پرهیز از محرّمات (دوری از گناه و معصیّت)| ۱۳
روايات و مفاسد سوء ظن
در اينجا مناسب است به پارهاى از احاديث اشاره كنيم تا بهتر معلوم شود كه سوء ظنّ تا چه اندازه خطرناك است و چه زيانهايى (اجتماعى، فردى و معنوى) به بار میآورد و شايد با توجّه به اين گونه مفاسد زيانبار، بيماریهاى خود را بشناسيم و هر چه زودتر در صدد بهبود و اصلاح آن برآييم (ان شاء اللّه تعالى).
زيانهاى فردى سوء ظنّ
*گوشهگيرى:
يكى از زيانهاى فردى سوء ظنّ اين است كه شخص بدگمان به دليل عدم اعتماد به مردم، هميشه در رنج و ناراحتى به سر میبرد و به گمان بد خود ديگر كسى را نمییابد كه با او معاشرت كند، چون افراد بدبين به خاطر ترسى كه از مردم دارند و آنان را مورد اعتماد خود نمیدانند، جز اين كه گوشه نشينى اختيار كرده و دور از اجتماع زندگى كنند و به طور كلّى روابط خود را با مردم قطع نمايند، چارهاى ندارند زيرا از همه میترسند.
حضرت على عليه السّلام فرمود:
«مَنْ لَمْ يُحْسِنْ ظَنَّهُ اسْتَوْحَشَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ.»[1]
«كسى كه بدبين است از همه وحشت دارد.»
*سوء ظنّ غيبت قلبى است:
زيان فردى ديگرى كه سوء ظنّ دارد اين است كه گمان بد، خود نوعى «غيبت قلبى» است. علماى اخلاق سوء ظنّ را يكى از مصاديق غيبت قلب میدانند، به اين معنى كه اگر انسان در دل و ضمير خود نسبت به برادر مسلمانش بدبين شد در دل از او غيبت كرده است و همان گونه كه در بحث «گناه و آثار سوء آن» يادآور شديم از ديدگاه دين مقدّس اسلام، گذشته از ممنوع بودن گناه، فكر گناه نيز ناپسند است. امير مؤمنان عليه السّلام فرمود:
«مَنْ كَثُرَ فِكْرُهُ فِي الْمَعَاصِي دَعَتْهُ إِلَيْهَا.»[2]
«كسى كه زياد درباره گناهان فكر كند گناهان او را به سوى خود میکشند.»
چون فكر گناه سبب میشود كه انسان صفاى روح خود را از دست بدهد.
سوء ظنّ نيز اين گونه است، زيرا اگر كسى نسبت به برادران دينى خود بدگمان شد و به اين بدبينى ترتيب اثر داد- يعنى در دل آن را پیگيرى كرد و پرورش داد- سوء ظنّ او منتهى به غيبت قلبى میشود كه علماى اخلاق از آن تعبير به «عقد القلب» كردهاند و عقد قلب مقدّمه غيبت زبانى، تهمت، سخن چينى و سعايت و بسيارى از گناهان ديگر خواهد شد.
زيانهاى اجتماعى سوءظنّ
*گسستن رشته الفت:
يكى از زيانبارترين نتايج سوء ظنّ اين است كه رشته الفت و مودّت مردم را از هم میگسلد و بين آنان تفرقه و جدايى به وجود میآورد.
حضرت على عليه السّلام فرمود:
«مَنْ غَلَبَ عَلَيْهِ سُوءُ الظَّنِّ لَمْ يَتْرُكْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلِيلٍ صُلْحاً.»[3]
«بر هر كس بدگمانى غلبه كند هر گونه صلح و صفا بين او و دوستانش از بين میرود.»
زيانهاى معنوى سوء ظنّ
*تباه شدن عبادت و ...:
از مفاسد ديگرى كه سوء ظنّ دارد اين است كه سبب فساد و تباهى عبادت انسان میشود. از اين رو اميرمؤمنان عليه السّلام مردم را از عاقبت اين بلايى كه دامنگير افراد میشود برحذر داشته و میفرمايد:
«إِيَّاكَ أَنْ تُسِيءَ الظَّنَ فَإِنَ سُوءَ الظَّنِ يُفْسِدُ الْعِبَادَةَ وَ يُعَظِّمُ الْوِزْرَ.»[4]
«از گمان بد دورى كنيد زيرا بدگمانى [اثر] عبادت را از بين میبرد و گناه [انسان] را بزرگ میسازد.»
و نيز فرمود:
«لَا إِيمَانَ مَعَ سُوءِ ظَنٍ.»[5]
«ايمان با سوء ظنّ جمع نمیشود.»
سوء ظنّ بدترين گناه و زشتترين ستم
در حديث ديگرى از آن امام بزرگوار میخوانيم:
«سُوءُ الظَّنِ بِالْمُحْسِنِ شَرُّ الْإِثْمِ وَ أَقْبَحُ الظُّلْمِ.»[6]
«بدگمانى نسبت به انسان نيكوكار [و بيگناه] بدترين گناه و زشتترين ستم است.»
خلاصه اين كه سوء ظنّ مفاسد زيادى به دنبال دارد كه قرآن مجيد و ائمّه معصومين عليهم السّلام از آن نهى كردهاند، همان گونه كه اميرمؤمنان عليه السّلام فرمود:
«اِطْرَحُوا سُوءَ الظَّنِّ بَيْنَكُمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ نَهَى عَنْ ذَلِك.»[7]
«نسبت به يكديگر سوء ظنّ نداشته باشيد زيرا خدا از آن نهى كرده است.»
تذكّر:
در اين قسمت از بحث يادآورى دو نكته ضرورت دارد:
نكته اوّل: از آيات و روايات به خوبى استفاده میشود كه سوء ظنّ (در صورتى كه به مرحله عقد قلب و ترتيب اثر عملى برسد) حرام است و براى اين كه گمانهاى بد به مرحله باور و عقد القلب نرسد دستور اين است كه به تصورات و خاطرات بدى كه احياناً در ذهنتان خطور میکند اعتنا نكنيد. قرآن كريم با اين كه تنها بعضى از ظنون را گناه میداند ولى میفرمايد:
«... اجتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ ...»[8]
«... از بسيارى از ظنون اجتناب كنيد مبادا گرفتار سوء ظنّ حرام شويد ...»
از اين رو پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
«إِيَّاكُم وَ الظَّنَّ فإنَّ الظَّنَ أَكذبُ الحَدِيث.»[9]
«از سوء ظنّ بپرهيزيد چرا كه آن دروغترين خبرها است.»
زيرا سوء ظنّ از پليدى نفس سرچشمه میگيرد و اگر كسى از طينت پاكى برخوردار باشد، با ظنّ و گمان آبروى كسى را نمیبرد و به صورت حدس و گمان و يا تنها به بهانه اين كه من شنيدم فلانى مرتكب فلان خلاف شده است، حيثيّت و شخصيّت او را لكّهدار نمیکند و ما معتقديم خدا «علّام الغيوب» است و از باطن همه موجودات آگاه و از نيّت انسانها با خبر:
«يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأعْيُنِ وَ ما تُخْفِى الصُّدورُ.»[10]
«او [: خداوند] از خيانت چشمها و از آنچه در سينهها پنهان است خبر دارد.»
به اين جهت در گفتار افراد غير متعهدى كه در باره ديگران سخن میگويند بايد تحقيق كرد، چه بسا آن كسى كه نسبت به ديگرى سوء ظنّ دارد و آن را براى ما بازگو میکند روى اغراض شخصى و خصومتهاى فردى میخواهد شخصيّت او را ترور كند (كه اين ترور از ترور شخص بدتر است) و بدين وسيله از عظمت و ابّهت او در ميان اجتماع بكاهد. از اين رو قرآن میفرمايد:
«يا أيُّهَا الَّذينَ امَنُوا إنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ.»[11]
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر شخص فاسقى براى شما خبرى آورد در باره آن تحقيق كنيد، مبادا نادانسته به گروهى از مردم آسيب برسانيد و از كرده خود پشيمان شويد.»
يعنى بدون تحقيق و بررسى و به صرف شنيدن و ظنّ و گمان به هر گزارشى ترتيب اثر ندهيد كه چه بسيار فتنهها و كينهها و حقکشیها كه از اين طريق در ميان مردم واقع گرديده و سپس معلوم شده پايه و اساس نداشته است كه بايد روز قيامت پاسخگوى آن باشد.
امير مؤمنان عليه السّلام فرمود:
«سُوءُ الظَّنِّ يُفْسِدُ الْأُمُورَ وَ يَبْعَثُ عَلَى الشُّرُورِ.»[12]
«بدگمانى [در باره مردم] كارها را در هم میريزد و بدیها را برمیانگيزد و مردم را به بدیها و زشتیها وامیدارد.
تا زمانى كه انسان از كسى كردار و رفتار بدى نديده است نبايد به او بدبين شود، زيرا شنيدن يا حدس و گمان معيار خوبى و بدى اشخاص نيست و بسيارى از مطالبى كه انسان میشنود بیپايه و بیدليل است.
امام باقر عليه السّلام فرمود:
«سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السّلام كَمْ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ فَقَالَ أَرْبَعُ أَصَابِعَ وَ وَضَعَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السّلام يَدَهُ عَلَى أُذُنِهِ وَ عَيْنَيْهِ فَقَالَ مَا رَأَتْهُ عَيْنَاكَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ مَا سَمِعَتْهُ أُذُنَاكَ فَأَكْثَرُهُ بَاطِلٌ.»[13]
«از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال شد كه فاصله بين حقّ و باطل چه اندازه است؟
فرمود: چهار انگشت. آنگاه امير مؤمنان عليه السّلام دست خود را بر گوش و دو چشم خويش گذاشت و فرمود: آنچه چشمهايت ببيند حقّ است و آنچه گوشت شنيده بيشترش نادرست و باطل است.»
نكته دوّم: نكته ديگرى كه بايد يادآورى كرد اين است كه بیشك مردم بايد در معاشرت خود نسبت به يكديگر حسن ظنّ داشته باشند، كه اگر حسن ظنّ و اعتماد متقابل نباشد چرخ زندگى از كار میافتد و ادامه فعاليّت و همكارى براى مردم دشوار میشود، زيرا در اجتماعى كه مردم به يكديگر اطمينان نداشته باشند نمیتوانند روابط خوب و پايدارى ميان خود برقرار سازند.
نكته بسيار مهم در تفكيك موارد:
امّا نبايد فراموش كرد كه حسن ظنّ در شرايطى درست است كه در جامعه صلاح بر فساد غالب باشد، ولى در اجتماعى كه اكثر افراد آن اهل فسادند- يعنى فساد بر صلاح غلبه دارد- خوشبينى و حمل بر صحّت بیمورد است.
در اين گونه جوامع بايد با عينك بدبينى نظر كرد و چنانچه بدون اتكا به محمل قابل قبول و معتبر، كارهاى مردم را توجيه و تصحيح كنيم خود را فريب دادهايم.
در اين مورد از امير مؤمنان و امام هادى عليهما السّلام بياناتى داريم كه میخوانيد:
امير المؤمنين عليه السّلام فرموده است:
«إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلَاحُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ ثُمَ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ خِزْيَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ إِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَاد عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غُرِرَ.»[14]
«هنگامى كه صلاح و نيكى زمانه و مردم آن را در بر گيرد در چنين شرايطى اگر كسى گمان بد به ديگرى ببرد كه از او گناهى آشكار نشده است بیترديد به او ستم كرده است، اما هنگامى كه فساد بر زمان و اهل آن فراگير شد هر كس به ديگرى گمان خوب ببرد قطعا خود را فريب داده است.»
و از امام هادى عليه السّلام نيز آمده است:
«إِذَا كَانَ زَمَانٌ الْعَدْلُ فِيهِ أَغْلَبُ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرَامٌ أَنْ تَظُنَ بِأَحَدٍ سُوءاً حَتَّى يُعْلَمَ ذَلِكَ مِنْهُ وَ إِذَا كَانَ زَمَانٌ الْجَوْرُ فِيهِ أَغْلَبُ مِنَ الْعَدْلِ فَلَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يَظُنَّ بِأَحَدٍ خَيْراً حَتَّى يَبْدُوَ ذَلِكَ مِنْهُ.»[15]
هنگامى كه عدالت بر جور و ستم غالب باشد حرام است به كسى سوء ظن ببرى مگر آن كه بدانى كه فلان كار زشت را انجام داده است، و زمانى كه جور و ستم بيش از عدل و داد باشد كسى حق ندارد به ديگرى گمان خوب ببرد مگر در صورتى كه خوبى وى كاملا مشهود و آشكار باشد.
البته بايد دانست كه در زمان غلبه فساد بر صلاح، گرچه خوش بينى ساده انديشى است ولى بدگمانى نيز روا نمیباشد. به عبارت ديگر، در اين گونه شرايط هر چند نمیتوان بدون دليل به مردم اعتماد كرد ولى به صرف ظن و گمان نيز نمیتوان كسى را محكوم ساخت، كه فرمود:
«... إنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِى مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً.»[16]
«... مظنّه و گمان به هيچ وجه جاى حق و حقيقت را نمیگيرد.»
پس، در اين گونه موارد بايد از هر دو جهت احتياط را از دست نداد: چه در مقام قضاوت و داورى و چه در مقام اعتماد به مردم، و خلاصه بدون تحقيق و بررسى هيچ گونه اقدامى نبايد كرد.
امير المؤمنين عليه السّلام میفرمايد:
«لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّن.»[17]
«داورى كردن با استناد و اتكا به ظنّ و گمان از عدالت به دور است.»
خودآزمایی
1- زیانهای فردی و اجتماعی سوء ظنّ را بیان کنید.
2- از آيات و روايات به خوبى استفاده میشود كه سوء ظنّ در چه صورتی حرام است؟
3- حسن ظنّ در چه شرايطى درست است؟
پینوشتها
[1]- فهرست موضوعى غرر، ص 227، شماره 9084.
[2]- همان، ص 127، شماره 8561.
[3]- همان، ص 228، شماره 8950.
[4]- همان، ص 227، شماره 2709.
[5]- همان، ص 228، شماره 10534.
[6]- همان، ص 227، شماره 5573.
[7]- بحار الانوار، چاپ بيروت، ج 72- ص 194.
[8]- حجرات- 12.
[9]- سنن ترمذى، ج 4- ص 356، باب 56، حديث 1988، تفسير قرطبى، ج 16- ص 331، الترغيب و الترهيب، ج 3- ص 545. اين حديث در بحار الانوار( چاپ بيروت، ج 72- ص 195) با اندك تفاوتى نقل شده است.
[10]- غافر- 19.
[11]- حجرات- 6.
[12]- فهرست موضوعى غرر، ص 227، شماره 5575.
[13]- بحار الانوار، چاپ بيروت، ج 72- ص 196.
[14]- نهج البلاغه صبحى صالحى، حكمت 114.
[15]- بحار الانوار، چاپ بيروت، ج 72- ص 197.
[16]- نجم- 28.
[17]- نهج البلاغه فيض، حكمت 211.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی