کد مطلب: ۳۳۱۳
تعداد بازدید: ۸۹۷
تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۷:۲۱
حجاب و عفاف| ۶۸
تمایلات زیباشناسانه در نهاد فطری بشر و خلط آن با گرایش های غریزی، می توانست موازنه‌ی روابط اجتماعی میان زن و مرد را بدون ایجاد امنیتی مشخّص برای زنان، بر هم زند. این بود که ادیان در مقام تشریع، توجّه بیشتری را به پوشش زنان مبذول داشتند.
حجاب، آن گونه که اصطلاحاً رایج است، آشکارترین نماد ایدئولوژیکی است که در دو مقوله‌ی «سنّت» و «سیاست» نیز از مفاهیمی ویژه برخوردار است. آشکارترین نماد ایدئولوژیک است، اگر که فرد حجاب را به عنوان بخشی از رفتار کنترل شده اجتماعی بنگرد. گونه ای از رفتار سنّتی است، اگر که فرد بی هیچ انتخاب عالمانه ای، در فرآیند داده های ذهنی خویش از دنیای اطراف، حجاب را به عنوان یک عادت رایج بومی در قوم خود پذیرا گردد. و صریح ترین تظاهر سیاسی است، اگر که فرد در مسیر مبارزات سیاسیش از حجاب به عنوان آشکارترین نماد گرایش فکری و مکتبی خود مدد جوید. در گریزی به ریشه‌ی تاریخی حجاب، چنان چه پیش از این مطرح گردید، فریضه‌ی حجاب در اسلام می تواند در عرصه ای گسترده تر و دائر مدار گرایش فطری انسان به پوشش، طرح گردد. بر مبنای همین تئوری است که به راحتی می توان تحلیلی منطقی از گرایش انسان به پوشش و توجّه ادیان آسمانی به تعیین محدوده ای مشخّص برای آن، به دست آورد.
علاوه بر آن، تمایلات زیباشناسانه در نهاد فطری بشر و خلط آن با گرایش های غریزی، می توانست موازنه‌ی روابط اجتماعی میان زن و مرد را بدون ایجاد امنیتی مشخّص برای زنان، بر هم زند. این بود که ادیان در مقام تشریع، توجّه بیشتری را به پوشش زنان مبذول داشتند.
 

نقشه برای چپاول کشورهای مسلمان

 
در آغاز رنسانس وقتی زن مسئله‌ی روز شد و معرکه‌ی آراء گردید و با اغراض و اهداف سیاسی درهم آمیخت و منش خود را بر بینش اومانیسم استوار کرد، و از دیگر سو اقطاب استکبار جهان، شیفته‌ی چاه های نفت کشورهای اسلامی شدند و اسلام را تنها مانع خود یافتند و حجاب زنان را نیز آشکارترین نماد تظاهر مذهبی، تنها راه چاره را بر صادر کردن شخصیت اومانیستی زن غربی دیدند و در این معرکه‌ی پنهان، تنها حجاب آشکار زن مسلمان بود که هنوز بر حفظ حیثیت ایدئولوژیک کشورش اشعار داشت. از این جا بود که «حجاب سیاسی» نیز پا در عرصه‌ی میدان نبرد با مستکبران جهان نهاد و از آن پس، حجاب از تاکتیک های مؤثّر مبارزه علیه استعمارگران در میان انقلابیون مسلمان شد. در ایران نیز در مبارزه با طاغوت، به فرم رزم مبدّل شد، و همین حجاب سیاسی اصیل بود که از دانشگاه و حوزه و مدرسه و مسجد و کوچه و بازار ایران برخاست و لرزه بر اندام طاغوتیان و ابرقدرت ها انداخت.
البته دست یابی به مخازن عظیم نفتی در کشورهای اسلامی، تنها عامل مبارزه‌ی مستعمرین با مسئله‌ی حجاب در این کشورها نبود. بلکه هراس از بیداری امّت های جهان و تمایل به حجاب و آزادی از بند اسارت هوای نفس نیز یکی از عوامل مهمّ در ترویج بی عفّتی و بی حجابی در کشورهای اسلامی بوده و هست. آن چه موجب ادامه‌ی حیات مستعمرین و ابرقدرت های جهان است، غفلت مردم آن ها و غرق شدنشان در گرداب معاصی و بی بند و باری است. امّا اگر آن ها با آموزه های روشن گر و استکبارستیز اسلام همچون حجاب آشنا شوند، آن وقت منافع این مستکبرین و ظالمین به خطر خواهد افتاد. بنا بر این نه تنها با آثار اسلام در کشورهای خود به شدّت مقابله می کنند، بلکه در تلاش اند تا آن را از ریشه و بُن که همان کشورهای اسلامی است، بخشکانند.
 

پیدایش بدحجابی سیاسی در کشورهای مسلمان


امّا اگر حجاب سیاسی اصیل به عنوان یکی از اصول نمادین مبارزه در عرصه‌ی انقلاب جهانی اسلام به تثبیت رسید، مع الاسف در مسقط الراس حجاب سیاسی، شاهد نمایان شدن بدحجابی سیاسی نیز هستیم. بدحجابی سیاسی به عنوان آشکارترین نماد تظاهر ضدّ مذهبی، ظهور تدریجی را در جامعه‌ی اسلامی ایران به نمایش گذاشته است. بدحجابی سیاسی گونه ای از بدحجابی رایج است که در فرآیند توطئه های فرهنگی دشمنان اسلام در جامعه‌ی اسلامی نقشی متضاد با حجاب سیاسی را ایفا می کند. بنا بر این اگر حجاب سیاسی به عنوان آشکارترین نماد هواخواهی از حاکمیت اسلام در جوامع مسلمان و ملل غربی تثبیت شده است، بدحجابی سیاسی نیز شگردی تصنّعی در جهت مبارزه با نمادهای اجتماعی اسلام است که بر گسترش نمادهای ضدّ مذهبی اشعار دارد. آن چه مهم است آن است که بدانیم بدحجابی سیاسی با بدحجابی غیر سیاسی بسیار متفاوت است و اساساً خاستگاه آن ها کاملاً با هم تفاوت دارد. امروزه بسیاری از بدحجابی ها در میهن عزیزمان ایران از نوع غیر سیاسی آن است. ضروری است پیش از هر چیز تفاوت بدحجابی سیاسی با بدحجابی رایج (غیر سیاسی) ذکر شود:
1- چنانچه حجاب به عنوان یک هنجار در اذهان عامه مردم جای گرفته باشد، بدحجابی رایج را می توان در شمار ناهنجاری های اجتماعی دانست. امّا بدحجابی سیاسی عملی عامدانه در جهت مخالفت سیاسی با نظام اسلامی است.
2- بدحجابی رایج خاستگاه فکری مدوّنی ندارد؛ امّا بدحجابی سیاسی متّکی بر تفکّری مدوّن و نظام یافته است.
3- بدحجابی رایج، ریشه در ضعف فرهنگی و یا خودباختگی فرهنگی دارد. بنا بر این بدحجاب نه قصد اختلال در امنیت اجتماعی دارد و نه قصد مخالفت با ارزش های اخلاقی اسلام و انقلاب؛ امّا بدحجابی سیاسی ترفندی است از سوی مخالفان انقلاب اسلامی که به قصد بی ارزش کردن ارزش های برخاسته از انقلاب صورت می پذیرد و هدف از آن بی اعتنایی به سیاست های فرهنگی و اجتماعی نظام است.
آن چه روشن است این است که عدّه‌ی کمی از بانوانی که در رعایت حجاب کوتاهی می کنند، با این کار قصد ضربه زدن به ارکان کشور و نظام اسلامی خود را دارند، که این گروه نیز یا به طور مستقیم مزدور دشمنان اسلام و کشوراند و یا از فریب خوردگان می باشند. اگر از بسیاری از بانوان در باره‌ی علّت کم حجابی ایشان سؤال کنید، پاسخ هایی می شنوید که هیچ کدام بوی مبارزه و مخالفت با ارزش ها و نظام جمهوری اسلامی را ندارد.
 

عوامل گسترش بدحجابی سیاسی

 
به نظر می رسد عوامل گوناگونی دست به دست هم می دهند تا بدحجابی سیاسی همچنان به فعّالیت خود ادامه دهد و حتّی گاهی در فریب دیگران و عضو گیری خود موفّق باشد. در برخورد با پدیده‌ی بدحجابی، باید مشکل فرهنگی و سیاسی آن را از هم متمایز ساخت و متناسب با خاستگاه های آن، به برخوردی سنجیده و برنامه ریزی شده پرداخت. برخورد خصمانه و قهرآمیز با بدحجابی (ولو با بدحجابی فرهنگی) باعث گرایش آنان به سوی بدحجابی سیاسی است؛ البته این بدان معنا نیست که فریضه‌ی امر به معروف و نهی از منکر فراموش شده و یا در برخورد قانونی با قانون شکنان سهل انگاری گردد، بلکه باید دقّت شود تا وظایف شرعی و قانونی با رعایت آداب و اخلاق اسلامی به انجام رسد تا نتیجه‌ی مطلوب خود را در پی داشته باشد.  یکی دیگر از عوامل رشد بدحجابی سیاسی، بی برنامه بودن و یا عدم برنامه ریزی و فرهنگ سازی دقیق و صحیح از سوی مسئولین نظام و نهادهای فرهنگی و اجتماعی مربوطه در مورد ترویج حجاب و مبارزه با بی حجابی است. اگر در این زمینه کار نشود، آن وقت این دشمنان ما هستند که سکّان فرهنگ کشور را به دست می گیرند و پس از ترویج بدحجابی عادی در کشورمان، در تبدیل ایشان به بدحجابان سیاسی سرمایه گذاری کرده، باعث گسترش هر چه بیشتر بدحجابی سیاسی در کشور می گردند.
امّا در سطحی گسترده تر «بدحجابی سیاسی» پاسخی غیرمستقیم و معترضانه به نارضایی ها است که اگر درصد بالایی از آن ریشه در تهاجم فرهنگی غرب و ترفندهای پشت پرده داشته باشد، درصدی از آن نیز بی اعتنایی به مشکلات عدیده‌ی مردم و مخصوصاً مسئله‌ی جوانان، در سطح جدّی آن است. به عبارت دیگر نارضایتی مردم از مسئولین به خاطر کم کاری ها و یا دعواهای حزبی و گروهی و نزاع بر سر قدرت، همراه با غفلت ایشان از توده‌ی جامعه، بستر سوء استفاده‌ی دشمن را فراهم می کند و گاهی منجر به بروز و تقویت بی حجابی های سیاسی در سطح جامعه می شود. گستردگی بدحجابی سیاسی و رسوخ آن به سطح جوانان، در حقیقت یکی از طیف های گسترده ای است که فرآیند آن گرایش جوانان به سمت لیبرالیسم را سامان خواهد بخشید.
 

بدحجابی سیاسی در پوشش دفاع از حقوق زن


بدحجابی سیاسی در حقیقت همان تاکتیک قدیمی زنان مسلمان را که در مبارزه با استعمار از آن استعانت می جستند، به وام گرفته است، امّا این بار در جبهه ای مقابل اسلام. چنان چه از قرائن معلوم می شود از صدر اسلام تا زمان اخیر، گفتگو در حجاب زنان نبوده بلکه زنان خود را موظّف می دانستند که از نامحرمان احتراز نموده و خود را بپوشانند و تارک آن را فاسق و گنه کار می دانستند. در دوره‌ی اخیر بعضی از آزادی خواهان بشر، خواستند زن را از قید حجاب و چادر بیرون کشیده و در کار و فعّالیت، ردیف مرد قرار دهند، این بود که به اسم آزادی و دل سوزی و حُرّیت، حجاب زنان را دریدند و در راه اشاعه‌ی فحشا و بی عفّتی و اباحه گری از هیچ تلاشی فروگذار نکردند.
 

توصیه‌ای به بانوان


کشف حجاب اگر چه در ظاهر - چون موافق با طبعیت زن است که مایل به خودنمایی و جلوه گری است- بسیار خوش می آید و البته اگر بدون چادر و حجاب آزادنه در معابر و خیابان ها گذر کند و مقیّد به حجاب نباشد، خیلی راحت تر است، ولی باید دید صلاح دین و دنیای بانوان در چیست؟ حکم حجاب تکلیف است و تکلیف البته زحمت دارد.
هرگز نباید از این حقیقت غافل بود که شهوت پرستی منکرات را به صورت زیبا در نظر انسان جلوه می دهد، و اساساً یکی از مهم ترین ترفندهای اغواگری شیاطین، تزئین و رنگ و لعاب دادن به گناه است، چنان چه قرآن کریم از قول شیطان رجیم می فرماید: «قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ». گفت: پروردگارا! به سبب اين كه مرا گمراه نمودى، من هم يقيناً [همه‌ی كارهاى زشت را] در زمين براى آنان مى ‏آرايم [تا ارتكاب زشتى ‏ها براى آنان آسان شود] و مسلّماً همه را گمراه مى ‏كنم.[1] همچنین یکی دیگر از دسیسه های شیطان ایجاد کسالت و بدبینی نسبت به امور معنوی و اخروی است. بنا بر این اگر با وساوس شیطانی همراه شویم، ارزش ها در نظرمان خوار و کسالت بار می گردد و زشتی ها و گناهان برایمان جلوه ای زیبا می یابد.
باید هوشیار بود و از دریچه‌ی عقل به وقایع نگاه کرد. آیا فرهنگ غرب و بی بند و باری های دنیاگرایان، با دین داری و ایمان و تقوی تناسب دارد؟! البتّه نفس بشر طالب خوش گذرانی ها و انجام هواهای نفسانی گوناگون حتّی خارج از دایره‌ی اخلاق و شریعت است، امّا مسلّم است که خدا پرستی و توحید غیر از نفس پرستی و تبعیّت از غیر خداست.
بعضی از زنان گمان می کنند اگر شیک و مطابق با مُد روز اروپا و بدون حجاب از منزل بیرون آیند، شرافتمند می شوند و مردها به نظر تقدیس به آن ها نگاه می کنند. امّا این گمانی ساده انگارانه و از روی جهالت است. این نگاه ها بر مبنای تقدیس و اکرام نیست بلکه از روی اصل قوای شهوانی است، یعنی نگاه آن ها نگاه شهوت آمیز است نه بر مبنای اصل فضیلت! همان که با صورت بشّاش آن زن بی حجاب را استقبال می کند و به او دست می دهد و احترام می گذارد، در دلْ او را زنی بی عفّت می داند و اگر بخواهد کمی عاقلانه تصمیم بگیرد، هیچ وقت امثال او را به همسری انتخاب نمی نماید، چراکه هرگز نمی تواند از بابت او خاطری آسوده داشته باشد.
مردم جنس مرغوب را در کادو می پیچند، کتاب های با ارزش را در جای مخصوص یا جلد محافظی می گذارند و طلا و جواهرات و اشیاء قیمتی خود را به راحتی در دسترس و دید دیگران قرار نمی دهند. بنابر این جلد وحجاب نشانه‌ی ارزش است. خداوند برای چشم که عضوی ظریف و آسیب پذیر است و خطرات آن را تهدید می کند، به وسیله‌ی پلک ها حجاب قرار داده. حجاب باعث تمرکز فکر مردان که بخش عمده‌ی تولید جامعه به دست آنان است می گردد. در کشورهایی که حجاب معنایی ندارد، بلکه با آن مبارزه می شود، نظام خانواده از هم گسسته و آمار طلاق غوغا می کند. سال هاست که در این نوع کشورها خانواده معنا و مفهوم و قداست خود را از دست داده و مردم زیادی در این جوامع از بیماری های روحی و روانی رنج می برند. اسلام به خاطر حفظ حیا، کرامت و جلال، جلوگیری از تشتّت و هوس بازی و گسستن نظام خانواده حجاب را واجب فرموده است.
باید دانست که حجاب مانع تولید نیست؛ به عنوان مثال یکی از بزرگ ترین صادرات ایران، قالی و صنایع دستی است که تولیدش به دست زنان با حجاب و غیور این سرزمین صورت می گیرد. حجاب مانع تحصیل نیست؛ محقّقان، عالمان و دانشمند زن فراوانی که در کشور اسلامی ایران مشغول فعّالیت می باشند، شاهد این ادعّا هستند. دنیا انقلاب اسلامی ایران را با حجاب بانوان آن می شناسد و ابرقدرت ها از این نشانه‌ی پرارزش انقلاب آن قدر هراس دارند که حضور چند دختر مسلمان با پوشش اسلامی در مدارس و دانشگاه های خود را برنمی تابند. پس ای خواهر مسلمان! گوهر وجود خود را هدف تیر چشم های ناپاک بیماردلان قرار مده و اکسیر عفّت خود را بازیچه‌ی هوس رانان مکن، و بدان آن چه از تو باقی می ماند، نام نیکو و آثار درخشانی است که در سایه‌ی بندگی خداوند سبحان به دست می آید.[2]
 

خودآزمایی


1- یکی از اهداف دشمن از طرح بدحجابی سیاسی چیست؟
2- برخی از عوامل رشد و تقویت بدحجابی سیاسی را بنویسید؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1] سوره حجر/ آیه 39 (ترجمه انصاریان).
[2] برگرفته از کتاب: «حجاب در نگاه بزرگان» ص 3 تا 10.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: