و معنویات پیغمبر اکرم(ص) است و همان مرتبه و عظمت می‌باشد، چون حقیقت «عقد اخوّت» بر اساس یک نوع «هماهنگی روحی» است. حضرت باز هم نمی‌گوید: او همسر من است، بلکه می‌گوید: او پسرعموی من است.


خودآزمایی


1- چرا نماز انسان را از کبر منزّه می‌کند؟
2- به چه دلیل امامت واجب شده است؟
3- حضرت زهرا(س) با بیان آیه 128 سوره توبه چه چیزی می‌خواهد بگوید؟
 

پی‌‌نوشت‌ها


[1]. سوره‌ی مبارکه‌ی فاطر، آیه ۲۸.
[2]. سوره‌ی مبارکه‌ی توبه، آیه ۱۲۸.
 
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله مجتبی تهرانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: