حضرت خضر(ع)| ۲
۴ - تسلیت خضر(ع) به بازماندگان پیامبر(ص)
امام باقر(ع) فرمود: هنگامی که پیامبر خدا(ص) رحلت كرد، آل محمّد(ص) آنچنان اندوهگین شدند كه از شدّت ناراحتى درازترین شبها را میگذراندند (چشمشان به خواب نمیرفت) تا آنجا كه آسمان بالاى سرشان، و زمین زیر پایشان را فراموش كردند، زیرا رسول خدا(ص)، خویش و بیگانه را با هم متّحد و دوست كرده بود، و همه را حامى دین نموده بود. در این حال، شخصى بر آنها وارد شد كه خودش را نمیدیدند ولى سخنش را میشنیدند (كه به عنوان تسلیت) میگفت:
«درود و رحمت و بركات خدا بر شما خاندان باد، با وجود خدا و در سایه لطف الهى، هر مصیبتى، قابل تحمّل است، و هر از دسترفتهای را جبرانى است، هر انسانى مرگ را میچشد، و قطعاً خداوند در روز قیامت، پاداش شما را به طور كامل خواهد داد، ... بر خدا توكّل كنید و به او اعتماد نمایید... شما را به خدا میسپارم و سلام بر شما باد.»
شخصى از امام باقر(ع) پرسید: این تسلیت از جانب چه كسى براى آنها آمد؟ امام باقر(ع) فرمود:
«مِنَ اللهِ تَبارَكَ وَ تَعالى: از جانب خداوند متعال.»[1]
{و از ثعلبى روایت شده كه امیرمؤمنان(ع) به حاضران فرمود: صاحب صدا، برادرم خضر(ع) است كه شما را در مورد مصیبت رسول خدا(ص) تسلیت میگوید.}[2]
۵ - پاسخ امام حسن(ع) به پرسشهای خضر(ع)
عصر خلافت ابوبكر بود. حضرت على(ع) همراه فرزندش حسن(ع) و سلمان در مكّه در مسجدالحرام (كنار كعبه) نشسته بودند. ناگاه مردى خوش قامت كه لباسهای زیبا پوشیده بود، به نزدیك آمد و به حضرت على(ع) سلام كرد: و در محضر آنها نشست و چنین گفت:
«اى امیرمؤمنان! از شما سه مسئله میپرسم، اگر پاسخ آن را دادى، میفهمم آنها كه حق شما را غصب كردند دنیا و آخرت خود را تباه ساختهاند (و تو به حق هستى) وگرنه آنها و شما در یك سطح، برابر هم هستید.»
على: آنچه خواهى بپرس.
ناشناس:
«1- به من خبر بده وقتی که انسان میخوابد، روحش به كجا میرود؟
2- چگونه انسان چیزى را به یاد میآورد و چیزى را فراموش میکند؟
3- چگونه افراد به دایى یا عموى خود شباهت پیدا میکنند؟»
در این هنگام على(ع) به فرزندش حسن(ع) متوجّه شد و فرمود: «اى ابامحمّد! پاسخ این مرد را بده!»
حسن مجتبى(ع) به مرد ناشناس رو كرد و پاسخ او را چنین بیان كرد:
1- انسان هنگامی که میخوابد روح او[3] به باد میپیوندد و آن باد به هوا آویخته میشود، تا هنگامی که بدن انسان براى بیدار شدن حركت میکند، در این هنگام خداوند به روح اجازه میدهد تا به پیكر صاحبش بازگردد، پس از این اجازه، آن روح، باد را و باد هوا را جذب كرده و روح به پیكر صاحبش بازمیگردد، و در آن آرام میگیرد، و اگر خداوند به روح اجازه بازگشت نداد، هوا باد را و باد روح را جذب كرده، و تا روز قیامت روح به پیكر صاحبش بازنمیگردد.
2- در مورد یادآورى و فراموشى، پاسخ این است كه قلب انسان بر اساس حق قرار دارد، و روى حق طَبَقى افكنده شده، اگر انسان در این هنگام صلوات كامل بر محمّد و آلش(ص) فرستاد، آن طبق از روى حق برداشته شده و قلب روشن میشود و انسان مطلب فراموش شده را به یاد میآورد، و اگر صلوات كامل نفرستاد، آن طبق بر روى حق پرده میافکند و در نتیجه قلب تاریك شده و انسان در میان فراموشى میماند.
3- در مورد شباهت نوزاد به دایى یا عموى خود، از اینرو است كه: هنگامی که مرد با آرامش خاطر با همسرش آمیزش كرد و در این حال نطفه فرزند منعقد گردید، آن فرزند به پدر و مادرش شباهت مییابد، و اگر او با پریشانى و اضطراب با همسرش آمیزش نمود و در این حال نطفه فرزند منعقد گردید، آن فرزند به دایى یا عمویش، شباهت مییابد.
مرد ناشناس كه در مورد پاسخِ سه سؤال خود به طور كامل قانع شده بود، برخاست و مكرّر به یكتایى خدا و رسالت محمّد(ص) و وصایت على(ع) و سایر امامان (ع) تا حضرت قائم(ع) گواهى داد، و از آنجا رفت.
حضرت على(ع) به فرزندش حسن(ع) فرمود: به دنبال این مرد ناشناس برو ببین كجا میرود. حسن(ع) به دنبال او حركت كرد، ولى او را دید وقتی که از مسجد بیرون رفت، از نظرها غایب شد. حسن(ع) نزد پدر بازگشت و از غایب شدن او خبر داد.
على(ع) از حسن(ع) پرسید: آیا دانستى كه او چه كسى بود؟
حسن(ع): خدا و رسول و امیرمؤمنان آگاهترند.
على(ع): «او خضر(ع) بود!»[4]
۶ - شركت خضر(ع) همراه امام زمان(ع) در تأسیس مسجد جمکران
شیخ عفیف و صالح، حسن بن مُثله جمكرانى ماجراى مسجد جمكران را چنین نقل میکند: شب سهشنبه هفدهم ماه رمضان 373 ه. ق در سراى خود خوابیده بودم. نیمهشب بود. ناگاه عدّهای به خانهام آمدند و مرا از خواب بیدار كردند و گفتند: برخیز و امر حضرت مهدى صاحبالزمان(ع) را اجابت كن كه تو را میطلبد.
حسن بن مُثله میگوید: برخاستم و آماده شدم و حركت كردم و چون به در خانهام رسیدم جماعتى از بزرگان را دیدم، سلام كردم، جواب سلام را دادند، و خوشآمد گفتند و مرا به آن جایگاه كه اكنون مسجد جمكران در آنجا واقع شده، بردند، نگاه كردم دیدم تختى در آنجا نهاده شده، و فرشى نیكو بر روى آن تخت، گستردهاند، و بالشهای نیكو بر آن نهادهاند، و جوانى حدود سیساله بر روى تخت بر بالشها تكیه كرده، و پیرمردى در پیش روى او نشسته و كتابى در دست گرفته و براى آن جوان میخواند. دیدم بیش از شصت مرد كه بعضى جامههای سفید و بعضى جامههای سبز بر تن داشتند، در گرداگرد آن جوان، بر روى زمین نماز میخواندند.
آن پیرمرد كه حضرت خضر(ع) بود مرا روى تخت نشانید[5] و حضرت امام مهدى(ع) (آن جوان) مرا به نام خود خواند و فرمود: «برو به حسن بن مسلم بگو تو چند سال است این زمین را آباد میکنی و ما خراب میکنیم، پنج سال زراعت كردى، بار دیگر امسال شروع به زراعت كردى، باید هر چه از این سود بردهای برگردانى، تا در همین محل، (از همان سود زراعت) مسجد بنا كنند. به حسن بن مسلم بگو اینجا زمین شریفى است، خداوند متعال این زمین را از زمینهای دیگر برگزیده، و ارجمند نموده است. تو آن را گرفته و به زمین خود ملحق نمودهای، اگر از این كار دورى نكنى، بلاى خداوند از ناحیهای كه گمان نمیبری بر تو فرو میریزد.»
حسن بن مثله عرض كرد: «اى سیّد و مولاى من، لازم است علامتى و نشانهای در اختیارم بگذارى، زیرا مردم سخن مرا بدون علامت و نشانه نمیپذیرند.»
امام مهدى(ع) فرمود: نزد سید ابوالحسن برو و به او بگو برخیزد و بیاید و آن مرد (حسن بن مسلم) را بیاورد، و منفعت چند ساله را از او بگیرد، و به دیگران بدهد تا صرف در بناى ساختمان مسجد شود، باقى وجوه را نیز از رَهَق واقع در ناحیه اردهال كه ملك ما است بیاورد، و ساختمان مسجد را تمام كند، و نصف رهق را وقف این مسجد كردیم كه هر ساله وجوه درآمد آن را بیاورد و در ساختمان این مسجد به مصرف برسانند.
به مردم بگو به این محل اشتیاق داشته باشند و آن را عزیز بدارند، و در آن چهار ركعت نماز بخوانند، دو ركعت نماز تحیت مسجد، در هر ركعتى یک بار «الحمد» و هفت بار «قل هُوَ اللهُ اَحَد»، و در ركوع و سجود، هفت بار ذكر ركوع و سجود را بخوانند.
سپس دو ركعت نماز صاحبالزمان بگذارند: در ركعت اول، هنگامی که در سوره حمد به آیه «اِیَّاكَ نَعبُدُ وَ اِیَّاكَ نَستَعِین» رسیدند آن را صد بار بگویند، ركعت دوم را نیز به همین طریق انجام دهند. ذكر ركوع و سجود را در هر ركعت هفت بار بگویند و بعد از نماز، یک بار تهلیل (لا اله الا الله) بگویند، سپس تسبیح فاطمه زهرا عليهاالسلام را بگویند، آنگاه سر بر سجده نهاده و صد بار بر پیامبر و آلش، صلوات بفرستند، هر كس این دو نماز را بخواند، گویى آن را در خانه كعبه خوانده است...[6]
پینوشتها
[1] . اصول كافى، ج 1، ص 445.
[2] . كحل البصر، ط بیروت، ص 195.
[3] . منظور مرحلهاى از روح است، نه روح كامل.
[4] . احتجاج طبرسى، ج 1، ص 396 - 398.
[5] . از این عبارت فهمیده مى شود، كه حضرت خضر عليهالسلام در تاسیس مسجد جمكران، همراه حضرت مهدى(ع) بوده، و كتابى در دست داشت و براى امام زمان(ع) مىخوانده است.
[6] . مونس الحزین شیخ صدوق، طبق نقل تاریخ قدیم قم، بحار، ج 53، ص 230 و 233.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمّد محمّدی اشتهاردی
در مورد مطلب ذیل:
۵ - پاسخ امام حسن(ع) به پرسشهای خضر(ع)
...
...مرد ناشناس كه در مورد پاسخِ سه سؤال خود به طور كامل قانع شده بود، برخاست و مكرّر به یكتایى خدا و رسالت محمّد(ص) و وصایت على(ع) و سایر امامان (ع) تا حضرت قائم(ع) گواهى داد، و از آنجا رفت...
...
آیا امروز با فهم مسائل علمی روز در خصوص شناخت روح و خواب، در عصری که حتی کار به جایی رسیده که دانشمندان به تحقق ثبت و ضبط خوابی که انسانها می بینند رسیده و چیزی نمانده که کاملا همگانی بشود (صحت عرض من قابل بررسی است )، و در عصری که مغز را با تمام پیچیدگی هایش و رازهایش بازشناسی کرده و روی تقسیم کارها و فعالیت آن و مدیریت مغز روی بدن و چگونگی حفظ اصوات، تصاویر و باز آفرینی خاطرات و بیاد آوری آن اینهمه تحقیقات وسیع انجام شده و فیلم هایش در صدا و سیمای خودمان هم بسیار مبسوط پخش گردیده و در عصری که علم ژنتیک و نقشه ی هویت ایجاد یک انسان را می توانند ترسیم نموده و مانند آن را (کپی برابر با اصل بدون هیچ تفاوتی) ایجاد کنند و حتی نژاد فرد قابل بازشناسی می شود که از کدام خطه ی کره ی عرض می باشد .... و با وجود علومی که رجال را بازشناسی می کند و احادیث راست و دروغ را از هم تمیز می دهد به نظر شما این جمله معقول است که خضر نبی با این توضیحات غیر عقلانی کاملا قانع شده باشد !!!!!! و اگر خضر نبی آنروز کاملا آگاه شد آیا نسبت دادن چنین مطالبی به امام حسن برای انسان امروز که حسن بن علی (ع)را بعنوان امام معصوم و آگاه می شناسد دون شأن آن جناب و تهمت به ایشان و به امام علی نیست؟ و این مطالب ... موجب گمراهی جوانان و بی دین نمودن مردم نمی شود؟