فصل چهارم: حماسهی بزرگ| ۲
بخش نخست: توحید و صفات خداوند و هدف آفرینش
اَلْحَمْدُ للهِ عَلى ما اَنْعَمَ وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلى ما اَلْهَمَ وَ الثَّناءُ بِما قَدَّمَ، مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ ابْتَدَأها، وَ سُبُوغِ آلاءٍ اَسْداها، وَ تَمامِ مِنَنٍ والاها!
جَمَّ عَنِ الْاِحْصاءِ عَدَدُها، وَ نَأى عَنِ الْجَزاءِ اَمَدُها، وَ تَفاوَتَ عَنِ الْاِدْراکِ اَبَدُها، وَ نَدَبَهُمْ لاِسْتِزادَتِها بِالشُّکْرِ لاِتِّصالِها وَ اسْتَحْمَدَ اِلَى الْخَلائِقِ بِاِجْزالِها، وَ ثَنّى بِالنَّدْبِ اِلى اَمْثالِها.
وَ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شریکَ لَهُ، کَلِمَةً جَعَلَ الْاِخْلاصَ تَأْویلَها وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُولَها، وَ اَنارَ فِی الْفِکَرِ مَعْقُولَها.
اَلْمُمْتَنِعُ مِنَ الْاَبْصارِ رُؤْیَتُهُ، وَ مِنَ الٌاَلْسُنِ صِفَتُهُ، وَ مِنَ الْاَوْهامِ کَیْفِیَّتُهُ.
اِبْتَدَعَ الْاَشْیاءَ لا مِنْ شَیْءٍ کانَ قَبْلَها، وَ اَنْشَأَها بِلا احْتِذاءِ اَمْثِلَةٍ امْتَثَلَها.
کَوَّنَها بِقُدْرَتِه وَ ذَرَئَها بِمَشِیَّتِهِ، مِنْ غَیْرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلى تَکْوینِها، وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فِی تَصْویرِها اِلاّ تَثْبیتاً لِحِکْمَتِهِ، وَ تَنْبیهاً عَلى طاعَتِهِ، وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ، وَ تَعَبُّداً لِبَرِیَّتِهِ وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ، ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلى طاعَتِهِ وَ وَضَعَ الْعِقابَ عَلى مَعْصِیَتِهِ، ذِیادَةً لِعِبادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیاشَةً لَهُمْ اِلى جَنَّتِهِ.
خدا را بر نعمتهایش سپاس مىگویم، و بر توفیقاتش شکر مىکنم، و بر مواهبى که ارزانى داشته، ثنا مىخوانم.
بر نعمتهاى گستردهاى که از آغاز به ما داده.
و بر مواهب بىحسابى که به ما احسان فرموده.
و بر عطایاى پى در پى که همواره ما را مشمول آن ساخته.
نعمتهایى که از شماره و احصاء بیرون است.
و بخاطر گستردگى در بستر زمان هرگز قابل جبران نیست.
و انتهاى آن از ادراک انسانها خارج است.
بندگان را براى افزایش و استمرار این مواهب به شکر خویش فراخوانده.
و خلائق را براى تکمیل آن به ستایش خود دعوت نموده.
و آنان را براى بدست آوردن همانند آنها تشویق فرموده.
و من شهادت مىدهم که معبودى جز خداوند یکتا نیست.
بىمثال است، و شریک و مانند ندارد.
این سخنى است که روح آن اخلاص است، و قلوب مشتاقان با آن گره خورده، و آثار آن را در افکار پرتوافکن شده.
خدایى که رؤیتش با چشمها غیرممکن است، و بیان اوصافش با این زبان، محال، و درک ذات مقدسش براى عقل و اندیشهها ممتنع است.
موجودات جهان هستى را ابداع فرمود، بىآنکه چیزى پیش از آن وجود داشته باشد.
و همهی آنها را ایجاد کرد، بىآنکه الگو و مثالى قبل از آن موجود باشد.
آنها را به قدرتش تکوین نمود، و به ارادهاش خلقت کرد، بىآنکه به آفرینش آنها نیاز داشته باشد، یا فائدهاى از صورتبندى آنها عائد ذات پاکش شود.
جز اینکه مىخواست حکمتش را از این طریق آشکار سازد.
مردم را به اطاعتش دعوت کند.
قدرت بىپایان خود را از این دریچه نشان دهد.
خلائق را به عبودیت خود رهنمون گردد.
و دعوت پیامبرانش را از طریق هماهنگى تکوین و تشریع قوت بخشد.
سپس براى اطاعتش پاداشها مقرّر فرموده، و براى معصیتش کیفرها.
تا بندگان را بدین وسیله از خشم و انتقام و عذاب خویش رهایى بخشد، و به سوى باغهاى بهشت و کانون رحمتش سوق دهد.
تفسیر فشرده:
در بخش آغازین خطبه مسائلى به چشم مىخورد که شایستهی دقت است:
۱ـ با توجه به این حقیقت که نعمتهاى پروردگار سراسر وجود ما را احاطه کرده و از فرق تا قدم در آن غرق شدهایم، همین امر حس شکرگزارى را در ما زنده کرده و به معرفت ذات پاکش دعوت مىکند.
این همان است که علماى علم کلام ـ عقائد ـ تحت عنوان «وجوب شکر منعم» در مسألهی خداشناسى و وجوب معرفة الله روى آن تکیه مىکنند.
۲ـ اگر خداوند بندگان را به شکر نعمتهایش دعوت کرده، نه به خاطر نیاز اوست، بلکه براى آن است که بندگان از این طریق شایستگى بیشتر کسب کنند و مشمول نعمتهاى افزونترى گردند ـ دقت کنید.
۳ـ بندگان از اداى حق شکر او عاجزند، چرا که توفیق شکرگزارى او خود نعمت تازهاى است، و ابزار شکرش ـ فکر و دست و زبان ـ همه از نعمتهاى اویند، بنابراین جز اعتراف به عجز، کارى از آنها ساخته نیست.
بنده همان به که ز تقصیر خویش / عذر به درگاه خداى آورد
ورنه سزاوار خداوندیش / کس نتواند که بجاى آورد
۴ـ روح توحید همان اخلاص است، پاک کردن روح از غیر خدا، و دل دادن در گرو محبت او و سر نهادن بر فرمانش، و خلاصه هر چه در مخالفت با اوست بدست فراموشى سپردن و هر چه غیر اوست به طاق نسیان زدن!
۵ـ در حقیقت توحید در سرشت آدمیان از آغاز نهفته است، و این نور الهى در اعماق جان همهی انسانها مىدرخشد، و هر کس در باطن خویش فریاد «الله اکبر» را مىشنود و به همین دلیل به هنگام وزش طوفانهاى سخت زندگى و پاره شدن پردههاى غفلت و بىخبرى از هر زمان آشکارتر مىدرخشد، و هر کس را بىاختیار به سوى خود جذب مىکند و «لا اله الاّ هو» مىگوید.
۶ـ نه کنه ذاتش با اندیشههاى ژرف درک مىشود که:
کُلَّما مَیَّزْتُمُوهُ بِاَوْهامِکُمْ فِی اَدَقِّ مَعانِیهِ مَخْلُوقٌ مَصْنُوعٌ مِثْلُکُمْ مَرْدُودٌ اِلَیْکُمْ.[1]
و نه بر کنه صفاتش کسى راه مىیابد. بنابراین همه باید اعتراف کنیم که:
وَ ما عَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ[2]
تو را چنانکه حق معرفت توست نشناختیم.
ما عَبَدْناکَ حَقَّ عِبادَتِکَ[3]
و آنگونه که شایستهی عبودیت توست پرستش نکردیم.
۷ـ یکى از مسائل مهم در امر خلقت این است که در آغاز، مادهاى وجود نداشت که خداوند این جهان را از مادههاى پیش ساختهاى بیافریند، بلکه آفرینش بعد از عدم محض صورت گرفت، و این خلقت مخصوص به ذات پاک خداوند است که حتى تصور آن براى گروهى مشکل است.
۸ـ مسألهی مهم دیگر در آفرینش این است که صورتگران همیشه در تصویر و نقش آفرینى خود از امور طبیعى الهام مىگیرند، و گاه اشکال مختلفى را به هم مىآمیزند و شکل جدیدى را ابداع مىکنند، اما خداوند ابداعگرى است که بدون هیچ طرح و الگوى قبلى، جهان را صورتبندى کرده و ترسیم نموده است.
۹ـ بحث مهم دیگرى که در این بخش از خطبهی تاریخى بانوى اسلام(س) آمده، بىنیازى مطلق خداوند از همه چیز است.
بدیهى است وجودى که از هر نظر نامتناهى و بىپایان است نیاز در ذات پاک او راه ندارد، چرا که «نیاز» دلیل بر «کمبود» است و کمبود تنها در موجودات «ممکن» متصور است، نه ذات بىانتهاى حق.
۱۰ـ و بالاخره مسألهی مهم دیگرى که در این بخش مطرح شده «هدف از آفرینش» است که بانوى اسلام در عبادات کوتاهش آن را در چند جملهی پر معنی خلاصه کرده است:
الف ـ آشکار ساختن حکمت بىپایان خداوند.
ب ـ دعوت بندگان به اطاعت او.
ج ـ نشان دادن قدرت نامحدود او.
د ـ فراخواندن بندگان به عبودیتش.
هـ ـ قوت بخشیدن به پیامبرانش.
اینها اهداف مختلفى است که حضرت زهرا(س) براى آفرینش بیان فرموده، و قابل توجه اینکه این اهداف لازم و ملزوم یکدیگرند، وقتى که بندگان آثار قدرت و حکمت پروردگار را در پهنهی عالم هستى دیدند مجذوب طاعت او مىشوند، و به عبودیتش روى مىآورند و مدارج کمال را مىپیمایند.
از سوى دیگر هنگامى که پیامبران در سخنان خود بر نظام آفرینش عالم هستى تکیه کنند نفوذ بیشترى در قلوب انسانها مىیابند، و مسألهی هدایت براى آنها سهلتر و آسانتر مىشود ـ دقت کنید.
به این ترتیب: خداوند جهان را نیافریده تا «سودى» کند، بلکه هدف این بوده که بر بندگان «جودى» کند، او اراده کرده آنها را در مسیر هدایت پیش برد، و به جوار قربش فراخواند، و همواره در این راه پیش روند و به موازات کسب شایستگیها از الطاف بیکرانش بهرهی بیشترى گیرند.
پینوشتها
[1]. مجلسى، بحارالانوار ۶۹/۲۹۳. و نیز شیخ بهایى در کتاب اربعین.
[2]. مجلسى، بحارالانوار ۶۹/۲۹۲. و نیز شیخ بهایى در کتاب اربعین.
[3]. نورى، مستدرک الوسائل ۱/۱۶.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی