کد مطلب: ۳۶۳۴
تعداد بازدید: ۷۶۲
تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۳۹۹ - ۲۳:۰۰
حج؛ برنامه‌ی تکامل| ۹
هر کس بمیرد در حالی که بدون هیچ‌گونه عذر از مرض و فقر و منع حکومت، حجّ واجب اسلام را بجا نیاورده است، این چنین آدمی، مرگش یا مرگ یهودی خواهد بود و یا نصرانی.

آثار اجتماعی حجّ| ۶


۵- حجّ، مايه‌ی قوّت و نیرومندی دين است


فَرَضَ اللهُ ... وَ الْحَجَّ تَقْوِيَةً لِلدّينِ.[1]
و حجّ را [خدا واجب كرده] تا موجب قوّت دين باشد.
بدیهی است هر بنيه و سازمانى كه به اقتضاى طبيعت اين عالم، بر اثر عوامل مُضعِف، رو به ضعف و سستى برود، احتياج به عامل تقويت دارد تا ضعف آن را جبران نموده و به حال اوّلش برگرداند.
دين هم كه سرمايه‌ی سعادت دو جهانى انسان است، بر اثر تبليغات سوء بيگانگان از خارج و طغيان تمايلات و شهوات از داخل و فراهم بودن زمينه براى اجراى هوس‌ها و تمنّيات نفس از طريق مؤسّسات دعوت‌كننده‌ی به گناه، قهراً قدرت معنوى‌اش در وجود انسان و جامعه‌ی مسلمانان، رو به ضعف و كاهش مى‌گذارد و زير پرده‌هايى از غفلت و انهماك در دنيا، مشرف به زوال و نابودى مى‌شود و نزديك مى‌گردد، به كلّى، سرمايه‌ی حيات از دست مسلمين برود و به هلاك ابدى مبتلا گردند.
ناگهان نسيم لطف و عنايت مى‌وزد و نداى «لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ»[2] پرده‌ی گوش‌ها را مى‌نوازد و تكان در دل‌ها مى‌افكند و كاروان‌هاى حجّ، با جنب و جوشى چشمگير، از تمام بلاد مسلمين به راه مى‌افتند.
بار ديگر، مکّه(امّ‌القرى) همچون مادرى مهربان، فرزندان دورافتاده‌ی خود را به دامن مى‌گيرد و در آغوش پرمهر خود مى‌فشارد و در ظرف چند روز محدود، خاطرات روح‌افزاى عبوديّت و بندگى و خدادوستى را، با نشان دادن صحنه‌هاى زنده و حسّاس آن، در دل‌ها تجديد می‌نماید و سفر پرخطر مرگ و بى‌اعتبارى دنيا و جدايى از مال و عيال و مراحل هولناك برزخ و محشر را بطور مجسّم، مقابل چشم‌ها مى‌آورد و زحمات طاقت‌فرساى انبيا و اولياى خدا را، در راه تأسيس و تحكيم مبانى دين تذكّر مى‌دهد و خلاصه! پرده‌هاى ضخيم غفلت را، از قلوب انسان‌ها برمى‌دارد و نور ايمان و توجّه به خدا و آخرت را در فضاى جان‌ها، آشكار و عيان مى‌سازد و فرزندان خود را، از غذاهاى معنوى و روحى اشباع مى‌كند و با دينى محكم و ايمانى قوى، به وطن‌هايشان برمى‌گرداند تا براى مبارزه‌ی با ايادى ابليس و سازمان‌هاى ضدّ خدا و مروّجان فساد و حفظ گوهر ايمان و سرمايه‌ی حياتى دين، كاملاً آماده و نيرومند و بانشاط شوند. بنابراين، تصديق می‌فرمایید كه «بقاى دين در اجتماع مسلمين، بسته به بقاى كعبه و احياى مناسك حجّ است» و لذا امام صادق(ع) مى‌فرمايند:
لا يَزالُ‌ الدّينُ‌ قائِماً ما قامَتِ‌ الْكَعْبَةُ.[3]
همواره، دين برپاست؛ مادام كه كعبه سرپاست.
معروف است يكى از رؤساى ممالك مسيحى، بیش از ۱۱۰ سال پيش، روزى در مجلس مهمّى بيان كرد كه نفوذ در مسلمان‌ها تا وقتى سه چيز در آنها محكم و برقرار بوده و نسبت به آن ايمان دارند، ممكن نيست (بسيار مشكل است) و از جمله، مسأله‌ی حجّ نام برد.[4]
روایات نيز، كعبه را در رديف قرآن و عترت(ع)، از حُرُمات خدا به حساب آورده‌اند. يعنى؛ كعبه، ركن اصيلى است كه حرمت و قداست آن، فوق ساير موضوعات دينى و شعائر الهى است. دارای مصونيّت خاصّ آسمانى است و حريم مقدّس خدا می‌باشد. ضامن بقاى اسلام و مورد تقديس و احترام از نظر عموم مسلمانان جهان است.
قال الصّادق (ع): اِنَّ للهِ حُرُماتٍ ثَلاثاً لَيْسَ مِثْلَهُنَّ شَيْ‏ءٌ، كِتابُهُ وَ هُوَ نُورُهُ وَ حِكْمَتُهُ وَ بَيْتُهُ الَّذي جُعِلَ لِلنّاسِ قِبْلَةً لا يَقْبَلُ اللهُ مِنْ اَحَدٍ تَوَجُّهاً اِلَى غَيْرِهِ، وَ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ (ص).[5]
به حقيقت، براى خدا سه چيز محترم است كه [از نظر اصالت در حرمت] شبه و نظيرى ندارند:
۱- كتاب او [قرآن] كه نور و حكمت اوست.
۲- خانه‌ی او [كعبه] كه قبله‌ی مردم قرار داده شده است و خدا از احدى [اعمال عبادى را] كه رو به غير آن بياورد، نمى‌پذيرد.
۳- عترت پيغمبر شما [اهل‌بيت و ائمّه‌ی اطهار(ع)].
 

۶- كعبه، عَلَم و نشانه‌ی اسلام است

 
جَعَلَهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى لِلاِسْلامِ عَلَماً.[6]
خداوند سبحان، كعبه را نشانه‌ی اسلام قرار داده است.
همچنان كه در بيابان‌ها، براى هدايت و راهيابى گم‌گشتگان، نشانه و علامتى نصب مى‌كنند تا راه را بيابند و از حيرت و ضلالت و گمراهى به درآيند، خداوند حكيم نیز، كعبه را علم و نشانه‌ی اسلام قرار داده است تا كسانى كه در شناخت حقيقت اسلام و برنامه‌ی تربيتى آن، دچار اشتباه و انحراف مى‌شوند، با ديده‌ی تحقيق و تفكّر در مناسك حجّ و موقعيّت بيت از نظر تحوّلی که در افکار و اخلاق و اعمال مسلمین، بوجود می‌آورد، بنگرند و مشخّصات اسلام واقعى را - عارى از هرگونه پيرايه‌هاى بى‌اساس - در چهره‌ی حجّ بخوانند. این نشان می‌دهد، اسلام، دين توحيد خالص است و مبرّا از همه‌گونه شرك و توجّه به غير خدا.
اسلام، آيين رشد عقل است و ريختن تجمّلات كودكانه‌ی دنيايى و وجهه‌ی همّت قرار دادن قرب به مبداً هستى. اسلام، بنيانگذار مساوات عمومى است از وضیع[7] و شريف و غنىّ و فقير و مرد و زن، در برابر قانون حقّ و عدالت. اسلام، برنامه‌ی اخوّت و برادرى است بر اساس وحدت ايمانى كه عميق‌ترين، استوارترين و وسيع‌ترين وحدت‌هاى بشرى است.
اسلام، دين تحرّك و جنبش و فعّاليّت دایمی است به منظور حفظ شوكت و سيادت جهانى امّت اسلامى در تمام سطوح زندگى، از فرهنگ و اقتصاد و نيروى نظامى و بالاخره اسلام، دين جهاد است و رمى جمرات و كوبيدن مظاهر فساد و از سر راه برداشتن طاغوت‌ها و عمّال شيطان و عاقبت، فداكارى و تضحيه[8] و از جان گذشتن در اين راه و قربانى دادن كه: «وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَالارْضَ»[9] همه را ريختن و به كمال مطلق پيوستن. این، روح اسلام است و چهره‌ی حجّ نماينده‌ی اين روح است؛ «جَعَلَهُ لِلاِسلامِ عَلَماً».
 

۷- حجّ، نابودكننده‌ی فقر و عصيان اجتماعى است

 
وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَ اعْتِمارُهُ فَاِنَّهُما يَنْفِيانِ الْفَقْرَ وَ يَرْحَضانِ الذَّنْبَ.[10]
عمره و حجّ، فقر را مى‌زدايند و گناه را مى‌شويند.
بعید نيست، از اطلاق كلمه‌ی «فقر و ذنب» اين تعميم را بفهميم كه حجّ، بى‌نيازى مطلق و طهارت همه‌جانبه، براى جامعه‌ی مسلمين مى‌آورد كه هيچگونه احساس احتياج نسبت به ملل بيگانه، در خود ننمایند. در فرهنگ و اقتصاد و قدرت نظامى و ساير شؤون تدبير و اداره‌ی امور كشورى، غنىّ و بى‌نياز گردند و همچنين، دزدى و بى‌عفّتى و رشوه‌خوارى و اجحاف و تعدّى، از اجتماعشان، به كلّى رخت بربندد تا ملّتى غنّی و طاهر شوند.
 

۸- تعطيل حجّ، موجب ضعف نيروى دين و استيلاى كفّار بر مسلمين است

 
با توجّه به آثار حياتى حجّ از نظر حفظ سيادت جهانى امّت اسلامى كه در گذشته بيان شد، بديهى است كه اگر بر اثر تسامح و سهل‌انگارى دولت‌هاى اسلامى، اين وظيفه‌ی فوق‌العاده حسّاس دينى تعطيل شود يا تنها صورتى از آن باقى بماند، بطور قطع و مسلّم قدرت معنوى ايمانى كه على‌الدّوام از طرف دشمنان دين بالاخص يهوديّت و مسيحيّت از راه‌هاى گوناگون در حال تضعيف است در جامعه‌ی مسلمانان، رو به كاهش و ضعف و سستى بيشترى مى‌رود و بالاخره در نتيجه‌ی تبليغات پي‌گير و مداوم آنان، رنگ اسلام از شئون حياتى مسلمانان زايل گشته و در مرحله‌ی فكر و اخلاق و عمل به رنگ كفر و يهوديّت و نصرانيّت در مى‌آيند و با همه چیز خود از فرهنگ و اقتصاد و ارتش و ملیّت و قومیّت در معده‌ی دنیای کفر و الحاد و بی‌دینی هضم می‌شوند.
 

تارک حج، یهودی یا نصرانی می‌میرد

 
شاید آن دسته روایاتی که عاقبت شوم تخلّف از حجّ را مرگ با حال یهودیّت و نصرانیّت و حشر با یهود و نصاری نشان می‌دهند اشاره به همین خطر بزرگ دارند.[11]
عن ابی عبدالله(ع) قالَ: مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَحِجَّ حَجَّةَ الاِسْلامِ، لَمْ یَمْنَعْهُ مِنْ ذلِکَ حاجَةً تَجْحَفُ بِهِ اَوْ مَرَضٌ لا یُطیقُ فیهِ الْحَجَّ اَوْ سُلْطانٌ یَمْنَعُهُ فَلْیَمُتْ یَهودیّاً اَوْ نَصْرانیّاً.[12]
هر کس بمیرد در حالی که بدون هیچ‌گونه عذر از مرض و فقر و منع حکومت، حجّ واجب اسلام را بجا نیاورده است، این چنین آدمی، مرگش یا مرگ یهودی خواهد بود و یا نصرانی.
آری! آن کس که با داشتن تمکّن و استطاعت، از انجام وظیفه‌ی حجّ که عامل ابقای اسلام و قامع[13] شوکت کفر است، سرپیچی کند در واقع به سهم خود در تضعیف نیروی اسلام و تسلّط نصاری و یهود بر جامعه‌ی مسلمین شرکت نموده و کیفرش همان است که یهودی یا نصرانی بمیرد و با آنان محشور شود.
غزالی می‌گوید:
فَاَعْظِمْ بِهِ عِبادَةً یُعْدَمُ الْدِینُ بِفَقْدِهَا الْکَمالِ وَ یُساوی تَارِکُهَا الْیَهودُ والنَّصاری فِی الضَّلالِ.[14]
چه بزرگ و با عظمت عبادتی است آن عبادت که با فقد آن، دین فاقد ارزش و کمال می‌شود و تارِکش در ضلالت با یهود و نصاری برابر می‌گردد. 
 

دولت‌هاى اسلامى وظيفه دارند مردم را اجبار به انجام حجّ كنند

 
دولت‌های اسلامی وظیفه دارند مردم را اجبار به انجام حجّ کنند و اهمّيّت موضوع حجّ و جنبه‌ی حياتى آن از نظر سياست جهانى اسلام تا حدّى است كه فرموده‌اند:
لَوْ اَنَّ النّاس تَرَکُوا الْحَجَّ لَکانَ عَلَی الْوالی اَنْ یُجْبِرَهُمْ عَلی ذلِکَ و عَلَی المُقامِ عِنْدَهُ ... فَاِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ اَمْوالٌ اَنْفَقَ عَلَیْهِم مِنْ بَیْتِ مالِ الْمُسْلِمینَ.[15]
اگر مردم از انجام حجّ تخلّف كنند بر زمامداران مسلمين است كه آنان را اجبار به حجّ و اقامت در مكّه نمايند [که مركز توحيد و كنگره‌ی عظيم جامعه‌ی مسلمين،خالى نماند و از هيبت اسلام نكاهد] و اگر مردم قدرت مالى براى رفتن به مكّه نداشته باشند بر حاكم و دولت اسلامى لازم است از بيت‌المال و صندوق حكومت تأمین هزینه‌ی سفر حجّاج را بنمایند [نه اين‌كه از راه‌هاى گوناگون بر مشكلات سفر بيفزايند و مردم عازم را هم منصرف گردانند].
قال الصّادق (ع): لَوْ عَطَّلَ النّاسُ الْحَجَّ لَوَجَبَ عَلَى الاِمامِ اَنْ يُجْبِرَهُمْ عَلَى الْحَجِّ، اِنْ شائُوا وَ اِنْ اَبَوْا، فَاِنَّ هذَا الْبَيْتَ اِنَّما وُضِعَ لِلْحَجِّ.[16]
اگر مردم حجّ را تعطیل كنند بر پیشوا و زمامدار ملّت واجب است مردم را برای انجام حجّ مجبور سازد – چه آنان مایل باشند چه نباشند – چرا که این خانه، برای حجّ قرار داده شده است.
 

تعطيل حجّ، عذاب خدا را نزديك و مسلّم می‌سازد

 
روایات زيادى تهدید به نزول عذاب در صورت تعطيل حجّ، فرموده‌اند:
عن ابي‌عبدالله (ع) قال: لَوْ تَرَكَ النّاسُ الْحَجَّ لَمّا نوظِروا الْعَذابَ، اَو قال: اُنْزِلَ عَلَيْهِمُ الْعَذابُ.[17]
اگر مردم حجّ را رها كنند از عذاب مهلت داده نمى‌شوند يا فرمود [ترديد از راوى است] عذاب بر آنها نازل مى‌شود.
اللهَ اللهَ فِي بَيْتِ رَبِّكُمْ، لا تُخَلُّوهُ ما بَقيتُمْ فَاِنَّهُ اِنْ تُرِكَ لَمْ تُناظَرُوا.[18]
از خدا بترسيد، از خدا بترسيد، درباره‌ی خانه‌ی پروردگارتان [كعبه]. آن را تا زنده هستيد خالى نگذاريد كه اگر آن رها شود [مردم از رفتن به حجّ، خوددارى كنند]، مهلت داده نخواهيد شد [به عذاب خدا مبتلا خواهيد گشت].
عن ابي عبدالله (ع) قال: وَ اِنَّ اللهَ لَيَدْفَعُ بِمَنْ يَحِجُّ مِنْ شيعَتِنا عَمَّنْ لا يَحِجُّ مِنْهُمْ وَلَوْ اَجْمَعُوا عَلى تَرْكِ الْحَجِّ لَهَلَكُوا.[19]
به حقيقت خدا به بركت حجّاج شيعيان ما از تاركین حجّ دفع بلا مى‌كند و اگر همه اجماع بر ترك حجّ كنند، هلاك خواهند شد. 


خودآزمایی

 
1- دلیل واجب شدن حج چیست؟
2- سه چيز که نظر اصالت در حرمت، شبه و نظيرى ندارند و برای خداوند متعال  محترم است را نام ببرید.
3- چه چیز نشان می‌دهد اسلام دين توحيد خالص و مبرّا از همه‌گونه شرك و توجّه به غير خدا است؟
4- از اطلاق كلمه‌ی «فقر و ذنب» چه تعميمی را می‌فهمیم؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1]- نهج‌البلاغه، باب‌الحكم و المواعظ، حكمت ٢۴۴.
[2]- سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی ۹۷.
[3]- كافى، جلد ۴، صفحه‌ی ٢٧١، حديث ۴.
[4]- گفتار ماه، شماره‌ی ١، كنگره‌ی اسلامى حجّ، صفحه‌ی ١٩٣ پاورقى ٢.
[5]- روضة‌الواعظين ابن فتال نيشابورى، صفحه‌ی ٣٢٠.
[6]- نهج‌البلاغه، خطبه‌ی اوّل، منها فِي ذكر الحجّ.
[7]- فرومایه.
[8]- فداکاری، قربانی دادن.
[9]- قسمتى از دعاى موقع كشتن قربانى كه مقتبس از آيه‌ی ٧٩ سوره‌ی انعام است.
[10]- نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ١٠٩.
[11]- بعضی از آن روایات در گذشته بیان شد.
[12]- كافى، جلد ۴، صفحه‌ی ۲۶۸، حديث ۱.
[13]- درهم‌شکننده.
[14]- محجّة‌البیضاء، جلد ۲، صفحه‌ی ۱۴۵.
[15]- كافى، جلد ۴، صفحه‌ی ۲۷۲، حديث ۱، امام صادق (ع).
[16]- علل‌الشّرايع ، جلد ٢، صفحه‌ی ٨٢ و كافى، جلد ۴، صفحه‌ی ٢٧٢، حديث ٢.
[17]- كافى ، جلد ۴، صفحه‌ی ٢٧١.
[18]- نهج‌البلاغه ، باب‌المختار من‌الكتاب ، نامه‌ی ۴٧، وصيّت امام امیرالمؤمنین (ع) به حسنين (ع).
[19]- مستدرك‌الوسائل، جلد ٢، كتاب الحجّ، صفحه‌ی ۴.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: