کد مطلب: ۵۲۰۱
تعداد بازدید: ۹۰۸
تاریخ انتشار : ۱۳ دی ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۷
پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان | ۴۳
در این دادگاه، قاضى، شاهد و مجرى حکم و تماشاچى همه یکى است؛ همان نیروى وجدان است که شهادت مى‌دهد، قضاوت مى‌کند و سپس آستین بالا مى‌زند و حکم خود را اجرا مى‌کند!

ده درس معادشناسی | ۳

 

درس سوّم؛ نمونه‌ی دادگاه قیامت درون جان شماست


از آنجا که مسئله‌ی زندگى پس از مرگ و دادگاه عظیم رستاخیز براى انسانى که در محدوده‌ی این جهان زندانى است مطلب تازه‌اى به نظر مى‌رسد، خداوند نمونه‌ی کوچکى از آن دادگاه را در همین دنیا به ما ارائه داده است که نامش دادگاه وجدان است؛ ولى فراموش نکنیم که گفتیم نمونه‌ی کوچکى از آن است.
بگذارید این مطلب را روشن‌تر بیان کنیم:
انسان در برابر اعمالى که انجام مى‌دهد در چند دادگاه محاکمه مى‌شود:
روشن‌ترین آن، همان دادگاههاى معمولى بشرى است، با تمام ضعفها و نارساییها و کمبودهایش.
گرچه وجود همین دادگاههاى معمولى اثر قابل ملاحظه‌اى در تخفیف جرائم دارد، ولى اساس و پایه‌ی این دادگاهها چنان است که هرگز نمى‌توان از آنها انتظار اجراى عدالت کامل داشت.
زیرا اگر قوانین نادرست و قاضیان ناصالح به آن راه یابند که تکلیفش روشن است؛ رشوه خواریها، پارتى‌بازیها، روابط خصوصى، بازیهاى سیاسى و هزار درد دیگر، چنان آن را از اثر مى‌اندازند که باید گفت عدمش به ز وجود، چرا که وجودش عامل اجراى مقاصد شوم خودکامگان است! و اگر قوانین عادلانه و قاضیانش آگاه و با تقوا باشند باز هم بسیارند مجرمانى که مى‌توانند آنچنان ماهرانه عمل کنند که آثار جرمى از خود باقى نگذارند، یا آنچنان پرونده‌سازى و صحنه‌سازى در دادگاه راه بیندازند که دست و بال قاضى را ببندند و قوانین را بى‌اثر سازند.
دادگاه دیگر، که از این حساب شده‌تر و دقیق‌تر است، دادگاه «مکافات عمل» است.
اعمال ما آثارى دارد که در کوتاه مدت یا دراز مدت دامان ما را خواهد گرفت؛ به قول شاعر: «این جهان کوه است و فعل ما صدا»
اگر این یک حکم عمومى نباشد لااقل درباره‌ی بسیارى صادق است.
حکومتهایى را دیدیم که بناى جور و ظلم و ستم گذاردند و هر چه از دستشان ساخته بود کردند، اما سرانجام در همان دامى که خود بافته بودند افتادند، و عکس‌العملهاى اعمالشان دامانشان را گرفت و چنان سقوط کردند و نابود شدند که اثرى از آنها جز لعن و نفرین باقى نماند. از آنجا که مکافات عمل همان روابط علت و معلول و پیوندهاى عینى خارجى است، کمتر کسى مى‌تواند با صحنه‌سازیها از چنگال آن رهایى یابد.
تنها نارسایى این دادگاه این است که عمومى و کلى و همگانى نیست، و به همین دلیل، ما را از دادگاه بزرگ رستاخیز بى‌نیاز نمى‌کند.
دادگاه درونی که دقیق‌تر و حساب شده‌تر است، دادگاه «وجدان» است.
در حقیقت همان‌گونه که منظومه‌ی شمسى با آن نظام شگرفش به صورت بسیار کوچکى در دل یک اتم خلاصه شده، مى‌توان گفت که دادگاه قیامت نیز ماکت کوچکش در درون جان ماست.
زیرا در درون وجود انسان نیروى مرموزى است که فلاسفه آن را «عقل عملى» مى‌نامند و قرآن مجید «نفس لوامه»اش مى‌خواند و امروز از آن به «وجدان» تعبیر مى‌کنند.
همین که کار خوب یا بدى از انسان سر بزند به سرعت این دادگاه تشکیل مى‌شود و بدون سر و صدا، اما کاملاً جدّى و اصولى، محاکمه را شروع مى‌کند، و نتیجه‌ی حکمش را به صورت مجازاتها یا تشویقهاى روانى به اجرا درمى‌آورد.
گاه آنچنان مجرمان را از درون شلاق مى‌زند و تحت شکنجه‌ی روحى قرار مى‌دهد که مرگ را با آغوش باز استقبال مى‌کنند، و آن را بر زندگى ترجیح مى‌دهند، و در وصیتنامه‌ی خود مى‌نویسند اگر ما دست به خودکشى زدیم براى نجات از ناراحتى وجدان بود!
گاه در مقابل یک کار خوب، انسان را آنچنان تشویق مى‌کند که او را به وجد و سرور وامى‌دارد؛ آرامشى عمیق در درون جان احساس مى‌کند؛ آرامشى بسیار دل‌انگیز و توصیف ناکردنى که لذت و شکوه آن در هیچ بیانى نمى‌گنجد.
این دادگاه عجایب و ویژگی‌هایی دارد:
1ـ در این دادگاه، قاضى، شاهد و مجرى حکم و تماشاچى همه یکى است؛ همان نیروى وجدان است که شهادت مى‌دهد، قضاوت مى‌کند و سپس آستین بالا مى‌زند و حکم خود را اجرا مى‌کند!
2ـ بر خلاف دادگاههاى پر سر و صداى عادى که گاه یک محاکمه چندین سال به طول مى‌انجامد، محاکمه‌ی این دادگاه برق‌آساست، و معمولاً نیاز به وقت و زمان ندارد، البته گاه براى ثابت شدن مدارک جرم و کنار رفتن پرده‌هاى غفلت از مقابل چشم دل، نیازمند به زمانى هست، ولى بعد از ارائه‌ی مدارک، صدور حکم، فورى و قطعى است.
۳ـ حکم این دادگاه یک مرحله‌اى است و از دادگاه استیناف و تجدید نظر و دیوان عالى و مانند آن در این جا خبرى نیست.
4ـ این محکمه فقط کیفر نمى‌دهد، بلکه به وظیفه شناسان نیز پاداش مى‌دهد؛ بنابراین، دادگاهى است که هم نیکان و هم بدان در آنجا محاکمه مى‌شوند و به تناسب اعمالشان پاداش و کیفر مى‌بینند.
5ـ کیفرهاى این دادگاه هیچ شباهتى با کیفرهاى معمولى ندارد؛ در ظاهر، نه زندانى، و نه شلاق و نه چوبه‌ی دار، و یا جوخه‌ی آتشى، اما گاه چنان از درون مى‌سوزاند و به زندان مى‌افکند که دنیا با تمام وسعتش براى انسان تنگ مى‌شود، تنگ‌تر از سلول انفرادى یک زندان مخوف و وحشتناک.
خلاصه، این دادگاه از نوع دادگاههاى این جهان نیست که از نوع دادگاه رستاخیز است.
عظمت این دادگاه به اندازه‌اى است که قرآن به نام آن سوگند یاد کرده و در کنار دادگاه رستاخیزش نهاده، مى‌گوید:
«لاَ أُقْسِمُ بِیوْمِ الْقِیامَةِ * وَلاَ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ * أَیحْسَبُ الْإنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ * بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّی بَنَانَهُ»[1]
سوگند به روز رستاخیز و سوگند به وجدان بیدار و سرزنش کننده، آیا انسان چنین مى‌پندارد که استخوانهاى پراکنده‌ی او را جمع‌آورى نمى‌کنیم، (چنین نیست)، قادریم که حتى انگشان او (حتى خطوط سرانگشتانش را که معرف شخص است) همچون روز نخست بسازیم!
البته با تمام این اوصاف، این دادگاه نیز به حکم دنیایى بودنش نارسایى‌هایى دارد که ما را بى‌نیاز از دادگاه قیامت نمى‌کند؛ زیرا:
1ـ قلمرو وجدان همه چیز را در بر نمى‌گیرد و متناسب قلمرو فکر و تشخیص انسان است.
2ـ گاه انسان فریبکار ماهر حتى مى‌تواند وجدان خود را فریب دهد و به اصطلاح بر سر وجدان خود کلاه بگذارد.
3ـ گاه نداى وجدان در بعضى از گنهکاران آن قدر ضعیف مى‌شود که به گوش آنها نمى‌رسد.
و از اینجا ضرورت دادگاه چهارم، دادگاه بزرگ عالم رستاخیز روشن مى‌شود.


فکر کنید و پاسخ دهید


1ـ انسان در چند دادگاه ـ در واقع ـ محاکمه مى‌شود؟
2ـ دادگاههای معمولی چه مشخصاتی دارند؟
3ـ ویژگیهاى دادگاه مکافات عمل چیست؟
4ـ دادگاه وجدان چه خصوصیاتى دارد؟
5ـ امتیازات و نارساییهاى دادگاه وجدان را برشمرید.

 

پی‌نوشت‌ها

 

[1]. سوره‌ی قیامت، آیات ۱ تا ۴.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: