این روایت را مرحوم كلینی(ره) در كتاب شریف كافی آورده است كه راوی گفت: من خدمت حضرت امام جواد(ع) بودم؛ سخن از اختلافی كه در عقاید شیعه و غیر شیعه هست به میان آمد و امام خطاب به من فرمود: یا محمّد (اسم راوی است):
«إنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یَزَلْ مُتَفَرِّداً بِوَحْدَانِیَّتِهِ ثُمَّ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً وَ فَاطِمَة(س) ...»؛
«خداوند تنها بود و جز او کسی نبود؛ سپس محمّد و علی و فاطمه(س) را آفرید».
«... فَمَکَثُوا ألْفَ دَهْرٍ ...»؛
«پس هزار دهر گذشت که تنها خدا بود و این سه نور مقدّس».
حالا ما نمیفهمیم مقصود از دهر چیست و مراد از هزار كدام است؟
«... ثُمَّ خَلَقَ جَمِیعَ الْأشْیَاءِ ...»؛
«آنگاه خدا اشیای دیگر را آفرید».
«فَأَشْهَدَهُمْ خَلْقَهَا ...»؛
«و این انوار مقدّس را شاهد خلق عالم قرار داد».
و احاطهی علمی به تمام زوایای آفرینش را به آنها عنایت فرمود.
«... وَ أجْرَی طَاعَتَهُمْ عَلَیْهَا وَ فَوَّضَ اُمُورَهَا إلَیْهِمْ...»؛
«و تکویناً همه چیز را مطیع فرمان آنها گردانید و تدبیر کلّ امور عالم را به آنها تفویض فرمود [یعنی اراده و مشیّت آنها را مجرای اراده و مشیّت خودش قرار داد، نه اینکه خود منعزل[1] از کار شد]».
«... فَهُمْ یُحِلُّونَ مَا یَشَاءُونَ وَ یُحَرِّمُونَ مَا یَشَاءُونَ وَ لَنْ یَشَاءُوا إلّا أنْ یَشَاءَاللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ...»؛
«پس آنها آنچه را بخواهند، در عالم تكوین و تشریع انجام میدهند و هرگز جز آنچه را خدا میخواهد نمیخواهند».
آنگاه امام جواد(ع) در پایان كلامشان فرمودند:
«... یَا مُحَمَّدُ هَذِهِ الدِّیَانَةُ الَّتِی مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا مَحَقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ خُذْهَا إلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ»؛[2]
«ای محمّد [خطاب به راوی است] این است آن دیانتی که هر که از آن جلو بیفتد، از مسیر حقّ بیرون رفته است و هر که از آن عقب بماند، به هلاکت افتاده است و هر كه ملازم آن باشد، به حقیقت رسیده است. بگیر آن را و نگهدار، ای محمّد».
البتّه، از آن نظر كه چهارده معصوم(ع) «کُلُّهُم نورٌ واحد» هستند و در عالم انوار اتّحاد دارند، آنچه فضیلت در این حدیث آمده است از آنِ همه خواهد بود.
«إذا اَرادَ اللهُ بِقومٍ نَماءً رَزَقَهُمُ السَّماحَة وَالْعِفافَ وَ اِذا اَرادَ بِقومٍ اِنْقِطاعاً فَتَحَ عَلَیْهِمْ بابَ الْخیانَة»؛[3]
«هرگاه خدا بخواهد رشد و ترقّی در ملتّی ایجاد كند، دو خصلت به آنها میدهد؛ یكی سماحت [روح جوانمرد و بزرگواری است که لازمهاش سخاوت است و ایثار و صداقت و امانت] و دیگری عفّت و عفاف [که لازمهاش پرهیز از دروغ است و خیانت] و اگر بخواهد ملّتی را به سقوط و ذلّت و بدبختی مبتلا سازد درِ خیانت به روی آنها میگشاید [که مانند بیماری سرطان در پیکر آن ملّت ریشه میدواند و راه هر گونه عزّت و شرف به رویشان بسته میشود]».
پینوشتها
[1]ـ مُنعَزل: عزلشده، صلب قدرت شده.
[2]ـ اصول کافی، جلد 1، صفحهی 441.
[3]ـ نهجالفصاحة، مجموعهی کلمات قصار حضرت رسول اکرم(ص)، ابوالقاسم پاینده، صفحهی 28، شمارهی 149.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی