اعتقاد به قیامت سرچشمهی فضیلتها
البتّه اقلّیت بسیار نادری هستند كه خدا را حُبّاً عبادت میكنند و میتوانند بگویند:
اِلهِی ما عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نارِكَ وَ لا طَمَعاً فِی جَنَّتِكَ بَلْ وَجَدْتُكَ اَهْلاً لِلْعِبادَةِ فَعَبَدْتُكَ؛[1]
خدایا! انگیزهی من بر عبادت تو نه ترس از آتش جهنّمت بوده و نه اشتیاق به بهشتت، بلكه من تو را شایستهی عبادت یافته و عبادتت كردهام.
امّا این لقمه، لقمهای نیست كه به هر دهانی بگنجد. تنها به دهان آن بزرگ مردی میگنجد كه گفته است:
لَألْفَیتُمْ دُنْیاكُمْ هَذِهِ أزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ؛[2]
این دنیای شما در نزد من [كه علی هستم] از آب بینی بز پستتر است!
آری اوست كه در عالیترین مرتبهی معرفتالله و محبةالله گفته است:
فَهَبْنِی یا اِلهی و رَبِّی وَ سَیدِی وَ مَوْلای صَبَرْتُ عَلی عَذابِكَ فَكَیفَ اَصْبِرُ عَلی فِراقِك؛[3]
ای خدا و سید و مولایم، گیرم كه بر عذابت صبر كردم، ولی چگونه بر فراقت صبر كنم.
ما این جمله را در دعای كمیل مگر به گونهی اِخبار و نقل قول از آن امام بزرگ به زبان بیاوریم وگرنه جرأت انشاء آن را هرگز در خود نمیبینیم و باید به خود بگوییم: فضولی موقوف! تو كجا و این گستاخی كجا؟!
به هر حال اكثریت قریب به اتّفاق مردم از ترس جهنّم و برای رفتن به بهشت خدا را عبادت میكنند و البتّه این نیز نشأت گرفتهی از ایمان به عالم آخرت است و خود فضیلتی بسیار عظیم است اگر چه نسبت به مرتبهی اعلای از ایمان و یقین در مرتبهی پایین است و حاصل آنكه: اگر اعتقاد به معاد و كیفر و پاداش روز جزا در دلها نباشد اكثر مردم دنبال خدا و پیامبر وامام و دین نمیروند. از این روست كه میگوییم: انگیزه برای اطاعت امر خدا و تبعیت از پیامبر و امام(ع) اصل اعتقاد به قیامت است و عدم اعتقاد به قیامت، سرچشمهی تمام انحرافات و ضلالتها است.
فراموشی روز حساب، علّت گمراهیها
این قرآن است كه میگوید:
...إنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یوْمَ الْحِسابِ؛[4]
...آنان كه از راه خدا به انحراف افتادهاند از آن جهت كه روز حساب را فراموش كردهاند عذابی سخت دارند.
از نظر این آیهی كریمه علّت گمراهیها، انكار خدا و پیغمبر و امام نیست؛ زیرا بسیاری ازمعتقدان به خدا و پیغمبر و امام هم گمراهیهای فراوان دارند بلكه علّت اصلی، نسیان روز حساب است كه میفرماید:
...بِما نَسُوا یوْمَ الْحِسابِ؛
روز حساب و كیفر و پاداش را نادیده گرفته و آن را در مركز باور خود ننشاندهاند. البتّه اقرار زبانی به آن دارند و معنا و مفهوم آن را هم میدانند امّا آن را باور نكردهاند و لذا وحشتی از آن در جان خویش احساس نمیكنند.
در سورهی حمد كه هر شبانهروز آن را چند بار میخوانیم میبینیم اوّل سخن از خداست كه اوّلین اصل از اصول اعتقادی ما است و میگوییم:
اَلحَمدللهِ رَبّ العالَمین * الرَّحمن الرَّحیم؛
حمد و ستایش مخصوص خداوند رحمان و رحیم و پروردگار عالمیان است.
او را به ربوبیت جهانیان و رحمانیت و رحیمیت كه مستلزم جعل قانون برای آدمیان است میستاییم و سپس سخن از روز جزا به میان آورده و میگوییم:
مالِكِ یوم الدّین؛ صاحب اختیار روز جزاست.
در نمازی كه عبادت شبانهروزی ماست پس از اصل توحید و اقرار به ربوبیت خدا نخستین اصلی كه در هر روز و شب به زبان میآوریم و اعتقاد قلبی خود را نسبت به آن نشان میدهیم اصل اقرار به روز جزا و ایمان به قیامت كُبراست و پس از ایمان به قیامت است كه سخن از دین و عبادت و استعانت از خدا به میان آورده و میگوییم:
ایاكَ نَعبُد وَ اِیاكَ نَستَعین؛
تنها تو را می پرستیم و فقط از تو یاری میطلبیم.
و برای رسیدن به هدف كه تقرّب به حضرت معبود است از او هدایت به راه راست و صراط مستقیم میطلبیم و میگوییم:
إهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ؛
ما را به راه راست هدایت فرما.
آدمی تا مقصدی نداشته باشد به راه نمیافتد و دنبال راه مستقیم نمیگردد. مقصد آدمی همان «قیامت» است كه روز لقاء و دیدار خداست.
یا أیهَا الْإنْسانُ إنَّكَ كادِحٌ إلی رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِیهِ؛[5]
ای انسان! تو بار سفر بسته با رنج مستمرّ رو به خدایت میروی و سرانجام او را دیدار میكنی و تنها راه مستقیم نیل به آن مقصد نیز اتّباع از پیامبر و امام معصوم(ع) است كه مؤسّس و مبین دین و وحی خدا میباشند و شأن اصلی آنها ساختن انسان برای عالم آخرت است. چنانكه خدا هم میفرماید:
...تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللهُ یرِیدُ الْآخِرَةَ...؛[6]
...شما تمام همّتان نیل به متاع [زودگذر] دنیاست، [در صورتی كه] همّ خدا تأمین سعادت اخروی انسان است...
البتّه دنیا هم از آن نظر كه معبر و راه عبور به سوی مقصد اصلی است باید در حدّ معبر بودن مورد توجّه قرار بگیرد و لوازم زندگی در آن فراهم گردد امّا نه اینكه تمام قوای جسمی و روحی انسان به پای دنیا ریخته شود و سرانجام با روحی تاریك و خالی از انوار الهی از دنیا برود و به عذاب محرومیت از قرب خدا مبتلا گردد.
هیچ كس منكر وجود الله نیست!
در قرآن كریم میبینیم آنچه كه شدیداً مورد توجّه خدا و اولیای خدا(ع) بوده است اثبات حتمیت و قطعیت روز جزا و حساب است و آنچه هم كه شدیداً مورد انكار كافران و ملحدان از مستكبران بشری بوده است همان روز جزا و حساب است وگرنه دربارهی وجود خدا انكار و استبعادی نداشتند. چنانكه خدا میفرماید:
وَ لَئِنْ سَألْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلاَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیقُولُنَّ اللهُ...[7]
اگر از همین بتپرستها بپرسی كه چه كسی خالق آسمانها و زمین است میگویند: الله...
آنها منكر وجود الله نبودند بلكه او را معبود خود نمیدانستند و بت را عبادت میكردند امّا در مورد قیامت آن را با جدّ تمام منكر میشدند. چون میدانستند اگر معتقد به قیامت باشند باید تن به تعهّدات و مسئولیتهای دینی بدهند و پا روی شهوات نفسانی بگذارند و حلال و حرام خدا را رعایت كنند و چنین تعهّدی برای مستكبران قابل تحمّل نبود و قهراً چارهای جز انكار اصل قیامت نمیدیدند و آن را خلاف منطق عقل و غیرقابل امكان جلوه میدادند تا زیر بار احكام دین نروند! به فرمودهی قرآن:
وَ قالَ الَّذِینَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلی رَجُلٍ ینَبِّئُكُمْ إذا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إنَّكُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ * أفْتَری عَلَی اللهِ كَذِباً أمْ بِهِ جِنَّةٌ؛[8]
[از روی تحقیر و سبك كردن پیامبر اكرم(ص)] گفتند: آیا میخواهید به شما نشان بدهیم مردی را كه میگوید: بعد از اینكه شما مردید و كاملاً پوسیده شدید و ذرّات خاكتان پراكنده شد و هر ذرّه به جایی رفت دوباره زنده میشوید؟! این مرد یا دروغ به خدا میبندد و یا دیوانه است [وگرنه آدم عاقل راستگو چنین حرفی نمیزند].
مؤمنان چه كسانی هستند؟!
الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یوقِنُونَ؛[9]
آنان كه نماز بپا میدارند و زكات میدهند و ایقان به آخرت دارند.
یعنی اقامهی نماز و پرداختن زكاتشان بر اساس ایمان و ایقان به آخرت است امّا:
إنَّ الَّذِینَ لا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَینَّا لَهُمْ أعْمالَهُمْ فَهُمْ یعْمَهُونَ؛[10]
آنان كه ایمان به آخرت ندارند؛ اعمالشان در نظرشان زیبا جلوه كرده [و بر اثر ناآگاهی از سرنوشت خود] در حال حیرت به سر میبرند!
طبیعی است كه آدم بیایمان به آخرت، دل به دنیا میبندد و دنیاطلبی در نظرش بسیار زیبا و كاملاً منطقی توجیه میشود و از دست دادن آن را كاری سفیهانه میداند. پس اعتقاد به قیامت در زندگی یك مسلمان نقش بسیار سازنده و تربیتی بیش از اعتقاد به توحید و نبوّت و امامت دارد. تا اعتقاد به قیامت، آنچنان كه باید در جان انسان ننشیند دنبال احكام دین و اطاعت از خدا و پیغمبر و امام نمیرود ولی وقتی كه آن حقیقت باورش شد طبعاً برای رهایی از عذابهای جهنّم و نائل گشتن به نعمتهای بهشت جاودان سراغ پیامبر و امام میرود كه دین وآیین بهشتساز الهی را از طریق آنها به دست آورد. در آن موقع است كه اهمّیت اصل امامت در زندگی انسان مؤمن تجلّی میكند و میفهمد كه وجود اقدس امام(ع) كه پس از پیامبر اكرم حجّت باقی خدا در روی زمین است، تنها مرجع دینی معصوم از خطا برای امّت اسلامی است و ولایت او صراط مستقیم به سوی مقصد اعلاست كه لقای خدا و استقرار در غرفات جنّت المأوی است.
خودآزمایی
1- اعتقاد و عدم اعتقاد به معاد و كیفر و پاداش روز جزا چه اثراتی در انسان خواهد داشت؟
2- آنچه در قرآن كریم شدیداً مورد توجّه خدا و اولیای خدا(ع) بوده است، چیست؟
3- از نظر آیهی كریمه «إنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یوْمَ الْحِسابِ» علّت گمراهیها کدام است؟
پینوشتها
[1]ـ بحارالانوار، جلد۴۱، صفحهی ۱۴.
[2]ـ نهجالبلاغهی فیض، خطبهی ۳، قسمت ۶.
[3]ـ فرازی از دعای کمیل، مفاتیحالجنان.
[4]ـ سورهی ص، آیهی ۲۶.
[5]ـ سورهی انشقاق، آیهی ۶.
[6]ـ سورهی انفال، آیهی ۶۷.
[7]ـ سورهی عنکبوت، آیهی ۶۱.
[8]ـ سورهی سبأ، آیات ۷و۸.
[9]ـ سورهی نمل، آیهی ۳.
[10]ـ همان، آیهی ۴.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی