فصل دوّم: امام علی(ع)، مبیّن قرآن و دین نبی(ص)| ۱
مبیّن آیات قرآن
همچنین خدا خطاب به پیامبراكرم(ص) میفرماید:
...وَ أنْزَلْنا إلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إلَیْهِمْ...[1]
...ما ذكر [قرآن] را بر تو نازل كردیم تا آن را برای مردم تبیین نمایی...
قرآن، از آنِ همهی مردم است كه برای هدایتشان نازل شده است ولی معالوصف، مردم احتیاج به تبیین پیامبراكرم(ص) دارند تا به مُجْملات آن پیببرند؛ همانگونه كه سازمان آب و برق از آنِ همهی مردم است امّا همهی مردم از تشكیلات فنّی و راه كاراندازی آن دو سازمان آگاهی ندارند و در بهرهبرداری از آن دو، نیازمند كارشناس متخصّص میباشند. اگر قرآن در حدّ خود برای همه كس «بیّن» و واضح بود دیگر احتیاجی به «مبیّن» نبود و جملهی «لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ»؛ در آیه معنا نداشت و در آیهی دیگر نیز نمیفرمود:
...فَسْئَلُوا أهْلَ الذِّكْرِ إنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ.[2]
«...آنجا كه از حقایق ذكر [قرآن] آگاهی ندارید از اهل آن بپرسید»!
یعنی قرآن، اهل دارد و شما باید در مقام تحصیل علم به حقایق آن، به سراغ اهل آن بروید و اهل قرآن و مبیّن آن به حكم آیهی «لِتُبَیِّنَ لِلنّاس»؛ پیامبراكرم(ص) است و پس از آن حضرت به حكم حدیث ثقلین:
اِنّی تارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَیْن كِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتِی اَهْلَ بَیْتِی...
«عترت و اهل بیت» آن حضرت مبیّن آن میباشند!
حال ممكن است به ذهن كسی برسد كه قرآن، خود را بیانگر همه چیز معرّفی كرده و فرموده است:
...وَ نَزَّلْنا عَلَیْكَ الْكِتابَ تِبْیاناً لِكُلِّ شَیْءٍ...[3]
«...ما این كتاب [قرآن] را به تو نازل كردیم در حالی كه بیانگر همه چیز است...».
در این صورت، قرآن بیانگر خودش نیز خواهد بود و به مبیّن خارج از خود نیازی نخواهد داشت. در جواب عرض میشود: از جمله چیزهایی كه در قرآن هست و قرآن بیانگر آن نیز میباشد همین حقیقت است كه برخی آیات قرآن به خاطر مبهم و مجمل بودن، احتیاج به مبیّن خارج از خود دارد و آن رسول خدا(ص) و اهل بیت آن حضرت(ع) هستند كه باید مبهمات و مجملات قرآن را تبیین كنند.
اینك به سراغ آورندهی قرآن، رسول الله اعظم(ص) كه به حكم خود قرآن بیانگر قرآن است میرویم تا ببینیم او برای زمان پس از رحلت خود چه كسی را بهطور مشخّص و معیّن، جانشین خود در امر تبیین قرآن معرّفی فرموده است از میان صدها و بلكه از میان هزارها بیان، علاوه بر حدیث متواتر ثقلین و غدیر و منزلت و... به این روایت توجّه فرمایید كه آن پیامآور آسمانی(ص) در یكی از مجامع عمومی امّت فرمود:
مَعاشِرَ النّاسِ اِنَّ رَبَّكُم جَلَّ جَلالُهُ اَمَرَنِی اَنْ اُقِیمَ لَكُمْ عَلِیَّاً عَلَمَاً وَ اِمامَاً وَ خَلِیفَةً وَ وَصِیَّاً... مَعاشِرَ النّاسِ اِنَّ عَلِیَّاً بابُ الْهُدَی بَعْدِی وَ الدّاعِی اِلَی رَبِّی... مَعاشِرَ النّاسِ عَلَیْكُمْ بِطاعَتِهِ وَ اجْتِنابِ مَعْصِیَتِهِ فَاِنَّ طاعَتَهُ طاعَتِی وَ مَعْصِیَتَهُ مَعْصِیَتِی.[4]
«ای گروههای مردم! پروردگار شماـ جلّ جلاله ـ به من امر كرده كه علی را در میان شما عَلَم و نشانگر راه و امام و جانشین خودم معرّفی كنم. ای گروههای مردم! علی پس از من باب هدایت و دعوت كنندهی به سوی خدای من است. ای گروههای مردم! بر شما باد اطاعت از علی و پرهیز از نافرمانی او كه طاعت او طاعت من است و نافرمانی از او، نافرمانی از من است».
خود امام(ع) نیز پس از بیست و پنج سال خانهنشینی كه مردم با حضرتش بیعت به خلافت كردند داخل مسجد رفت و بالای منبر نشست و پس از حمد و ثنای خدا فرمود:
یا مَعْشَرَ النّاسِ سَلُونِی قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونِی.
«ای مردم! پیش از اینكه مرا از دست بدهید، آنچه میخواهید از من بپرسید».
سَلُونِی فَاِنَّ عِنْدِی عِلْمَ الاَوَّلِینَ وَ الاخِرِینَ.
«از من بپرسید كه تمام علوم اوّلین و آخرین نزد من است»!
این گفتار (العیاذبالله) خودستایی نیست كه ناپسند باشد بلكه خود را در اختیار مردم قرار دادن برای رفع همه گونه نیازها و حلّ همه گونه مشكلات است. اگر مردمی از شدّت عطش میسوزند و دسترسی به آب ندارند، آدمی كه منبع سرشار از آب در اختیار دارد، شرف انسانیش ایجاب میكند كه به تشنگان اعلام نماید، آب در نزد من است. هر كه هر چه آب میخواهد بیاید و ببرد. از این رو آن منبع علوم و معارف آسمانی امّت را دعوت به سوی خود میكرد و میگفت:
سَلُونِی قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونِی فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأ النَّسَمَةَ لَوْ سَألْتُمُونِی عَنْ آیَةٍ آیَةٍ لَاَخْبَرْتُكُمْ بِوَقْتِ نُزُولِها وَ فیمَ نَزَلَت وَ اَنْبَأتُكُم بِناسِخِها مِنْ مَنْسُوخِها وَ خاصِّها مِنْ عامِّها وَ مُحْكَمِها مِنْ مُتَشابِهِها وَ مَكِّیِّها مِنْ مَدَنِیِّها.
«بپرسید از من پیش از اینكه مرا بجویید و نیابید. قسم به كسی كه دانه را شكافته و انسان را آفریده است اگر از من بپرسید راجع به آیه آیهی قرآن به شما میگویم كی نازل شده و دربارهی چه نازل شده است. من، هم ناسخ آیات را میشناسم و هم منسوخ آنها را؛ هم عامّ آیات را میدانم و هم خاصّ آنها را؛ هم محكمات و هم متشابهات را، هم مكّیّات و هم مدنیّات را».
وَ اللهِ ما مِنْ فِئَةٍ تُضِلُّ اَوْ تَهْدِی اِلاّ وَ اَنَا اَعْرِفُ قائِدَها وَ سائِقَها وَ ناعِقَها اِلَی یَوْمِ القِیامَةِ.[5]
«به خدا قسم من تا روز قیامت آگاهم كه چه گروهی هادی مردم و چه گروهی گمراه كنندهی مردم خواهند بود و آن هم میدانم فرماندهشان چه كسی خواهد بود و پیشرو و دنبالهروشان چه كسانی؛ همه را میشناسم».
میفرمود:
ذلِكَ الْقُرآنُ فَاسْتَنْطِقُوه.[6]
«این قرآن [هماكنون در دست شماست اگر برای هدایت شما كافی است] استنطاقش[7] كنید».
از او بخواهید كه با شما حرف بزند و از محتویات خویش آگاهتان سازد. از او بپرسید اینكه میگویی: ...اَقیمُوا الصَّلاة... ؛ «نماز بخوانید». مقصود از نماز چیست و اجزا و شرایط و اوقاتش كدام است و مبطلاتش كدام؟
اینكه میگویی: ...كُتِبَ عَلَیْكُم الصِّیام... ؛ «روزه بر شما واجب شده». آیا معنای روزه و شرایط و مبطلاتش چیست؟
و اینكه میگویی:
...لِلّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ...[8]
«...برای خدا بر مردم [واجب] است حج بیت [انجام بدهند]...».
مقصود از حجّ چیست و اقسام و احكام مربوط به اجزا و شرایط مناسك آن كدام است.
وَ لَنْ یَنْطِقَ.
و او هرگز با شما حرف نخواهد زد و شما را از احكام نماز و روزه و صدها احكام مناسك حجّ، آگاه نخواهد ساخت! و چنان كه میبینید تفاصیل و جزئیّات احكام مربوط به نماز و روزه و حجّ و... در ظاهر قرآن نیامده است و هرگز قرآن، خودش بدون «مبیّن» به زبان نخواهد آمد و به شما جوابی نخواهد داد!
وَلكِنْ اُخْبِرُكُمْ عَنْهُ.
«ولی من [كه عالم به حقایق و اسرار آن و زبان گویای آن میباشم] شما را از [علوم و احكام] آن باخبر میسازم».
اَلا اِنَّ فِیهِ عِلْمَ ما یَأتِی وَ الْحَدِیثَ عَنِ الْماضِی وَ دَواءَ دائِكُمْ وَ نَظْمَ ما بَیْنَكُمْ.
البتّه این را بدانید كه علم به تمام حقایق و وقایع از گذشته و آینده و داروی درد جهالت و ضلالت شما و مقررّات نظمبخش در زندگی دنیا و عقبای] شما، همه و همه در خلال آیات قرآن پنهان است امّا بر اساس تقدیر حكیمانهی خدا، من باید كنار آن باشم تا مفاهیم و معانی وسیع و عمیق آن را كه از دید فهم و عقل شما پنهان است برای شما آشكار و عیان سازم.
خودآزمایی
1- با توجه به آیه 89 سوره نحل «...ما این كتاب [قرآن] را به تو نازل كردیم در حالی كه بیانگر همه چیز است...» آیا قرآن بیانگر خودش نیز خواهد بود؟ توضیح دهید.
2- رسول الله اعظم(ص) كه به حكم خود قرآن بیانگر قرآن است، در یكی از مجامع عمومی درباره جانشین خود در امر تبیین قرآن، چه فرمودند؟
3- زمانیكه مردم با امام علی(ع) بیعت به خلافت كردند، امام(ع) درباره کدام موضوع با مردم صحبت کردند؟ چرا؟
پینوشتها
[1]ـ سورهی نحل، آیهی ۴۴.
[2]ـ همان، آیهی ۴۳.
[3]ـ سورهی نحل، آیهی ۸۹.
[4]ـ بحارالانوار، جلد۳۸، صفحهی ۹۳.
[5]ـ بحارالانوار، جلد۴۰، صفحهی ۱۴۴.
[6]ـ نهجالبلاغهی فیض، خطبهی ۱۵۷.
[7]ـ به نطق آوردن.
[8]ـ سورهی آل عمران، آیهی ۹۷.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی