فصل اوّل: حضرت عباس(ع) در عصر پدرش امام علی(ع)| ۸
۵. ابوالقِربه، سقّا و ساقی تشنگان[1]
از لقبهای معروف حضرت عباس(ع) «سقّا» است. منصب آب رسانی به تشنگان یکی از ارجمندترین و زیباترین برنامه اسلامی و انسانی است، تاریخچه آب رسانی در اسلام با سقّایی حاجیان در مراسم حج ارتباط پیدا میکند. عبدالمطلب، جدّ اول پیامبر(ص) چاه زمزم در کنار کعبه را که سالها کهنه، متروک و فراموش شده بود، حفر و نوسازی کرد و آن را مرکز آب رسانی به حاجیان قرار داد.
قبل از او، پدرش هاشم، عمویش مطلّب و پدر آنها عبد مناف عهدهدار منصب آبرسانی بودند و قبل از آنها «قُصیّ»، جدّ چهارم پیامبر(ص) سرپرست آب رسانی به حاجیان بود.
پس از عبدالمطلب مقام آب رسانی به پسرش ابوطالب رسید و ابوطالب آن را به برادرش عباس واگذار کرد.[2]
امام باقر(ع) فرمود:
«مَن سَقَا ظَمآنا مَاء سَقاهُ الله مِنَ الرَّحیقِ المَختومِ؛ کسی که تشنهای را سیراب کند، خداوند از شراب طهور و زلال در بسته شده (سر به مُهر) مخصوص بهشتی او را سیراب خواهد کرد.[3]
امام صادق(ع) فرمود:
مَن سَقی الماء فِی مَوضعِ یُوجد فِیه المَاء، کَان کَمن اعتَقَ رَقبةَ وَ مَن سَقَی المَاء فِی مَوضِع لَا یُوجد فِیهِ المَاء، کَان کَمَن اَحیا نَفساً وَ مَن اَحیا نَفساً فَکأنّما اَحیا الناسَ جَمیعاً؛ کسی که در محلی که در آن آب وجود دارد، به تشنهای آب برساند، همانند کسی است که بردهای را آزاد کند و کسی که آب را در محلی که آب وجود ندارد، به تشنه برساند، مانند کسی است که انسانی را زنده کرده و کسی که انسانی را زنده کند (مطابق آیه ی 32 مائده)، مانند آن است که همه انسانها را زنده کرده است.[4]
در ماجرای کربلا، یکی از بیرحمانهترین کار دشمن این بود که به دستور ابن زیاد، آب را به روی اهل بیت و یاران حسین(ع) بستند و حسین(ع) و همراهانش را در محاصره شدید آب قرار دادند. در روز هفتم محرم، عمرو بن حجّاج (یکی از سران دشمن) با پانصد سوار، مأمور نگهبانی شریعه فرات شدند تا شخصی از یاران حسین(ع) از آنجا آب نبرد.[5]
از آن پس یکی از کارهای مهم حضرت عباس(ع) آب رسانی به اهل بیت و یاران حسین(ع) بود و حتی شهادت او در زمان آب آوردن از شریعه فرات بود که هنگام بازگشت سر راهش را گرفتند و در کنار نهر علقمه او را به شهادت رساندند.
نخستین بار وقتی به حضرت عباس(ع) سقّا (آب رسان) گفته شد که امام حسین(ع) پس از ممنوع شدن آب در روز هفتم، با حضرت عباس(ع) درباره آب رسانی مذاکره کرد. سپس عباس(ع) را (ظاهرا در شب هشتم محرم) همراه بیست نفر سواره و سی نفر پیاده نظام با برداشتن بیست مشک به سوی فرات فرستاد. آنها به سوی فرات رفتند. درگیری شدیدی بین حضرت عباس(ع) و همراهان با نگهبانان شریعه رخ داد. جمعی همراه عباس(ع) با دشمن میجنگیدند و جمعی مشکها را پر میکردند. حضرت عباس(ع) بیآنکه یک نفر از همراهانش شهید شود، بیست مشک پر از آب را به خیمهها رساند. حسین(ع) و همراهان از آن آب نوشیدند.
در پایان این روایت آمده: «و لذلک سمّی العباس(ع) السقاء؛ از این رو، عباس(ع) به عنوان سقا نامیده شد».[6]
براساس آنچه گفته شد و آنچه در بعضی از تاریخها آمده، حضرت عباس(ع) منصب آب رسانی را از عباس، عموی پیامبر(ص)[7] و پدرش علی(ع)[8] به ارث برده بود. در ماجرای کربلا، از مدینه یا مکّه و از مکّه تا کربلا سرپرست آب رسانی به کاروان حسین(ع) و حیوانات آنها بود، با توجّه به اینکه همراهان امام حسین(ع) در آغاز بیش از هزار نفر بودند و با افزودن حیواناتشان نتیجه میگیریم که تأمین آب آنها کار بسیار مهمی بوده است.
هنگامی که حضرت عباس(ع) در روز عاشورا به شریعه فرات رسید، از آب نیاشامید؛ زیرا به یاد لب تشنه برادرش امام حسین(ع) افتاد و این بیانگر مقام سقایت کامل آن حضرت است. به دلیل آنکه در روایت آمده، رسول خدا(ص) فرمود: «لِیشربَ سَاقی القَوم آخِرهُم؛ ساقی و آب رساننده قوم، باید آخرین نفری باشد که خود آب بنوشد.[9]
حضرت عباس(ع) ساقی لب تشنگان بود، به این سنّت عمل کرد و قبل از آنها از آب ننوشید.
او در موضوع آب رسانی به قدری کوشا بود که پس از قطع شدن دستهایش، مشک را به دندان گرفت تا بتواند آب را به خیمهها برساند. در لحظات آخر عمر به حسین(ع) عرض کرد: «من از دخترت سکینه(س) خجالت میکشم؛ زیرا به او وعده آب دادم؛ ولی نتوانستم آب را به او برسانم».[10]
۶. المستجار (پناهگاه)
از القاب حضرت عباس(ع) اینکه مستجار و پناه برای پناهندگان بود. شاعر معروف، فهیم و مخلص اهل بیت، «شیخ محمّدرضا اُزری» در شأن و مقام عباس(ع) قصیدهای سرود.[11] هنگامی که این مصرع را سرود:
یَوم اَبوالفَضل اِستجَارَ بِهِ الهُدی
روز عاشورا، روزی است که حسین(ع)، مخزن هدایت به عباس(ع) پناه برد. سپس صحّت این مطلب را در نظر خود بعید شمرد که حسین(ع) به او پناه بَرد و شاید این سخن را امام حسین(ع) نپذیرد، شب در عالم خواب امام حسین(ع) به او فرمود که آنچه را گفتهای صحیح است، من به برادرم پناهنده شدم، مصرع دوم این شعر را با این جمله تکمیل کن:
وَ الشَّمسُ من کدر العِجاج لِثامهَا
در آن هنگام به عباس پناه بردم که بر اثر حملهها، درگیری و گرد و غبار بین زمین و آسمان تیره و تار شده بود؛ به طوری که نقاب گرد و غبار جلو نور خورشید را گرفته و هوا را تاریک کرده بود.[12]
۷. فرمانده لشکر
از القاب حضرت عباس(ع) «قائد الجیش»، فرمانروا و سپهسالار لشکر امام حسین(ع) بود که لیاقت چنین موقعیت عظیمی را یافت. روشن است که چنین منصبی بستگی به شجاعت، کاردانی، تیزهوشی، ایمان و اراده راسخ، شهادتطلبی و قوّت قلب دارد که تمام این خصال در وجود پر برکت عباس(ع) جمع بود و مدال سرلشکری لشکر فداکار امام حسین(ع) را از آن حضرت گرفت.
۸. حامی و محامی
حضرت عباس(ع) به طور کامل و با تمام وجود در صحنه حضور داشت و تمام حمایت و یاری خود را نسبت به دین و امام عصرش آشکار کرد؛ از این رو، لقب حامی (که از جانب امام هادی(ع) در زیارت ناحیه به او داده شد) به طور شایسته و کامل زیبنده وجود او است.
در بعضی از عبارات آن حضرت به عنوان «حامی الضّعینه» یاد شده؛[13] ضعینه، به معنای هودج است و کنایه از اینکه او یگانه حامی بانوان هودج نشین بود. در سفر کربلا از آنها نگهبانی میکرد و آنها در پناه چنین نگهبان نیرومند و شجاعی هیچگونه نگرانی نداشتند.
۹. فادی
حضرت عباس(ع) فداکاری را به آخرین حدّ و مرز خود رسانید. خود، برادران، هستی و حتی دو پسر خود را (براساس بعضی از روایات) فدای دین، امام حسین(ع) و آرمان آن حضرت کرد.[14]
حقّ جهاد و جانبازی را با تلاش بینظیر تا آخرین نفس و آخرین قطره خون خود انجام داد؛ به طوری که امام حسین(ع) (چنانکه پیشتر آمد) در کنار پیکر به خون تپیدهاش فرمود:
«یَا اَخِی لَقَد جَاهدت فِی اللهِ حَقَّ جِهادِه؛ ای برادر! تو در راه خدا آنچه که سزاوار جهاد بود، جهاد کردی.[15]
خودآزمایی
1- چرا در بعضی عبارات از حضرت عباس(ع) به عنوان «حامی الضّعینه» یاد شده است؟
2- کدام موضوع بیانگر مقام سقایت کامل آن حضرت است؟
پینوشتها
[1]. جمله «ابوالقربه» به معنای پدر قربه و قربه به معنای مشک آب است. حضرت عباس(ع) را به این لقب خواندند؛ زیرا سرپرست مشکهای آب بود تا آب را نگهداری کرده و به موقع به تشنگان برساند. حضرت عباس(ع) از مدینه تا کربلا سرپرست و عهدهدار آب رسانی به تشنگان بود. از روز هفتم محرم به بعد در کربلا، هر لحظه آماده بود تا جان عزیزش را سپر بلا کند و آب را به قیمت ریخته شدن خونش برای تشنگان فراهم آورد. دستهایش قطع شد، مشک را به دندان گرفت و همچنان رکاب میزد تا آب را به لب تشنگان برساند؛ ولی خود به یاد لب تشنه امام حسین(ع) آب ننوشید و با لب تشنه به شهادت رسید. (شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص 178).
[2]. شیخ عباس قمی، کحل البصر، ص 20 ـ 30.
[3]. رحیق مختوم، در آیه 24 سوره مطففین آمده است. (بحارالانوار، ج 96، ص 172).
[4]. بحارالانوار، ج 96، ص 172.
[5]. نفس المهموم، ص 108 ـ 109؛ بحارالانوار، ج 44، ص 389.
[6]. بحارالانوار، ج 44، ص 388؛ از گفتنیها اینکه: حضرت عباس(ع) در آغاز جنگ صفین در رکاب برادرش شریعه فرات را از تصرف دشمن، آزاد کردند، چنانکه خاطرنشان میشود.
[7]. منصب آبرسانی بعد از عباس(ع) به فرزندانش رسیده بود.
[8]. حضرت علی(ع) در جنگ بدر با کمال شجاعت کنار چاه نزدیک دشمن رفت و برای مسلمانان از آن چاه آب آورد (این ماجرا در اعلام الوری، ص ۱۹۲ آمده است).
[9]. بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۴۵۵.
[10]. معالی السبطین، ج ۱، ص ۴۴۶ ـ ۴۵۲.
[11]. نُه شعر این قصیده در منتخب التواریخ، ص 260 بیان شده است. شیخ محمّدرضا ازری بغدادی، برادر شیخ کاظم ازری، صاحب قصیده هاشمیه در سال 1231 ق متولد شد. این دو برادر، از علما و شاعران برجسته اهل بیت بودند. قبرشان در کاظمین کنار هم در مقبره سیّد رضی قرار گرفته است.
[12]. معالی السبطین، ج 2، ص 441؛ به نقل از شیخ جلیل ملاعلی تبریزی؛ فرسان الهیجاء، ج 1، ص 189؛ منتخب التواریخ، ص 260؛ یکی از اشعار قصیده مذکور، این شعر معروف است: الیوم نامت اعین بک لم تنم / و تسهّرت اخری فعزّ منامها
[13]. ترجمه العباس بن علی، ص 26.
[14]. علاّمه سیّد محسن امین دو پسر حضرت عباس(ع) به نام محمّد و عبدالله را در شمار شهیدان کربلا شمرده است (اعیان الشیعه، ط جدید، ج 1، ص 610) و محدّث کبیر، ابن شهر آشوب یک پسر حضرت عباس(ع) به نام محمّد را جزء شهدای کربلا شمرده است (ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 112).
[15]. تذکرة الشهداء، ص 270.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی