کد مطلب: ۵۵۶۵
تعداد بازدید: ۸۵۰
تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۹
تربیت| ۳۵
بچه ذاتاً بدزبان نیست. او این صفت زشت را یا از پدر و مادر یاد می‌گیرد یا از برادر و خواهر و یا از دوستان و هم‌بازی‌ها یا از هم‌کلاسی‌ها. در این میان، پدر و مادر بیش‌تر از دیگران اثر دارند. پدر و مادر برای فرزندانشان بهترین و نخستین الگو و سرمشق می‌باشند. بچه‌ها اخلاق و آداب آن‌ها را به زودی فرا می‌گیرند و تقلید می‌کنند.

بدزبانی


یکی از عادت‌های زشت، بدزبانی است. آدم بدزبان به سخنان خویش مقید نیست و هر چه بر زبانش جاری شد می‌گوید. فحش می‌دهد، ناسزا می‌گوید، داد می‌زند، نفرین می‌کند، به دیگران متلک می‌گوید، طعنه و زخم زبان می‌زند، با سخنان و تعبیرات زشت به مردم توهین می‌کند، دهن‌کجی می‌نماید، تندی می‌کند، دیگران را دست می‌اندازد و مسخره می‌کند. بدزبانی حرام و یکی از گناهان بزرگ است.
پیغمبر اسلام(ص) فرمود:
خدا بهشت را بر کسی که بدزبانی می‌کند، دشنام می‌دهد و بی‌حیا و بی‌باکی می‌کند، حرام کرده است، نه به چیزی که درباره‌ی دیگران می‌گوید توجه دارد و نه به آن چه درباره‌اش می‌گویند.[1]
امام صادق(ع) فرمود:
دشنام و ناسزاگویی و زبان‌درازی، از علائم نفاق و بی‌ایمانی است.[2]
خدا در قرآن می‌فرماید:
وای به حال کسانی که از مردم عیب‌جویی می‌کنند، طعنه می‌زنند و آن‌ها را مسخره می‌نمایند.[3]
مردمان بدزبان، افرادی سبک‌مغز و پست و فرومایه‌اند. به‌وسیله‌ی این عادت زشت، برای خودشان دشمن می‌تراشند، مبغوض مردم هستند و در نزد آنان خوار و بی‌مقداراند، مردم از زبان آنان می‌ترسند و از معاشرتشان کراهت دارند.
پیغمبر اسلام(ص) فرمود:
بدترین مردم کسی است که مردم از بدزبانی‌اش می‌هراسند و از مجالستش کراهت دارند.[4]
حضرت صادق(ع) فرمود:
کسی که مردم از زبانش بترسند، به دوزخ می‌رود.[5]
پیغمبر اکرم(ص) فرمود:
مؤمن طعنه نمی‌زند، لعن نمی‌کند، دشنام نمی‌دهد و بدزبانی نمی‌کند.[6]
بدزبانی، بهترین گواه کوتاه‌فکری و کم‌خردی است. بدبخت خانواده‌ای که یکی از دو رکن آن، یعنی زن یا شوهر و یا هر دوی آن‌ها، بدزبان باشند. در آن خانواده، راحتی و آسایش و صفا نخواهد بود. بدبخت‌تر از آن‌ها، کودکان بی‌گناهی که با چنین پدر و مادری زندگی می‌کنند و در چنین خانواده‌ای پرورش می‌یابند.
بچه ذاتاً بدزبان نیست. او این صفت زشت را یا از پدر و مادر یاد می‌گیرد یا از برادر و خواهر و یا از دوستان و هم‌بازی‌ها یا از هم‌کلاسی‌ها. در این میان، پدر و مادر بیش‌تر از دیگران اثر دارند. پدر و مادر برای فرزندانشان بهترین و نخستین الگو و سرمشق می‌باشند. بچه‌ها اخلاق و آداب آن‌ها را به زودی فرا می‌گیرند و تقلید می‌کنند.
بنابراین، پدر و مادر نه تنها مسئول گفتار و کردار خود هستند، بلکه در مورد پرورش فرزندانشان نیز مسئولیت دارند. آن‌ها هستند که کودکان را بدزبان یا خوش‌زبان پرورش می‌دهند. بعضی از پدران و مادران، از روی شوخی یا عصبانیت عملاً به فرزندانشان درس بدزبانی می‌دهند. در بعضی از خانواده‌ها این قبیل کلمات شب و روز تکرار می‌شود: پدرسگ، مادرسگ، پدرسوخته، احمق، نفهم، بی‌شعور، الاغ، حیوان، دیوانه، تنبل، جوان‌مرگ شده، بی‌ادب، بی‌غیرت، داغت را ببینم، زیر ماشین بروی و .... گاهی پدر یا مادر از یکدیگر عیب جویی می‌کنند، همدیگر را مسخره می‌نمایند و یا فحش می‌دهند. حتی پدر و مادر که باید پوشاننده‌ی عیوب فرزندان خود باشند، گاهی از آن‌ها عیب‌جویی یا مسخره‌شان می‌کنند و فحششان می‌دهند. به آن‌ها طعنه می‌زنند و با کلمات زشت و رکیک سخن می‌گویند. آیا این پدران و مادران از کودکان بی‌گناهشان انتظار دارند که در چنین خانواده‌ای خوش‌زبان تربیت شوند؟ چنین امری غالباً امکان‌پذیر نیست. این پدران و مادران باید در انتظار آن باشند که فرزندان نیز مانند خودشان بلکه بدزبان‌تر پرورش یابند. باید در انتظار آن باشند که عین این کلمات را از فرزندانشان بشنوند. با پند و اندرز و دعوا و کتک هم نمی‌توان کودک را به ترک این عادت زشت وادار کرد. پدر و مادری که بدزبان هستند و به کودک فحش می‌دهند، نمی‌توانند با پند و اندرز یا دعوا و اوقات‌تلخی جلوی فحش دادن کودک را بگیرند. بهترین راه تربیت در این مورد، این است که پدر و مادر ابتدا خود را اصلاح نمایند، سپس در صدد اصلاح فرزندانشان برآیند. گاهی بچه‌ها این عادت زشت را از هم‌بازی‌ها یا هم‌کلاسی‌های خود یاد می‌گیرند. بدین جهت پدر و مادر باید مواظب دوستان و رفقای فرزندانشان باشند. به آنان اجازه ندهند که با بچه‌های بدزبان بازی و معاشرت نمایند.
اگر فحش یا کلمه‌ی زشتی از بچه‌ی خودتان شنیدید، خنده و تبسمی که حاکی از رضایت باشد نکنید، با فحش و دعوا و کتک و عصبانیت هم در صدد جلوگیری بر نیایید که این شیوه، غالباً نتیجه‌ی معکوس دارد. بلکه با زبان خوش مطلب را با کودک در میان بگذارید. بگویید: فحش دادن کار زشتی است، بچه‌ی خوب هرگز فحش نمی‌دهد. من دوست ندارم تو فحش بدهی. خدا هم از دشنام دادن بدش می‌آید و فحش دهنده را به کیفر می‌رساند. می‌دانم که تو این کلمه‌ی زشت را از بچه‌های بی‌تربیت یاد گرفته‌ای، ولی مواظب باش دیگر آن را تکرار نکنی.


سخن‌چینی


یکی از عادت‌های بسیار زشتی که متأسفانه در بعضی‌ها دیده می‌شود، سخن‌چینی است.
سخن‌چین، سخنان بدی را که کسی درباره‌ی دیگری گفته، برایش نقل می‌کند و می‌گوید: فلان کس درباره‌ات چنین و چنان گفت. سخن‌چینی، یکی از صفات زشت و از علائم پستی و شیطنت می‌باشد. کینه و دشمنی به وجود می‌آورد و دوستان را از هم جدا می‌کند. چه قتل‌ها، جنایت‌ها، نزاع‌ها و کشمکش‌های سختی که در اثر سخن‌چینی به وقوع پیوسته است. این خوی زشت چه خانوادهایی را متلاشی ساخته و بین زن و شوهر و والدین و اولاد جدایی افکنده است. سخن‌چین، اسرار مردم را فاش می‌کند، درصورتی که خدا بدین امر راضی نیست. سخن‌چین نزد مردم آبرو و حیثیت ندارد و به عنوان شیطان و جاسوس و بدذات شناخته می‌شود. مردم غالباً از مجالست و دوستی او گریزانند و بر خود و پدر و مادرش لعنت می‌فرستند. بدترین نوع سخن‌چینی، سعایت و جاسوسی برای ستم‌کاران می‌باشد اگر کسی برای ظالمی جاسوسی کند و مسلمانی را به دام بیندازد و باعث زندان و شکنجه یا قتل او شود، در ظلم آن ظالم شریک خواهد بود و در قیامت به کیفر خواهد رسید، گرچه خودش به‌طور مستقیم، قتل و شکنجه نکرده باشد.
پیغمبر اسلام(ص) فرمود:
بدترین مردم کسی است که برای برادر مسلمانش پیش سلطان سعایت و جاسوسی کند. در این جاسوسی، هم باعث هلاکت خودش می‌شود، هم برادرش و هم سلطان.[7]
دین مقدس اسلام، جاسوسی و سخن‌چینی را حرام نموده و در مذمت آن احادیثی وارد شده است.
امام محمّد باقر(ع) فرمود:
بهشت بر سخن‌چین حرام شده و داخل آن نخواهد شد.[8]
امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
اشرار و بدان شما کسانی هستند که به‌وسیله‌ی سخن‌چینی، بین دوستان جدایی می‌افکنند و برای افراد پاک‌دامن عیب‌جویی می‌نمایند.[9]
سخن‌چینی انگیزه‌های مختلفی می‌تواند داشته باشد. گاهی دشمنی باعث سخن‌چینی می‌شود. آدم سخن‌چین با یکی از دو نفر یا هر دو دشمنی دارد، بدین جهت سخن یکی را برای دیگری نقل می‌کند تا آن‌ها را به جان هم بیندازد. گاهی هم به قصد خودنمایی و تظاهر به دوستی و خیرخواهی سخن‌چینی می‌کند. گاهی هم هدفی جز مجلس‌آرایی ندارد. به هر حال هدف هر چه باشد، کار بسیار زشتی است که مسلمان باید از آن اجتناب نماید. دین مقدس اسلام برای مبارزه با این صفت، حتی گوش دادن سخن‌چینی را حرام نموده است.
پیغمبر اسلام(ص) فرمود:
سخن‌چینی نکنید و به گفتار سخن‌چین نیز گوش ندهید.[10]
علی(ع) فرمود:
سخن سعایت‌کننده و سخن‌چین را تکذیب کنید، باطل باشد یا حق.[11]
معلوم است که اگر به سخنان نمّام گوش ندهند، ناچار دست از این عادت بر می‌دارد. کسی که گفتار دیگری را برای شما نقل می‌کند، مطمئن باشید که دوست و خیرخواه واقعی شما نیست. اگر دوست شما بود، در حضور گوینده از شما دفاع می‌کرد، ولی سخنان او برای شما نقل نمی‌کرد تا اعصاب شما را ناراحت کند و گاهی شما را به کارهای خلاف وادار نماید. به هر حال، مسلمان باید رازدار باشد، زبانش را کنترل کند و از جاسوسی و سخن‌چینی اجتناب نماید.
بسیاری از مردم این خوی پلید را از دوران کودکی و در خانه‌ی پدر و مادر کسب می‌کنند. بدین جهت، پدر و مادر نیز در این‌باره مسئولیت دارند.
پدر و مادر برای این‌که فرزندانشان به این خوی زشت عادت نکنند، ابتدا باید خودشان سخن‌چینی نکنند. مادر حرف‌های عمه، باجی، خاله و همسایه را برای شوهرش نقل نکند و پدر نیز سخنان دیگران را برای مادر حکایت نکند، زیرا اگر پدر و مادر به سخن‌چینی عادت داشته باشند، کودکانشان نیز از آن‌ها تقلید خواهند کرد و این عادت زشت را یاد می‌گیرند.
گاهی یکی از بچه‌ها، حرف مادر، خواهر و یا برادرش را برای پدر نقل می‌کند و به اصطلاح سخن‌چینی می‌نماید. در این جا پدر وظیفه دارد که فوراً سخن کودک را قطع کند و بگوید: سخن‌چینی کار زشتی است. چرا حرف مادر را برای من نقل می‌کنی؟ من دوست ندارم تو حرف دیگران را برای من حکایت کنی. دیگر این قبیل کارها را از تو نبینم. علاوه بر این، بر سخن‌چینی‌هایش اصلاً ترتیب اثر ندهد و آن‌ها را نادیده بگیرد تا کودک به این خوی زشت عادت نکند. به همین جهت است که پیغمبر اسلام فرمود: به سخن‌چینی‌های نمّام گوش ندهید. اما بعضی از پدران و مادران نادان، به سخن‌چینی‌های کودکانشان خوب توجه می‌کنند و با تبسمی آن‌ها را در این عمل تشویق می‌نمایند و بدین وسیله، کودکان پاک‌نهاد را بدین صفت زشت عادت می‌دهند.


خودآزمایی

 

1- دشنام و ناسزاگویی و زبان‌درازی، از علائم چیست؟
2- کدام تدابیر باید اتخاذ شود و چه کارهایی باید انجام شود تا بچه‌ها عادت زشت بد زبانی را فرانگیرند؟
3- در صورت سخن‌چینی کودکان چه رفتار و کاری باید انجام شود؟

 

پی نوشت ها

 

[1]. الكافى، ج 2، ص 333، باب البَذاء، ح 3: قال رسول‏الله(ص): «إنَّ الله حرّم الجنَّةَ على كلِّ فَحّاشٍ بَذى‏ءٍ قليلِ الحياء لا يُبالي ما قال ولا ما قيلَ ...».
[2]. همان، ص 325، باب البذاء، ح 10: عن الحسنِ الصيقلِ، قال: قال أبوعبدالله(ع): «إنَّ الفُحْشَ والبذاءَ والسلاطةَ من النفاقِ».
[3]. همزه(104) آيه‌ی 1: «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ».
[4]. الكافى، ج 2، ص 325، باب البَذاء، ح 8: قال رسول‏الله(ص): «إنَّ من شرِّ عبادِ الله مَنْ تُكْرَهُ مُجالَسَتُهُ لِفُحْشِه‏».
[5]. همان، ص 327، باب مَنْ يُتَّقى شرّه، ح 3: عن عبدالله بن سنان، قال: قال أبوعبدالله(ع): «مَنْ خاف الناسُ لِسانَهُ فهو في النار».

[6]. المحجَّة البيضاء، ج 5، ص 215: وقال(ص): «ليس المؤمنُ بالطعّانِ ولاالفاحش ولا البَذيّ».
[7]. بحارالأنوار، ج 72، ص 266، باب النميمة ...، ح 16: قال رسول‏الله(ص): «شرُّ الناس المثلث.» قيل: «يا رسول‏الله! وما المثلث؟». قال: «الذي يسعى بأخيك إلى السلطان فيهلك نفسه ويهلك أخاه ويهلك السلطان».
[8]. الكافى، ج 2، ص 369، باب النميمة، ح 2: عن محمّد بن قيس، عن أبي‏جعفر(ع): «محرَّمةٌ الجنةُ على القتّاتين المشّائين بالنميمة».
[9]. همان، ح 3: قال أميرالمؤمنين(ع): «شرارُكم المشّاؤونَ بالنميمةِ المفرّقونَ بين الأحبّة المبتغونَ للبراء المَعايِبِ».
[10]. مجمع الزوائد، ج 8، ص 91، باب ما جاء في الغيبة ...: عن ابن عمر، قال: «نهى رسول‏الله، صلّى الله عليه‏[ وآله‏] وسلّم، عن الغيبة وعن الاستماع إلى الغيبة».
[11]. غرر الحكم، ص 146: «اكْذِبِ السِعايةَ والنَميمةَ باطلةً كانت أوْ صحيحةً».


دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: