پرهیز از محرّمات (دوری از گناه و معصیّت)| ۱۴
لزوم احتياط و بررسى در امور مهم از قبيل گزينش افراد براى پستهاى كليدى
البته اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه حسّ اعتماد متقابل در هنگام غلبه صلاح به اين معنى نيست كه در كارهاى مهم و اساسى بدون تحقيق وارد عمل شويم و مشاغل و مناصب كليدى را به هر كسى بسپاريم. اصولاً اصالت صحّت و حسن ظنّ در امور شخصى و احوال شخصيّه و كارهاى جزئى صحيح است، وگر نه در مسائل عمومى و كليدى و زيربنايى گرچه سوء ظنّ جايز نيست اما حسن ظنّ هم نمىتواند معيار قضاوت قرار گيرد. در اين گونه موارد بدون آن كه با حيثيّت افراد برخورد شود حتماً بايد بررسى كرد و پس از اطمينان كامل اقدام مقتضى به عمل آورد.
امير المؤمنين عليه السّلام مىفرمايد:
«... ثُمَّ انْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِكَ وَ اسْتَعْمِلْهُمْ اخْتِيَاراً وَ لَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الْخِيَانَةِ وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ فِي الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ فَإِنَّهُمْ أَكْرَمُ أَخْلَاقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِي الْمَطَامِعِ إِشْرَافاً وَ أَبْلَغُ فِي عَوَاقِبِ الْأُمُورِ نَظَراً... َ ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَيْهِم ...»[1]
«... [اى مالك!] سپس در كارهاى كارمندانت بنگر و آنان را با آزمايش و امتحان به كار وادار و آنها را به دلخواه و سرخود و از روى ميل و بدون مشورت و تحقيق به كارى مگمار، زيرا استبداد و سرخود كار كردن، كانونى از شعبههاى جور و خيانت است و از ميان آنها افرادى را كه با تجربهتر و پاكتر و پيشگامتر در اسلاماند برگزين، زيرا اخلاق آنها بهتر و خانواده آنها پاكتر و همچنين كمطمعتر و در سنجش عواقب كارها بيناترند ....»
و درباره منشيان حكومت مىفرمايد:
«... ثُمَ لَا يَكُنِ اخْتِيَارُكَ إِيَّاهُمْ عَلَى فِرَاسَتِكَ وَ اسْتِنَامَتِكَ[2] وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِهِمْ فَإِنَّ الرِّجَالَ يَعْرِفُونَ فِرَاسَاتِ الْوُلَاةِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَ خِدْمَتِهِم...»[3]
«... سپس در انتخاب منشيان هرگز به فراست و خوشبينى و خوشگمانى خود تكيه مكن، چرا كه مردان زرنگ طريقه جلب نظر و خوش بينى زمامداران را با ظاهرسازى و تظاهر به خوش خدمتى خوب مىدانند ...»
و در مورد قرارداد صلح مىفرمايد:
«... وَ لَكِنِ الْحَذَرَ كُلَ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّكَ بَعْدَ صُلْحِهِ فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِي ذَلِكَ حُسْنَ الظَّنِِّّ ...»[4]
«... زنهار زنهار! از دشمنت پس از آشتى سخت بر حذر باش! چرا كه دشمن گاهى نزديك مىشود كه غافلگير سازد. بنابراين دورانديشى را به كار گير و در اين موارد روح خوش بينى را كنار بگذار ....»
در هر حال، هر يك از سوءظنّ و حسنظنّ موردى دارد كه بايد به طور دقيق بررسى شود و انسان بايد بداند در چه زمانى زندگى مىكند كه اگر اوضاع زمان خود را درك نكرد ممكن است دستخوش حوادث ناگوارى گردد. از اين رو امام صادق عليه السّلام فرمود:
«وَ الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِس.»[5]
«كسى كه از اوضاع زمان خويش آگاه باشد هيچگاه امور شبههناك بر او هجوم نمىآورد.»
راه درمان غيبت
براى درمان هر بيمارى وجود سه عنصر اساسى لازم است:
1. احساس درد و ناراحتى
2. شناخت علل و عوامل بيمارى
3. طريق درمان
اكنون با اعتراف به اين كه غيبت، از گناهان كبيره و از بيماریهاى خطرناك اخلاقى است نخست بايد عوامل به وجود آورنده اين بيمارى را شناخت تا ضمن مبارزه با علّت، معلول را از ميان برداشت. بديهى است بهترين راه براى از بين بردن معلول مبارزه با علّت است. علل و عوامل غيبت فراوان است و در اين زمينه در كتابهاى اخلاق مطالب گسترده و مفيدى ديده مىشود كه ما به تناسب بحث قسمتى از آن را به اضافه بعضى از توضيحات بازگو مىكنيم.
قبل از ورود در بحث به سه نكته مهم، كه در واقع به منزله پشتوانه و ضمانت اجراى مباحث آينده است، اشاره مىكنيم:
الف. پشتوانه اعتقادى و ايمان:
مهمترين عاملى كه در مبارزه با عوامل فساد و بيماریهاى معنوى و نفسانى مؤثّر و كارساز است عنصر ايمان است: ايمان به خدا و روز حساب. اگر كسى به خداوند متعال و روز جزا واقعاً ايمان داشته باشد كمتر مرتكب گناه كبيره به ويژه گناهانى مانند تهمت و غيبت مىشود. چگونه ممكن است كسى به حساب و كتاب و پاداش معتقد باشد و از ارتكاب گناه پروا نداشته باشد؟ مگر آنان كه به زبان ايمان آورده و قلباً مؤمن نيستند، چنان كه خداوند متعال مىفرمايد:
«قالَتِ الْأعْرابُ آمَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أسْلَمْنا وَ لَمّا يَدْخُلِ الْايمانُ في قُلُوبِكُمْ ...»[6]
«عربهاى صحرانشين گفتند ما ايمان آوردهايم. به آنها بگو: شما ايمان نياوردهايد ولى بگوييد اسلام آوردهايم [يعنى ظاهرا تسليم شدهايد]. امّا هنوز ايمان در قلب شما وارد نشده است ....»
و در جاى ديگر مىفرمايد:
«... يَقُولُونَ بِأفْواهِهِمْ ما لَيْسَ في قُلُوبِهِمْ ...»[7]
«... به زبان چيزهايى را مىگويند كه در دل به آن اعتقاد ندارند ...»
ب. ياد خدا:
امام صادق عليه السّلام مىفرمايد: اگر سلامت خود را مىخواهى به ياد آفريدگار باش نه به ياد مخلوق و آفريده، تا ياد او براى تو مايه عبرت و مانع از غيبت باشد و به جاى گناه، ثواب نصيبت شود.[8] و امير المؤمنين عليه السّلام مىفرمايد:
«ذِكْرُ اللَّهِ دَوَاءُ أَعْلَالِ النُّفُوس.»[9]
«ذكر خدا داروى بيمارى دلها است.»
ج. خودآگاهى، انتقاد پذيرى يا انتقاد از خود:
كسى كه به عيوب خود واقف و معترف باشد هرگز درصدد عيبجويى ديگران برنمىآيد. خودخواهى و خودپسندى است كه انسان را مغرور ساخته و به كنكاش در عيوب مردم وامىدارد. آرى، انسانى كه خود را سراپا عيب و نقص مىبيند شرم دارد از اين كه ديگران را به خاطر همان عيوب سرزنش كند، چنان كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
«طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النَّاس.»[10]
«خوشا به حال كسى كه عيب خودش او را از عيوب مردم باز دارد.»
بزرگترين عيب
از حضرت امير(ع) آمده است.
«أَكْبَرُ الْعَيْبِ أَنْ تَعِيبَ غَيْرَكَ بِمَا هُوَ فِيك.»[11]
«بزرگترين عيب آن است كه ديگرى را به چيزى كه در خودت هست سرزنش كنى.»
و در حديث ديگرى قريب به همين مضمون فرموده است:
«أَكْبَرُ الْعَيْبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيكَ مِثْلُهُ.»[12]
«بزرگترين عيب آن است كه عيب بشمارى چيزى را كه مانند آن در تو وجود دارد.»
چشم فرو بستهاى از عيب خويش / عيب كسانت شده آئينه پيش
ديده ز عيب دگران كن فراز / صورت خود بين و در آن عيب ساز
در همه چيزى هنر و عيب هست / عيب مبين تا هنر آرى به دست
عيب كسان منگر و احسان خويش / ديده فرو كن به گريبان خويش
خودآزمایی
1- مهمترين عاملى كه در مبارزه با عوامل فساد و بيماریهاى معنوى و نفسانى مؤثّر و كارساز است چیست؟ چرا؟
2- با توجه به حدیث حضرت علی عليه السّلام٬ بزرگترين عيب کدام است؟
3- حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر درباره منشيان حكومت چه توصیههایی فرمودند؟
پینوشتها
[1]- نهج البلاغه صبحى صالح، نامه 53، ص 435.
[2]- الفراسة- بالكسر-: حسن النظر في الأمور. و الاستنامة: السكون و الاستيناس، أى لا يكون انتخاب الكتّاب تابعا لميلك الخاص.
[3]- همان، ص 437.
[4]- همان، ص 442.
[5]- تحف العقول، ص 264.
[6]- حجرات- 14.
[7]- آل عمران- 167.
[8]- مصباح الشريعه، باب 49.
[9]- فهرست موضوعى غرر، ص 124، شماره 5169.
[10]- محجّة البيضاء، ج 5- ص 264.
[11]- فهرست موضوعى غرر، ص 386، شماره 3167.
[12]- نهج البلاغه فيض، حكمت 345.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی