کد مطلب: ۵۹۹۵
تعداد بازدید: ۷۶۴
تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۴۰۱ - ۰۹:۴۰
شرح دعای مکارم‌الاخلاق | ۱۲۱
پيشوايان اسلام، خود اولين كسانى بودند كه به دستور العمل الهى در برنامه زندگانى خود به دقت عمل كرده‏ اند تا خود سرمشق براى ديگران باشند و داستان هاى زيادى از ائمه علیهم السلام نقل شده است. پيشوايان ما براى حفظ پيوند خويشاوندى خود به احسان و عطاى نيكو به كسانى از فاميل هاى خود اقدام كرده ‏اند كه با مشى امامان معصوم مخالف بودند و همواره آنان را آزار مى ‏دادند.

ممنوعیت قطع رحم مسلمان و كافر


در نوشتار قبل در باره اهمیت صله رحم در اسلام سخن گفتیم و اینک به ادامه این بحث می پردازیم.
خداوند متعال در سوره نساء مى ‏فرمايد:

«... وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً». و از خدايى بپرهيزيد كه (همگى به عظمت او معترفيد و) هنگامى كه چيزى از يكديگر مى ‏خواهيد، نام او را مى ‏بريد! (و نيز) (از قطع رابطه با) خويشاوندان خود، پرهيز كنيد! زيرا خداوند، مراقب شماست.[1] نكته جالب توجه در اين آيه كلمه «الْأَرْحامَ» است كه به «اللّه» عطف شده و در رديف او قرار گرفته است. كنايه از اين كه قطع پيوند خويشاوندى در اهميت و در رديف مخالفت با اوامر خدا مى باشد و در مقابل، صله رحم و پيوند فاميلى در حقيقت اطاعت از امر او و فرمان بردارى از او مى ‏باشد. در ذيل اين آيه روايتى نيز از امام صادق علیه السلام در توضيح اين كه مراد از ارحام در اين آيه مباركه چه كسانى هستند وارد شده است:

«هِيَ‏ أَرْحَامُ‏ النَّاسِ‏ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ بِصِلَتِهَا وَ عَظَّمَهَا أَ لَا تَرَى أَنَّهُ جَعَلَهَا مِنْهُ». مراد از ارحام در آيه مباركه تمام خويشاوندان مى ‏باشند (نه طايفه خاصى). خداوند انسان ها را به پيوند با تمام خويشان خود امر كرده و صله رحم را امرى بزرگ و عظيم دانسته است تا آن جا كه در آيه آن را در رديف اسم خود قرار داده است.[2]
و در برخى از روايات صله رحم در رديف نماز و زكات كه از واجبات عمده در قوانين اسلام مى ‏باشند ذكر شده و به هر سه يك جا امر شده است. امام رضا علیه السلام می فرمایند:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ بِثَلَاثَةٍ مَقْرُونٍ بِهَا ثَلَاثَةٌ أُخْرَى أَمَرَ بِالصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ فَمَنْ صَلَّى وَ لَمْ يُزَكِّ لَمْ يَقْبَلْ مِنْهُ صَلَاتَهُ وَ أَمَرَ بِالشُّكْرِ لَهُ وَ لِلْوَالِدَيْنِ فَمَنْ‏ لَمْ‏ يَشْكُرْ وَالِدَيْهِ‏ لَمْ‏ يَشْكُرِ اللَّهَ‏ وَ أَمَرَ بِاتِّقَاءِ اللَّهِ وَ صِلَةِ الرَّحِمِ فَمَنْ لَمْ يَصِلْ رَحِمَهُ لَمْ يَتَّقِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ».[3]

خداوند در قرآن به سه چيز امر فرموده که قرین سه چیز دیگر هستند: 1- به نماز و زكات (هر دو با هم) امر فرموده. پس كسى كه نماز بخواند و زكات ندهد نمازش هم مقبول نيست. 2- خداوند امر به سپاس گزارى از خود و والدين انسان ها كرده است. پس كسى كه خدا را شكر كند ولى از والدين خويش قدردانى و سپاس گزارى نكند در حقيقت خدا را شكر نكرده است. 3- امر به تقوا از خود و صله رحم فرموده است. پس كسى كه به تكليف صله رحم عمل نكند، امر به تقوا را هم اطاعت نكرده است.[4]


قطع رحم مسلمان و كافر فرقى ندارد


در اهمیت و ضرورت صله رحم کافی است بدانیم، در وجوب صله رحم و حرمت قطع آن، میان خویشاوندان کافر و مسلمان، هم مسلک و غیر هم مسلک تفاوتی نیست. با وجود این که غیر مؤمنین با عصیان پروردگار در نپذیرفتنِ حق و تبعیت نکردن از دستور الهی، شرافت معنوی خویش را لگدکوب کرده و مورد غضب پروردگار متعال هستند، امّا با این وجود خدای مهربان و حکیم برای قطع ارتباط با ایشان، مجوزّی برای بستگان مؤمن آن ها صادر ننموده است. این در واقع رحمتی است از جانب خداوند متعال برای هر دو طرف. از طرفی به قدری صله رحم - حتّی با غیر مؤمنین از خویشاوندان - فوائد دنیوی و اخروی دارد که قطع آن به دلیل فساد در اعتقاد و ایمان، انسان مؤمن را محروم می سازد. و از سوی دیگر امید است که این ارتباطِ غیر مؤمنین با بستگان مؤمن خود، زمینه ساز هدایت ایشان شده و آن ها را از مسیر گمراهی نجات بخشد. شهید دستغیب در کتاب گناهان کبیره در این رابطه می نویسد:
ظاهر اطلاقات وارده در مقام آن است كه فرقى در حرمت قطع رحم نيست بين اين‏ كه رحم مسلمان باشد يا كافر، شيعه دوازده امامى باشد يا از ساير فرقه ‏هاى مسلمان، عادل و پرهيزگار باشد يا فاسق و فاجر، اجمالا كفر و فسق سبب سقوط حق رحميت نمى ‏شود.[5] جهم بن حُمَید می گوید:

«قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع تَكُونُ لِيَ الْقَرَابَةُ عَلَى غَيْرِ أَمْرِي أَ لَهُمْ عَلَيَّ حَقٌّ». از امام صادق علیه السلام پرسیدم: من خویشاوندانی دارم که عقیده آنان مانند من نیست، آیا حقّی به گردن من دارند؟ حضرت پاسخ دادند:

«نَعَمْ حَقُ‏ الرَّحِمِ‏ لَا يَقْطَعُهُ‏ شَيْ‏ءٌ وَ إِذَا كَانُوا عَلَى أَمْرِكَ كَانَ لَهُمْ حَقَّانِ حَقُّ الرَّحِمِ وَ حَقُّ الْإِسْلَامِ». آری، حقّ خویشاوندی را هیچ عاملی قطع نمی کند. البتّه اگر از نظر عقیده با تو هم داستان بودند، دو حقّ بر تو داشتند: حقّ خویشاوندی و حقّ اسلام.[6]
نمونه و شاهدی بر آن چه گفته شد، جریان داود بن کثیر رقّی است. او نقل می کند:

«كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) إِذْ قَالَ مُبْتَدِئاً مِنْ قِبَلِ نَفْسِهِ: يَا دَاوُدُ، لَقَدْ عُرِضَتْ‏ عَلَيَّ‏ أَعْمَالُكُمْ‏ يَوْمَ‏ الْخَمِيسِ‏، فَرَأَيْتُ‏ فِيمَا عُرِضَ‏ عَلَيَّ مِنْ عَمَلِكَ صِلَتُكَ لِابْنِ عَمِّكَ فُلَانٍ فَسَرَّنِي ذَلِكَ، إِنِّي عَلِمْتُ صِلَتَكَ لَهُ أَسْرَعَ لِفَنَاءِ عُمُرِهِ وَ قَطْعِ أَجَلِهِ».

(روزی) من نزد امام صادق علیه السلام نشسته بودم که ناگهان امام علیه السلام آغاز به سخن نموده و (بدون این که من چیزی بگویم) از پیش خود فرمودند: ای داود، روز پنجشنبه اعمال شما بر من عرضه شد. من در میان اعمالی که از تو بر من عرضه شد، دیدم که با پسرعمویت فلانی صله رحم انجام دادی؛ این کار تو مرا شادمان کرد. من می دانم که صله رحم تو (و قطع رحم او) برای او باعث تسریع در پایان یافتن عمرش و قطع شدن اجلش (مهلت حیاتش) می گردد. داود می گوید:

«وَ كَانَ لِيَ ابْنُ عَمٍّ مُعَانِداً نَاصِباً خَبِيثاً، بَلَغَنِي عَنْهُ وَ عَنْ عِيَالِهِ سُوءُ حَالٍ، فَصَكَكْتُ لَهُ بِنَفَقَةٍ قَبْلَ خُرُوجِي إِلَى مَكَّةَ، فَلَمَّا صِرْتُ فِي الْمَدِينَةِ أَخْبَرَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) بِذَلِكَ».

(این کلام امام علیه السلام در حالی بود که) من پسرعمویی معاند، ناصبی (دشمن اهل بیت علیهم السلام) و خبیث داشتم که از اوضاع بد او و خانواده اش مطلع گشتم و پیش از آن که به سمت مکه (از شهر) خارج شوم، هدیه و کمکی به او نمودم. زمانی که به مدینه رسیدم، امام صادق علیه السلام از این جریان مرا با خبر ساختند.[7]
این روایت به خوبی بیان گر این حقیقت است که اهل بیت علیهم السلام از صله رحم و کمکِ شیعیان خود نسبت به بستگان خوشحال می شوند و رضایت ایشان که همان رضایت خداست، در گرو صله ارحام است گرچه این رَحِم حتّی از دشمنان اهل بیت علیهم السلام باشد.
پيشوايان اسلام، خود اولين كسانى بودند كه به دستور العمل الهى در برنامه زندگانى خود به دقت عمل كرده‏ اند تا خود سرمشق براى ديگران باشند و داستان هاى زيادى از ائمه علیهم السلام نقل شده است. پيشوايان ما براى حفظ پيوند خويشاوندى خود به احسان و عطاى نيكو به كسانى از فاميل هاى خود اقدام كرده ‏اند كه با مشى امامان معصوم مخالف بودند و همواره آنان را آزار مى ‏دادند. از جمله اين كه در تاريخ معتبر اسلامى وارد شده است كه امام صادق علیه السلام هنگامى كه زمان وفاتشان نزديك شد، وصيت فرمود هفتاد دينار به حسن افطس كه پسر عموى ايشان بود بپردازند. بر آن حضرت اعتراض شد كه ايشان با شما مخالف و معاند بود و كسى بود كه به قصد كشتن شما با شمشير به شما حمله برد. حضرت در پاسخ فرمود: من نمى ‏خواهم مصداق بارز اين آيه شريفه:

«وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ/ كسانى كه مى ‏بريدند آن چه خداوند امر به پيوند آن فرموده.» باشم زيرا خداوند بهشت را آفريد و پاكيزه و خوشبو كرد و بوى آن از دو هزار سال راه به مشام مى ‏رسد ولى دو طايفه از اين بوى معطر بى ‏نصيب هستند: اول اين كه پدر و مادرشان از آن ها راضى نيستند. دوم كسانى كه قطع رحم كرده ‏اند.[8]


نکته ای مهم


در آیات متعددی از قرآن کریم و آموزه های اسلامی، از دوستی با کفّار پرهیز داده شده است؛ قرآن کریم در مقام مذمت کسانی که کفار را به عنوان دوست انتخاب می کردند، می فرماید:

«تَرى‏ كَثِيراً مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فِي الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ». بسيارى از آن ها را مى ‏بينى كه كافران (و بت‏پرستان) را دوست مى ‏دارند (و با آن ها طرح دوستى مى‏ ريزند) نفس (سركش) آن ها، چه بد اعمالى از پيش براى (معاد) آن ها فرستاد! كه نتيجه آن، خشم خداوند بود و در عذاب (الهى) جاودانه خواهند ماند.[9] همچنین در برخی از آیات قرآن، دوستی با کفار به عنوان یکی از نشان های منافقین مطرح شده است. در سوره نساء آمده است:

«بَشِّرِ الْمُنافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً * الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِين ...». به منافقان بشارت ده كه مجازات دردناكى در انتظار آن هاست! * همان ها كه كافران را به جاى مؤمنان، دوست خود انتخاب مى ‏كنند.[10]
حتّی در پاره ای از آیات از دوستی با خویشان و بستگان کافر نیز نهی شده است؛ چنان چه خداوند متعال در سوره توبه می فرماید:

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمانِ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ». اى اهل ايمان! اگر پدرانتان و برادرانتان كفر را بر ايمان ترجيح دهند، آنان را دوستان و سرپرستان خود مگيريد و كسانى از شما كه آنان را دوست و سرپرست خود گيرند، هم اينانند كه ستم كارند.[11] با این وجود آیا صله رحم با خویشاوندانی که اهل ایمان نیستند، مصداق دوستی با کفار به حساب نمی آید در حالی که قرآن کریم بارها از این دوستی نهی فرموده و آن را نشانه نفاق می داند؟
پاسخ این سؤال و مباحث دیگری از این دست را در نوشتار بعد دنبال خواهیم کرد، ان شاء الله.


خودآزمایی


1- کیفیت استدلال به آیه 1 سوره نساء در باره اهمیت صله رحم را توضیح دهید؟
2- آیا قطع رحم با بستگان کافر جایز است؟ با استناد به سیره و سخنان ائمه علیهم السلام تبیین بفرمایید.

 

پی نوشت ها


[1] سوره نساء/ آیه 1(ترجمه مکارم).
[2] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏2 ص 150.
[3] عيون أخبار الرضا عليه السلام ج ‏1 ص 258.
[4] برگرفته از کتاب: نظام اخلاقى اسلام (حقانی، حسین) ص 403 و 404.
[5] گناهان كبيره ج‏ 1 ص 151.
[6] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏2 ص 157.[7] الأمالي (للطوسي) ص 413.
[8] نظام اخلاقى اسلام (حقانی، حسین) ص 405.
[9] سوره مائده/ آیه 80 (ترجمه مکارم).
[10] سوره نساء/ آیه 138 و 139.
[11] سوره توبه/ آیه 23 (ترجمه انصاریان).


دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حجت‌الاسلام مسلم زکی‌زاده

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: