جلسه سوّم: بازخوانى انگیزههاى تقلید و تبعیت از دیگران| ۲
گونههاى تقلید كوركورانه و ناصحیح
1. تقلید از رسوم و آداب ناپسند گذشتگان
تقلید كوركورانه و فاقد دلیل و منطق صحیح براى جامعه خطرناك است و مانع هدایت فرد و جامعه و دستیابى به سعادت مىگردد. از بارزترین مصادیق چنین تقلیدى، تقلید از رسوم و آداب جاهلى گذشتگان است كه باعث انحطاط و سقوط بسیارى از اقوام، در طول تاریخ، گشته است. حتى عمده عاملى كه باعث گردید ملتها در برابر دعوت پیامبران به توحید و یكتاپرستى بایستند، وابستگى به رسوم جاهلى و حفظ آیینهاى بتپرستى بر جاى مانده از گذشتگان بود. تا آنجا كه قرآن مىگوید ما هیچ پیغمبرى را براى هدایت مردم و دعوت آنها به توحید و یكتاپرستى نفرستادیم، مگر آنكه او را تكذیب كردند و مورد استهزا قرار دادند و او را ساحر، مجنون و یا شاعر خواندند: «وَ یَقُولُونَ أَئِنَّا لَتارِكُوا ءَالِهَتِنَا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ؛[1] و مىگفتند: آیا ما براى شاعرى دیوانه دست از خدایانمان برداریم؟
وقتى پیامبران به آنها مىگفتند: مگر كارى از این بتهایى كه شما مىپرستید ساخته است كه در برابر آنها سجده مىكنید و به خاك مىافتید و حاجت مىطلبید و براى آنها قربانى مىكنید؟ مگر این بتهایى كه به دست خود شما تراشیده شدهاند، شعور دارند كه آنها را پرستش مىكنید؟ تنها پاسخ آنان این بود كه چون پدران ما آنها را مىپرستیدند، ما نیز آنها را مىپرستیم: وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلاّ قالَ مُتْرَفُوها إِنّا وَجَدْنا ءَاباءَنَا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنّا عَلى ءَآثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ؛[2] و همچنین پیش از تو در هیچ شهرى بیم دهندهاى نفرستادیم مگر آنكه توانگران و كامرانانش [خوشگذران آن شهر] گفتند كه ما پدران خود را بر آیینى یافتهایم و ما از پى ایشان مىرویم.
آنان تقلید از پدران و گذشتگان خویش را سنتى مىدانستند كه باید پایدار بماند، هرچند دلیل منطقى براى كار خود نداشتند و كار پدران آنها جاهلانه و نابخردانه بود: وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ ءَابَاءَنَا أَ وَ لَوْ كانَ ءَابَاؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ؛[3] و چون به آنان گفته شد: از آنچه خدا نازل كرده است پیروى كنید؛ [در پاسخ] گفتند: نه، بلكه از چیزى كه پدران خود را بر آن یافتهایم پیروى مىكنیم. آیا هرچند پدرانشان چیزى را درك نمىكرده و به راه صواب نمىرفتهاند [باز هم در خور پیروى هستند.]
در طول تاریخ، آیینهاى عجیب و غریبى بوده است و امروزه نیز در گوشه و كنار عالم آن آیینها وجود دارند و براى ما كه نور اسلام و آیین مقدس اسلام در مملكتمان حاكم است باور كردنى نیست: در كشور هندوستان صدها میلیون نفر بتپرست هستند و برخى از آنها بتهایى براى خود ساختهاند كه چندش آورند و حتی اسم بردن از آنها هم زشت است. مثلاً آنها بتى به شكل آلت مردانه ساختهاند و مىپرستند و زنان عقیمى كه بچهدار نمىشوند روى آن آب مىریزند و مىنوشند تا بچهدار شوند! شكى نیست كه بسیارى از آیینها و سنتهایى كه قبل از انقلاب اسلامى در كشور ما وجود داشته است، نظیر «چهارشنبه سورى» پوچ و باطل بوده است. اما برخى كه به دنبال تقلید از گذشتگان و احیاى آثار نیاكان خود هستند، در پى احیا و ترویج چنین سنتهایى هستند و مردم را به پیروى از چنین سنتهایى تشویق مىكنند. آنان فقط به این دلیل كه سنت چهارشنبه سورى و پریدن روى آتشْ روش نیاكان آنها و یك سنت ملّى بوده است، حاضر مىشوند روى آتش بپرند، و گرنه این كار چه فایدهاى دارد و چه منطقى آن را تأیید مىكند؟
در این مملكت اسلامى كه خونهاى پاك هزاران جوان بر زمین ریخته شده و براى احیاى دوباره اسلام هزاران شهید تقدیم شده است و فداكاران و مجاهدان مسلمان و علماى اسلام شكنجهها و سختىهاى طاقتفرسایى متحمل گردیدهاند، وزارت ارشاد اسلامى با افتخار حاضر مىشود براى احیاى آن سنتهاى جاهلى بودجه اختصاص دهد. بىتردید حفظ این سنتهاى پوچ و بىارزش منطقى جز تعصب نژادى ندارد و در قرآن این كار احمقانه به صراحت محكوم شده است. متأسفانه كسانى كه خود را شایستهتر و عاقلتر از دیگران مىدانند هیچ اعتراضى به چنین تقلیدهایى ندارند و حفظ سنّت گذشتگان و تقلید از پیشینیان را كار میمون نمىدانند، اما وقتى گفته مىشود كه مردم باید احكام دین را از متخصصان در فقه فرا بگیرند، مىگویند ما از كسى تقلید نمىكنیم؛ تقلید كار میمون است!
به واقع، تقلید چشمبسته و كوركورانه از سنتهاى جاهلى میمونوار و فاقد دلیل و منطق است و چنین تقلیدهایى خطرات فراوانى براى اجتماع دارد: به عنوان نمونه، برپایى مراسم شب چهارشنبهسورى، علاوه بر آتشسوزىهایى كه در پى دارد، زمینه را براى اختلاط دختران و پسران و ارتباطهاى نامشروع آنها فراهم مىآورد. تقلید پسندیده روشى است براى شناخت راه راست و رسیدن به اعتقادات و ارزشهاى صحیح و براى رسیدن به این هدف، انسان از كسانى پیروى مىكند كه هم آن ارزشها و اعتقادات را مىشناسند و هم صلاحیت ایشان براى انتقال آن باورها و ارزشها به دیگران محرز گردیده است. نه اینكه انسان كوركورانه و بدون منطق و دلیل از نیاكان خود پیروى كند و از عقاید فاسد و افكار نادرست آنها تبعیت نماید و نسنجیده آداب و سنتهاى ناصحیحى را از آنها اخذ كند. و همین شیوهی جاهلانه است كه در چندین آیه قرآن صریحاً محكوم گردیده است.
كسى كه مىخواهد روش و رفتارى را از دیگران اقتباس كند، اول باید بررسى كند كه آیا آنان استدلال عاقلانه و منطبق با فطرت بر رفتار خود دارند؟ ثانیاً بررسى كند كه آیا آنان صلاحیت دارند كه مرجع و مقتداى ما قرار بگیرند؟ باز ما تأكید مىكنیم كه اگر انگیزه انسان در تقلید، حقیقتجویى و رسیدن به مصالح واقعى و نفسالامرى باشد، نه تنها چنین تقلیدى صحیح است بلكه گریزى از آن نیست و زندگى اجتماعى سالم بدون چنین تقلیدى دوام نمىیابد. اما اگر انگیزه انسان در تقلید، حفظ آداب و سنن ملى و قومى باشد، آن هم آداب و سنتهایى كه غیرعقلانى هستند؛ چه بسا چنین تقلیدى باعث هلاكت انسان و گرفتارى او در دنیا و آخرت مىگردد. البته اگر آن سنتها و آداب مربوط به امور معمولى و بىاهمّیتِ زندگى هستند، مثل بعضى از رسوم خانوادگى و قبیلهاى؛ گرچه این سنتها و آداب نادرست هستند و با منطق عقل توجیه نمىپذیرند، اما چندان ضررى در پى ندارند. اما اگر سنتها و آدابى كه از گذشتگان باقى مانده مربوط به مسایل مهمى چون پرستش و عبادت، كیفیت ازدواج و تشكیل خانواده و مسایلى باشد كه سعادت و یا هلاكت انسان در دنیا و آخرت را رقم مىزنند، در این صورت انسان نمىتواند راهى را از آن جهت كه نیاكان او طى كردند برگزیند، هرچند آن راه و شیوه محكوم عقل و شرع باشد، و اگر بدون توجه به منطق عقل و وحى، منش نیاكان را برگزید كارى احمقانه انجام داده و باعث هلاكت خود گردیده است.
2. تقلید براى كسب شهرت و اعتبار
گاهى انگیزه افراد در تقلید از دیگران كسب شهرت و موقعیت اجتماعى است. دستهاى از افراد كه شخصیت و هویت ثابت و مستقل اجتماعى ندارند و از جایگاه و اعتبار اجتماعى لازم برخوردار نیستند در تكاپو هستند كه به شخصیتى مورد احترام و توجه مردم تبدیل گردند، اما آنان راهكار رسیدن به این منظور را نمىشناسند. از این جهت، وقتى مىنگرند كه در جامعه تیپهاى خاصى از افراد مشهورند و به اصطلاح چهره شدهاند، از آنان تقلید مىكنند و تیپ و فرم رفتار و پوشش و آداب آنها را براى خود برمىگزینند. به عنوان نمونه، بسیارى از نوجوانان و جوانانى كه دنبال كسب شهرت و تشخّص هستند از عقل و فكر خودشان بهره نمىگیرند و سعى مىكنند از افرادى در جامعه كه داراى شهرت و محبوبیتى هستند تقلید كنند و در گزینش مد لباس و اصلاح و آرایش ظاهر خود و حتى سبك راه رفتن از آنان تبعیت مىكنند. بىتردید چنین تقلیدى كه از افراد فاقد اندیشه سالم سر مىزند، از پشتوانه منطقى برخوردار نیست. چنین افرادى، یا حوصله كافى براى فكر كردن و اندیشیدن ندارند، یا هنوز عقلشان به رشد كافى نرسیده كه راهشان را با استدلال عقلانى برگزینند. آنان چون دلشان مىخواهد كه در جامعه مورد توجه قرار گیرند، به كسانى اقتدا مىكنند كه به نحوى در جامعه مورد توجه هستند.
البته صرف اینكه كسى ستاره سینما و هنرپیشه و یا شخصیت معروفى در جامعه گشته است، دلیل نمىشود كه در هر كارى از او تقلید كرد و تبعیت از چنین افرادى با این انگیزههاى سطحى كه ناشى از دونهمتى و كمخردى است كار پسندیدهاى نیست اما مادام كه در پرتو چنین تقلیدى كارى خلاف شرع و حرام صورت نپذیرد اشكال و زیان اساسى ندارد. اما اگر تقلید در مورد رفتارى صورت گرفت كه شرعاً حرام و عقلاً محكوم است، براى زندگى فردى و اجتماعى زیانبار بوده باعث گسترش مفاسد در جامعه مىشود و دست كم، استقلال شخصیت را از بین مىبرد.
امروزه پوشیدن برخى از لباسها و آرایشهاى زننده براى جوانان، باعث مىگردد كه هویت ملى و مذهبى ما آسیب ببیند و جامعه استقلال فرهنگى و اجتماعى خود را از دست بدهد و چنانكه اشاره كردیم، تقلید در این زمینهها از طرف افرادى انجام مىپذیرد كه براى هویت ملى خود هیچ ارزشى قائل نیستند. در شبه قاره هند كه عرض كردیم بسیارى از مردم آن سامان هنوز بت مىپرستند، اما با اینكه صدها سال سرزمینشان مستعمره دولتهاى استعمارى بوده است و با آن همه تبلیغاتى كه براى فرهنگ غرب انجام گرفته، هنوز هویت ملى خود را حفظ كردهاند و هنوز شخصیتهاى هندى و پاكستانى با لباس ملى خود و با جلیقه و پیراهنى بلند در مجامع بینالمللى، حاضر مىشوند و بدین وسیله هویت فرهنگى و تاریخى خود را حفظ مىكنند. اما در مقابل برخى كه فاقد چنین شخصیت و هویت اجتماعى هستند در هر شرایطى كه قرار گیرند به سرعت رنگ عوض مىكنند و بدون استناد به دلیل منطقى، دست از آداب و سنّتهاى خود بر مىدارند و از بیگانگان پیروى مىكنند. حداقل هر جامعهاى باید تا این حد استقلال فكرى و فرهنگى داشته باشد كه به صرف تبعیت و پیروى از دیگران دست از سنتّهاى معقول و مفید خود بر ندارد و به بهانهی تقلید از ما بهتران به كارهاى مضّر و ذلّتآور تن ندهند و رواج چنین منكرات و مفاسدى را تحمل نكنند.
خودآزمایی
1- كسى كه مىخواهد روش و رفتارى را از دیگران اقتباس كند، باید به چه نکاتی توجه کند؟
2- عمده عاملى كه باعث گردید ملتها در برابر دعوت پیامبران به توحید و یكتاپرستى بایستند، را نام ببرید.
3- انگیزه تقلید براى كسب شهرت و اعتبار چیست؟
پینوشتها
[1]. صافات، ۳۶.
[2]. زخرف، ۲۳.
[3]. بقره، ۱۷۰.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی