بخش اوّل: حقوق و وظایف زن در اسلام | ۵
چنانکه گفته شد، یکی از احکام قطعی اسلام، وجوب پوشش است، اما سؤال مهم اینکه فلسفهی حجاب چیست و چرا اسلام با تشریع حجاب، حق آزادی را از بانوان سلب کرده است و آیا این، ستم نیست؟
در پاسخ باید گفت: هدف اسلام از تشریع حجاب، تحکیم بنیاد مقدس خانواده و جلوگیری از انحرافهای جنسی و عوارض سوء ناشی از آن، تأمین سلامت و امنیت اجتماعی، کمک به پاکسازی محیط و کاهش مفاسد اخلاقی است و این مقدار محدودیت نه تنها به زیان بانوان نیست، بلکه به نفع بانوان و فرزندان و شوهران آنان و سایر افراد اجتماع تمام خواهد شد.
برای روشن شدن مطلب به چند نکتهی مهم به عنوان مقدمه اشاره میشود:
با توجه به اینکه زن و مرد دو رکن مهم اجتماعند و سعادت و آرامش و آسایش فردی آنان تا حد زیادی به سلامت، امنیت و پاکی محیط زندگیشان بستگی دارد، تأمین سلامت، امنیت و پاکسازی محیط از مفاسد، بر عهدهی خود آنان نهاده شده و باید در اینباره تشریک مساعی و همکاری کنند.
زن موجودی است ظریف و لطیف و طبعاً به آرایش، زینت، تجمّل، خودنمایی و دلبری علاقه دارد و با جاذبیّت خود میخواهد دل مردان را تسخیر کند، اما مرد موجودی است طالب و تنوعطلب و در برابر غریزهی جنسی کاملاً ضعیف و ناتوان. غریزهی جنسی او فوراً تحریک میشود و کنترل را از دستش خارج میسازد و هنگام تحریک این نیروی سرکش و طغیانگر حتی عقل و قانون و دین نیز غالباً از مهار کردن آن ناتوانند.
همه چیز زن برای مرد، به ویژه جوان، تحریککننده است: زینتهای زن، لباسهای زیبای او، صدای نازکش، دلبریها و عشوهگریهایش، اندامش، مو و حتی حرارت بدن او میتواند این غریزه سرکش را تحریک کند.
در جامعه، جوانان و مردان فراوانی وجود دارند که به علت فقر و تهیدستی، بیکاری، کم درآمدی، ادامه تحصیلات، انجام دادن خدمت سربازی و یا به هر دلیل دیگر نمیتوانند ازدواج کنند. این افراد که در بحران جوانی و زمان طغیان نیروی جنسیاند، کم نیستند. وضع رقّتبار این افراد را نیز نمیتوان نادیده گرفت، زیرا فرزندان همین پدران و مادران و از افراد همین اجتماع هستند.
با توجه به مطالب مذکور، اکنون این سؤال مطرح میشود که مصلحت بانوان در چیست؟ در بیبندوباری و آزادی مطلق در مورد پوشش یا رعایت حجاب و تحمل مقداری محدودیت؟
برای درکِ پاسخ صحیح، بهتر است دو اجتماع فرضی را بررسی و خوبیها و بدیهای هر یک را مقایسه کنیم:
۱. در این اجتماع، بانوان از لحاظ پوشش و معاشرت با مردها آزادی کامل دارند. برای ارضای تمایل طبیعی به خودنمایی و زیبایی، آرایش کرده، نیمه عریان و با لباسهای زیبا و رنگارنگ و مدهای گوناگون، از منزل خارج میشوند و در کوچه، بازار، خیابان، اداره، فروشگاه، دانشگاه، دبیرستان، بیمارستان و مجالس و مجامع عمومی، با آزادی کامل با مردان بیگانه معاشرت و گفتوگو میکنند.
با بدنهای نیمه عریان، زیبا و عشوهگریهای خود برای مردان بیگانه دلبری میکنند و هر جا میروند یک قافله دل همراه خود میبرند. اگر شوهر ندارند با آزادی مطلق تا پاسی از شب در سینماها، کابارهها، مجالس دانس و رقص، پارکها، ولگردی در خیابانها به سر میبرند و اگر دارای شوهر باشند یا با او یا بدون وی و تنها، به بهانهی آزادی همه جا میروند.
در چنین اجتماعی، پسران و دختران در معاشرت و دوستگیری، حتی روابط جنسی آزادند و مردان نیز در معاشرت با زنان بیگانه آزادیِ عمل دارند.
با هر زنی که او را دوست داشتند و توانستند روابط برقرار میکنند. با هم به سینما، کاباره، مجالس دانس و رقص، پارک، ولگردی در خیابانها و مراکز فساد و فحشا میروند و به عیش و نوش میپردازند.
در چنین اجتماعی، بانوان در بیحجابی، بیبندوباری، خروج از منزل، معاشرت با مردان بیگانه و روابط جنسی آزادند، اما این آزادیها همراه نتایج زیر است:
تزلزل بنیاد مقدس خانوادهها، بیعلاقگی زن و مرد به خانه و خانواده، بدگمانی زن و شوهر ومراقبت از یکدیگر همانند پلیس، کشمکش و اختلافهای خانوادگی، کثرت وجود کودکان غیرمشروع و بیسرپرست و ولگرد، ازدیاد بیماریهای روانی، کثرت قتل و جنایت و خودکشی، ازدیاد دختران بیشوهر و پسران بیزن، تأخیر سنین ازدواج، بیعلاقگی پسران و دختران به تأسیس خانواده، گرایش جوانان به انواع مفاسد اخلاقی و انحرافهای جنسی، ازدیاد آمار طلاق و جدایی، کثرت مردان و زنانی که ناچارند تنها زندگی کنند.
نمونهس چنین اجتماع از همگسیخته خانوادگی در کشورهای غربی مشهود است.
آیا چنین اجتماعی به نفع بانوان و مردان و جوانان است؟ اگر احساسات خام را کنار بگذارید و خوب بیندیشید، به یقین پاسخ شما منفی خواهد بود.
۲. در این اجتماع، زنان در صحنهی زندگی حضوری فعال دارند. با رعایت امکانات و تناسب، مشاغلی را پذیرفته و اجرای وظیفه میکنند. در دبستان، دبیرستان، دانشگاه، مراکز تحقیقات، بیمارستان، درمانگاه، آزمایشگاه، زایشگاه، مجالس قانونگذاری، وزارتخانهها و در دیگر پستهای مهم و مناسب، بانوان همانند مردان حضوری چشمگیر دارند و حجاب و پوشیدگی را ـ جز دست و صورت ـ به طور کامل رعایت میکنند. آنان برای حضور در اجتماع و محل کار زینت و آرایش نمیکنند. پوشیده و ساده و بیآرایش از منزل خارج میشوند. زینت و آرایش و دلبری را به خانه و برای شوهر خود اختصاص میدهند.
آنها این محدودیت را با رضایتخاطر و فداکاری میپذیرند تا محیط اجتماع از عوامل انحراف و فساد، سالم و پاک باشد و این عمل را به خاطر رعایت حال جوانان و مردانی که قدرت ازدواج ندارند انجام میدهند. آنان حجاب را رعایت میکنند، تا مبادا چشم مردان بیگانه به آنان بیفتد و به همسرانشان دلسرد شوند و با ایراد و بهانهجویی، کانون گرم خانواده را به صحنههای کشمکش و نزاع تبدیل سازند.
این محدودیت را میپذیرند، تا جوانان پسر و دختر ـ که فرزندان خود این بانواناند ـ از فساد و انحرافهای جنسی و ضعف اعصاب مصون بمانند و در موقعِ مناسب و با فراهم شدن امکانات، ازدواج کرده و تشکیل خانواده دهند.
این محدودیت را میپذیرند، تا به استحکام بنیاد خانوادهها ـ که خود نیز از آنها هستند ـ کمک کرده باشند و از تعداد آمار طلاق و زندگی تنهایی و کودکان پریشان و بیسرپرست بکاهند.
در این اجتماع، کانون بیشتر خانوادهها گرم و روابط زن و شوهرها نسبتاً خوب و اختلافها کمتر است. مفاسد اخلاقی و انحرافهای جنسی در بین جوانان به طور نسبی کم است. جوانان به ازدواج و تشکیل کانون مقدس خانواده علاقه دارند. آمار طلاق، وجود مردان و زنان مجرد چندان زیاد نیست. کودکان بیسرپرست و ولگرد کمتر وجود دارد.
در این اجتماع، پدران و مادران دربارهی سلامت جوانانشان از آلوده شدن به مفاسد اخلاقی و انحرافهای جنسی و بیماریهای روانی، اطمینان بیشتری دارند.
آیا زندگی در چنین اجتماعی به نفع بانوان است یا اجتماع اول؟ هر انسان اندیشمندی اجتماع دوم را بهتر و سالمتر از اجتماع اول میداند.
اسلام نیز زندگی در اجتماع دوم را بهتر و سالمتر میداند و به همین دلیل، حجاب را تشریع کرده و از بانوان خواسته که آن را رعایت کنند و زیورها و زیباییهای خود را از مردان بیگانه بپوشند.[1]
پیامبر(ص) زنان را از زینتکردن برای غیرشوهران خود نهی کرد و فرمود:
هرکس برای غیر شوهرش زینت کند، سزاوار است که خدا او را به آتش دوزخ بسوزاند.[2]
امام محمد باقر(ع) فرمود:
زن وقتی از منزل خارج میشود نباید خود را خوشبو سازد.[3]
همچنین فرمود:
برای زن جایز نیست که با مرد نامحرم مصافحه کند، مگر از پشت لباس.[4]
اسلام برای پاکسازی محیط اجتماع به تشریع حجاب برای بانوان اکتفا نکرده، بلکه به مردان نیز توصیه کرده که چشمچرانی نکنند و دیدگان خود را از تماشای زنان نامحرم فرو بندند.
قرآن میفرماید:
«به مردان مؤمن بگو: ديدگان خود را فرو بندند و عورت خود را حفظ كنند، زيرا به تزكيه و پاكى آنان كمك مىكند و خدا به آنچه مىكنند آگاه است».[5]
امام صادق(ع) فرمود:
نگاه به نامحرم، تیر مسمومی است از جانب شیطان و چهبسا یک نگاه که حسرت درازی را در پی دارد.[6]
حضرت صادق(ع) فرمود:
نظر به نامحرم، تیر مسمومی است از جانب شیطان. هر کسی برای خدا آن را ترک کند، لذت امن و ایمان را خواهد چشید.[7]
امام صادق(ع) فرمود:
نگاه بعد از نگاه، شهوت را در دل پرورش میدهد و برای در فتنه افتادن صاحبش کفایت میکند.[8]
حضرت صادق(ع) فرمود:
هر کس چشمش به زن نامحرمی بیفتد، پس دیدگان خود را به سوی آسمان برگرداند یا آن را فروبندد، خدا به پاداش این عمل، حورالعینی در بهشت به او عطا خواهد کرد.[9]
رسول خدا(ص) فرمود:
هر مردی که با زن نامحرم مصافحه کند، در قیامت با دستهای بسته او را به آتش دوزخ میاندازند.[10]
رسول خدا(ص) فرمود:
هر که با زنی که مالک او نیست، شوخی کند خدا در برابر هر کلمهای که با او سخن گفته، در قیامت هزار سال او را محبوس میکند.[11]
امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
هیچ مردی نباید با زن بیگانهای خلوت کند که در این صورت، شیطان سومین فرد آنان خواهد بود.[12]
موسی بن جعفر(ع) از پدرانش از رسول خدا(ص) نقل کرده که فرمود:
هر که به خدا و قیامت ایمان دارد در جای خلوتی که صدای نفس زن نامحرمی به گوشش میرسد شب خوابی نمیکند.[13]
1- فلسفهی حجاب چیست و چرا اسلام با تشریع حجاب، حق آزادی را از بانوان سلب کرده است و آیا این، ستم نیست؟
2- اسلام برای پاکسازی محیط اجتماع به مردان چه توصیهای کرده است؟
[1]. نور (24) آيه 31.
[2]. وسائل الشيعه، ج 20، ص 212: عن النّبي(ص) في حديث المناهي، قال: «و نهى أن تتزيّن لغير زوجها، فإن فعلت كان حقّاً على الله أن يحرقها بالنار».
[3]. همان، ص 220: جابر بن يزيد، قال: سمعت أبا جعفر محمد بن عليّ الباقر(ع) يقول: «ولا يجوز لها أن تتطيّب إذا خرجت من بيتها».
[4]. همان، ص 222: جابر بن يزيد الجعفي، قال: سمعت أبا جعفر محمد بن عليّ الباقر(ع) يقول: «ولا يجوز للمرأة أن صافح غير ذي محرم إلّامن وراء ثوبها».
[5]. نور (24) آيه 30: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ».
[6]. وسائل الشيعه، ج 20 ص 191: عليّ بن عقبة، عن أبيه، عن أبي عبدالله(ع) قال: سمعته يقول: «النظرة سهم من سهام إبليس مسمومٌ، و كم من نظرة أورثت حسرة طويلة».
[7]. همان، ص 192: عقبة، عن أبي عبدالله(ع)، قال:« النظرة سهم من سهام إبليس مسمومٌ، من تركها لله لالغيره أعقبه الله أمناً و ايماناً يجد طعمه».
[8]. همان، ص 192: عن الكاهلي، قال: قال أبوعبدالله(ع) :«النظرة بعد النظرة تزرع في القلب الشهوة، و كفى بها لصاحبها فتنة».
[9]. همان، ص 193: قال الصادق(ع): «من نظر إلى امرأة فرفع بصره إلى السماء، أو غضّ بصره لم يرتدّ إليه بصره حتى يزوّجه الله من الحورالعين».
[10]. همان، ص 198: عن رسول الله(ص) قال: «من صافح امرأة حراماً جاء يوم القيامة مغلولاً، ثمّ يؤمر به إلى النّار».
[11]. همان، ص 198: قال رسول الله(ص) :«من فاكه امرأة لايملكها حبسه الله بكلّ كلمة كلّمها في الدنيا ألف عام».
[12]. مستدرك الوسائل، ج 14، ص 265: عن عليّ(ع) قال: «لايخلو بامرأة رجل، فما من رجل خلا بامرأة إلاّ كان الشيطان ثالثهما».
[13]. وسائل الشيعه، ج 20، ص 185: موسى بن جعفر، عن آبائه(ع)، عن رسول الله(ص) قال: «من كان يؤمن بالله واليوم الآخر، فلا يبيت في موضع يسمع نفس امرأة ليست له بمحرم».
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی