آثار محبّت الاهى
در برخى از روایات به آثار و نتایج این محبّت اشاره شده است. چنانكه در حدیث قدسى آمده است كه خداوند خطاب به حضرت موسى(ع) مىفرماید:
«یَا ابْنَ عِمْرانَ! كَذَبَ مَنْ زَعَمَ اَنَّهُ یُحِبُّنی فَاِذا جَنَّهُ اللَّیْلُ نامَ عَنّی. اَلَیْسَ كُلُّ مُحِبٍّ یُحِبُّ خَلْوَةَ حَبیبِهِ؟؛[1]
اى پسر عمران! دروغ مىگوید كسى كه گمان مىكند مرا دوست دارد ولى وقتى كه شب جهان را فرا مىگیرد مىخوابد، آیا چنین نیست كه محبّ خلوت با محبوب خود را دوست مىدارد»؟
آیا به راستى در این ادّعاى محبّت صادق است كسى كه شب مىخوابد و یادى از محبوب خود نمىكند؟ در روایت دیگرى آمده است كه انسان وقتى براى نماز شب بیدار مىشود خوب است چند دعا بخواند كه یكى از آنها چنین است:
اِلهی غارَتْ نُجُومُ سَمائِكَ وَ نامَتْ عُیُونُ اَنامِكَ وَ غَلَّقَتِ الْمُلُوكُ عَلَیْها اَبْوابَها وَ طافَ عَلَیْها حُرّاسُها وَ خَلا كُلُّ حَبیبٍ بِحَبِیبِهِ وَ اَنْتَ الْمَحْبُوبُ اِلَىَّ؛[2]
خداوندا، ستارگان آسمان تو غروب كردند و چشمهاى بندگان تو به خواب رفتهاند و پادشاهان درهاى خود را بستهاند و نگهبانان بر گرد كاخهاى آنها مىگردند و هر محبّى با محبوب خود خلوت كرده است و تو محبوب من هستى.
آرى، وقتى كه انسان از بستر نرم و گرم و خواب ناز برمىخیزد و به آسمان نگاه مىكند و آیات الاهى را مىبیند، زیر لب با زمزمهی: «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْألبابِ»[3] با محبوب خود خلوت مىكند. به هر حال علامت ساده محبّت آن است كه محبّ دوست دارد نام محبوب خود را زیاد بشنود و به او زیاد توجّه كند. این آزمون خوبى است. اگر كسى، وقتى كه نام خدا را مىشنود خوشحال و شاد مىشود و گوش فرا مىدهد تا بیشتر بشنود و خسته نمىشود، نشانهی آن است كه به خدا محبّت دارد، ولى اگر بىاعتنایى مىكند و زود خسته مىشود و از شنیدن كلام الاهى ملول مىگردد، پیداست كه محبّت او ضعیف و یا در حدّ صفر است.
كسى كه خدا را دوست دارد آنچه را كه منسوب به خداست نیز مانند كعبه (بیت الله الحرام) و سایر مساجد را دوست مىدارد و وقتى كه وارد آنها مىشود دو ركعت نماز تحیّت مىخواند و از تماشاى خانه محبوبش لذّت مىبرد.
کسی كه دوست خداست، دوستان خدا و حرم و بارگاه آنها را نیز دوست دارد. چنانكه در زیارت عرض مىكنیم:
مَنْ اَحَبَّكُمْ فَقَدْ اَحَبَّ اللهَ. مَنْ اَرادَ اللهَ بَدَءَ بِكُمْ...؛[4]
كسى كه شما را دوست بدارد خدا را دوست داشته و كسى كه خدا را قصد كرده از شما شروع خواهد كرد...
چرا كه عمیقترین خواستهی یك دوست آن است كه دوستِ او را هم دوست بدارند. دوست بالاترین لذّت را زمانى مىبرد كه احساس كند، دوست او را نیز دوست دارند و هر علامتى و عكسى و اسمى را كه از او ظاهر مىشود دوست مىدارند و احترام مىكنند. سخنى، اشارهی، چشم و دستى، كارى، هدیهاى را كه از او مىبینند احترام گذارده و محبّت خود را به آن نشان مىدهند، مثلاً، هدیه خودبهخود ارزش چندانى ندارد بلكه از آن جهت كه منسوب به دوست است ارزش پیدا مىكند.
كسى كه كارى نمىكند تا خدا او را دوست بدارد در ادّعاى دوستىاش صادق نیست. حال باید دید خداوند به چه كسانى مىگوید: اگر فلان كار را انجام دادید، شما را دوست دارم؟ به كسانى كه براى آنها دوست داشتن یا نداشتن خدا اهمیتى ندارد؟ براى بىتفاوتها؟ خیر، قطعاً به آنها چنین سخنى نمىگوید، بلكه این خطاب او به كسانى است كه مىخواهند خداوند آنها را دوست بدارد.
محبوبان پروردگار
در قرآن در موارد متعدّدى ملاكها و علامتهاى محبّت الاهى آمده است كه عبارتند از:
1. إِنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوّابِینَ؛ خداوند توبه كنندگان را دوست دارد.
جالب آنكه نفرموده است تائبین. چرا كه آدمیزاد در عمر خود فقط یك بار گناه نمىكند كه با یك توبه جبران شود، بلكه مرتب گناه مىكند و باید مرتب توبه كند. و این دام شیطان است كه پس از چند بار توبه شكستن مىگوید: تو مرد توبه نیستى. ولى خداوند مىفرماید: من كسانى را كه زیاد توبه مىكنند دوست دارم. یعنى خداوند دوست دارد كه انسان پس از هر لغزشى توبه كند و خجالت نكشد.
2. وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ؛ و خداوند كسانى را كه پاكیزگى را دوست دارند دوست مىدارد.
تطهیر و پاكیزگى از همین پاكیزگىهاى ظاهرى شروع و با پاكیزگىهاى شرعى از قبیل وضو و غسل و به ویژه غسلهاى مستحبى، تا پاكیزگى قلبى كه مراتب بىشمارى دارد ادامه مىیابد. خدا كسانى را كه دل خود را از كینهتوزى و بدگمانى و قصد شرارت دیگران و... پاك كنند دوست مىدارد.
3. إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ؛[5] خداوند كسانى را كه چون بنیان پولادین در راه او مىجنگند، دوست مىدارد.
یکی از گروههاى محبوب خدا رزمندگانى هستند كه خالصانه و با جدّیت در راه خدا جهاد مىكنند و جان بر كف، سخاوتمندانه جانبازى كرده و تمام هستى خود را در راه خدا مىدهند.
در این زمینه آیات دیگرى نیز هست كه به همین مقدار بسنده مىكنیم[6] و فقط به یك روایت از حضرت صادق(ع) مىپردازیم كه فرمود:
طَلَبْتُ حُبَّ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَجَدْتُهُ فی بُغْضِ اَهْلِ الْمَعاصی؛[7] من درصدد برآمدم كه جایگاه محبّت خدا را دریابم. پس دیدم كه محبّت خدا در كینه نسبت به گنهكاران است.
بر اساس این روایت، اگر كسى مىخواهد خدا را دوست داشته و خدا هم او را دوست بدارد، باید نسبت به دشمنان خدا و تبهكاران دشمنى بورزد، چرا كه نمىتوان هم دوستان خدا را دوست داشت و هم دشمنان خدا را. البتّه منظور از گنهكاران كسانى نیستند كه احیاناً دچار غفلت و خطایى مىشوند، بلكه باید نسبت به اینان خیرخواه بود و از هدایت و راهنمایى آنها دریغ نورزید، بلكه مراد تبهكارانى هستند كه به دشمنى با خدا برخاستهاند.
چه كنیم تا محبّ و محبوب خدا بشویم؟
یكى از پرسشهاى همیشگى برخى از علاقهمندان به سلوك و به ویژه جوانان عزیز، این است كه براى زیاد شدن محبّت به خدا و محبوب شدن در پیشگاه او چه باید بكنیم؟
در پاسخ به این پرسش، اگر بخواهیم بحثهاى تعبّدى و نقلى را مطرح بنماییم بسیار گسترده خواهد شد و آیات و روایات در این زمینه فراوان است، ولى به عنوان یك اصل كلّى كه تجربه شخصى نیز در محبّتهاى عادّى مؤیّد آن است، مىگوییم: هرچه انسان دربارهی خوبىهاى یك فرد بیشتر بیاندیشد او را بیشتر دوست خواهد داشت.
در حدیث قدسى نیز آمده است كه خداوند، به حضرت داود(ع) مىفرماید: مرا محبوب خلق گردان. حضرت عرض كرد: چگونه چنین كارى را انجام دهم؟ فرمود: نعمتهاى من را به یاد آنها بیاور. انسانها به طور فطرى كسى را كه به آنها احسان و تفضّلى كند دوست مىدارند. لذا انسان هر چه بیشتر در مورد نعمتهاى الاهى و صفاتى كه منشأ این نعمتها شدهاند تفكّر كند محبّت او به پروردگار افزوده مىگردد. همانگونه كه مردم مثلاً حاتم طایى را به خاطر سخاوتى كه داشت دوست مىداشتند در حالى كه اگر از سخاوت او بهرهمند نیز مىشدند او را بیشتر دوست مىداشتند.
حال اگر انسان بفهمد كه سراپا غرق در نعمتهاى الاهى است و چه كمكهایى به او كرده، چه جاهایى آبروى او را حفظ نموده، چه بلاهایى را از او دفع كرده، او را به چه راههاى خیرى كشانده و چه مقدّماتى براى پرهیز او از گناه و خطا فراهم ساخته است و... طبعاً محبّت او بیشتر و بیشتر خواهد گشت.
بنابراین پاسخ پرسش یاد شده آن است كه انسان براى ازدیاد محبّت نسبت به خدا باید دو كار انجام دهد:
1. خوبىها و كمالات و نعمتهاى الاهى را بشناسد، كه بدون مبالغه هزارها، میلیونها، و میلیاردها عدد است: وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللهِ لا تُحْصُوها؛ و اگر بخواهید نعمتهاى الاهى را شمارش كنید نمىتوانید.
باید نشانهها و آیات خدا را در زندگى جستوجو نمود تا اندك اندك نور محبّت در دل انسان سوسو بزند.
2. تمركز و توجّه عمیق بر روى آن خوبىها و كمالات و نعمتها. چرا كه انسان به خاطر گرفتارىهاى زندگى، دچار غفلت مىشود. اگر انسان كسى را دوست داشته باشد و پس از مدّتى از او دور گردد، اندكاندك مهر و محبّت او كاسته مىگردد و به قول شاعر:
از دل برود هر آنكه از دیده برفت
با گرفتارىهاى روزانه و غفلتهایى كه به آن دچار مىشویم، از یاد خوبىها و كمالات و نعمتهاى الاهى نیز غافل شده و محبت ما كمرنگ و كمرنگتر مىگردد. اگر همواره به آنها توجه كنیم، باعث مىشود این شعلهی محبّت در دل ما روشنتر و فروزانتر گردد.
امیدواریم خداوند تعالى به همهی ما توفیق دهد كه از این دریاى بىكران لطف الاهى جرعهاى بنوشیم و دلهاى خود را به نور معرفت و محبّت خدا بیاراییم.
آمین
و صلى الله على محمد و آله الطاهرین
خودآزمایی
1- آثار و نتایج محبّت الهی را اشاره کنید.
2- ملاكها و علامتهاى محبّت الاهى که در قرآن آمده است را بیان کنید.
3- انسان براى ازدیاد محبّت نسبت به خدا باید چه كارهایی را انجام دهد؟
پینوشتها
[1]. بحارالانوار، ج ۱۳، باب ۱۱، روایت ۷، ص ۳۲۹.
[2]. شرح الاخبار، ج 3، ص 255، حضرت سجاد(ع) / صحیفهی سجّادیه، دعاى سحر.
[3]. آل عمران (۳)، ۱۹۰.
[4]. زیارت جامعه.
[5]. صفّ (۶۱)، ۴.
[6]. به عنوان مثال به آیه 185 بقره: إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ، 148 و 134 آل عمران و 13 مائده، 93 و 76 آل عمران و 4 و 7 توبه: إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ، و آیه 146 آلعمران: إِنَّ اللهُ یُحِبُّ الصّابِرِینَ، و 159 آل عمران: إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِینَ، و مائده 42: إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ، و 9 حجرات و 10 ممتحنه مراجعه فرمائید.
[7]. میزان الحكمة، ج 1، ص 504.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی