کد مطلب: ۵۲۷۲
تعداد بازدید: ۶۵۶
تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۵:۴۴
همسرداری| ۵
زن نیز مانند مرد، خود را دوست می‌دارد و به حفظ شخصیتش علاقه‌مند است. دوست دارد محترم و گرامی باشد، از تحقیر و توهین رنجیده خاطر می‌گردد، اگر مورد احترام قرار بگیرد، احساس شخصیت می‌کند و به کار و زندگی دل‌گرم می‌شود. از احترام و احترام کننده خوشش می‌آید...

احترام به شوهر


هر انسانی به شخصیت خویش علاقه‌مند است و خود را دوست دارد. می‌خواهد دیگران به شخصیت او احترام بگذارند. هر کس شخصیت او را محترم بشمارد، دوستش دارد و از توهین کنندگانِ به خود، متنفر است. خانم محترم! دوست داشتن خود و نیاز به احترام، یک امر غریزی است؛ اما همه‌ی انسان‌ها حاضر نیستند این نیاز درونیِ همسر شما را برطرف کنند و به وی احترام بگذارند. او در بیرون از خانه، با افراد گوناگون و گاهی بی‌ادب برخورد می‌کند و چه بسا مورد توهین قرار می‌گیرد و به شخصیتش لطمه وارد می‌شود. از شما که یار و غم‌خوارش هستید انتظار دارد در خانه به او احترام بگذارید و شخصیت تحقیر شده‌اش را زنده گردانید. بزرگ داشتن او شما را کوچک نمی‌کند؛ اما به او نیرو و توانایی می‌بخشد و برای کوشش و فعالیت آماده‌اش می‌گرداند.
خانم گرامی! به همسرت سلام کن. همیشه با لفظ «شما» او را مخاطب قرار بده. در هنگام سخن گفتن، کلامش را قطع نکن. با او با ادب سخن بگو و بر سرش داد نزن. اگر با هم به مجلسی می‌روید او را مقدم بدار. او را با اسم صدا نزن، بلکه با نام فامیل و لقب، او را مخاطب قرار بده. در حضور دیگران از او تجلیل و تعریف کن. به فرزندانت بیاموز که به پدرشان احترام بگذارند و اگر بی‌ادبی کردند توبیخشان کن. درحضور مهمانان نیز احترامش بگذار و به اندازه‌ی آنان، بلکه بیش‌تر از او پذیرایی کن. مبادا در مجلس مهمانی، شوهرت را نادیده بگیری و همه‌ی توجّهت به مهمانان باشد. وقتی به خانه می‌آید، سعی کن خودت در را باز کرده و با چهره‌ای خندان و باز به‌استقبالش بروی. آیا می‌دانی همین کار کوچک، چه اثر نیکویی در روان همسرت خواهد گذاشت؟ شاید در بیرون منزل با ده‌ها مشکل مواجه بوده و اکنون با روح پژمرده وارد منزل شده باشد. استقبال کردن شما با چهره‌ی خندان، روح تازه‌ای در کالبد خسته‌ی او دمیده، دلش را آرامش می‌دهد.
ممکن است خانم‌ها از این سخن تعجب کرده و بگویند: چه پیشنهاد عجیبی! زن به ‌استقبال شوهر برود و خوش آمد بگوید! شخص بیگانه و غریبی نیست تا نیاز به استقبال و خوش آمد داشته باشد. تسقط الآداب بین الأحباب. البته این طرز تفکر، نتیجه‌ی تربیت غلط ماست. چرا لازم نیست دوستان و خویشان ادب و احترام به یک‌دیگر را رعایت کنند؟ مهمانی به منزل شما وارد می‌شود از او استقبال می‌کنید، خوش آمد می‌گویید، به او احترام می‌گذارید و از او پذیرایی می‌کنید و این را رفتاری عقلایی و یکی از آداب و رسوم زندگی می‌شمارید. البته چنین است، باید به میهمان احترام گذاشت؛ اما انصافاً مردی که از صبح تا شب برای تأمین نیازهای زندگی و رفاه و آسایش شما تلاش می‌کند، و در این راه با دشواری‌های فراوان روبه‌رو شده، آن گاه حاصل دست‌رنج خویش را در طبق اخلاص نهاده، به خانه می‌آورد تا رایگان در اختیار شما بگذارد، آیا ارزش آن را ندارد که برای خشنودی و احترام او تا در خانه قدم رنجه فرمایید و با لبی خندان، به او خوش‌آمد گفته، دلش را شاد گردانید؟
نگو چون با هم مأنوس و صمیمی هستیم، انتظار احترام ندارد، برعکس، از شما بیش‌تر از دیگران انتظار احترام دارد. اگر به او احترام نگذاشتید و سکوت کرد، دلیل آن نیست که توقع احترام ندارد، بلکه برای رعایت حال شما از خواسته‌ی درونیِ خویش صرف‌نظر کرده است.
خانم محترم! اگر به همسرت احترام گذاردی، او نیز به شما احترام خواهد گذاشت و رشته‌ی محبتتان مستحکم‌تر و پیمان زناشویی‌تان با دوام‌تر خواهد شد. او به خانه و زندگی و کسب و کار دل‌گرم می‌شود و نتیجه‌اش به شما باز می‌گردد.
رسول خدا(ص) می‌فرماید:
وظیفه‌ی زن این است که تا درِ خانه به پیشواز شوهر برود و به وی خوش آمد بگوید.[1]
امام صادق(ع) می‌فرماید:
هر زنی که به شوهرش احترام بگذارد و آزارش نرساند خوش‌بخت و سعادتمند خواهد بود.[2]
مواظب باش به شوهرت توهین و بی‌ادبی نکنی، ناسزا نگویی، دشنام ندهی، بی‌اعتنایی نکنی، بر سرش داد نزنی، نزد دیگران آبرویش را نریزی و با لقب‌های زشت صدایش نزنی. اگر به او توهین کردی او نیز به تو توهین خواهد کرد و از یک‌دیگر رنجیده خاطر می‌شوید و کینه پیدا می‌کنید، صفا و محبت از دل‌های‌تان رخت برمی‌بندد و همواره در حال نزاع و کشمکش خواهید بود. در این صورت، اگر به زندگی ادامه بدهید، به یقین زندگی خوشی نخواهید داشت. کینه‌ها و عقده‌های روانی ممکن است خطرهایی در پی داشته باشد و باعث جنایت شود. از داستان‌های زیر عبرت بگیرید:
مرد 22 ساله‌ای همسر 19 ساله‌ی خود را به علت این که وی را خرکور خطاب کرده ‌بود، با 15 ضربه‌ی چاقو به قتل رسانید. وی در دادگاه گفت: یک سال پیش باهمسرم ازدواج کردم. در آغاز زندگی، مرا بسیار دوست می‌داشت، اما به زودی تغییررویه داد و شروع به ناسازگاری کرد. بر سر هر مسئله‌ی کوچکی به من فحاشی می‌کرد و به‌خاطر این که یکی از چشم‌هایم کمی چپ است، مرا با لقب «خركور» خطاب می‌کرد.
وی در روز حادثه، شوهر خود را خرکور خطاب می‌کند. او چنان خشمگین می‌شود که به جان همسرش افتاده و او را با 15 ضربه‌ی چاقو از پای در می‌آورد.[3]
مرد 71 ساله‌ای، که زنش را کشته، درباره‌ی علت قتل او می‌گوید: ناگهان رفتار همسرم با من تغییر کرد و به من بی‌اعتنا شد. یک بار مرا پیرمرد غیر قابل تحمل صدا کرد و با این حرف نشان داد که دوستم ندارد. من نیز دچار سوء ظن شدم و با دو ضربه‌ی تبر، او را کشتم.[4]


احترام به همسر


زن نیز مانند مرد، خود را دوست می‌دارد و به حفظ شخصیتش علاقه‌مند است. دوست دارد محترم و گرامی باشد، از تحقیر و توهین رنجیده خاطر می‌گردد، اگر مورد احترام قرار بگیرد، احساس شخصیت می‌کند و به کار و زندگی دل‌گرم می‌شود. از احترام و احترام کننده خوشش می‌آید، از توهین و توهین کننده متنفر می‌باشد.
آقای محترم! همسرت حتماً از شما انتظار دارد که بیش از دیگران به وی احترام بگذاری. البته چنین انتظاری، حق اوست؛ زیرا تو را شریک زندگی و بهترین یار خویش می‌شمارد.
شبانه روز برای آسایش تو و فرزندانت زحمت می‌کشد. آیا حق ندارد انتظار داشته باشد که وجودش را غنیمت شماری و به وی احترام نمایی؟
احترام به او تو را کوچک نمی‌کند، بلکه حق شناسی، صفا و مودّت تو را به اثبات می‌رساند. به همان اندازه بلکه بیش‌تر از آن مقدار که به دیگران احترام می‌گذاری، به همسرت احترام بگذار. در هنگام سخن‌گفتن با او ادب را کاملاً رعایت کن.
با کلمه‌ی «تو» او را مخاطب نساز، بلکه همواره از کلمه «شما» ـ که علامت احترام‌ است ـ استفاده نما، هیچ گاه کلامش را قطع نکن، بر سرش داد نزن، با احترام اورا صدا بزن، در موقع نشستن به او احترام بگذار، وقتی وارد منزل می‌شوی اگر ازسلام‌کردن غفلت کرد، به او سلام کن، وقتی از خانه بیرون می‌روی با او خداحافظی ‌کن، وقتی به سفر می‌روی با او وداع کن، برایش نامه بنویس، اگر شب‌ تولدش معلوم است، به عنوان احترام دسته‌ی گل یا تحفه‌ی دیگری تقدیمش کن، در مجالس و در حضور دیگران به وی احترام بگذار، از توهین و تحقیر وی جداً بپرهیز، از دشنام و ناسزا گفتن به او اجتناب کن، از مسخره کردن و دست انداختن او ولو به طور شوخی جداً خودداری کن، خیال نکن چون خودمانی هستید بدش نمی‌آید، بلکه چون چنین انتظاری را هرگز از تو ندارد، کاملاً رنجیده خواهد شد. گرچه به زبان نیاورد.
از باب نمونه به داستان زیر توجه فرمایید:
خانم موقّر و متینی ـ که حدود 36 سال داشته است ـ با حالت خشم و غضب وارد دادگاه شد و درباره‌ی ‌تقاضای طلاق گفت:
حدود دوازده سال است با همسرم ازدواج کرده‌ام. مرد خوبی است. بسیاری از مُحَسّنات یک آدم کامل و دوست داشتنی را داراست، اما هرگز نمی‌خواهد بفهمد که من همسر او و مادر دو فرزندش هستم. به خیال خودش مرد مجلس‌آرایی است؛ اما مجالس را با دست انداختن من می‌آراید. نمی‌توانید درک کنید که چه قدر زجر کشیده‌ام، اعصابم به کلی خراب شده، دایماً مجبورم به پزشک مراجعه کنم، هزار بار با شوهرم حرف زده‌ام، خواهش و التماس کرده‌ام که من همسر تو هستم، سن و سالی دارم، درست نیست که پیش آشنا و غریبه صدجور شوخی زننده و غیر دوستانه با من می‌کنی، متلک می‌گویی که دیگران بخندند و مثلاً خوش بگذرانند. من اغلب از همه خجالت می‌کشم و چون از اول شوخ‌طبع و بذله‌گو نبوده‌ام، هیچ وقت نمی‌توانم با شوهرم مقابله به مثل کنم. بنابراین، چون خواهش و تمناهای من فایده‌ای ندارد با تمام رنج‌هایی که می‌دانم در انتظارم نشسته، خواهم ساخت تا از مرد قدرناشناسی که هیچ‌وقت احترام مرا نگه نداشته جدا شوم.[5]
همه‌ی بانوان مانند بانوی مذکور از شوهران خویش انتظار احترام دارند و از توهین و تحقیر جداً ناراحت می‌شوند. اگر در برابر بی‌احترامی‌های شوهر سکوت نمودند، دلیل رضایتشان نیست، بلکه یقین داشته باشید که قلباً مکدر خواهند شد ولو اصلاً به ‌زبان نیاورند. اگر به همسرت احترام بگذاری او نیز به تو احترام خواهد گذاشت و بدین ‌وسیله رشته‌‌ی دوستی و صمیمیت شما روز به روز استوارتر خواهد شد و در نزد دیگران نیز محترم خواهید شد. اگر شما به ایشان بی‌احترامی کردید و ایشان نیز تلافی ‌کرد، مقصر خود شما خواهید بود.
آقای محترم! میان همسرداری و برده‌داری، تفاوت بسیار وجود دارد. همسر که به‌عنوان برده و اسیر به خانه‌ات نیامده، بلکه انسان آزادی است که به منظور تأسیس یک‌زندگی مشترک سعادتمندانه به خانه‌ات قدم نهاده، هر انتظاری که تو از وی داری او نیز عیناً همان انتظار را از تو دارد. پس چنان با او رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کند.
حضرت صادق(ع) از پدرش نقل کرده که فرمود:
هر کس زن گرفت باید او را گرامی و محترم بشمارد.[6]
رسول خدا(ص) می‌فرماید:
هر کس مسلمانی را گرامی بدارد خدا او را گرامی خواهد داشت.[7]
و در حدیثی دیگر نیز می‌فرماید:
زنان را گرامی نمی‌دارند مگر افراد بزرگوار و به آنان توهین نمی‌کنند جز مردم پست و فرومایه.
و باز از سخنان آن حضرت است که فرمود:
هر کس به خانواده‌اش توهین کند، خوشی زندگی را از دست خواهد داد.[8]

 

خودآزمایی


1- استقبال کردن زن از شوهر با چهره‌ی خندان چه نتایجی خواهد داشت؟
2- چگونه رشته‌ی محبت بین زوجین مستحکم‌تر می‌شود؟
3- در حدیث ذکر شده، چه افرادی به زنان توهین می‌کنند؟

 

پی‌نوشت‌ها

 

[1]. مستدرك الوسائل، ج 3، ص 551.
[2]. بحارالأنوار، ج 103، ص 253.
[3]. روزنامه‌ی اطلاعات، شماره‌ی 13787، 14 اردى‏بهشت 1351.
[4]. همان، شماره‌ی 13652، 1 آذر 1350.
[5]. روزنامه‌ی اطلاعات، 8 اسفند 1350.
[6]. بحارالأنوار، ج 103، ص 224.
[7]. همان، ج 74، ص 303.
[8]. مواعظ العددیه، 151.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: