پنجمین پرسشی که در موضوع مهدی(ع) پیش میآید این است: در صورتی که ما ادّعا میکنیم مهدی(ع) در عالم از هزاران سال گذشته وجود داشته و هماکنون هم وجود دارد و برای یک اصلاح صددرصد جهانی ذخیره شده است، پس چرا در طول این مدّت که دنیا نیاز مبرم به اصلاح همه جانبه داشت، ظاهر نشد؟ و از همان لحظه اول غیبت صغری که تمام جهان و به ویژه جوامع اسلامی در چنگال ستم و بیداد به سر میبردند، انقلاب اصلاحی خود را شروع نکرد؟ بعد از غیبت صغری به جای تحول غیبت صغری به غیبت کبری میخواست نهضت عالمگیر خود را آغاز کند؛ زیرا در طول غيبت صغرا ملّت شیعه با یک آمادگی خاص صفوف فشرده تشکیل داده بودند و از طرفی هم قدرتهای حکومتی جائرانه با این نیرو و توانایی نظامی نبود و این همه ابزار جنگی ماشینی و صنعتی و اتمی در دست نداشت و بهتر و آسانتر میشد آن را نابود کرد.
پاسخ: اصولاً اجرای هرگونه دگرگونی اجتماعی آن هنگامی به نتیجه و پیروزی منتهی میگردد که با ابزار و اسباب در طی فراهم شدن شروط لازمه انجام بپذیرد، اصل پیدایش ایده انقلاب اجتماعی که منوط به رسالت آسمانی است متوقف بر شرایط و مقتضیات زمان نیست، زیرا آن مربوط به خدا است، ولی از نظر پیاده شدن این انقلاب در اجتماع و به وجود آمدن یک دگرگونی همه جانبه باید شرایط و مقتضیات زمان موافق باشد، اگر نهضتی در سطح ملّتی به وجود آمد و این نهضت از نظر شئون مکتبی دارای حد اعلای توانایی بود ولی از نظر نیروی اجرایی و پذیرشهای اجتماعی کامل نبود این دگرگونی بسیار موقت است و به یک نتیجه عمیق نمیرسد.
توضیح مطلب: نکتهای که در اینجا هست اینکه: دگرگونیها انقلابهایی در سطح جوامع و ملل بر اثر یک رسالت آسمانی اجرا میگردد، از نظر اصل ایجاد ایده آن نهضت نیازی به وجود ابزار و اسباب نیست، زیرا آن فکر انقلابی متکی به نیروی وحی حق است ولی از نظر شرایط پیروزی نهضت که عبارت از آمادگی اجتماع و غیره است، برنامه خدا این است که باید این شرایط با یک سبک طبیعی و عادی به طور معمول حاصل شود، یعنی هر ملّتی باید خود آمادگی عوض شدن و دگرگونی را پیدا کند تا نهضت آسمانی مردان خدا که از طرف مبدأ امداد میشود در آن جامعه پیش برود.
هم چنان که بعد از عیسی بن مریم(س) پنج قرن سپری شد و در تمام طول این پنج قرن دنیا در آتش فساد و ستم و جهل میسوخت، ولی تا آن هنگام که در مردم آمادگی برای دگرگون شدن پدید نیامد خداوند پیغمبر اسلام(ص) را برنیانگیخت.
این قسم دوم شرایط که از نظر پیشرفت نهضت و انقلاب در سطح اجتماعات مؤثر است، اولاً فضای اجتماعی محیط را برای دگرگون شدن مناسب و آماده میسازد و ثانیاً بعضی از مسائل و عوامل جزئی که در پیشرفت نهضت دخالت دارد به وسیله آن تأمین میشود، مثلاً هنگامی که در مورد پیروزی انقلاب و تحولی که «لنين» در روسیه به وجود آورد درست مطالعه کنیم، عمده پیروزی او مربوط به این بود که جنگ جهانی اول برپا بوده و اساس حکومت امپراتوری تزار متزلزل شده بود و این عوامل فضای مناسبی برای ایجاد دگرگونی در جامعه آن مملکت به وجود آورده بود.
و غیر از این عوامل دیگری در پیشرفت نهضت مزبور دخالت داشت، از قبیل سلامتی لنین در برابر عموم حوادثی که زندگی او را تهدید میکرد تا این که توانست به سلامت مخفیانه وارد روسیه شود و انقلاب را رهبری کند، زیرا اگر دراین بین برای او اتفاقی افتاده بود و حادثهای پیش میآمد که لنین از بین میرفت، انقلاب به این وضع رهبری نمیشد و با این سرعت و قدرت سطح مملکت شوروی را فرا نمیگرفت.
در مورد انقلابهای آسمانی سنّت تغییرناپذیر خدا این است که اجرای انقلاب و ایجاد دگرگونی اگرچه در اصل ایده و رسالت تنها متکی به وحی خداست ولی از نظر پیشرفت و نفوذ در اجتماع باید با یک وضع طبیعی باشد. تا فضای مناسب در محیط برای ایجاد انقلاب پیش نیاید، انقلاب آسمانی پیش نمیرود و روی همین حساب اسلام بعد از مدّت مدیدی فترت که از رحلت و شهادت پیامبران گذشت در صفحه دنیا ظاهر شد و علت تأخیر اسلام فراهم شدن فضای مناسب برای پیشرفت آن بود.
البته اگر مشیت پروردگار تعلق بگیرد، میتواند فضای مناسب و آمادگی اجتماعی را هم به طور اعجاز خلق کند، ولی این برخلاف سنّت آفرینش حق است، زیرا بنای خلقت بشر بر امتحان و ابتلا و تلاش خود اوست، چون تکامل انسان بستگی به این امتحان دارد و مقتضای اجرای برنامه امتحان این است که آمادگیهای مردم برای عوض شدن و دگرگونی یافتن طبیعی و اختیاری باشد، نه به طور قهر و اجبار خدا و مقتضای این مطلب این است که فراهم شدن فضای مناسب جهت اجرای یک انقلاب آسمانی مورد دخالت غیرطبیعی پروردگار قرار نگیرد.
البته آنگاه که این شرایط به طور عادی و معمولی فراهم شد و یک نهضت آسمانی در سطح یک جامعه و ملّت انجام گرفت موانعی که سر راه پیشرفت این نهضت است، با مشکلاتی که موجب عسر و حرج مجریان انقلاب باشد گاهی به وسیله نیروی غیبی پروردگار حل میشود، مثلاً آتش نمرودی را بر ابراهیم (س) سرد و سلامت قرار میدهد. با دست یهودی جنایتگر که میخواهد دغلانه پیغمبر(ص) را بکشد و شمشیر را بر پیغمبر(ص) تا فرود میآورد یک مرتبه خشک و بیحرکت میشود، یا بر اثر به وزش درآمدن یک طوفان و تندباد مهیب کاری که در جنگ خندق اطراف مدینه را محاصره کرده بودند خیمههایشان از جا کنده میشود و با ایجاد رعب و ترس در دل آنها خدا آنها را متفرق میسازد، ولی اینگونه امدادها با طبیعی بودن انقلاب و عادی بودن شرایط پیشرفت نهضت منافات ندارد. بنا بر آنچه تا کنون توضیح دادیم، تا اندازهای مطلب از نظر رمز غیبت امام(ع) معلوم شد، آن دگرگونی جهانی که مهدی(ع) برای ایجاد آن ذخیره شده است، مانند همه انقلابها باید در یک فضای مناسب از نظر آمادگی نژاد بشر، رشد فکری آنها، عقدههای متراکم از ستم و بیداد، حس اصلاحطلبی و نجات خواهی انجام پذیرد.
و تا کنون دانسته شد که مهدی(ع) برای اصلاح یک اجتماع محدود در یک زمان موقت ظهور نمیکند، بلکه آن رسالت و مأموریت خدایی که برای وی ذخیره شده است، دگرگون ساختن همه جهان در همه ابعاد است و او باید تمام بشریت را از تیرگیهای ستم خارج کرده و در پرتو نورافکن عدل قرار دهد و اجرای این نهضت بزرگ و این دگرگونی عمیق تنها با ممارست و تجربه وی و قدرت خدادادی و ولایت تکوینیاش انجام نمیگیرد، والّا تمام این خصوصیات را خود پیغمبر(ص) داشت و همین اصلاح و دگرگونی را خود پیغمبر(ص) به وجود میآورد، بلکه اجرای این برنامه متوقف است بر پیدایش یک فضای مناسب و یک محیط آماده که به طور طبیعی در جهان تحقق یابد.
و آن شرایط که وضع مناسب برای پذیرش انقلاب در سطح دنیا ایجاد میکند، از جمله عبارت است از رشد فکری و شعور کامل اجتماعی که مردم در پرتو این فکر و شعور خواهان عدل اجتماعی کامل باشند و این شعور و رشد فکری اجتماعی از خلال تجربیات گوناگون ملی مردم در طول زمانها به دست میآید.
آری. بشر باید مدّتها در گیرودار اضطرابات و سردرگمی و در زیر چنگال ستم و تجاوز به سر برد و به انواع وسایل مادی و مکتبهای مادیگری و جرثومههای مادهپرستی که در زیر ماسک عدالتخواهی واقعیت خود را پنهان کردهاند متوسل شود و از همه آنها جز خیانت و جنایت چیزی نبیند و در مقام اصلاح زندگانی خود از عموم تشکیلات و تأسیسات مادی مأیوس شود و حتی از پیشرفت علم و صنعت هم وحشت کند، آن هنگام با هشدار فطرت باطنی متوجه یک نیروی غیبی مجهول میشود که باید یک قدرت از غیب و از خارج ماده به مدد انسانیّت بشتابد و در همه جهت زندگانی او را عوض کند.
گذشته از این هر چه بر عمر بشر اضافه میشود، از نظر ابزار صنعتی و علمی پیشرفت بیشتری عاید و نصیب وی میگردد. و زندگانی مادی امروز از نظر وسایل ارتباطجمعی در یک سطحی قرار گرفته که به مراتب از زندگی مادی در زمان قدیم مانند زمان غیبت صغری قویتر است و اگر نهضت جهانی مهدی(ع) در یک چنین زمانی بر کره زمین مسلّط گردد، رسالت آسمانی این نهضت به زودی به همه مردم دنیا میرسد و معارف و آموزشهای آن دنیا را به سرعت فرا میگیرد.
و امّا نکتهای که در ضمن پرسش به آن اشاره شد: که اگر مهدی(ع) در زمان غیبت صغری و یا در آن حوالی نهضت خود را آغاز میفرمود با مشکلات کمتری روبهرو میشد، زیرا حکومتهای قلدر آن زمان از نظر قوای نظامی و نیروی ارتش و ادوات و ابزار جنگی نسبت به نیروهای این زمان و بعد از این خیلی ناتوانتر بودند.
البته این مطلب صحیح است، ولی باید به این نکته توجه داشت که: وجود قوای نظامی و ابزار جنگی هر چقدر قوی باشد ولی با شکست روحی نمیتواند کاری از پیش ببرد، سربازی که مأمور به کار انداختن ابزار و ادوات جنگی است، در صورتی که از نظر روحی شکست خورد و هزیمت نفسانی پیدا کرد، قلبش تكان خورد و دستش لرزید نمیتواند نقشی در پیشبرد کار داشته باشد.
و نمونه آن در تاریخ گذشته به چشم میخورد که چه بسیار قدرتهای حکومتی نیرومند در آغاز جنگ که افراد نظامی آن با یک شکست روحی و حالت دلمردگی روبهرو شدهاند مغلوب گردیدند و با همه قدرت و توانایی نابود شدند.
خودآزمایی:
1- رمز غیبت حضرت مهدی(عجّ) در چیست؟
2- پیدایش ایده انقلاب اجتماعی در چه صورت تابع شرایط و مقتضیات زمان نیست؟
3- بر اساس سنّتِ آفرینش، زیربنای خلقت و تکامل انسان بر چه اصلی استوار است؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
سیداحمد علم الهدی