کد مطلب: ۳۷۲۹
تعداد بازدید: ۱۲۵۲
تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۲
وابستگی جهان به امام زمان(ع)| ۳
تمام اجزای عالم امکان به‌سوی موجود ممکن اشرف در حرکت است، و به‌عبارت‌دیگر علت غایی عالم امکان و متحرّکات، وجود مخلوق اشرف است. هر عالم مقدمه‌ی عالم بعد و عالم کامل‌تر است. چنان‌که عالم جنین مقدمه‌ی عالم دنیا و عالم دنیا مقدمه‌ی عالم آخرت است.

بررسی و توجیه دوّم| ۱


چنان‌که ثابت و مسلّم است، تمام اجزای عالم امکان به‌سوی موجود ممکن اشرف در حرکت است، و به‌عبارت‌دیگر علت غایی عالم امکان و متحرّکات، وجود مخلوق اشرف است. هر عالم مقدمه‌ی عالم بعد و عالم کامل‌تر است. چنان‌که عالم جنین مقدمه‌ی عالم دنیا و عالم دنیا مقدمه‌ی عالم آخرت است و به‌طورکلی هر مادونی مقدمه‌ی مافوق و هر ناقصی برای کامل و هر کاملی برای اکمل و به سوی کمال در مسیر حیات و عالم امکان سیر می‌کنند، تا در عین به فعلیت رسیدن استعداد خاص خود، در مسیر کمالی خود، کمال موجود کامل‌تر را فراهم ساخته و به او بپیوندند.
پس اگر سیر جهان بدون موجود ممکن اکمل باشد و منتهی به آن نباشد، جهان از هدف اَسنی[1] و اشرف خود محروم می‌شود و حرکت جهان، اگر بی‌ثمر و بی‌هدف نباشد، اقلاً بدون فایده‌ی اَکمل خواهد بود؛ لذا همیشه و تا حرکت در عالم امکان هست، باید برای موجود اکمل و به سوی آن باشد و آن «امام و حجت خدا و ولیّ دوران و قطب زمان» خواهد بود که یا در کسوت و منصب نبوّت ظهور دارد و یا در کسوت امامت و منصوب وصایت، قائم‌مقام و جانشین نبیّ و پیغمبر خواهد بود. بدیهی است با امکان موجود اشرف و فیّاضیت خدا و عدم بخل در مبدأ فیّاض، اکتفا به وجود غیر اشرف نخواهد شد.
خلاصه‌ی این بیان، این است که وجود حضرت رسول اکرم و سیدة نساء‌العالمین و ائمه اثنی‌عشر(ع)، مقصد اصلی خلقت می‌باشند[2] و دیگران، علاوه بر آنکه نسبت به مادون خود، کامل‌تر و علّت غایی هستند، طفیل وجود آنها و فرع وجود آن بزرگواران می‌باشند.
این موضوع مستفاد از روایات معتبره است. ازجمله از حضرت امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه روایت است که درضمن یکی از نامه‌های تاریخی خود به معاویه مرقوم فرمود:
«فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنا وَالنَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا»؛[3]
«ما تربیت یافتگان پروردگارمان هستیم و مردم پس از آن تربیت یافته‌ی ما هستند».
و صدوق رحمه الله از حضرت رسول اکرم(ص) روایت نموده است که به امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
«یا عَلِیُّ! لَوْلَا نَحْنُ مَا خَلَقَ اللهُ آدَمَ وَلَا حَوَّاءَ وَلَا الْجَنَّةَ وَلَا النَّارَ وَلَا الْسَّمَاءَ وَلَا الْأَرْضَ»؛[4]
«ای علی اگر ما نبودیم خداوند خلق نمی‌کرد آدم وحوا را و بهشت و جهنم و آسمان و زمین خلق نمی‌شدند».
و رافعی - یکی از علمای معروف عامّه - درضمن حدیثی طولانی، روایت کرده است که خداوند متعال به آدم - علی نبینا وآله وعلیه السّلام - فرمود:
«هَؤُلَاءِ (یَعْنِی مُحَمَّداً وَعَلِیّاً وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ) خَمْسَةٌ مِنْ وُلْدِکَ، لَوْلَاهُمْ مَا خَلَقْتُکَ. لَوْلَاهُمْ مَا خَلَقْتُ الْجَنَّةَ وَلَا النَّارَ وَلَا الْعَرْشَ وَلَا الْکُرْسِیَّ وَلَا الْسَّمَاءَ وَلَا الأَرْضَ وَلَا الْمَلَائِکَةَ وَلَا الْإِنْسَ وَلَا الْجِنَّ، هَؤُلَاءِ خَمْسَةٌ شَقَقْتُ لَهُمْ خَمْسَةَ أَسْمَاء مِنْ أَسْمَائِی»؛[5]
«اینان (محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین، (ع)) پنج تن از فرزندان تو هستند، اگر نبودند ایشان تو را خلق نمی‌کردم. اگر ایشان نبودند خلق نمی‌کردم بهشت و نه آتش، و نه عرش و نه کرسی و نه آسمان و نه زمین و نه فرشتگان و نه انس و جن را، اینان پنج تن‌اند که برای ایشان پنج اسم از اسم‌های خودم مشتق کردم».
و نظیر این ارتباط است، ارتباط آفرینش آنچه در زمین است با آفرینش آدم و بنی‌آدم، چنان‌که در قرآن مجید می‌فرماید:
﴿خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً﴾؛[6]
«تمام آنچه در زمین است برای شما خلق کرد».
و در آیه دیگر می‌فرماید:
﴿وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ﴾؛[7]
«زمین را برای خلق مقرر فرمود».
و در آیه دیگر فرموده است:
﴿اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشاً والسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الْثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَکُمْ﴾؛[8]
«آن خدایی که برای شما زمین را گسترد و آسمان را برافراشت و از آسمان آبی که به‌سبب آن، میوه‌های گوناگون برای روزی شما بیرون آورد».
و همچنین آیاتی که دلالت دارند بر تسخیر زمین و آفتاب و ماه و نجوم برای انسان.
و چنان‌که مرحوم پدرم آیت‌الله آخوند ملاّ محمدجواد صافی(قدس سره) در یکی از تألیفات خود به نام مصباح‌الفلاح یا در تألیف دیگرش به نام نفائس‌العرفان تحقیق کرده، آیاتی مثل
﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ والْأِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ﴾؛[9]
«ما جن و انس را خلق نکردیم مگر برای عبادت».
نیز بر همین دلالت دارند، زیرا وقتی خلقت جن و انس برای عبادت باشد، بااینکه عالی‌ترین مرتبه عبادت و اطاعت که نمایش و تبلور کمال اعلای موجود ممکن است همان است که از امام(ع) صادر می‌شود و باتوجه ‌به اینکه عبادات دیگران نیز باید در خط عبادت امام(ع) و پیروی از او باشد تا از شرک و انحراف و معایب و موانع دیگر مصون بماند، پس امام(ع) مقصد اصلی و علّت غایی خلقت خواهد بود.
و نظیر این تحقیق است آنچه که آن مرحوم و دیگران از محققان بزرگ فرموده‌اند که غرض از خلقت، تخلّق به اخلاق الهی مثل علم و قدرت و ظهور قدرت ربوبی است، که اگرچه در تمام اشیا و خلقت تمام کائنات آثار علم و قدرت و حکمت او ظاهر و هویداست و هرچه هست آیه و کلمه اوست، اما ظهور علم و قدرت او در انسان و استعداد و تَخلُق انسان به اختیار خود به اخلاق الهی، در مرتبه‌ای است که هیچ موجودی غیر از انسان آن استعداد را ندارد و تحقق و فعلیّت کمال این استعداد و جلوه و نمایش برین و برترین آن، وجود امام(ع)[10] و افعال و اخلاق و جامعیّت و نواحی متعدّد کمالی اوست.
بنابراین باز هم امام(ع) مقصد اصلی خلقت و خلاصه و نتیجه‌ی علیای آن می‌باشد و خدا همه اشیا را برای بشر و بشر را برای انسان کامل که ولیّ امر هر عصر و قطب دوران و صاحب‌الزمان است، آفرید چنان‌که برای پدیدآمدن میوه، انسان به ایجاد باغ، آباد کردن زمین، ساختن و کندن جوی و جدول، تهیه آب و احداث قنات و کاشتن درخت اقدام می‌نماید که در واقع همه را برای میوه می‌خواهد و میوه، مطلوب بالذات و خواسته حقیقی و اوّلی اوست و دیگر چیزها مطلوب بالعرض و خواسته‌ی تبعی و ثانوی است و شاید همین بود سرّ اینکه ملائکه گفتند:
﴿أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا و یَسْفِکُ الْدِّمَاءَ ونَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ﴾؛[11]
«آیا می‌خواهی کسانی را در زمین بگماری که فساد کنند و خون‌ها بریزند و حال آنکه ما تو را تسبیح می‌کنیم».
و پاسخ خداوند متعال که فرمود:
﴿إِنّی أَعْلَمُ مْا لَا تَعْلَمُونَ﴾؛[12]
«من می‌دانم آنچه را که شما نمی‌دانید».
اشاره به همین باشد که اگرچه مُفسد و خون‌ریز در بین بشر پیدا خواهد شد، اما چون این نظام منتهی و متضمن وجود بندگان صالح و شایستگان مقام خلافت الهی خواهد شد، باید برقرار شود و خدا می‌داند که محصول این جعل خلیفه در زمین چه خواهد بود و چه موجودات کاملی را متضمّن می‌باشد و مانند ابراهیم و موسی و عیسی و محمد خاتم‌الانبیا و علی مرتضی و مهدی خاتم‌الاولیا(ع)، از آن به وجود خواهد آمد.
و مخفی نماند که محققین علمای اهل‌سنّت نیز همه بر اینکه حضرت رسول اکرم(ص) دارای چنین منزلت و مقامی است اتفاق دارند و زبان حالشان این اشعار است:
مُحَمَّدُ الْمُجْتَبَی مَعْنیً جِبِلَّتُهُ / وَمَا لِآدَمَ طِینٌ بَعْدُ مَجْبوُلٌ
وَالْمُجْتَبَی تَاجُ عُلْیَاهُ الرَّفیعُ وَمَا/ لِلْبَدْرِ تَاجٌ وَلَا لِلنَّجْمِ إِکْلِیلُ
لَوْلَاهُ مَا کَانَ أَرْضٌ لَا وَلَا أُفُقٌ/ وَلَا زَمَانٌ وَلَا خَلْقٌ وَلَا جیْلُ
وَلَا مَنَاسِکَ فِیهَا لِلْهُدَی شُهُب/ وَلَا دِیَارَ بِهَا لِلْوَحْی تَنْزِیلُ[13]
و این اشعار:
یَا صَفْوَةَ الرُّسُلِ الَّذِی لَوْلَاهُ لَمْ / یَثْبُتْ عَلَی حَدِّ المَقَامِ کَلِیمٌ
کَلَّا وَلَا سَکَنَ الْجِنَانَ أَبٌ وَلَمْ / یَنْهَضْ إِلَی الرُّوحِ الْمَسِیحِ رَمِیمٌ
اَللهُ قَدْ صَلَّی عَلَیْکَ فَکُلُّ ذِی / مَجْدٍ لِمَجْدِکَ دَأْبُهُ التَّسْلِیمُ[14]
و این اشعار:
محمّد که ازل تا ابد هرچه هست / به آرایش نام او نقش بست
چراغی که انوار دانش بدو است / فروغ همه آفرینش از اوست
 


خودآزمایی
 


1- اگر سیر جهان بدون موجود ممکن اکمل باشد و منتهی به آن نباشد، (حرکت) جهان چگونه می‌شود؟
2- چرا امام(ع) مقصد اصلی و علّت غایی خلقت است؟
3- سرّ اینکه خداوند در پاسخ ملائکه، فرمود «من می‌دانم آنچه را که شما نمی‌دانید»، چیست؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
1 أعلی، أرفع.
2  چه مناسب است این دو شعر از کتاب گنج دانش مرحوم آیت الله والد قدس سره:
ز قبر آیم برون چون روز محشر / مرا بس چارده شخص مطهّر
علی چار و محمد چار و زهرا / حسین و دو حسن موسی و جعفر
و دیگری از شعرا و مدیحه سرایان اهل‌بیت (ع) گفته است:
نگسلد رشته‌ی امّید گران‌باری جرم / زمره‌ای را که شما حبل متینید همه
سیزده تن ز شما چاشنی از یک تن یافت / زان نمکدان حقیقت نمکینید همه
3  نهج‌البلاغه، صبحی صالح، نامه ۲۸ (ج۳، ص۳۲).
چه نیکو فرموده سید رضی در اشعاری که بنی‌عباس را مخاطب قرار داده است:
رُدُّوا تُرَاثَ مُحَمَّدٍ (ص) رُدُّوا / لَیْسَ الْقَضِیبُ لَکُمْ وَلَا الْبُرْدُ
هَلْ أُعْرِفَتْ فِیکُمْ کَفَاطِمَة / أَمْ هَلْ لَکُمْ کَمُحَمَّدٍ جَدُّ
جُلُّ افْتِخَارِهِمُ بِأَنَّهُمُ / عِنْدَ الْخِصَامِ مَصَاقِعُ لَدُّ
إِنَّ الْخَلَائِفَ وَالْاُولَی فَخَرُوا / بِهِم عَلَیْنَا قَبْلُ أَوْ بَعْدُ
شَرَفُوا بِنَا وَلِجَدِّنَا خُلِقُوا / فَهُمُ صَنَائِعُنَا إِذَا عُدُّوا
میراث محمد را برگردانید پس بدهید قبای خلافت و چوب فرمان روایی برای شما و برازنده شما نیست آیا کسی مانند فاطمه در میان شما شناخته شده است؟ و یا مانند محمد برایتان جَدّی وجود دارد؟ همه افتخارشان اینست که آنها به هنگام جدال و مخاصمت صدای بلند دارند و لجوج و سرسختند بازماندگان و گذشتگان آنها به‌وسیله آنها بر ما فخر فروختند در گذشته و بعد از آن به‌وسیله ما به شرافت رسیدند و شرفیاب شدند و به طفیلی جَدّ ما آفریده شدند پس آنها وقتی به شمار می‌آیند درحقیقت ساخته ما هستند. خوئی، منهاج‌البراعة فی شرح نهج‌البلاغه، ج۱، ص۱۷۳.
4 صدوق، کمال‌الدین، ص۲۵۴ – ۲۵۵؛ همو، علل‌الشرائع، ج۱، ص۵؛ همو، عیون اخبارالرضا (ع)، ج۲، ص۲۳۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۴۵.
5  لکنهوی، عبقات‌الانوار، ج۲۳، ص۹۸۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۷، ص۵.
6 بقره، ۲۹.
7 الرحمن، ۱۰.
8 بقره، ۲۲.
9 ذاریات، ۵۶.
10 لازم به تذکر است، از اینکه ما در ضمن سخنان خود کلمه «امام» را محور سخن قرار داده‌ایم، گمان نشود که شئونی را که در این بحث برای «امام» اثبات می‌کنیم، برای حضرت رسول اکرم (ص) ثابت نمی‌دانیم، بلکه مطلب برعکس است؛ اوّلاً برحسب روایات متواتر نور - که شیعه و سنّی روایت کرده‌اند - پیغمبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) از نور واحد خلق شده‌اند ثانیاً برحسب روایات دیگر و براهین عقلی هر کمالی که ائمه (ع) دارا می‌باشند، مرتبه اکمل و اقوایش را پیغمبر (ص) دارا است. و پیغمبر (ص) از همه آنها افضل است و آنان نسبت به پیغمبر تابع و مطیع، و آن حضرت مطاع و متبوع است.
پس تمام شئونی که از آنها بحث می‌کنیم، به‌طریق‌اولی برای شخص شخیص حضرت خاتم‌الأنبیا (ص) ثابت است، این مطلب در کمال صراحت و وضوح از خطبه‌های امیرالمؤمنین (ع) در وصف و مدح پیغمبر (ص) و از مواضعی که امیرالمؤمنین (ع) نسبت به آن حضرت در مثل لیلة‌المبیت و در شعب ابی طالب داشته، استفاده می‌شود.
و خلاصه در بین تمام امّت، احدی را از علی (ع) نسبت به پیغمبر (ص) مطیع‌تر و تسلیم‌تر نخواهیم یافت و این یکی از فضایل بزرگ علی (ع) است که احدی از صحابه در آن با آن حضرت، هم‌طراز نمی‌باشد.
11 بقره، ۳۰.
12 بقره، ۳۰.
13 سراینده این ابیات، ابن‌نباته مصری است. خلقت و آفرینش محمد مجتبی و برگزیده انجام یافته بود. صفت برگزیدگی تاج رفیع عظمت و بزرگی او بود درحالی که هنوز برای آدم گلی سرشته نشده بود صفت برگزیدگی تاج بلند و رفیع عظمت او بود. در حالی که برای ماه چهارده شبه و برای ستاره تاجی نبود اگر او نبود زمینی نبود و نه افقی و نه زمانی و نه آفریده‌ای و نه نسلی و نژادی به وجود می‌آمد و برای هدایت و رستگاری عبادت و مناسک که چراغ هدایتند نبود و در آنجا برای نزول وحی جایگاهی نبود.
14 سراینده این ابیات نیز ابن‌نباته است. ای برگزیده پیامبران، ای آن کسی که اگر او نبود موسای کلیم در جایگاه خود قرار نمی‌گرفت نه هرگز! و نه در بهشت پدری سکونت می‌کرد و نه عیسی مسیح استخوان پوسیده‌ای را زنده می‌کرد، (نه استخوان پوسیده‌ای برای او حرکت می‌کرد و زنده می‌شد). خدا بر تو درود فرستاد پس هر صاحب مجد و عظمت و بزرگی در مقابل بزرگی و عظمت تو وظیفه‌اش تسلیم و درودفرستادن است.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: