کد مطلب: ۳۶۲۳
تعداد بازدید: ۷۵۶
تاریخ انتشار : ۰۲ تير ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۹
نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی| ۳۳
كسى كه غيبت كرده است بايد اظهار ندامت كند و توبه نمايد و براى كارهايى كه انجام داده (غيبت‌هايى كه كرده) تأسّف بخورد تا از عهده حق اللّه بيرون رود سپس نزد كسى برود كه غيبت او را كرده است و از وى حليّت بطلبد و بدين طريق از زير بار گناه غيبت او خارج شود.

پرهیز از محرّمات (دوری از گناه و معصیّت)| ۲۰

 

كفّاره غيبت‏


كفّاره يعنى عملى كه آثار جرم و گناه را از بين می‌برد و زمينه آمرزش و عفو پروردگار را فراهم می‌سازد و طبيعى است كه كفّاره هر گناه متناسب با آن گناه خواهد بود.
غيبت از گناهانى است كه داراى دو اثر منفى است:
1. سركشى و طغيان در برابر دستور الهى.
2. ناراحت كردن و آزرده خاطر ساختن يك يا چند نفر از بندگان خدا.
بنابراين، براى از بين بردن اين آثار بايد چاره‌اى انديشيد و جريمه‌اى متناسب پرداخت و به اين جهت كه انسان از دستور خدا تخلّف و سر پيچى كرده‏ است بايد توجّه كند و زمينه عفو و بخشش الهى را فراهم آورد و از آن نظر كه تجاوز به حدود و حقوق مردم كرده است بايد آنها را راضى كند زيرا تا آنها راضى نشوند خداوند متعال نيز راضى نخواهد شد. و اكنون در اين‌باره به طور مبسوط بحث می‌کنيم.
مرحوم فيض كاشانى درباره كفّاره غيبت و اين كه انسان چه بايد بكند تا از گناهانى كه مرتكب شده پاك گردد می‌فرمايد:
اِعلَم أنَّ الواجِبَ عَلَى المُغتَابِ أن يَندِمَ وَ يَتوبَ وَ يَتَأسَّفَ عَلَى مَا فِعله لِيخرَجَ بِهِ عَن حَقِّ اللّهِ ثُمَّ يَستَحِلَّ المُغتَاب لِيَحِلَّه فَيَخرُجَ عَن مَظلَمَتِهِ.
كسى كه غيبت كرده است بايد اظهار ندامت كند و توبه نمايد و براى كارهايى كه انجام داده (غيبت‌هايى كه كرده) تأسّف بخورد تا از عهده حق اللّه بيرون رود سپس نزد كسى برود كه غيبت او را كرده است و از وى حليّت بطلبد و بدين طريق از زير بار گناه غيبت او خارج شود.
سپس می‌فرمايد:
وَ يَنبَغِى أن يَستَحِلَّهُ وَ هُوَ حَزينٌ مُتأسِّفٌ، نَادِم عَلَى مَا فِعلهُ إذ المَرَائى قَد يَستَحِلّ لِيَظهَرَ مِن نَفسِهِ الوَرَع وَ فِي البَاطِنِ لَا يَكُونُ نَادِماً فَيَكُون قَد قَارَفَ مَعصِيَّة اُخرَى ....[1]
كسى كه می‌خواهد حلّيت بطلبد بايد نسبت به كارهايى كه انجام داده محزون و متأسّف باشد و در واقع از كرده خود پشيمان گردد، نه اين كه مانند افراد رياكار بخواهد اظهار ندامت كند زيرا شخص دورو و رياكار براى اين كه خود را با ورع و متّقى جلوه دهد اظهار ندامت می‌کند در حالى كه در باطن از كرده خود پشيمان نيست و در حقيقت كسى كه اين گونه توبه كند گناه ديگرى [: گناه ريا] نيز مرتكب شده است ....
نكته‌اى مهم و ارزنده:
نكته مهمّى كه قابل بررسى است و بايد آن را يادآور شويم اين است كه هر انسانى مرتكب يك نوع گناه و معصيت می‌شود و هيچ كس نمى‏تواند ادّعا كند كه عمل خلافى مرتكب نشده است. پس تمام افراد بشر گناهكارند (جز معصومين عليهم السّلام).
از طرف ديگر، خداى متعال راه توبه و برگشت را به روى انسان‌ها گشوده است و آنان می‌توانند با توبه و استغفار، گناهان گذشته خود را جبران كنند و پس از توبه و انابه به سوى پروردگار، ديگر بار راه تقوا و عبادت را پيش گيرند. به اين جهت، قرآن مجيد و روايات اهل بيت عليهم السّلام مردم را به توبه دعوت و تشويق نموده‌اند كه برخى از آن آيات و روايات را می‌خوانيم.[2]
دعوت به توبه در قرآن:
«قُلْ يَا عِبادِىَ الَّذينَ أسْرَفُوا عَلى‏ أنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إنَّ اللّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إنَّهُ هُو الْغَفُورُ الرَّحيمُ، وَ أنيبُوا إلى‏ رَبِّكُمْ ...»[3]
«اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‌ايد! از رحمت خداوند نااميد نشويد كه خدا همه گناهان را می‌آمرزد و به درگاه پروردگارتان بازگرديد ...»
«... كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سوءً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أصْلَحَ فَأنَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ.»[4]
«... پروردگارتان رحمت را بر خود فرض كرده است. به درستى كه هر كس از شما كار بدى از روى نادانى انجام دهد سپس توبه كند او آمرزنده و مهربان است.»
«وَ إنّى لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ امَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‏.»[5]
«من كسانى را كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند و سپس هدايت شوند می‌آمرزم.»
«إنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ.»[6]
«خدا توبه كنندگان را دوست می‌دارد.»
«غَافِرِ الذَّنْبِ وَ قَابِلِ التَّوْبِ ...»[7]
«خداوندى كه آمرزنده گناه و پذيرنده توبه است ...»
«وَ هُوَ الَّذي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السّيّئاتِ وَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ.»[8]
«او كسى است كه توبه را از بندگانش می‌پذيرد و گناهان را می‌بخشد و آنچه را انجام می‌دهيد می‌داند.»
 

دعوت به توبه در روايات:
 

روايات نيز به پيروى از قرآن كريم مردم مجرم و گناهكار را دعوت به توبه كرده است كه برخى از آن روايات را می‌خوانيم.
«قَالَ رَسُولُ اللّه صَلَّى اللّه عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلّم:
التَّائِبُ مِنَ الذَّنبِ كَمَن لَا ذَنب لَهُ.»[9]
«كسى كه از گناه توبه كند مثل كسى است كه گناهى نكرده.»
در حديث ديگرى نقل شده است كه امام باقر عليه السّلام می‌فرمود:
«إِنَّ‏ اللَّهَ‏ تَعَالَى‏ أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ‏ مِنْ‏ رَجُلٍ‏ أَضَلَ‏ رَاحِلَتَهُ وَ زَادَهُ فِي لَيْلَةٍ ظَلْمَاءَ فَوَجَدَهَا فَاللَّهُ أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذَلِكَ الرَّجُلِ بِرَاحِلَتِهِ حِينَ وَجَدَهَا.»[10]
«همانا خداى تعالى به توبه [و بازگشت‏] بنده خود خوشحال‌تر است از مردى كه در شب تارى مركب سوارى و توشه خود را گم كند سپس آنها را بيابد. پس، خدا به توبه بنده‌اش از چنين شخصى كه گمشده خويش را يافته شادتر است.»
اين مثالى است متناسب با افكار عمومى مردم آن زمان كه مركب سوارى و توشه راه از اركان زندگى آنها بوده است.
 

بازگشت به سخن
 

بحث در اين‌باره بود كه اگر كسى مرتكب غيبت شود بايد كفّاره آن را بپردازد و يكى از كفّارات، توبه و استغفار است. سپس برخى از آيات و رواياتى كه در باره اهمّيت توبه رسيده است بيان شد. و به دليل اين كه مرحوم فيض می‌فرمايد «توبه بايد از روى حقيقت باشد نه مانند توبه مرائى كه تظاهر به توبه می‌کند ولى در باطن از كرده خود پشيمان نيست» اكنون نوبت آن رسيده است كه به معناى واقعى توبه بپردازيم تا كسى گمان نكند اگر با زبان خود استغفار كند گناهان او آمرزيده می‌شود ولى چون دامنه اين بحث (توبه) بسيار وسيع و گسترده است در اين مورد تنها به ذكر سه روايت بسنده می‌کنيم‏[11] و به سخن اصلى خود باز می‌گرديم.
 

خودآزمایی

 
1- دو اثر منفى غیبت را بیان کنید.
2- مرحوم فيض كاشانى درباره كفّاره غيبت و اين كه انسان چه بايد بكند تا از گناهانى كه مرتكب شده پاك گردد چه مى‏فرمايد؟
3- به چه دلیل، قرآن مجيد و روايات اهل بيت عليهم السّلام مردم را به توبه دعوت و تشويق نموده‏اند؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1]- محجّة البيضاء، ج 5- ص 273.
[2]- گر چه بحث توبه در نقطه نهم خواهد آمد لكن ذكر آن در اينجا به خاطر تنبيه بر بزرگى و عظمت گناه غيبت است، مبادا اجل بسر آيد و بدانجا نرسيم و توبه ناكرده از دنيا رفته باشيم.
[3]- زمر- 53 و 54.
[4]- انعام- 54.
[5]- طه- 82.
[6]- بقره- 222.
[7]- مؤمن- 3.
[8]- شورى- 25.
[9]- بحار الانوار، چاپ بيروت، ج 6- ص 21، حديث 16.
[10]- اصول كافى، ج 2- ص 435، بحار الانوار، چاپ بيروت، ج 6- ص 40، حديث 73.
[11]- براى اطلاع بيشتر رك.: بحار الانوار، چاپ بيروت، ج 6- صص 11- 48، اصول كافى، ج 2- صص 314- 317.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: