کد مطلب: ۶۴۷۴
تعداد بازدید: ۱۵۲
تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۹
امامت و امامان (ع) | ۳
احكام و قوانين شريعت را كه به وسيله‌ی وحى‏‌ دريافت مى‏‌كرد در اختيار مردم قرار مى‏‌داد. عقايد صحيح را گسترش مى‏‌داد و با عقايد باطل و خرافات مبارزه مى‏‌نمود. مردم را به مكارم اخلاق دعوت مى‏‌كرد و از اخلاق زشت برحذر مى‏‌داشت. نسبت به همه‌ی اين علوم و معارف، يا از طريق وحى‏‌ يا از جنبه‏هاى‏‌ عقلانى‏‌ از اطلاعات كامل و كافى‏‌ برخوردار بود و به همين جهت مى‏‌توانست اين مسئوليت بزرگ را به خوبى‏‌ انجام دهد و پيروانش را به سوى‏‌ صراط مستقيم انسانيت هدايت كند.

بخش اوّل: صفات  امام | ۲


ويژگى‏‌هاى‏‌ امام‏


چنان كه خوانديد امام در اين حديث به عنوان شخصيت ممتازى‏‌ معرفى‏‌ شده كه داراى‏‌ اين ويژگى‏‌هاست:
1. از ارتكاب گناه مصونيت كامل دارد؛ يعنى‏‌ معصوم است.
2. داراى‏‌ علومى‏‌ است كه اكتسابى‏‌ نيستند، بلكه از جانب خدا به او افاضه شده است.
3. در برخورد با مردم و انجام مسئوليت‏ها بردبار است.
4. جايگاه او مقام پيامبران است.
5. خليفه‌ی خدا و جانشين رسول الله است.
6. زمامدارى‏‌ او باعث نظام مسلمانان و صلاح دنيا و مايه‌ی عزت مؤمنان است.
7. با زمامدارى‏‌ او احكام و قوانين اسلام به اجرا گذاشته مى‏‌شود، نماز و روزه و زكات و حج و جهاد اقامه مى‏‌گردد، حدود الهى‏‌ اجرا مى‏‌شود و مرزهاى‏‌ كشور اسلامى‏‌ از تجاوزات دشمنان محفوظ مى‏‌ماند.
8. امامت اساس و پايه‌ی استوار اسلام است كه شاخه‏هاى‏‌ آن روز به روز در جهان گسترش مى‏‌يابد.
9. امام، امين خدا در زمين و حجت بر بندگان است. مردم را به سوى‏‌ خدا دعوت مى‏‌كند و از حريم احكام الهى‏‌ دفاع مى‏‌نمايد.
10. امام در زمان خودش يگانه است، هيچ كس به مقام او نمى‏‌رسد، و مثل و نظير ندارد.
11. امام، مايه عزت و سربلندى‏‌ مسلمانان و خشم منافقان و هلاكت كافران است.


وجوب اطاعت از امام‏


در قرآن كريم اطاعت از امامان معصوم را در رديف اطاعت از خدا و رسول قرار داده و آن را واجب دانسته است:
اى‏‌ كسانى‏‌ كه ايمان آورده‏ايد از خدا اطاعت كنيد و از رسول خدا، و صاحبان امر (اولوالامر) خودتان اطاعت كنيد. و اگر در چيزى‏‌ اختلاف داشتيد آن را به خدا و پيامبر ارجاع دهيد، اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد. صلاح شما در اين است و سرانجامى‏‌ بهتر دارد.[1]
در اين آيه، اطاعت از سه كس بر مؤمنان واجب شده است:
1. خداى‏‌ متعال:

بدين جهت كه آفريننده انسان‏هاست و انواع نعمت‏ها را در اختيارشان قرار داده و سپاس‏گزارى‏‌ از نعمت دهنده امرى‏‌ است عقلانى‏‌.
يكى‏‌ از مهم‏ترين نعمت‏ها ارسال پيامبران و رهنمودهاى‏‌ الهى‏‌ است.
مقتضاى‏‌ لطف خداوندى‏‌ اين است كه به منظور تأمين سعادت دنيوى‏‌ و اخروى‏‌ انسان‏ها دستورها و برنامه‏هاى‏‌ لازم را تنظيم كرده و به وسيله پيامبران برگزيده‏اش براى‏‌ آن‏ها فرستاده است تا مردم را در پيمودن صراط مستقيم‏ انسانيت و قرب الهى‏‌ رهنمون باشند و از كژى‏‌ها و آفت‏ها برحذر دارند. پس اطاعت از پيامبران و عمل به فرمان‏هاى‏‌ الهى‏‌ به صلاح خود بندگان مى‏‌باشد و وجوب آن يك امر عقلانى‏‌ است.
2. پيامبر:

دومين كس كه در آيه‌ی مذكور اطاعت از او واجب دانسته شده پيامبر است. پيامبر علاوه بر پيام‏هايى‏‌ كه به وسيله وحى‏‌ از جانب خدا دريافت مى‏‌كرد و به مردم ابلاغ مى‏‌نمود در دو مورد ديگر از جانب خداى‏‌ متعال مجاز بود احكامى‏‌ را وضع كند: مورد اول حق داشت در محدوده كلياتى‏‌ كه از راه وحى‏‌ دريافت مى‏‌كرد، در ابواب مختلف فقه احكامى‏‌ را وضع كند و در اختيار مؤمنين قرار دهد. مورد دوم با توجه به اين كه پيامبر اكرم حاكم و زمامدار مسلمانان بود و بايد امور اجتماعى‏‌، سياسى‏‌ مردم را اداره كند حق داشت در مواردى‏‌ كه حكم خاصى‏‌ از جانب خدا صادر نشده بود، با رعايت مصالح امت، و در محدوده ضوابط كلى‏‌ كه در اختيار داشت، احكام و قوانينى‏‌ را وضع كند و به اجرا گذارد كه اصطلاحاً «احكام حكومتى‏‌» ناميده مى‏‌شوند.
به مقتضاى‏‌ آيه، اطاعت از پيامبر در اين مورد نيز واجب است پس براى‏‌ معصوم بودن پيامبر مى‏‌توان به آيه‌ی مذكور استدلال كرد، چون اگر معصوم نبود وجوب اطاعت مطلق از او توجيه نداشت.
3. اولوالامر:

گرچه اولوالامر در ظاهر شامل همه‌ی فرمان‌روايان و حاكمان مى‏‌شود، اما با توجه به اين كه اطاعت از آن‏ها به طور مطلق واجب شده بايد مراد تنها حاكمان معصوم باشد. چون اطاعت مطلق از غير معصوم توجيه شرعى‏‌ و عقلى‏‌ ندارد. بنابراين، بايد گفت: مراد از اولوالامر جانشينان پيامبر و امامان معصوم هستند كه بعد از پيامبر زمامدارى‏‌ و حاكميت امت را بر عهده مى‏‌گيرند و كشور اسلامى‏‌ را اداره مى‏‌كنند. در برخى‏‌ احاديث نيز اولوالامر به معصومين از اهل بيت تفسير شده است.
حسين بن ابى‏‌‌العلاء گفت: خدمت امام صادق(ع) عرض كردم: آيا اطاعت از اوصياى‏‌ رسول الله واجب است؟
فرمود: بله، آنان كسانى‏‌ هستند كه خداى‏‌ عزّوجلّ درباره‌ی آنان فرمود:

«أَطِيعُوا اللهَ وَأَطيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى‏‌ الأمْرِ مِنْكُمْ»

و آنان كسانى‏‌ هستند كه درباره‌ی آنان فرمود:

«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَهُمْ راكِعُونَ».[2]
بنابراين امامانِ معصوم، حاملان علوم نبوّت بودند و در ترويج و نشر آن‏ها كوشش مى‏‌كردند. به علاوه از جانب پيامبر مجاز بودند كه در موارد عدم وجود نص، بر طبق ضوابط كلى‏‌ كه از پيامبر به آنان رسيده بود و با رعايت مصالح و مقتضيات زمان و مكان قوانين لازم را وضع كنند و به اجرا گذارند كه اصطلاحاً «احكام حكومتى‏‌» ناميده مى‏‌شود.


علم امام از نظر عقل‏


مهم‏ترين هدف رسالت پيامبر اكرم، تعليم و تزكيه‌ی انسان‏ها بود. علاوه بر قرائت و تعليم قرآن، در موارد لازم آيات را تفسير مى‏‌كرد و مبهمات را شرح مى‏‌داد. به ناسخ و منسوخ، عام و خاص، مطلق و مقيّد آن‏ها اشاره مى‏‌كرد.
احكام و قوانين شريعت را كه به وسيله‌ی وحى‏‌ دريافت مى‏‌كرد در اختيار مردم قرار مى‏‌داد. عقايد صحيح را گسترش مى‏‌داد و با عقايد باطل و خرافات مبارزه مى‏‌نمود. مردم را به مكارم اخلاق دعوت مى‏‌كرد و از اخلاق زشت برحذر مى‏‌داشت. نسبت به همه‌ی اين علوم و معارف، يا از طريق وحى‏‌ يا از جنبه‏هاى‏‌ عقلانى‏‌ از اطلاعات كامل و كافى‏‌ برخوردار بود و به همين جهت مى‏‌توانست اين مسئوليت بزرگ را به خوبى‏‌ انجام دهد و پيروانش را به سوى‏‌ صراط مستقيم انسانيت هدايت كند.
امام نيز چون تداوم دهنده‌ی راه پيامبر است و اهداف او را دنبال مى‏‌كند بايد واجد همه‌ی اين علوم باشد، تا بتواند مسئوليت‏هاى‏‌ پيامبر را دنبال كند وگرنه تداوم دين ضامن اجراى‏‌ معتبرى‏‌ نخواهد داشت. آرى‏‌، امام بايد از همه‌ی علوم پيامبر برخوردار باشد؛ با اين تفاوت كه پيامبر به طور مستقيم از وحى‏‌ الهى‏‌ برخوردار است، ولى‏‌ امام از علومى‏‌ كه پيامبر در اختيارش قرار داده بهره‏مند مى‏‌گردد؛ يعنى‏‌ غير مستقيم از وحى‏‌ استفاده مى‏‌كند.


علم امام در احاديث‏


در احاديث فراوان، علمِ به علوم و معارف و احكام شريعت يكى‏‌ از شرايط ضرورى‏‌ امام به شمار رفته است؛ به عنوان نمونه، امام رضا(ع) فرمود: همانا كه خداى‏‌ متعال به پيامبران و امامان توفيقاتى‏‌ عطا مى‏‌كند و از خزينه علوم و حكمت‏ها برخوردارشان مى‏‌سازد كه ديگران چنين موهبت‏هايى‏‌ را ندارند، پس علمشان برتر از علم مردم عصرشان خواهد بود؛ چنان كه در قرآن آمده است: «آيا كسى‏‌ كه مردم را به حق هدايت مى‏‌كند شايسته پيروى‏‌ است يا كسى‏‌ كه خود در هدايت يافتن نياز به ديگرى‏‌ دارد، چگونه داورى‏‌ مى‏‌كنيد؟»[3]
و نيز فرمود: «آن كس كه به او حكمت داده شد خيرات فراوانى‏‌ به او داده شده است.»[4]
وقتى‏‌ خدا بنده‏اش را براى‏‌ امور بندگانش برگزيد شرح صدر به او عطا مى‏‌كند، چشمه‏هاى‏‌ حكمت را در قلبش جارى‏‌ مى‏‌سازد، و علوم خود را پيوسته به او الهام مى‏‌كند، پس از دادن جواب عاجز نمى‏‌شود و در يافتن حق سرگردان نمى‏‌گردد.[5]
حضرت على‏‌(ع) فرمود: اى‏‌ مردم! شايسته‏‌ترين مردم براى‏‌ امامت كسى‏‌ است كه در اداره امور از همه قوى‏‌تر و به احكام الهى‏‌ عالم‏تر باشد، اگر كسى‏‌ بعد از بيعت در صدد فتنه بر آمد از او خواسته مى‏‌شود كه از فتنه‏گرى‏‌ دست بردارد اگر نپذيرفت بايد با او جنگيد.[6]
اميرالمؤمنين(ع) فرمود: امام، اعلم به حلال و حرام و واجبات و مستحبات و احكام خداست، او از همه‌ی مردم بى‏‌نياز و مردم به او محتاج‏اند.[7]
باز ايشان(ع) فرمود: راه سعادت را از كسانى‏‌ بياموزيد كه اهل آن هستند، (اهل بيت) آنان زنده كننده علم و ميراننده نادانى‏‌ مى‏‌باشند. حكمشان شما را از دانش آنان خبر مى‏‌دهد، سكوتشان از نحوه گفتارشان اطلاع مى‏‌دهد. ظاهرشان از باطنشان خبر مى‏‌دهد. هيچ‏گاه با دين مخالفت نمى‏‌كنند و در آن اختلاف ندارند.[8]
هم‏چنين آن بزرگوار(ع) در توصيف اهل بيت فرمود: دين را چنان كه بايد تعقل كردند، فرا گرفتند و به كار بستند، نه اين كه تنها بشنوند و به ديگران نقل كنند. راويان دانش بسيارند ولى‏‌ پاسداران آن اندك‏اند.[9]


خودآزمایی


۱- اطاعت چه کسانی بر مؤمنان واجب شده است؟
۲- ويژگى‏‌هاى‏‌ امام را بیان کنید.

 

پی نوشت ها


[1]. نساء، آيه‌ی 59: «يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ وَأَطيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى‏‌ الأمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِى‏‌ شَى‏‌ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى‏‌ اللهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَاليَوْمِ الآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً».
[2]. اصول كافى‏‌، ج 1، ص 189.
[3]. یونس، آیه‌ ۳۵.
[4]. بقره، آیه ۲۶۹.
[5]. اصول كافى‏‌، ج 1، ص 202: عن الرضا(ع) (في حديث) قال: إنّ الأنبياء و الأئمّة صلوات الله عليهم يوفّقهم الله و يؤتيهم من مخزون علمه و حكمه ما لا يؤتيه غيرهم، فيكون علمهم فوق علم أهل الزمان في قوله تعالى‏‌ «أَفَمَنْ يَهْدِى‏‌ إِلَى‏‌ الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يَتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّى‏‌ إِلّا أَنْ يُهْدى‏‌ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ» و قوله تعالى‏‌: «وَمَنْ يُؤْتَ الحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِىَ خَيْراً كَثِيراً» ... و أنّ العبد إذا اختاره الله عزّوجلّ لأمور عباده شرح صدره لذالك، و أودع قلبه ينابيع الحكمة، و ألهمه العلم إلهاماً، فلم يع بعده بجواب و لا يحير فيه عن الصواب.
[6]. نهج‌البلاغه، خطبه 173: أيّها الناس إنّ أحقّ الناس بهذا الامر اقواهم عليه و أعلمهم بأمر الله فيه، فإن شغب شاغب استعتب، فإن أبى‏‌ قوتل.
[7]. بحارالانوار، ج 68، ص 389: عن اميرالمؤمنين(ع) (في حديث) قال: فإنّه أعلمُ الناس بحلالِ الله و حرامِه و فرائضه و سننه و أحكامه، مستغنى‏‌ عن جميعِ العالم و غيرُه محتاج إليه.
[8]. نهج‌البلاغه، خطبه 147: قال علي(ع): فالتمسوا ذالك من عند أهله، فإنّهم عيش العلم و موت الجهل، هم الذين يخبركم حكمهم عن علمهم و صمتهم عن منطقهم، وظاهرهم عن باطنهم، لايخالفون الدين و لا يختلفون فيه.
[9]. همان، خطبه 239: قال علي(ع): عقلوا الدين عقل وعاية و رواية، لا عقل سماع و روايه، فإنّ رواة العلم كثير و رعاته قليل.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: