کد مطلب: ۵۹۷۳
تعداد بازدید: ۱۸۲
تاریخ انتشار : ۰۸ آذر ۱۴۰۱ - ۰۷:۰۰
پیدایش مذاهب | ۵
نکته‌ی مهم این جاست که با وجود تمام این عوامل، انسان در انتخاب یک راه معیّن مجبور نیست، بلکه عاملی به نام «انتخاب و اراده»، پشت سر همه‌ی اینها قرار گرفته که «عامل تعیین کننده‌ی سرنوشت» همان است، اگر چه عوامل دیگر می‌تواند «زمینه» را مساعد یا نامساعد کند، ولی کسانی که این «علل ناقصه» را به جای «علل تامّه» اشتباه کرده‌اند، آنها را دلیل بر جبر دانسته‌اند.

بخش اوّل: فرضیه عوامل اقتصادی | ۴

 

نتیجه


از بحث‌های گذشته چند مطلب نتیجه می‌گیریم:
1ـ قضا و قدر به معنای جبری، به هیچ وجه در برنامه‌های اسلامی نیست، بلکه منظور از آن وجود قانون و دستورات تشریعی خداوند از یک سو و وجود قانون علیّت از سوی دیگر است.
2ـ قانون علیّت عمومی هیچ‌گونه منافاتی با اختیار و آزادی اراده‌ی ما ندارد، زیرا اراده‌ی ما نیز یکی از عوامل و علل پیدایش اعمال ماست.
3ـ قضا و قدر به معنای فوق احساس مسئولیّت را بیدار و افراد را به انجام وظیفه و مبارزه با مشکلات زندگی دعوت می‌کند و هرگز تخدیرکننده نیست.
4ـ آزادی اراده‌ی ما با حاکمیّت مطلق پروردگار بر همه چیز حتّی بر ما منافات ندارد، زیرا این آزادی نیز از ناحیه‌ی او به ما داده شده و معنای «الامر بین‌الامرین» همین است.
5ـ ماتریالیست‌ها که معمولاً از مکتب جبر پیروی می‌کنند و به خصوص مارکسیست‌ها که همه‌ی پدیده‌های اجتماعی را معلول جبری وضعِ اقتصاد می‌دانند، اثر تخدیری جبر، به حدّ کامل در مکتب آنها وجود دارد.
6ـ قطع نظر از گفتگوهای فلسفی، وجدان عمومی مردم جهان گواهی به آزادی اراده انسان‌ها می‌دهد، زیرا همه‌ی اقوام و ملّت‌ها تکلیف و مسئولیّت برای افراد قائلند.


زمینه‌ها و عامل نهایی


شکّی نیست که برای انجام یک کار، عوامل زیادی لازم است که بعضی از آنها به طور قطع از اختیار ما بیرون می‌باشد. به عنوان مثال وجود عقل و هوش و نیروهای جسمانی، همه برای انجام یک عمل لازم است و هیچ یک از آنها به اختیار ما به وجود نیامده است، ولی چون وجود این عوامل، علّت ناقصه‌ی فعل محسوب می‌شوند نه علّت تامّه (زیرا انتخاب و اراده ما عامل نهایی وجود فعلی است)، موجب جبر نخواهد شد، این در مورد عوامل درون وجودی ما، همچنین عوامل فراوانی در بیرون وجود ما هست که به انجام فعل کمک می‌کند و یا انجام فعل، بدون آن ممکن نیست، این عوامل نیز باعث جبر در فعل نمی‌گردد، مادام که اختیار، انتخاب و اراده از ما سلب نشده باشد، و به عبارت دیگر همان‌طور که گفتیم این «عوامل بیرونی» مانند «عوامل درونی» هیچ یک علّت تامّه‌ی فعل نخواهد بود.
از این جا روشن می‌شود که تأثیر عوامل:
1- وراثت.
2ـ تربیت.
3ـ تغذیه و شیر.
4ـ محیط اقتصادی.
5ـ وضع حکومت.[1]
6ـ فرهنگ.
7ـ وسایل تبلیغاتی و ارتباط جمعی.
8ـ معاشرت و...
در تفکّر و اعمال هر انسانی قابل انکار نیست و به یقین هر یک از اینها می‌تواند به افکار و اعمال انسان شکل دهد، بعضی بیشتر و بعضی کمتر، ولی نکته‌ی مهم این جاست که با وجود تمام این عوامل، انسان در انتخاب یک راه معیّن مجبور نیست، بلکه عاملی به نام «انتخاب و اراده»، پشت سر همه‌ی اینها قرار گرفته که «عامل تعیین کننده‌ی سرنوشت» همان است، اگر چه عوامل دیگر می‌تواند «زمینه» را مساعد یا نامساعد کند، ولی کسانی که این «علل ناقصه» را به جای «علل تامّه» اشتباه کرده‌اند، آنها را دلیل بر جبر دانسته‌اند.
در مثالی که در مطالب گذشته از «دکتر آرانی» در مورد اقدام یک سخنران به نوشیدن آب، نقل کردیم همین اشتباه بزرگ دیده می‌شود. شکّی نیست که سخنرانی باعث خشک شدن گلو و خشک شدن گلو زمینه را برای تمایل به نوشیدن آب فراهم می‌کند، ولی در همان حال شخص می‌تواند در برابر این تمایل مقاومت کرده و آب ننوشد، همان‌طور که در روزه‌داران به خصوص در فصل تابستان مشاهده می‌کنیم؛ و به همین دلیل وجود این عوامل مساعد یا نامساعد در هیچ دادگاهی موجب تبرئه‌ی یک جنایتکار نمی‌گردد، اگر چه می‌تواند مجازات او را تشدید یا تخفیف دهد.
بد نیست این موضوع را با یکی دو مثال روشن سازیم:
مثال اوّل: فرض کنید شما برای رسیدن به مقصدی دو راه در پیش دارید، یکی از این دو، جادّه‌ای است آسفالته، مشجّر، پرنور، صاف و ... امّا دیگری جاده‌ای است خاکی، خشک، کم‌نور و ناهموار؛ به یقین هر یک از جهات فوق می‌تواند شما را تشویق به انتخاب جادّه‌ی اوّل کند، ولی در عین حال خودتان را آزاد می‌بینید که جادّه‌ی ‌دوّم را انتخاب کنید، زیرا عامل نهایی که اراده است در اختیار شماست.
مثال دیگر: برای روشن شدن یک لامپ یا جاری شدن آب از سیستم لوله‌کشی، عوامل زیادی لازم است، وجود توربین‌های برق و مخزن آب و نیز سیم‌کشی دقیق، و همچنین مادّه‌ی انرژی‌زا برای به کار انداختن توربین‌ها، و یا تلمبه‌های آب و مهندسین و کارگرانی که بر این امور نظارت کنند، همه‌ی اینها لازم است و تا نباشند نه چراغ را می‌توان روشن کرد و نه آب را در لوله‌ها جاری ساخت، ولی وجود تمام اینها نیز به تنهایی کافی نیست، بلکه زدن کلید چراغ و گرداندن شیر آب هم لازم است، و بدون آن، این پدیده‌ها وجود نخواهد یافت.
در مورد اعمال انسان، زمینه‌های اقتصادی، تربیتی، فرهنگی، سیاسی، وراثتی و مانند آن در بالاترین حد در حکم لوله کشی، تلمبه، چاه آب، مواد انرژی‌زا و... می‌باشد، امّا اراده‌ی ما لااقل مانند گرداندن شیر آب و زدن کلید برق است، یعنی سرانجام، عاملِ تعیین‌کننده‌ی سرنوشتِ فعل، به دست ماست.
این سخن به آن معنا نیست که ما نقش مؤثّر عوامل دیگر را نادیده بگیریم، بلکه به این معناست که آنها جبرآفرین نیستند و اختیار را هرگز از ما سلب نمی‌کند و به همین دلیل در برابر زمینه‌های نامساعد، مسئولیّت از ما سلب نمی‌شود، همان‌طور که در شرایط مساعد، انجام وظیفه کردن نیز اجباری نیست، اگر چه درجه‌ی حسن و قبح عمل در زمینه‌های مساعد و نامساعد، متفاوت است و از آن بالاتر این که انسان در بیشتر مواقع می‌تواند با اراده‌ی خود زمینه‌های مساعد را ایجاد کند و از زمینه‌های نامساعد بکاهد.
توجّه به این حقایق به قسمت زیادی از سؤالات این بحث پاسخ می‌دهد.


خودآزمایی


1- منظور از قضا و قدر به معنای جبری، در برنامه‌های اسلامی چیست؟
2- چرا آزادی اراده‌ی ما با حاکمیّت مطلق پروردگار بر همه چیز حتّی بر ما منافات ندارد؟
3- به چه دلیلی تمام عواملی که برای انجام یک کار لازم است (حتی عواملی که از اختیار ما خارج است) موجب جبر نخواهد شد؟

 

پی نوشت 


[1]. النَّاسُ بِامَرَائِهِمْ اشْبَهُ مِنْ آبائِهِمْ؛ مردم به حکّام خود شبیه‌ترند تا به پدران خود.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: