کد مطلب: ۵۳۱۹
تعداد بازدید: ۷۴۸
تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۶:۴۳
شرح دعای مکارم‌الاخلاق| ۱۱۲
گفتار و كردارى كه از برادر دینى تو سر مى ‏زند تا آن جا كه مى ‏توانى باید آن را بر نیكوترین وجه حمل كنى گر چه احتمال صحّت مرجوح و ضعیف، و احتمال فساد و بدى راجح و قوى باشد، و حق ندارى تجسّس كنى، مگر آن كه دلیل قطعى بر ثبوت آن پیدا شود.

اصل صحّت‏


از آن جا كه بدگمانى حسّ اعتماد عمومى را از بین مى‏ برد و دل ها را مكدّر مى ‏كند، شریعت مقدّسه براى خنثى كردن آن پاد زهرى به نام «اصالة الصحة» مقرّر داشته كه در كلّیه مراحل زندگى باید به كار گرفته شود. یعنى انسان باید اعمال مؤمنان را حمل بر صحّت كرده و تا مى ‏تواند كار آنان را به خوبى توجیه و تحلیل كند مگر آن كه تمام راه ها براى توجیه بسته باشد. (چنان چه بیان شد) حضرت على علیه السّلام مى ‏فرمایند: «ضع أمر أخیك على أحسنه حتّى یأتیك ما یغلبك منه... ». اعمال برادرت را بر بهترین وجه حمل كن مگر آن كه حجت و دلیلى براى تو پیدا شود كه راه توجیه را بر تو ببندد.
مرحوم علامه مجلسى در شرح این جمله مى ‏گوید: «مقصود این است كه گفتار و كردارى كه از برادر دینى تو سر مى ‏زند تا آن جا كه مى ‏توانى باید آن را بر نیكوترین وجه حمل كنى گر چه احتمال صحّت مرجوح و ضعیف، و احتمال فساد و بدى راجح و قوى باشد، و حق ندارى تجسّس كنى، مگر آن كه دلیل قطعى بر ثبوت آن پیدا شود. چه بسا گمان كه بى ‏اساس است و تجسّس هم در مورد آن جایز نیست». و این حدیث یكى از دلایلى است كه در علم اصول فقه مبنا و معیار اصل صحّت مى ‏باشد. یعنى اگر دو نفر با یكدیگر قراردادى منعقد مى‏ سازند باید كارهاى یكدیگر را با اصل صحّت ارزیابى كنند، چون اگر بنا را بر اصل صحّت قرار ندهند و این اصل را در روابط اجتماعى و معاملات و قراردادهاى منعقده معتبر ندانند، دیگر هیچ معامله و قراردادى قابل اعتماد نخواهد بود و امور جاریه متزلزل خواهد شد و اساس اجتماع به هم خواهد خورد.
زیرا براى همه این تردید پیش مى ‏آید كه آیا آن معامله‏ اى كه فلان مؤمن انجام داده است صحیح بوده یا خیر و امثال آن از شبهات كه موجب ‏تشكیك در صحّت معاملات و قراردادها مى‏ شود و با بودن این گونه شبهه‏ ها و تشكیك ها پشتوانه‏ اى براى صحّت و تنفیذ معاملات و مبادلات و سایر روابط باقى نمى ‏ماند و همه چیز زیر سؤال مى‏ رود. به این جهت اسلام دستور مى ‏دهد كار برادر دینى خود را حمل بر صحّت كن و همین اصل صحّت نیز یكى از طرق مبارزه با سوء ظن است كه با كمك این اصل باید از سوء ظن جلوگیرى نمود و آن را ابراز نكرد. بدگمانى علاوه بر این كه خود انسان را آلوده مى ‏كند، جامعه را نیز به فساد و تباهى مى ‏كشاند، زیرا شخص بدگمان، سوء ظن خود را به افراد دیگر نیز منتقل مى ‏كند.[1]


عوامل و انگیزه‏ هاى سوء ظن‏


این رذیله اخلاقى، همانند رذائل دیگر از سرچشمه‏ هاى متعددى نشأت مى ‏گیرد:


1- آلودگى درون و برون:

 

همان‏ طور كه خوش بینى زیاد گاهى از صفا و پاكى خود شخص سرچشمه مى ‏گیرد، افرادى كه خود آلوده‏ اند نیز، دیگران را همچون خود آلوده مى‏ پندارند و از طریق «مقایسه به نفس»، كه یكى از صفات غالب انسان‏ ها است، مردم را به كیش و روش خود مى‏ پندارند، و تا از آلودگى پاك نشوند، حسن ظن به دیگران نخواهند داشت. در حدیثى از امیر مؤمنان على علیه السلام مى‏ خوانیم:

«الشریرُ لایظُنُّ بِاحَدٍ خَیراً لِانَّهُ لایراهُ الَّا بِطَبْعِ نَفْسِهِ».[2]

آدم بد به هیچ كس گمان خوب نمى ‏برد، زیرا دیگران را همچون خود مى ‏پندارد.[3] ملا احمد نراقی در معراج السعاده می نویسد: شبهه‏ اى نیست در این كه هر كه ظنّ بد به مسلمانان مى ‏برد، خبیث النفس و بد باطن است، و هر كسى را مثل خود مى ‏داند. و خباثت باطن او به ظاهرش نیز سرایت مى‏ كند. و دل هر مؤمن پاك طینتى نسبت به همه خلایق، پاك و صاف است و ظن بد به احدى نمى ‏برد. آرى، آرى: از كوزه همان برون تراود كه در اوست.
مرا پیر داناى مرشد شهاب / دو اندرز فرمود بر روى آب‏
یكى آن كه بر خویش خوش بین مباش / دگر آن كه بر خلق بدبین مباش‏
و سرّ این كه ظنّ بد به مردم بردن علامت خباثت نفس است و شارع از آن نهى فرموده آن است كه: آن نمى ‏باشد مگر از القاى شیطان خبیث، زیرا كه به جز علام الغیوب، احدى از باطن دیگرى آگاه نیست، و هیچ دلى را به دل دیگر راه نمى ‏باشد... . هر بدى، البته به دیگران گمان بد مى‏ برد و ایشان را چون خود مى‏ داند. و هر معیوب رسوائى، دیگران را مانند خود رسوا و عیبناك مى‏ خواهد، عیوب ایشان را در میان مردم ظاهر مى‏ كند تا مردم از فكر او بیرون روند و زبان ایشان از او كوتاه گردد. «و البلیة اذا عمّت طابت» یعنى: «هر بلائى كه عمومیت هم مى ‏رساند گوارا مى ‏شود».[4]


2- همنشینى با بدان:

 

كسى كه معاشرانش را از افراد فاسد و مفسد انتخاب كرده است، طبیعى است كه نسبت به همه مردم سوء ظن پیدا كند، چرا كه تصور مى ‏كند معاشران او نمونه ‏هایى از سایر مردمند، همان گونه كه در حدیث معروف امیر مؤمنان على علیه السلام آمده است كه فرمودند:

«مُجالَسَةُ الْاشْرارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالْاخْیارِ»؛[5]

همنشینى با بدان سبب بدگمانى نسبت به نیكان مى ‏شود.[6] ملاك قضاوت هاى كلّى انسان غالباً استقراى ناقصى است كه درباره افرادى كه با آن ها سر و كار دارد به عمل مى ‏آورد، همان‏ طور كه قضاوت هاى اشخاص درباره اهل یك شهر یا یك دِه یا یك كشور و یك نژاد بر اساس افراد معینى كه با آن ها تماس داشته ‏اند، مى ‏باشد. اگر معاشران انسان افراد نادرستى باشند، انسان طبعاً به همه مردم بدبین خواهد شد.[7]


3- زندگى در محیط هاى فاسد:

 

هنگامى كه انسان در خانواده یا در شهر و كشورى كه فساد بر آن حاكم شده است زندگى كند، نظر او نسبت به همه افراد حتى به نیكان بد مى ‏شود. هر چند معاشران او افراد خوبى باشند ولى غلبه فساد بر محیط كار، خود ایجاد سوء ظن مى ‏كند. [8] محیط تربیتى و تلقین هاى پدر و مادر و معلم نیز یكى از علل مهم بدبینى و سوء ظن است.[9]


4- حسد و كینه توزى و تكبر و غرور:

 

شخص حسود و كینه توز مى ‏خواهد از این طریق از مقام شخص محسود بكاهد و كینه خود را از این طریق اعمال كند، افراد متكبر براى تحقیر دیگران متوسل به سوء ظن مى‏ شوند تا آن ها را در فكر خود و جامعه، افرادى پست و حقیر جلوه دهند.[10] بر همین اساس معراج السعاده می نویسد: پس كسى كه عالم پرهیزكار باشد و در میان مردم معروف به صلاح و دیانت باشد مغرور نشود كه كسى به من ظن بد نمى ‏برد، و به این جهت خود را از محل تهمت محافظت نكند، زیرا كه هر فردى از انسان اگر چه اورع و اعلم جمیع مردم باشد همه كس او را به یك نظر نمى ‏بیند. بلكه اگر جمعى كثیر او را ظاهرا و باطنا خوب دانند و همه افعال او را حمل بر صحت نمایند، جمعى دیگر هستند كه طالب عیب او باشند و اعتقاد تمام به او نداشته باشند و ایشان البته در محل تهمت زدن به او مى ‏باشند.
و عین الرضا عن كل عیب كلیلة / و لكن عین السخط تبدى المساویا
یعنى: «چشم دوستى از دیدن هر عیبى كُند است، اما چشم عداوت و دشمنى، بدی ها را ظاهر مى‏ كند». و هر دشمن حسودى نگاه نمى ‏كند مگر به چشم دشمنى. پس آن چه خوبى كه از آدمى دید مى‏ پوشاند و در تجسّس بدی ها برمى ‏آید.[11]


5- عقده حقارت:

 

كسى كه گرفتار خود كم بینى شده، و یا از سوى دیگران مورد تحقیر واقع گشته است، سعى مى ‏كند دیگران را هم در محیط فكر خود حقیر و پست و آلوده و گنهكار حساب كند، تا از عقده خود بكاهد، و آرامش كاذبى براى خویش فراهم سازد.[12]


6- تبرئه یا تخفیف مجازات خود:

 

این مورد نیز در دادگاه وجدان یكى دیگر از علل سوء ظن است، زیرا فرد خاطی از این راه مى‏ كوشد شریك جرم هایى براى خود درست كند و نسبت به دیگران گمان بد ببرد تا اعمال سوء خود را توجیه نماید و كم ‏اثر و عادى جلوه دهد و بگوید تنها من نیستم كه گرفتار چنین حالتى هستم.[13]


7- فقدان یا ضعف ایمان:

 

اصلی ترین و مهم ترین عامل بدبینی نسبت به دیگران، فقدان ایمان و یا ضعف آن می باشد. تنها در این صورت است که بسیاری از عوامل سوء ظنّ که در بالا شمرده شد، به وجود می آید. کسانی که در مراتب بالای ایمان قرار دارند، وجودشان را از اسباب سوء ظن پیراسته اند و تمام توجهشان صَرف جلب رضای پروردگار است. سوء ظن نسبت به خداوند نیز، عمدتاً از ضعف ایمان ناشى مى ‏شود، عدم ایمان به صفات ذات و صفات افعال، و ضعف باورها نسبت به علم و قدرت و رحمانیت و رازقیت و سایر صفات پروردگار، فرد را به سوء ظن در وعده‏ های خداوند مى ‏كشاند، و راه هاى سعادت و نجات را به روى انسان مى‏ بندد.[14]
ادامه این بحث را در نوشتار بعد دنبال خواهیم کرد، ان شاء الله.


خودآزمایی


1- اصل صحت را توضیح دهید؟
2- چهار مورد از عوامل و انگیزه‏ هاى سوء ظن‏ را بیان کنید؟

 

پی‌‌نوشت‌ها


[1] نقطه هاى آغاز در اخلاق عملى ص 168 تا 170. (با تلخیص)
[2] عیون الحکم و المواعظ (للیثی) ص 57.
[3] اخلاق در قرآن ج ‏3 ص 339/ زندگى در پرتو اخلاق ص 121.
[4] معراج السعادة ص 233 تا 235. (با تلخیص)
[5] الأمالی (للصدوق) ص 446.
[6] اخلاق در قرآن ج ‏3 ص 340.
[7] زندگى در پرتو اخلاق ص 122.
[8] اخلاق در قرآن ج ‏3 ص 340.
[9] زندگى در پرتو اخلاق ص 122.
[10] اخلاق در قرآن ج ‏3 ص 340.
[11] معراج السعادة ص 234.
[12] اخلاق در قرآن ج ‏3 ص 340.
[13] زندگى در پرتو اخلاق ص 121 و 122. (با دخل و تصرف)
[14] اخلاق در قرآن ج ‏3 ص 340. (با دخل و تصرف)

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حجت‌الاسلام مسلم زکی‌زاده

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: