خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم میفرماید:
«وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».
بايد از ميان شما، جمعى دعوت به نيكى، و امر به معروف و نهى از منكر كنند! و آنها همان رستگارانند.[1] علّامه طباطبائی در تفسیر این آیهی شریفه توضیحات قابل توجّهی دارند که نتیجهی آن تبیین پیشینه و سابقهی امر به معروف و نهی از منکر در جوامع بشری و در ضمن آن ضرورت اهتمام ورزیدن به این فریضه در تمام امّتهاست:
«تجربهی قطعى دلالت مىكند بر اين كه معلوماتى كه انسان در زندگيش براى خود تهيه مىكند و معلوم است كه از ميان معلومات ذخيره نمىكند مگر آن چه را كه برايش سودمند باشد، از هر طريقى كه باشد و به هر نحوى كه ذخيره كرده باشد، وقتى متوجّه آن معلومات نباشد و با عمل به آن معلومات و تمرين عملى دائمى به ياد آنها نباشد، به تدريج از يادش مىرود و به بوتهی فراموشى سپرده مىشود. و در اين هم شكى نداريم كه عمل در همهی شؤون، داير مدار علم است. هر زمان كه علم قوى باشد عمل قوّت مىگيرد و هر زمان علم ضعيف باشد عمل هم ضعيف مىگردد.
هر زمان كه علم يك علم صالحى باشد، عمل هم صالح مىشود، و هر زمان كه علم فاسد باشد عمل هم فاسد مىگردد. خداى تعالى هم حال علم و عمل را در آيهی زير، به زمين و روئيدنىهاى آن مثل زده و فرموده:
[وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِداً ...
و سرزمين پاك روئيدنيش به اذن خدايش بيرون مىآيد و آن كه ناپاك است (گياهش) جز اندكى ناچيز بيرون نمىآيد[2]] و نيز شكّى نداريم در اين كه علم و عمل، اثرى متقابل در يكديگر دارند. قوى ترين داعى به عمل علم است و وقتى عمل واقع شد و اثرش به چشم ديده شد، بهترين معلّمى است كه همان علم را به آدمى مىآموزد.
و همهی اينها كه گفته شد، انگيزه شده است در اين كه مجتمع صالحى كه علمى نافع و عملى صالح دارد، علم و تمدّن خود را با تمام نيرو حفظ كند. و افراد آن مجتمع، اگر فردى را ببينند كه از آن علم تخلّف كرد، او را به سوى آن علم برگردانند، و شخص منحرف از طريق خير و معروف را به حال خود واگذار نكنند، و نگذارند آن فرد در پرتگاه منكر سقوط نموده، در مهلكهی شر و فساد بيفتد، بلكه هر يك از افراد آن مجتمع به شخص منحرف برخورد نمايد، او را از انحراف نهى كند. و اين همان دعوت به فراگيرى و تشخيص معروف از منكر و امر به معروف و نهى از منكر است و اين همان است كه خداى تعالى در اين آيهی شريفه خاطرنشان ساخته و مىفرمايد:
[يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ].[3]
علّامه در این تحلیل، «علم و عمل» را سرمایهی جوامع میداند و معتقد است که تمدّنها با حفظ همین علمها و عملها محفوظ میمانند و بشر با درک این سود در طول تاریخ، همواره کوشیده است تمدّن خود را با حفظ علمها و عملهایش محافظت کند. تجربهی تاریخی بشر نشان میدهد که هرگاه فردی خواسته برخلاف علم و عمل، منافع جامعه را به خطر اندازد، انسانها در سایهی حس سودمحوری، خود را موظّف به بازداری و جلوگیری از آن دانسته اند و این حقّ مداخله، نظارت و اِعمال رفتارهای بازدارنده در راستای حفظ تمدّن را برای خود قائل شده اند، و این یعنی امر و نهی سابقه ای به درازای تاریخ و شکل گرفتن جامعهی بشری دارد.
همچنین پروردگار متعال در سوره آل عمران از برخی از مؤمنین پارسا و باتقوا در میان اهل کتاب یاد میکند و در شمارش ویژگیهای ایشان به خصیصهی امر به معروف و نهی از منکر اشاره نموده و میفرماید:
«لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ * يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ».
آنها همه يكسان نيستند، از اهل كتاب جمعيّتى هستند كه (به حق و ايمان) قيام مىكنند و پيوسته در اوقات شب، آيات خدا را مىخوانند در حالى كه سجده مىنمايند. * به خدا و روز ديگر ايمان مىآورند، امر به معروف و نهى از منكر مىكنند و در انجام كارهاى نيك، پيشى مىگيرند و آنها از صالحانند.[4]
و یا قرآن کریم از امّتهایی پیش از اسلام خبر میدهد که به واسطهی گناهانی چون ترک امر به معروف و نهی از منکر، مورد لعن و نفرین پیامبران خود قرار گرفتند و خداوند متعال به خاطر این معصیت، ایشان را مورد ذمّ و نکوهش خود قرار میدهد:
« لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ * كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ».
كافران بنى اسرائيل، بر زبان داوود و عيسى بن مريم، لعن (و نفرين) شدند! اين به خاطر آن بود كه گناه كردند، و تجاوز مىنمودند. * آنها از اعمال زشتى كه انجام مىدادند، يكديگر را نهى نمىكردند؛ چه بدكارى انجام مىدادند.[5]
از امام صادق(ع) ذیل این آیهی شریفه روایت شده است که فرمودند: «أما إنّهم لم يكونوا يدخلون مداخلهم و لا يجلسون مجالسهم و لكن كانوا إذا لقوهم ضحكوا في وجوههم و آنسوا بهم». آگاه باشید، همانا اين دسته (كه خداوند آنها را ذمّ و نکوهش كرده و مورد لعن انبیاء قرار گرفتند) هرگز در كارهای اهل گناه ورود پیدا نمیکردند و در مجالس آنها شركت نداشتند، ولی هرگاه آنها را ملاقات مىكردند، در صورت آنان مىخنديدند و با آنها مأنوس بودند.[6]
این آیات و آیات دیگری از این دست (که در آینده به آنها خواهیم پرداخت) خود دلیل محکم دیگری است بر وجود امر به معروف و نهی از منکر در ادیان سابق و امّتهای گذشته و این که مؤمنین و صالحان ساير امّتها نيز نسبت به این وظیفهی مهمّ و الهی اهتمام داشته اند و در برابر ایشان کفار و فاسقینی بودند که بر خلاف شریعت آسمانی و حکم عقل و فطرت، با این فریضهی الهی و وجدانی مقابله میکردند تا در برابر هوس رانیهای خود مانعی نداشته باشند، و البته عاقبت این طایفه چیزی جز خواری در دنیا و عذاب آخرت نبود. ضمیمهی این آیات و شواهد به یکدیگر، حکایت از یک روند ثابت و سیرهی مستمر نسبت به اقامهی این فریضه در میان اقوام مختلف بشر در طول تاریخ دارد.
امر به معروف و نهی از منکر خصلت الهی
در رابطه با پیشینهی امر به معروف و نهی از منکر لازم است بدانیم، اوّلاً این صفت والا از اوصاف زیبای حضرت حق است و اوّلین آمر به معروف و ناهی از منکر خود خداست. بنا بر این، این ویژگی متعالی از ذات مقدّس او سرچشمه گرفته و در تمام اعصار عمر بشر به عنوان سنّتی الهی جریان داشته است. مولای متّقیان علی(ع) میفرمایند:
«إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ لَخُلُقَانِ مِنْ خُلُقِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ إِنَّهُمَا لَا يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ».
همانا امر به معروف و نهی از منکر دو صفت از اوصاف پروردگارند که نه اجل را نزدیک میکند و نه روزی را کاهش میدهد.[7] حضرت سیّد الشّهدا ابا عبد الله الحسین(ع) نیز به این حقیقت چنین اشاره فرموده اند:
«فَبَدَأَ اللَّهُ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ فَرِيضَةً مِنْهُ».
پس خداوند امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان فریضه ای از جانب خود آغاز فرمود.[8]
آیات قرآن این دیدگاه را تأیید میکند، در سورهی نحل میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ».
خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديكان فرمان مىدهد و از فحشا و منكر و ستم، نهى مىكند؛ خداوند به شما اندرز مىدهد، شايد متذكّر شويد.[9] و یا در جای دیگر میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ سَمِيعاً بَصِيراً».
خداوند به شما فرمان مىدهد كه امانتها را به صاحبانش بدهيد! و هنگامى كه ميان مردم داورى مىكنيد، به عدالت داورى كنيد! خداوند، اندرزهاى خوبى به شما مىدهد! خداوند، شنوا و بيناست.[10]
همچنین در سورهی بقره از امر الهی نسبت به امّت موسی علی نبیّنا و آله و(ع) (که از امّتهای پیش از اسلام بودند) سخن گفته و میفرماید: «وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ».
و (به ياد آوريد) هنگامى را كه موسى به قوم خود گفت: خداوند به شما دستور مىدهد ماده گاوى را ذبح كنيد (و قطعه اى از بدن آن را به مقتولى كه قاتل او شناخته نشده بزنيد، تا زنده شود و قاتل خويش را معرفى كند و غوغا خاموش گردد.) گفتند: آيا ما را مسخره مىكنى؟ (موسى) گفت: به خدا پناه مىبرم از اين كه از جاهلان باشم![11]
مولا امیر المؤمنین(ع) در بارهی آغاز اوامر و نواهی پروردگار نسبت به انسان و استمرار آن در نسل بشر چنین میفرمایند:
«وَجَدْنَا أَوَّلَ الْمَخْلُوقِينَ وَ هُوَ آدَمُ ع لَمْ يَتِمَّ لَهُ الْبَقَاءُ وَ الْحَيَاةُ إِلَّا بِالْأَمْرِ وَ النَّهْيِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَدَلَّهُمَا عَلَى مَا فِيهِ نَفْعُهُمَا وَ بَقَاؤُهُمَا وَ نَهَاهُمَا عَنْ سَبَبِ مَضَرَّتِهِمَا ثُمَّ جَرَى الْأَمْرُ وَ النَّهْيُ فِي ذُرِّيَّتِهِمَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ».
ما این گونه یافتیم که اوّلین مخلوق که آدم(ع) است، بقاء و حیات او تنها با امر و نهی (الهی) شکل گرفت و کامل شد، خداوند عزّ و جلّ فرمود: ای آدم! تو به همراه همسرت در بهشت ساکن شوید و از (نعمتهای) بهشت، از هر کجایش که خواستید بخورید و (امّا) نزدیک این درخت نشوید. پس خداوند (با امر خود) ایشان را به سوی چیزی که نفع و بقاء آن دو در آن بود هدایت کرد و از سبب ضرر کردنشان نهی فرمود، پس از آن، امر و نهی در فرزندان آن دو تا روز قیامت جریان پیدا کرد.[12]
بر همین اساس، یکی از دلایل شکل گیری نظام رسالت و امامت، رساندن اوامر و نواهی خداوند متعال به مردم میباشد. قرآن کریم میفرماید: «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ ...».
همانها كه از فرستاده (خدا)، پيامبر «امّى» پيروى مىكنند؛ پيامبرى كه صفاتش را در تورات و انجيلى كه نزدشان است، مىيابند؛ آنها را به معروف دستور مىدهد، و از منكر باز مي دارد.[13] در نهج البلاغه، امیر المؤمنین(ع) رسول خدا صلّی الله علیه و آله را وسیلهی ابلاغ و اجرای اوامر و نواهی خداوند متعال معرّفی میکنند؛ میفرمایند:
«وَ أَنْهَى إِلَيْكُمْ عَلَى لِسَانِهِ مَحَابَّهُ مِنَ الْأَعْمَالِ وَ مَكَارِهَهُ وَ نَوَاهِيَهُ وَ أَوَامِرَهُ».
و (خداوند) با زبان پیامبرش کارهای خوشایند و ناخوشایند، بایدها و نبایدها را ابلاغ کرد و اوامر و نواهی را آموزش داد.[14]
مطالبی که گفته شد و آیات و روایات دیگری از این دست، همگی نشان میدهند تاریخچهی امر به معروف و نهی از منکر بسیار گسترده تر از آن است که اختصاص به دین و آیین و زمان خاصی داشته باشد، بلکه در طی قرون و اعصارِ مختلف از زمان حضرت آدم(ع) در میان جوامع بشری متداول بوده است.[15]
خودآزمایی
1- نظر علّامه طباطبایی در مورد عمومی بودن امر به معروف در میان جوامع بشری را مختصرا تقریر کنید؟
2- با ذکر یک آیه و روایت توضیح دهید که امر به معروف خصلتی الهی است؟
پینوشتها
[1] سوره آل عمران/ آیه 104 (ترجمه مکارم).
[2] سوره اعراف/ آیه 58.
[3] ترجمه الميزان ج 3 ص 577.
[4] سوره آل عمران/ آیه 113 و 114 (ترجمه مکارم).
[5] سوره مائده/ آیه 78 و 79 (ترجمه مکارم).
[6] تفسير العياشي ج 1 ص 335.
[7] نهج البلاغة (ترجمه دشتی) خطبه 156.
[8] تحف العقول ص 237.
[9] سوره نحل/ آیه 90 (ترجمه مکارم).
[10] سوره نساء/ آیه 58 (ترجمه مکارم).
[11] سوره بقره/ آیه 67 (ترجمه مکارم).
[12] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج 90 ص 41.
[13] سوره اعراف/ آیه 157 (ترجمه مکارم).
[14] نهج البلاغة (ترجمه دشتی) خطبه 86.
[15] برگرفته از کتاب: امر به معروف و نهی از منکر در آیینه قرآن کریم ص 38 تا 42.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکیزاده