کد مطلب: ۳۲۶۳
تعداد بازدید: ۸۸۵
تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۶:۱۵
نگاهی بر زندگی امام رضا(ع)| ۳
امام کاظم(ع) آن حضرت را حتی در حیات خود به عنوان وکیل و نماینده‌ی خود معرفی می‌کرد، و به گونه‌ای رابطه تنگاتنگ با حضرت رضا(ع) داشت، که همه‌ی شیعیان و حاضران می‌فهمیدند که حضرت رضا(ع) یگانه دستیار و پشتیبان پدر است...

امام رضا(ع) در عصر پدر| ۲

 

امام رضا(ع) دستیار فرهنگی و سیاسی پدر


حضرت رضا(ع) درست در نخستین سال امامت پدرش امام کاظم(ع) (سال 148) چشم به جهان گشود.[1] بنابراین از آغاز ولادت خود تا هنگام شهادت پدر (سال 183) در برابر حوادث بسیار سخت و تلخ قرار داشت، و از آن وقتی که خود را شناخت، دستیار و پشتوانه‌ی توانا برای پدر بود، به ویژه در دو بُعد فرهنگی و سیاسی، چشم نافذ، و بازوی پرتوان پدر بود.
 

دستیار علمی و حوزوی پدر


در مورد بُعد فرهنگی، در کلاس پدر، و در حوزه‌ی علمیّه‌ی آن حضرت، شاگردی ممتاز بود، و نقش به ‌سزایی در توسعه‌ی حوزه، و تربیت شاگرد، و راهنمایی آنها به صراط مستقیم داشت، و با انجام بخشی از کارهای پدر، کارهای آن حضرت را سبک می‌کرد، و پشتوانه‌ی علمی استواری برای پیشبرد آرمان‌های فرهنگی خاندان رسالت بود.
با این که امام کاظم(ع) دارای 19 پسر بود مکرّر می‌فرمود:
«هُوَ اَفضَلُ وُلدی:
حضرت رضا(ع) برترین فرزند من است.»[2]
یکی از علمای معروف اهل تسنن، حاکم در کتاب تاریخ نیشابوری در شأن امام رضا(ع) می‌نویسد:
«وَ کانَ یُفتِی فِی مَسجِدِ رَسُولِ اللهِ وَ هُوَ اِبنُ نِیفٍ وَ عِشرِینَ سَنَةٍ:
حضرت رضا(ع) در مدینه در مسجد رسول خدا(ص) در سنّ بیست و چند سالگی، در مسند فتوا می‌نشست و فتوا می‌داد.»[3]
روایت شده: امام کاظم(ع) آن حضرت را حتی در حیات خود به عنوان وکیل و نماینده‌ی خود معرفی می‌کرد، و به گونه‌ای رابطه تنگاتنگ با حضرت رضا(ع) داشت، که همه‌ی شیعیان و حاضران می‌فهمیدند که حضرت رضا(ع) یگانه دستیار و پشتیبان پدر است، برای روشن شدن این مطلب، نظر شما را به سه روایت زیر جلب می‌کنم:
1. علی بن عبدالاعلی هاشمی می‌گوید: ما حدود شصت نفر در کنار قبر رسول خدا(ص) بودیم، ناگاه دیدیم امام کاظم(ع) در حالی که دستش در دست پسرش حضرت رضا(ع) بود آمد، وقتی به ما رسید، فرمود: «آیا می‌دانید من کیستم؟»
عرض کردیم: «تو آقا و بزرگ ما هستی.» فرمود: نام و نسب مرا بگویید، عرض کردیم: شما موسی بن جعفر بن محمد(ع) هستید، فرمود: «این شخص که همراه من است کیست؟»
عرض کردیم: «علی بن موسی بن جعفر است.» فرمود:
«فَاشهَدوُا اَنَّهُ وَکِیلی فِی حَیاتِی، وَ وَصِیِّی بَعدَ مَوتِی:
پس گواهی دهید که این شخص؛ وکیل و نماینده‌ی من در هنگام زندگی من، و وصیّ من پس از رحلت من می‌باشد.»[4]
2. عبدالله بن مرحوم می‌گوید: از بصره به قصد مدینه حرکت کردم، در مسیر راه امام کاظم(ع) را دیدم که به سوی بصره می‌رفت، برای من پیام داد نزد من بیا، نزدش رفتم، نامه‌ای به من داد و فرمود: «این نامه را به مدینه برسان.» عرض کردم: به چه کسی برسانم؟ فرمود:
«اِلی ابنِی عَلِیٍّ، فَاِنَّهُ وَصِیِّی وَ القَیِّمُ بِاَمرِی، وَ خَیرُ بَنِیَّ:
به پسرم علی (حضرت رضا) برسان، چرا که او وصیّ من، و سرپرست امور من و برترین پسرانم می‌باشد.»[5]
3. نیز روایت شده: امام کاظم(ع) به پسرانش می‌فرمود:
«هذا اَخُوکُم عَلِیُّ بنِ مُوسَی الرِّضا(ع) عالِمُ آلِ مُحَمَّدٍ، فَسَلُوهُ عَن اَدیانِکُم، وَ احفَظُوا ما یَقُولُ لَکُم:
این برادر شما علی بن موسی الرضا(ع)، عالم آل محمّد(ص) است، در مورد صحت دین و روش‌های خود از او بپرسید، و آنچه را او به شما می‌گوید فرا گیرید و رعایت کنید.»[6]
از این روایات به روشنی فهمیده می‌شود که امام کاظم(ع) قبل از شهادتش، سرپرستی و عهده‌داری امور را به امام رضا(ع) واگذار نموده بود، و پسران خود و سایر مردم را به آن حضرت ارجاع می‌داد، و حضرت رضا(ع) پشتیبان محکم و مطمئنی برای پدر بود.
 

دستیار سیاسی و شریک غم‌های پدر


در شماره‌ی قبل بیان شد که سراسر مدّت 35 سال امامت امام کاظم(ع) با حوادث و فراز و فرودهای سیاسی آمیخته بود، و آن حضرت با کمال قاطعیّت، موضع سیاسی خود را مشخص کرد و در برابر چهار طاغوت عصرش (منصور دوانیقی، مهدی عبّاسی، هادی عبّاسی و هارون الرّشید) ایستادگی نمود، به ویژه در عصر خلافت هارون، که 15 سال آخر امامت امام کاظم(ع) در این عصر بود، سختی‌های زندان‌های گوناگون را از بی‌تفاوتی در برابر هارون، ترجیح داد، و در هر فرصتی بر ضدّ آن طاغوت مقتدر و یاغی، سخن گفت.
امام هشتم حضرت رضا(ع) در تمام این مدّت در کنار پدر، از آرمان پدر دفاع می‌کرد، و دستیار و پشتوانه استوار پدر در حوادث سیاسی و ... بود و در غم‌ها و در رنج‌های امام کاظم(ع) شرکت داشت. هرگز در برابر حرامیان پلید، و قدرت‌طلبان هوس‌باز، سر فرود نیاورد، راه پدر را ادامه داد، و در پشت سپر تقیّه، مردم را به شدّت از یاری ستمگران و کمک به خلفای طاغوتی برحذر می‌داشت، و همان اهداف پدر را دنبال می‌کرد. برای روشن شدن مطلب، نظر شما را به روایات زیر جلب می‌کنم:
1. عصر خلافت هارون الرشید بود، سلیمان جعفری از حضرت رضا(ع) پرسید: «نظر شما درباره‌ی کارمندی در دستگاه سلطان (هارون) چیست؟»
امام رضا(ع) چنین پاسخ داد:
«الدُّخُولُ فِی اَعمالِهِم وَ العیُونُ لَهُم وَ السَّعْیُ فِی حَوائِجِهم عَدِیلُ الکُفرِ، وَ النَّظَرُ اِلَیهِم عَلَی العَمدِ مِنَ الکَبائِرِ الَّتی یُستَحَقُّ بِهَا النَّارُ:
ورود در کارهای آنها (طاغوتیان) و کمک به آنها، و کوشش در تأمین نیازهای آنها هم‌طراز کفر است، و توجّه عمدی به آنها از گناهان بزرگی است که سزای آن، آتش دوزخ است.»[7]
2. یکی از شیعیان به نام حسن بن حسین انباری می‌گوید:
«برای حضرت رضا(ع) در ضمن نامه‌ای نوشتم: کارمند دولت عباسیان هستم، آنها فهمیده‌اند که من شیعه می‌باشم، و مرا تهدید نموده‌اند... .»
امام هشتم(ع) در پاسخ نوشت: «از خوف و خطری که متوجّه تو شده با خبر شدم، اگر تو می‌دانی که هرگاه در این شغلِ کارمندی، کاری که رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن امر کرده انجام می‌دهی، و کمک و یاریت به شیعیان می‌رسد، و نسبت به رسیدگی امور مؤمنان فقیر کوشا هستی، به طوری که در صف آنها به شمار می‌آیی، در این صورت (به تو اجازه داده می‌شود و) این کارهای نیکت شومی کارمندی دولت عباسیان را جبران می‌کند، و در غیر این صورت، هرگز اجازه ادامه‌ی کارمندی برای تو نیست.»[8]
3. یکی از شیعیان به نام حسن بن شاذان که از طرف طرفداران دولت عبّاسی مورد آزار قرار گرفته بود، نامه‌ای برای حضرت علی بن موسی الرضا(ع) فرستاد و در ضمن آن، از آزار دشمنان شکایت کرد، امام رضا(ع) در پاسخ او چنین نوشت:
«خداوند با دوستان ما عهد و پیمان بسته که در برابر دولت باطل، صبر و مقاومت کنند، طبق فرمان خدا، صبر و استقامت کن.» سپس در پایان‌نامه از انتقام حضرت مهدی قائم آل محمّد(ص) سخن به میان آورد که هم مایه‌ی دلگرمی دوستان بود، و هم هشداری به مخالفان، فرمود:
«فَلَو قَد قامَ سَیِّدُ الخَلقِ، لَقالُوا: «یا وَیلَنا مَن بَعَثَنا مِن مَرقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحمنُ وَ صَدَقَ المُرسَلُونَ:
هرگاه سرور خلایق (حضرت مهدی) قیام کند مخالفان (در برابر حکومت به قدری ذلیل شوند که) می‌گویند: ای وای بر ما چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت (آری) این همان است که خداوند رحمان وعده داده و فرستادگان او راست گفتند.» (یس ـ 52)[9]
 

خودآزمایی

 
1- در بُعد فرهنگی و علمی، امام رضا(ع) چه فعالیت‌هایی را برای پیشبرد آرمان‌های فرهنگی پدرشان و خاندان رسالت انجام می‌دادند؟
2- به چه صورت همه‌ی شیعیان و حاضران می‌فهمیدند که حضرت رضا(ع) یگانه دستیار و پشتیبان پدر است؟
3- نظر حضرت امام رضا(ع) درباره‌ی کارمندی در دستگاه هارون چه بود؟
 

 پی‌نوشت‌ها
 

[1] قابل توجه این که: چشم امام صادق (ع) در روزهای آخر عمر، در همان سال، به دیدار نوه‌اش حضرت رضا (ع) روشن شد، و فرمود: «خوشبخت است آن پدری که از دنیا نرود تا نوه‌ی خود را بنگرد.» آنگاه اشاره به حضرت رضا (ع) (که در آن وقت، نوزاد بود) کرد و فرمود: «این است نوه‌ام که خداوند او را به من نشان داد.» (بحار، ج 49، ص 26).
[2] بحار، ج49، ص 15.
[3] اعیان الشّیعه، ج2، ص 14.
[4] عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 26 و 27.
[5] همان مدرک، ص 27.
[6] اعیان الشّیعه، ج2، ص 14.
[7] وسائل الشّیعه، ج12، ص 138.
[8] همان مدرک، ص 145.
[9] روضة الکافی،  ص 247.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: