کد مطلب: ۶۴۶۵
تعداد بازدید: ۵۶۱
تاریخ انتشار : ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۷:۳۵
شرح حال و زندگی حضرت فاطمه زهرا (س) | ۳
«صدّیق» صیغه‏‌ی مبالغه است و این کلمه، از کلمه‌‏ی «صدوق» رساتر است. یعنی کسی که فراوان راست می‌‏گوید یا گفته‌‏اند صدّیق کسی است که در راست‏گویی کامل است و کسی است که هرگز دروغ نمی‌‏گوید و هم‏چنین کسی است که سخن خود را با عمل خود تصدیق می‌‏کند یا نیکوکار است یا دائم‌التّصدیق که از او دروغ شنیده نشده است.

نام‌گذاری


 گرچه نام‌گذاری طفل هنگام تولّد از سنّت‌‏های خدای متعال است و هر قوم و گروهی طبق نام‌‏های معمول در جامعه‌‏ی خود برای فرزندانشان نام‌گذاری می‌‏کنند، امّا در میان اولیاءالله نام‌گذاری از اهمیتی ویژه برخوردار است و این امر خالی از حقیقت نبود، چون انسان به اسم خوانده می‌‏شود، بسیار فرق است بین اسم نیکو و اسم زشت و قبیح.
نوع اسم در خود صاحب نام و شنونده تأثیر می‌‏گذارد، خداوند در مورد همسر عمران می‌‏فرماید، فرزند دختری را زایید و می‌‏گوید اسم او را مریم نامیدم. خدای سبحان نام پیامبرش یحیی را قبل از اینکه نطفه‌‏ی او منعقد شود، در رحم مادرش انتخاب می‌‏نماید، چون زکریا از پروردگارش درخواست می‌‏کند و می‌‏گوید:

(فَهَب لى مِن لَّدُنك وَلِيًّا، يَرِثُنى وَ يَرِثُ مِنْ ءَالِ يَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا، يَازَكرِيَّا إِنَّا نُبَشرُك بِغُلَمٍ اسمُهُ يحْيى لَمْ نجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سمِيًّا)

 سور‏ه مریم آیه ٥ -٧) یعنی پروردگارا برایم یاور و جانشینی قرار ده که وارث من و آل یعقوب باشد و او را مورد رضایت خویش قرار ده. ای زکریا بشارت باد تو را به فرزندی به نام یحیی، ما پیش‏تر این نام را برکسی ننهادیم.
اگر دقّت بفرمایید از جمله‌‏ی «ما قبلاً این نام را بر کسی ننهاده‏ بودیم» استنباط می‌‏شود که اسامی اولیای خدا، از سوی خدا تعیین می‌‏شود و این کار را به والدین واگذار نمی‌‏فرماید.
حال که این موضوع را دانستیم، به سراغ تعداد زیادی از احادیث می‌‏رویم که در آن، نام‏های این بانو و نیز علّت نام‌گذاری روشن گردیده، یعنی اگر فاطمه(س) نامیده شده این کار به علت مناسبت‏‌هایی بوده و سنخیتی که بین اسم و مسمّی موردعنایت واقع‌شده است، این احادیث تأکید کننده‌‏ی ادعای ماست.
امام صادق می‌‏فرماید: برای حضرت فاطمه(س) نزد خدای عزّوجل نُه نام وجود دارد: ١ـ فاطمه، ٢ـ صدّیقه، ٣ـ مبارکه، ٤ـ طاهره، ٥ـ زکیّه، ٦ـ راضیه، ٧ـ مرضیّه، ٨ـ محدَّثه، ٩ـ زهرا[1]


 فاطمه(س)


 در اینکه چرا آن حضرت را «فاطمه» نامیدند، روایات زیادی از معصومین(ع)رسیده و در آن روایات سبب نام‌گذاری آن حضرت را به این نام، بیان فرموده‏‌اند:
١ـ در جلد دهم بحارالانوار از امام باقر روایت‌شده که فرمودند: چون آن حضرت متولّد شد، خدای متعال فرشته‌‏ای را مأمور کرد که نام فاطمه را بر زبان پیامبر(ص) جاری سازد، پس او را فاطمه نامید، سپس پروردگار فرمود: من تو را با دانش از شیر بازگرفتم، از ناپاکی بازداشتم، سپس امام باقر(ع) فرمودند: والله خدای متعال آن بانو را از علم، پُر ساخت و در میثاق (یعنی روز عهد و پیمان) از ناپاکی‌‏های زنان محفوظ نگاه داشت.
٢ـ از امام هشتم(ع) و همچنین از امام جواد(ع) نقل شده که فرمودند: شنیدیم از مأمون از پدرش او از مهدی... و او از جدّش نقل کرد که ابن عبّاس به معاویه گفت آیا می‌دانی چرا فاطمه «فاطمه» نامیده شد؟ گفت نه. گفت چون خدا او و شیعیانش را از آتش جدا کرد. شنیدم که رسول خدا(ص) این‌چنین فرمود.
٣ـ امام صادق(ع) فرمودند: آیا می‌‏دانید تفسیر کلمه فاطمه چیست؟ راوی گفت عرض کردم که ای سرور من! مرا به تفسیر آن آگاه کن. فرمود: یعنی شرّ و بدی در وجود او راه ندارد. سپس فرمود: اگر برای همسری او علی(ع) نبود، تا قیامت از آدم گرفته تا فرزندانش کسی هم‏شأن او پیدا نمی‌‏شد.
این حدیث را بسیاری از علمای اهل سنّت هم نقل کرده‌‏اند ازجمله ابن شیرویه دیلمی از امّ‏سَلمه که گفت: رسول خدا(ص) فرمودند: اگر خدا علی را خلق نمی‌‏کرد، برای فاطمه هم‌‏شأنی نبود، این مطلب را خوارزمی در مقتل‌‏الحسین و ترمذی در مَناقب و مناوی در کنوزالحقایق و قندوزی در ینابیع المودَه از امّ‏‏سلمه و از عبّاس، عموی پیامبر(ص) نقل کرده‏‌اند.
این تفسیر برای کلمه‏‌ی «فاطمه» که خداوند او و دوستانش را از آتش دوزخ دور داشته است با عبارات مختلف، در روایاتی که از اهل سنّت نقل‌شده به حدّ «تواتر» رسیده است و ما برای رعایت اختصار تنها به یک حدیث بسنده کردیم.و امّا آنچه از امام باقر(ع) نقل کردیم که فرمودند: والله لقد فطمها الله تبارک و تعالی بالعلم و عن الطمث بالمیثاق خداوند آن حضرت را از دانش مملوّ ساخت و در «میثاق» از ناپاکی‏‌های زنانه محفوظ نگاه داشت. مقصود از کلمه‌‏ی میثاق در این‏جا همان «عالم ذَر» و روز «اَلَسْت» و روز عهد و پیمان خداوند متعال از بندگان است، خداوند متعال در قرآن می‌‏فرماید: زمانی که پروردگار از پشت آدمیان، فرزندان آن‌ها را برگرفت و آنان را بر خویشتن گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند چرا، عالمان و محدثان شیعه روایات زیادی در موضوع «عالم ذَر» و در اینکه انبیاء و اولیاء خدا در آن روز و آن عالَم مورد خطاب خداوند قرارگرفته و عنایات خاصی را به آنان فرمود، بسیار است.
٤ـ یکی دیگر از روایاتی که در مورد سبب نام‌گذاری آن حضرت به «فاطمه» به ما رسیده این است که امام صادق(ع) فرمودند: آن حضرت را فاطمه نامیدند، زیرا مخلوقات از شناخت مقام آن حضرت ممنوع شده‌‏اند.
از این فرمایش چنین به دست می‌‏آید که مقام آن حضرت آن‌قدر بالا و والاست که دست هر کس به حریم معرفت آن حضرت نمی‌‏رسد.
عظمت و بلندی مقام آن حضرت را در آ‏ینده ضمن بحث‏های دیگر اشاره می‌‏کنیم و سپس برای خوانندگان عزیز روشن می‌‏شود که شناخت مقام حضرتش کار ساده‌‏ای نیست.
٥ـ در روایت دیگری امام(ع) می‌‏فرماید: آن حضرت را فاطمه نامیدند، زیرا امید اقوام و گروه‌ها از رسیدن به جانشینی پیامبر(ص) با آمدن آن حضرت قطع شد.
بدون تردید پس‌ازآنکه اسلام گسترش یافت و گروه‌گروه مردم جزیره العرب و مناطق دیگر به آن جذب شدند، برخی از افراد یا اقوامی که گرایش آنان به اسلام و پیامبر(ص) به طمع دست‏یابی به جانشینی حضرتش بود، با آمدن و ولادت حضرت فاطمه(س) امیدشان قطع شد، زیرا جانشینان پیامبر(ص) و ادامه‌‏دهندگان راه آن حضرت را همسر و فرزندان حضرت فاطمه(س) به عهده گرفته‌‏اند.


صدّیقه 


صدّیقه یعنی بسیار راستگو. «صدّیق» صیغه‏‌ی مبالغه است و این کلمه، از کلمه‌‏ی «صدوق» رساتر است. یعنی کسی که فراوان راست می‌‏گوید یا گفته‌‏اند صدّیق کسی است که در راست‏گویی کامل است و کسی است که هرگز دروغ نمی‌‏گوید و هم‏چنین کسی است که سخن خود را با عمل خود تصدیق می‌‏کند یا نیکوکار است یا دائم‌التّصدیق که از او دروغ شنیده نشده است. یا به گفته‌‏ی صاحب تاج‌العروس، لغت‌‏شناس معروف، کسی است که قول و اعتقاد خود را تصدیق می‌‏کند و راست‏گویی خود را با عمل و کردار، محقّق می‌‏سازد و نیز گفته‌‏اند صدّیق کسی است که آنچه خدا به او فرموده و به انبیای خود امر نموده است تصدیق می‌‏کند و در وحی پروردگار نسبت به انبیاء، هیچ‌گاه گرفتار شکّ و تردید نمی‌‏شود و این معنی فرموده‏‌ی پروردگار را تأیید می‌‏کند که می‌‏فرماید: 

(وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسلِهِ أُولَئك هُمُ الصّدِّيقُونَ) (سوره حدید آیه ١٩). یعنی کسانی که به خدا و پیامبران او ایمان آوردند، به‌درستی که آنان صدّیقان هستند.
آنچه گفتیم ترجمه‌‏ی کلمه‏‌ی صدّیق بود ولی آنچه از روایات و آیات استفاده می‌‏شود این است که مقام و مرتبه‌‏ی صدّیقین در ردیف انبیاء و شهداست و آنان درجه‌‏ی مخصوص و حساب خاصّی خواهند داشت، این مطلب را آیات بسیاری از قرآن روشن می‌‏کند از آن جمله:

 وَ مَنْ يُطِعِ اللّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقًا (سوره‌‏ی نساء آیه ٦٩.)
یعنی آنان که خدا و پیامبر(ص) را اطاعت کنند، پس یقیناً همراه کسانی هستند که خدا به آنان نعمت بخشیده است مانند انبیاء و صدّیقان و شهداء و صالحان و اینان چه خوب هم‌‏نشینانی هستند.
در آیه‌‏ی دیگر می‌‏فرماید: 

وَ اذْكُرْ فى الْكِتَبِ إِبْرَهِيمَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَّبِياًّ (سوره‌‏ی مریم، آیه ٤١) یعنی ابراهیم را در کتاب خدا به یاد آر، به‌ درستی که وی صدّیق و پیامبر بود.
و همچنین در این آیه: 

وَ اذْكُرْ فى الْكِتَبِ إِدْرِيس إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَّبِيًّا (سوره‌‏ی مریم آیه‏‌ی ٥٦) یعنی احوال ادریس را در کتاب خدا یاد کن که او شخصی صدّیق و پیامبر خدا بود.
و نیز در این آیه:

مَا الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ (سوره‌‏ی مائده آیه‌‏ی ٧٥). یعنی و مسیح پسر مریم، پیامبری بیش نبود که پیش از او پیامبرانی آمده‌‏اند و مادرش هم زنی صدّیقه بود.
در تفسیر این قسمت از آیه که می‌‏فرماید: وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ و مادرش صدّیقه، گفته شده است که وی را صدّیقه نامیده‌‏اند چون آیات الهی را تصدیق کرد، و نیز منزلت فرزند خود را پذیرفت و آنچه درباره‌‏ی این فرزند به او خبر داده شد قبول کرد، خداوند نیز این موضوع را تایید می‌‏فرماید: و صدّقت بکلمات ربّها، کلمات پروردگارش را تصدیق نمود.
پس از ذکر این آیات و اقوال، شاید برای ما امکان‏پذیر باشد که دریابیم تصدیق نمودن خدا و انبیای وی و کتب آسمانی و احکام شرعی گاهی به زبان است بدون عمل، مثلاً گاهی انسان با زبان تصدیق می‌‏کند که خدا او را می‌‏بیند ولی باز هم نافرمانی می‌‏کند و می‌‏داند که حقّ تعالی مالی را بر او واجب کرده است، درصدد پرداختن آن برنمی‌‏آید و باور دارد که خدا شراب‏خواری و زنا و ربا را حرام کرده است، با وجود این باور، از ارتکاب این اعمال باکی ندارد، لذا می‌‏توان گفت که او در مقام زبان، تصدیق و باور کرده است و عمل وی مویّد قول و باورش نیست و به عبارت دیگر تصدیق او به درجه‌‏ی مطابقت قول و فعل، یا اعتقاد و عمل نرسیده است. لکن صدّیقان کسانی هستند که به‌حق معتقدند و به آن ایمان دارند و در پرتو آن اعتقاد عمل می‌‏کنند، تعداد این‌گونه افراد اندک است در هر زمان و مکان.
اگر کسی به تعریف‌‏هایی که برای صدّیق گفتیم توجه داشته باشد و آن‌ها را با اعمال مردم مقایسه نماید، خواهد دید که تعداد صدّیقان بسیار بسیار کم است و در زمان ما جز وجود مقدّس امام زمان حضرت بقیّه الله روی دیگری نمی‌‏تواند انگشت بگذارد.
با آنچه گفتیم روشن می‌‏شود که سرور زنان عالم، حضرت صدّیقه کبری(س) به مرتبه‌‏ی صدّیقین رسیده بود و رسول خدا(ص) او را صدّیقه نامیدند و در کتاب ریاض‌‏النضّره و برخی کتب دیگر از آن حضرت نقل شده که به حضرت علی(ع) فرمودند، سه چیز به تو داده شده که به هیچ‌کس حتّی به من داده نشده است:
١ـ تو داماد کسی مانند رسول خدا هستی و من داماد کسی نیستم که همچون پدرزن تو باشد.
٢ـ همسر صدیقه‌ای چون دختر من به تو داده شده است که من چنین همسری ندارم.
٣ـ به تو فرزندانی مانند حسن و حسین(ع) عنایت شده است درحالی‌که من پسرانی مانند آنان ندارم، لکن شما از من هستید و من از شمایم.
مفضّل بن عمر نقل می‌‏کند که از امام صادق(ع)پرسیدم چه کسی فاطمه(س)را غسل داد؟ فرمودند: امیرالمؤمنین(ع)، گویی این مطلب بر من سنگین آمد، فرمودند: مثل اینکه بر تو گران آمد؟ عرض کردم آری فدایت شوم. فرمود: قبول این مطلب بر تو دشوار نباشد، زیرا جدّه‌‏ام فاطمه(س)صدّیقه بود و کسی جز صدّیق لایق نیست که صدّیقه را غسل دهد. آیا نمی‌‏دانستی که مریم را کسی جز عیسی(ع) غسل نداد؟


خودآزمایی


1- زکریا (آیات 5 تا 7 سوره مریم) از پروردگارش چه درخواست می‌‏کند؟
2- ۹ نام که برای حضرت فاطمه(س) نزد خدای عزّوجل وجود دارد را بیان کنید.
3- سبب نام‌گذاری حضرت زهرا(س) را به نام «فاطمه» شرح دهید.

 

پی نوشت


[1] بحارالانوار، ج ١٠.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله  علی تهرانی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: