پیامبر گرامی اسلام(ص) حوادث تلخ آینده را برای حضرت زهرا(س) توضیح داد، و در تداوم مباحث آیندهنگری، به شهادت حضرت اباعبدالله(ع) اشاره کرد، حضرت فاطمه(س) پرسید:
قالت: یا اَبْتاهُ مَنْ یَقْتُلُ وَلَدی وَ قُرَّةَ عَیْنی وَ ثَمَرَةَ فُؤَادی؟ قال(ص): شَرّ امّۀ مِن اُمَّتی.
قالت: یا أباهُ اِقْرأْ جِبْرَئیلُ عَنِّی السَّلامَ وَ قُلْ لَهُ فی أَی مَوْضِعٍ یُقْتَلُ؟ قال(ص): فی موضع یقال له کربلا!!
ای پدر! چه کسی فرزندم و نور چشم و میوهی دلم حسین(ع) را شهید میکند؟ فرمود: بدترین افراد امت من.
بار دیگر پرسید: ای پدر! سلام مرا به حضرت جبرئیل برسان و از او بپرس که در کجا حسین(ع) مرا شهید میکنند؟
رسول خدا(ص) فرمود: در سرزمینی که به آن «کربلا» میگویند.
و در روایت دیگری فرمود:
قالت: یا أَبَۀَ سَلَّمْتُ وَ رَضیتُ وَ تَوَکَّلْتُ عَلی اللهِ.
ای پدر! در برابر خواستههای خدا تسلیم و راضیام و بخدا توکل کردهام.[۱]
در یکی از روزهای بارداری حضرت زهرا(س)، پیامبر(ص) به دخترش اطلاع داد که: «حضرت جبرئیل خبرهایی از فرزند تو به ما رسانده است که در کربلا به شهادت میرسد.»
فاطمه(س) در حالی که در هالهای از غم و اندوه قرار گرفته بود، فرمود:
قالت: لَیْسَ لی فِیهِ حاجَۀٌ یا أَبَۀَ.
ای پدر! به چنین کودکی نیاز ندارم.
رسول خدا(ص) ادامه داد که: «دخترم این فرزند تو حسین(ع) است و نه امام معصوم از او پدید میآیند که عامل تداوم و بقاء دین خدا میباشند.»
حضرت زهرا(س) فرمود:
قالت: یا رسُولَ اللهِ قَدْ رَضیتُ عَنِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ.
ای رسول خدا! از خداوند عزیز و بزرگ راضی و سپاسگزارم.[۲]
هنگام هجوم ناکثان و منافقان به منزل امام علی(ع)، و دفاع بینظیر و افشاگرانهی حضرت زهرا(س)، که با جوابهای دندانشکن، ادعاهای آنان را باطل و با بیان زلال حقیقت رسوایشان نمود، و چون شیر در برابر صفهای کینهتوزان امروز و فراریان جنگهای دیروز، ایستاد. و یک تنه از حریم حرمت ولایت دفاع کرد، چارهای جز خیانت و رسوایی خود ندیدند که در منزل را به آتش کشند و یگانه دخت پیامبر(ص) را بین در و دیوار بکوبند.
تاریخ ورق خورد، و برگ سیاه ننگآوری بر پروندهی کودتاگران سقیفه افزوده شد، آری شهادت کودکی که متولد نشده بود، و اسم «محسن» را جلوترها پیامبر گرامی اسلام برای او انتخاب کرده بود، و شاید رمز این انتخاب را در این واقعیت بتوان یافت که:
حضرت محسن(ع) اول شهید خط مقدم دفاع از ولایت است.
و همه شنیدند که فاطمه(س) خطاب به فضه فریاد زد:
قالت: یا فِضَّۀُ اِلایْکِ فَخُذِینی فَوَاللهِ لَقَدْ قُتِلَ ما فِی أَحْشائی مِنْ حَمْلٍ.
آه ای فضه! مرا دریاب، سوگند به خدا، فرزندی که در شکم داشتم به شهادت رسید.[۳]
[۱]. بحارالانوار، ج 44، ص 264 و تفسیر فراتالکوفی، ص 55.
[۲]. عللالشرایع، ص 79 و کماللدین، ج 2، ص 87.
[۳]. کوکبالدری، جزء اول، ص 135 و بحارالانوار ج 43، ص ۱۹۸.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد دشتی