فصل چهارم: حماسهی بزرگ| ۷
بخش هفتم: استمداد از طایفهی انصار
ثُمَّ رَمَتْ بِطَرْفِها نَحْوَ الْاَنصارِ فَقالَتْ:
یا مَعْشَرَ الْفِتْیَةِ (النَّقِیبَةِ) وَ اَعْضادَ الْمِلَّةِ وَ حَضَنَةَ الْاِسْلامِ! ما هذِهِ الْغَمِیزَةُ فِی حَقِّی وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتِی؟
اَما کانَ رَسُولُ اللهِ(ص) اَبِی یَقُولُ: «اَلْمَرْءُ یُحْفَظُ فِی وُلْدِهِ»؟
سَرْعانَ ما اَحْدَثْتُمْ وَ عَجلانَ ذا اِهالَةٍ، وَ لَکُمْ طاقَةٌ بِما اُحاوِلُ وَ قُوَّةٌ عَلى ما اَطْلُبُ وَ اُزاوِلُ.
اَتَقُولُونَ ماتَ مُحَمَّدٌ(ص) فَخَطْبٌ جَلِیلٌ اسْتَوْسَعَ وَهْنُهُ، وَ اسْتَنْهَرَ فَتْقُهُ، وَانْفَتَقَ رَتْقُهُ، وَ اُظْلِمَتِ الاَرْضُ لِغَیْبَتِهِ، وَ کُسِفَتِ النُّجُومُ لِمُصِیبَتِهِ، وَ اَکْدَتِ الْآمالُ، وَ خَشَعَتِ الْجِبالُ، وَ اُضِیعَ الْحَرِیمُ، وَ اُزِیلَتِ الْحُرْمَةُ عِنْدَ مَماتِهِ.
فَتِلْکَ وَاللهِ النَّازِلَةُ الْکُبْرى، وَ الْمُصِیبَةُ الْعُظْمى، لا مِثْلُها نازِلَةٌ، وَ لا بائِقَةٌ عاجِلَةٌ، اَعْلَنَ بِها کِتابُ اللهِ جَلَّ ثَناؤُهُ فِی اَفْنِیَتِکُمْ وَ فِی مُمْساکُمْ وَ مُصْبَحِکُمْ، هُتافاً وَ صُراخاً، وَ تِلاوَةً وَ اَلْحاناً، وَ لَقَبْلَهُ ما حَلَّ بِاَنْبِیاء اللهِ وَ رُسُلِهِ حُکْمٌ فَصْلُ، وَ قَضاءُ حَتْمٌ.
(وَما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ اَفَاِنْ ماتَ اَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى اَعْقابِکُمْ وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللهَ شَیْئاً وَسَیَجْزِى اللهُ الشّاکِرِینَ).[1]
اِیْهاً بَنِی قَیْلَةَ! اَاُهْضَمُ تُراثَ اَبِیهَ وَ اَنْتُمْ بمرْأىً مِنِّی وَ مَسْمَعٍ وَ مُنْتَدىً وَ مَجْمَعٍ؟ تَلْبَسُکُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمَلُکُمُ الْخُبْرَةُ وَ اَنْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ وَ الْاَداةِ وَ الْقُوَّةِ، وَ عِنْدَکُمُ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ، تُوافِیکُمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجِیبُونَ، وَ تَأْتِیَکُمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغِیثُونَ (تُعینُونَ)، وَ اَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْکِفاحِ، مَعْرُوفُونَ بِالْخَیْرِ وَ الصَّلاحِ، وَ النُّخْبَةُ الَّتِی انْتُخِبَتْ وَالْخِیَرَةُ الَّتِی اخْتِیَرَتْ.
قاتَلْتُمُ الْعَرَبَ، وَ تَحَمَّلْتُمُ الْکَدَّ وَ التَّعَبَ، وَ ناطَحْتُمُ الْاُمَمَ وَ کافَحْتُمُ الْبُهَمَ، لا نَبْرَحُ اَوْ تَبْرَحُونَ، نَأْمُرُکُمْ فَتَأْتَمِرُونَ، حَتّى اِذا دارَتْ بِنا رَحَى الْاِسْلامِ، وَدرَّ حَلْبُ الْاَیّامِ، وَ خَضَعَتْ نَعْرَةُ الشِّرْکِ، وَ سَکَنَتْ فَوْرَةُ الْاِفْکِ، وَ خَمَدَتْ نِیرانُ الْکُفْرِ، وَ هَدَأَتْ دَعْوَةُ الْهَرْجِ، وَ اسْتَوْثَقَ (اِسْتَوسَقَ) نِظام الدِّینِ، فَاَنّى حِرْتُمْ بَعْدَ الْبَیانِ؟ وَ اَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الْاِعْلانِ؟ وَ نَکَصْتُمْ بَعْدَ الْاِقْدامِ؟ وَ اَشْرَکْتُمْ بَعْدَ الْاِیمانِ؟
(اَلا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا اَیْمانَهُمْ وَهَمُّوا بِاِخْراجِ الرَّسُولِ وَهُمْ بَدَؤُکُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ اَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللهُ اَحَقُّ اَنْ تَخْشَوْهُ اِنْ کُنتُمْ مُؤْمِنِینَ).[2]
اَلا قَدْ اَرى اَنْ قَدْ اَخْلَدْتُمْ اِلَى الْخَفْضِ، وَ اَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ اَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ، قَدْ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ، وَ نَجَوتُمْ مِنَ الضِّیقِ بِالسِّعَةِ، فَمَجَجْتُمْ ما وَعَیْتُمْ، وَدَسَعْتُمُ الَّذِى تَسَوَّغْتُمْ.
فَـ (اِنْ تَکْفُرُوا اَنْتُمْ وَمَنْ فِى الْاَرْضِ جَمِیعاً فَاِنَّ اللهَ لَغَنِىٌّ حَمِیدٌ).[3]
اَلا وَ قَدْ قُلْتُ عَلى مَعْرِفَةٍ مِنِّی بِالْخَذْلَةِ الَّتِی خامَرَتْکُمْ وَ الْغَدْرَةِ الَّتِی اسْتَشْعَرَتْها قُلُوبُکُمْ، وَ لکِنَّها فَیْضَةُ النَّفْسِ، وَ نَفْثَةُ الْغَیْضِ (الغَیْظِ)، وَ خَوْرُ الْقَناةِ، وَ بَثَّةُ الصَّدْرِ، وَ تقَدْمِةُ الْحُجَّةِ.
فَدُونَکُمُوها فَاحْتَقِبُوها دَبْرَةَ الظَّهْرِ نَقِیبَةَ (نقبة) الْخُفِّ، باقِیَةَ الْعارِ، مَوْسُومَةً بِغَضَبِ اللهِ وَشنارِ الْاَبَدِ، مَوْصُولَةً بِنارِ اللهِ الْمُوقَدَةِ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الْاَفْئِدَةَ.
فَبِعَیْنِ اللهِ ما تَفْعَلُونَ.
(وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ).[4]
وَ اَنا ابْنَةُ نَذِیرٍ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدِیدٍ، فَاعْلَمُوا (اِنّا عَامِلُونَ * وَانتَظِرُوا اِنّا مُنتَظِرُونَ)![5]
سپس بانوى اسلام گروه انصار را مخاطب ساخته و با آهنگى رسا و محکم و کوبنده ادامه سخن داد و چنین فرمود:
اى جوانمردان! و اى بازوان توانمند ملت و یاران اسلام! این نادیده گرفتن حق مسلم من از سوى شما چیست؟ این چه تغافلى است که در برابر ستمى که بر من وارد شده نشان مىدهید؟!
آیا رسول خدا(ص) پدرم نمىفرمود: «احترام هر کس را در مورد فرزندان او باید نگاه داشت؟»
چه زود اوضاع را دگرگون ساختید، و چه با سرعت به بیراهه گام نهادید، با اینکه توانائى بر احقاق حق من دارید، و نیروى کافى بر آنچه مىگویم در اختیار شماست.
آیا مىگوئید: محمد(ص) از دنیا رفت ـ و با مردن او همه چیز تمام شد، و خاندان او باید به دست فراموشى سپرده شوند و سنتش پایمال گردد؟ ـ .
آرى مرگ او مصیبت و ضربهی دردناکى بر جهان اسلام بود، فاجعهی سنگینى است که بر همه، غبار غم فرو ریخت، و شکافش هر روز آشکارتر، و گسستگى آن دامنهدارتر، و وسعتش فزونتر مىگردد، زمین از غیبت او تاریک، و ستارگان براى مصیبتش بىفروغ، و امیدها به یأس مبدل گشت، کوهها متزلزل گردید احترام افراد پایمال شد و با مرگ او حرمتى باقى نماند!
بخدا سوگند این حادثهاى است عظیم، و مصیبتى است بزرگ، و ضایعهاى است جبران ناپذیر.
ولى فراموش نکنید اگر پیامبر(ص) رفت قرآن مجید قبلاً از آن خبر داده بود، همان قرآنى که پیوسته در خانههاى شماست، و صبح و شام با صداى بلند و فریاد ـ و یا ـ آهسته و با الحان مختلف در گوش ما خوانده مىشود، پیامبران پیشین نیز قبل از او با این واقعیت روبرو شده بودند چرا که مرگ فرمان تخلفناپذیر الهى است.
آرى قرآن صریحاً گفته بود: «محمد(ص) فقط فرستادهی خداست، و پیش از او فرستادگان دیگرى نیز بودند، آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما به عقب بر مىگردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هرکس به عقب بازگردد هرگز به خداوند ضررى نمىزند و خداوند بزودى شاکران (و استقامت کنندگان) را پاداش خواهد داد».
عجبا! اى فرزندان «قیله»[6]! آیا ارث من باید پایمال گردد و شما آشکارا مىبینید و مىشنوید، و در جلسات و مجمع شما این معنی گفته مىشود و اخبارش بخوبى به شما مىرسد و باز هم خاموش نشستهاید؟ با اینکه داراى نفرات کافى و تجهیزات و نیروى وسیع و سلاح و سپر هستید، دعوت مرا مىشنوید و لبیک نمىگوئید؟ و فریاد من در میان شما طنینافکن است و به فریاد نمىرسید؟ با اینکه شما در شجاعت زبانزد مىباشید و در خیر و صلاح معروفید، و شما برگزیدگان اقوام و قبائل هستید.
با مشرکان عرب پیکار کردید و رنجها و محنتها را تحمل نمودید، شاخهاى گردنکشان را درهم شکستید، و با جنگجویان بزرگ دست و پنجه نرم کردید، و شما بودید که پیوسته با ما حرکت مىکردید، و در خط ما قرار داشتید، دستورات ما را گردن مىنهادید و سر بر فرمان ما داشتید، تا آسیاى اسلام بر محور وجود خاندان ما به گردش درآمد، و شیر در پستان مادر روزگار فزونى گرفت، نعرههاى شرک در گلوها خفه شد و شعلههاى دروغ فرو نشست، آتش کفر خاموش گشت، و دعوت به پراکندگى متوقف شد و نظام دین محکم گشت.
پس چرا بعد از آنهمه بیانات قرآن و پیامبر(ص) امروز حیران ماندهاید؟ چرا حقایق را بعد از آشکار شدن مکتوم مىدارید و پیمانهاى خود را شکستهاید، و بعد از ایمان راه شرک پیش گرفتهاید؟
«آیا با گروهى که پیمانهاى خود را شکستند و تصمیم به اخراج پیامبر(ص) گرفتهاند پیکار نمىکنید؟ در حالى که آنها نخستین بار (پیکار با شما را) آغاز کردند، آیا از آنها مىترسید؟ با اینکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید».
آگاه باشید من چنین مىبینم که شما رو به راحتى گذاردهاید، و عافیتطلب شدهاید، کسى را که از همه براى زعامت و ادارهی امور مسلمین شایستهتر بود دور ساختید، و به تنپرورى و آسایش در گوشهی خلوت تن دادید، و از فشار و تنگناى مسئولیتها به وسعت بىتفاوتى روى آوردید.
آرى آنچه را از ایمان و آگاهى در درون داشتید بیرون افکندید، و آب گوارائى را که نوشیده بودید به سختى از گلو برآوردید!
اما فراموش نکنید خداوند مىفرماید: «اگر شما و همهی مردم روى زمین کافر شوید (به خدا زیانى نمىرسد، چرا که) خداوند بىنیاز و شایستهی ستایش است».
بدانید و آگاه باشید من آنچه را باید بگویم، گفتم، با اینکه بخوبى مىدانم ترک یارى حق با گوشت و پوست شما آمیخته، و عهدشکنى قلب شما را فرا گرفته است ولى چون قلبم از اندوه پر بود ـ و احساس مسئولیت شدیدى مىکردم ـ کمى از غمهاى درونىام بیرون ریخت، و اندوهى که در سینهام موج مىزد خارج شد، تا با شما اتمام حجت کنم و عذرى براى احدى باقى نماند.
اکنون که چنین است این مرکب خلافت و آن فدک، همه از آنِ شما، محکم بچسبید و رها نکنید، ولى بدانید این مرکبى نیست که بتوانید راه خود را بر آن ادامه دهید: پشتش زخم، و کف پایش شکسته است! داغ ننگ بر آن خورده، و غضب خداوند علامت آن است، و رسوائى ابدى همراه آن، و سرانجام به آتش برافروختهی خشم الهى که از دلها سر بر مىکشد خواهد پیوست!
فراموش نکنید آنچه را انجام مىدهید در برابر خداست.
«آنها که ستم کردند بزودى مىدانند که بازگشتشان به کجاست!»
و من دختر پیامبرى هستم که شما را در برابر عذاب شدید انذار کرد، «آنچه از دست شما بر مىآید انجام دهید، ما هم انجام مىدهیم؛ و انتظار بکشید، ما هم منتظریم!».
تفسیر:
۱ـ نقش مؤثر انصار در پیشرفت اهداف اسلامی
بانوی اسلام در این بخش از سخنانش، طائفهی انصار را به عنوان یک قشر برگزیده و بازوى توانمند اسلام و حامى مخلص پیامبر(ص) توصیف مىکند، و از زحماتى که آنها از بدو ورود پیامبر در مدینه، و حتى قبل از آن در راه اسلام کشیدند، در تعبیرات کوتاهش اظهار تشکر و سپاسگزارى مىنماید.
آرى به راستى انصار نقش بسیار مؤثرى در پیشرفت اسلام در جنگ و صلح در آغاز و انجام و در همهی مراحل داشتند، و با آنهمه، توقعى کمتر از مهاجران داشتند، و اگر کار بدست آنها مىافتاد شاید تاریخ اسلام مسیر روشنترى را مىپیمود، البته در میان مهاجران افراد مخلصى بودند که از هیچ ایثار و فداکارى فروگذار نکردند ولى با اینهمه نفوذ بازیگران سیاسى در میان آنها وضع را بکلى دگرگون ساخت.
2ـ فاطمه(س) انصار را زیر رگبار حملات قرار مىدهد
ولى تعجب بانوى اسلام از این است که چرا این بازوان توانمند و یاران دیرینهی پیامبر در برابر این ستمى که بر خاندانش روا داشتند، مهر خاموشى بر لب زدند، و با سکوت خود صحه بر پاى این مظالم گذاردند، و احترام پیامبر را در بازماندگان او رعایت نکردند، و از همه مهمتر در برابر تغییر محور خلافت پس از یک درگیرى کوتاه آنهم به نفع خودشان در برابر حق السکوتى که گرفتند همکارى و همفکرى و همدردى کردند و این خطائى بود نابخشودنى!
3ـ با رحلت پیامبر(ص) اسلام نمىمیرد!
گرچه قرآن مجید از یکسو و خود پیامبر(ص) از سوى دیگر این حقیقت را گوشزد کرده بودند که آیین اسلام قائم به شخص نیست، آئینى است جاویدان تا قیام قیامت، و هرگز با وفات پیامبر(ص) پایان نخواهد گرفت، چراکه انقلابى بود بر اساس یک مکتب، مکتبى آسمانى و الهى، مکتبى هماهنگ با نیازهاى انسانها در تمام طول تاریخ و چنین مکتبى باید بماند.
ولى با اینهمه، گروهى کوته فکر و ظاهربین باز تصور مىکردند، با ضربهی دردناک و مصیبت جانسوزى که از وفات پیامبر(ص) بر جهان اسلام وارد شد و با خلائى که از فقدان این رهبر بزرگ در محیط اسلام پدید آمده فاتحهی اسلام خوانده شده، و طومار آن در هم پیچیده است! و به همین دلیل در برابر نعرههاى جاهلیت سکوت مىکردند.
فاطمه(س) فریاد مىزند، و آیات قرآن را که از بقاء و جاودانگى اسلام سخن مىگوید، به یاد آنها مىآورد، غافلان را از خواب غفلت بیدار مىکند، و مسلمانان را به مسئولیتهاى سنگینشان در آن مقطع فوقالعاده حساس آشنا مىسازد.
4ـ چرا در برابر پایمال شدن احکام اسلام خاموش نشستهاید؟
او در فراز دیگرى از سخنانش با شدت تمام انصار را سرزنش مىکند که: سکوت شما در ماجراى فدک، ماجرائى که حلقهاى است از یک سلسله انحرافات زنجیرهاى، و جرقهاى است از یک شعلهی گسترده، و قطرهاى است از یک جریان وسیع، به قیمت زنده شدن طیف ضدّ اسلامى تمام خواهد شد!
مردم مىگویند: اگر به راستى قانون اسلام حق است، چرا در مورد نزدیکترین نزدیکان پیامبر(ص) اجرا نمىشود؟ جائى که چنین حکم مسلّمى را پایمال کنند، و شما با سکوتتان صحه بر آن بگذارید، پایمال کردن سایر احکام اسلام کار مشکلى نخواهد بود!
شما باید به این مسأله به عنوان یک «جریان» بنگرید نه به عنوان یک رویداد موضعى و مقطعى، و حساب کنید در پشتِ این ماجرا چه ماجراهاى دیگرى نهفته است؟ جوش و خروش من نیز از همین جهت است!
تصور نکنید قیام شما براى حمایت مظلومى چون من شکافى در جامعهی اسلامى ایجاد مىکند، بلکه بعکس سکوت شما همه چیز را زیر سؤال مىبرد. اگر بگوئید قدرت ندارید، دروغ است، امکانات فراوان از آغاز در اختیار شما بوده، و الان نیز بیشتر است، با این حال چرا آیات صریح قرآن را که مىگوید: «با پیمان شکنان به پیکار برخیزید» پشت سر افکندهاید؟ و بجاى ترس از خدا از آنها مىترسید؟
5ـ غلبهی روح عافیت طلبى
سپس این معلم بزرگ در فراز دیگرى دست به اعماق روح آنها برده، و علت اصلى این سکوت را بیرون مىکشد و مىفرماید: مسأله این است که روح عافیت طلبى بر شما چیره شده، به آسایش خواهى تن در دادهاید، و با اینکه با چشم خود مىبینید آنکس را که شایستهتر از همه براى خلافت است کنار زدهاند باز سکوت مىکنید؟
آرى یک انقلاب راستین تا زمانى پیشرو است که افراد روح انقلابى خود را حفظ کنند، و تمایلات عافیت طلبانه بر آنها چیره نشود، وگرنه در برابر مشکلات زانو مىزنند، و از کنار حوادث تلخ و مسئولیت آفرین بىتفاوت مىگذرند و انقلاب خاموش مىشود.
6ـ با این روحیه مىدانم از شما کارى ساخته نیست!
این بانوى شجاع با بینش عمیق خود حوادث آینده را باز مىگوید، و در فراز دیگرى از سخنانش در این بخش، به طائفهی انصار خطاب کرده مىگوید: هدف من اتمام حجت است، وگرنه امیدى به شما ندارم، جائى که در مسألهی «خلافت» سکوت کنید در مسألهی «فدک» به طریق اولى سکوت خواهید کرد، اما سخنان امروز من در تاریخ اسلام ثبت میشود، و آیندگان قضاوت خواهند کرد، و من میخواستم علاوه بر این، عقدههاى دلم را نیز بگشایم و خونهاى درون سینهام را بیرون بریزم تا همگان از درد جانکاه من با خبر شوند!
7ـ در انتظار حوادث دردناک باشید
این شیر زن اسلام در فراز دیگرى به آنها خاطرنشان میکند که : گمان مبرید که این سکوت، و آن عافیت طلبى، این تماشاچى شدنها، و این بىتفاوتیها، براى شما ارزان تمام میشود، شما میوهی تلخ آن را در همین دنیا به صورت حکومتهاى جبارى ـ همچون بنىامیه و بنىعباس ـ که نه بر نسلهاى آینده شما رحم مىکنند و نه بر اسلام و قرآن، خواهید چشید.
بعلاوه در دادگاه بزرگ الهى در قیامت نیز کفارهی آن را خواهید پرداخت.
8ـ او انذار کرد، و من هم انذار میکنم!
فاطمه(س) بانوى دلسوخته و دختر والامقام پیامبر(ص) در آخرین بخش از سخنانش همان سخنى را میگوید که پیامبران الهى در برابر اقوام سرکش میگفتند، آنها را انذار میکند و میفرماید : «انتظار بکشید ما هم منتظریم».
شما در انتظار فشار هر چه بیشتر بر خاندان پیامبر(ص)، ما هم در انتظار مجازات دردناک الهى براى شما!
پینوشتها
[1]. سورهی آل عمران (۳)، آیهی ۱۴۴.
[2]. سورهی توبه (۹)، آیهی ۱۳.
[3]. سورهی ابراهیم (۱۴)، آیهی ۸.
[4]. سورهی شعراء (۲۶)، آیهی ۲۲۷.
[5]. سورهی هود (۱۱)، آیهی ۱۲۱ و ۱۲۲.
[6]. «قیله» زن با شخصیت و شرافتمندى بود که نسب قبائل انصار به او منتهى مىگردد.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی