قرآن کریم از اثر نزول آیات الهی و دعوت انبیاء در گروه های مختلف سخن گفته و واکنش های متفاوتی را از هر کدام گزارش می کند. در سوره نوح می فرماید:
«قالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلاً وَ نَهاراً * فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلاَّ فِراراً * وَ إِنِّي كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ وَ أَصَرُّوصلیا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً».
(نوح) گفت: پروردگارا! من قوم خود را شب و روز (به سوى تو) دعوت كردم * امّا دعوت من چيزى جز فرار از حقّ بر آنان نيفزود! * و من هر زمان آن ها را دعوت كردم كه (ايمان بياورند و) تو آن ها را بيامرزى، انگشتان خويش را در گوش هايشان قرار داده و لباس هايشان را بر خود پيچيدند، و در مخالفت اصرار ورزيدند و به شدّت استكبار كردند.[1]
و یا در سوره توبه می فرماید:
«وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ * وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ».
و هنگامى كه سوره اى نازل مى شود، بعضى از آنان (به ديگران) مى گويند: اين سوره، ايمان كدام يك از شما را افزون ساخت؟! (به آن ها بگو:) امّا كسانى كه ايمان آورده اند، بر ايمانشان افزوده و آن ها (به فضل و رحمت الهى) خوش حالند. * و امّا آن ها كه در دل هايشان بيمارى است، پليدى بر پليديشان افزوده و از دنيا رفتند در حالى كه كافر بودند.[2]
آيات قرآن مانند دانه هاى حيات بخش باران است، كه مى دانيم در باغ سبزه رويد و در شوره زار خس! آن ها كه با روح تسليم و ايمان و عشق به واقعيت به آن مى نگرند، از هر سوره، بلكه از هر آيه اى، درس تازه اى فرا مى گيرند كه ايمانشان را پرورش مى دهد و صفات بارز انسانيت را در آن ها تقويت مى كند. ولى كسانى كه از پشت شيشه هاى تاريك لجاجت و كبر و نفاق به اين آيات مى نگرند، نه تنها از آن ها بهره نمى گيرند، بلكه بر شدّت كفر و عنادشان افزوده مى شود.
و به تعبير ديگر در برابر هر فرمان تازه اى نافرمانى و عصيان جديدى مى كنند، و در مقابل هر دستورى سركشى تازه اى، و در مقابل هر حقيقت، لجاجت جديدى، و اين سبب تراكم عصيان ها، و نافرماني ها و لجاجت ها، در وجودشان مى شود، و چنان ريشه هاى اين صفات زشت در روح آنان قوى مى گردد كه سر انجام در حال كفر مى ميرند، و راه بازگشت به روى آن ها به كلّى بسته مى شود! و باز به تعبير ديگر: در هيچ برنامه تربيتى تنها فاعليت فاعل كافى نيست، بلكه روح پذيرش و قابليت قابل نيز شرط اساسى است.[3]
احکام شرط دوّم امر به معروف و نهی از منکر
در مورد شرط دوّم امر به معروف و نهی از منکر (احتمال تأثیر) میان فقها اختلاف نظر وجود دارد. آن ها که قائل به این شرط هستند، فروعات مختلفی را در کتب فقهی برای این شرط ذکر کرده اند. ما نیز در این جا با استناد به کتاب تحریر الوسیله مرحوم امام خمینی قدس سره، برخی از فروعاتی را که در بحث امر به معروف و نهی از منکر بیشتر مورد ابتلا هستند، بیان می کنیم و برای روشن شدن مطلب به توضیح برخی از جملات ایشان می پردازیم و باقی مسائل را به کتب فقهی ارجاع می دهیم. البته ناگفته نماند که شایسته است هر فردی در مسائل شرعی به مرجع تقلید خود مراجعه نماید.
امام خمینی رحمه الله در کتاب تحریر الوسیله می نویسند:
- «[شرط] دوّم اين كه: احتمال تأثير امر يا نهى را بدهد؛ پس اگر بداند يا اطمينان پيدا كند كه تأثير ندارد، واجب نمى باشد. با گمان به عدم تأثير و لو اين كه ظنّ قوى باشد وجوب (امر يا نهى) ساقط نمى شود. پس با وجود احتمال مورد توجّه عقلاء (نسبت به تأثير) واجب مى باشد».
توضیح: (چنان چه قبلا هم اشاره شد) برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر، صِرفِ احتمال تأثیر کفایت می کند و تا وقتی یقین یا اطمینان پیدا نکنیم که امر و نهی ما اثر ندارد، وجوب امر به معروف و نهی از منکر ساقط نمی شود، بنا بر این چنان چه حتّی گمان (یعنی احتمال بالای 50 درصد که به حدّ اطمینان و یقین نمی رسد) - ولو گمان قوی نزدیک به اطمینان- به عدم تأثیر داشته باشیم، باز هم موظّفیم تا این فریضه را انجام دهیم. همچنین در مورد احتمال تأثیر یا عدم آن، ملاکْ فهم عُقلا است، به این معنا که باید در هر مورد ببینیم عقلای عالم اگر به جای ما بودند، چه احتمالی می دادند؟ بنا بر این احتمالات غیر معقول و غیر منطقی در این جا جایگاهی ندارند و معتبر نیستند.
- «اگر بداند كه انكار (و امر و نهى) او مؤثر واقع نمى شود مگر اين كه با درخواست و موعظه جفت (و همراه) نمايد، ظاهر آن است كه انكار اين چنين واجب است؛ و اگر بداند كه تنها موعظه و تقاضا اثر مى گذارند نه امر و نهى، وجوب آن ها بعيد نيست».
توضیح: گاهی می دانیم امر و نهی بعضی از افراد، هیچ تأثیری بر آن ها ندارد ولی اگر همین و امر و نهی را با زبان درخواست یا به شکل نصیحت به آن ها انتقال دهیم، مؤثّر واقع می شود، واجب است که در مورد این افراد به همین شکل عمل کنیم.
- «اگر بداند يا احتمال دهد كه امر يا نهى او در صورت تكرار شدن تأثير مى گذارد، تكرار كردن آن واجب است. اگر بداند يا احتمال دهد كه انكار او در حضور عدّه اى مؤثّر است، نه غير آن، پس اگر چنان چه مرتكب آن، آشكارا به آن اقدام نموده است جايز و واجب است؛ وگرنه وجوب انكار بلكه جواز آن اشكال دارد».
توضیح: گاهی اثرکردن امر و نهی متوقّف بر تکرار است، یعنی اگر تکرار نشود اثر ندارد. در این جا واجب است که آن را تکرار کنیم. همچنین اگر فرد در حضور جمع و بدون هیچ ابایی از دیگران مرتکب معصیت شده، چنان چه امر و نهی او در تنهایی اثر ندارد ولی اگر در حضور جمع امر و نهی شود، مؤثّر واقع می شود، واجب است او را در حضور دیگران امر و نهی کنیم. ولی اگر در خلوت گناه کرده یا در هر صورتی (چه در خلوت چه در حضور دیگران) که معصیت کرده، با تذکّر و امر و نهی مخفیانه، دست از معصیت بر می دارد، واجب است تا در خلوت و به دور از چشم دیگران او را امر به معروف و نهی از منکر کنیم و نباید در حضور دیگران به امر و نهی او بپردازیم.
- «اگر بداند كه انكارش نسبت به مطلبى در حال حاضر بى تأثير است و ليكن مى داند يا احتمال مى دهد كه (همين) امر فعلى، نسبت به آينده اثر دارد (امر كردن) واجب است».
- «اگر بداند كه امر يا نهى او نسبت به ترك كننده و فاعل كارى اثر ندارد ليكن نسبت به غير او به شرطى كه خطاب به وى توجّه پيدا نكند اثر دارد، واجب است كه به انگيزه تأثير در شخص دوم، خطابش را به شخص اوّل متوجّه سازد».
توضیح: گاهی خطاب مستقیم امر و نهی به افراد خطاکار، مانع از تأثیر است، در این حالت باید به قول معروف امر و نهی را به در بگوئیم تا دیوار عبرت بگیرد و دست از خطا بر دارد.
- «اگر بداند كه امر شخص خاصّى در طرف اثر دارد نه امر خودش، واجب است به آن شخص- در صورتى كه واگذارى اين كار به وى با اجتماع همه شرايط نزد او باشد- امر كند تا به طرف امر نمايد».
توضیح: ممکن است گاهی شخص گنه کار، امر و نهی ما را نپذیرد ولی اگر همین امر و نهی را از فرد دیگری مانند دوستش بشنود، از او بپذیرد، در این حالت باید از فرد دیگر (مثلا دوستش) بخواهیم تا او را امر و نهی کند.
- «اگر بداند يا احتمال دهد كه امر يا نهى در كم كردن معصيت مؤثر است نه در ريشه كن كردن آن، واجب است».
- «اگر (هم) احتمال تأثير بدهد و (هم) احتمال تأثير خلاف بدهد، ظاهر آن است كه (امر يا نهى) واجب نيست».
توضیح: بعضی اوقات پیش می آید که انسان هم احتمال می دهد با امر و نهی او فرد خطاکار دست از خطای خود بر دارد، و هم احتمال می دهد که بر عکس، از سر لجاجت و دشمنی، بیشتر و بدتر به گناه خود ادامه دهد. در این حالت وجوب امر به معروف و نهی از منکر ساقط می شود.
- «اگر بداند كه فلانى تصميم دارد مرتكب حرام شود و احتمال دهد نهى كردنش از حرام تأثير داشته باشد، واجب است (او را از آن نهى نمايد).
- «اگر احتمال بدهد كه (نهى او) در تأخير وقوع منكر و عقب افتادن آن اثر دارد، پس اگر احتمال بدهد كه در آينده (هم) توانايى بر ارتكاب آن را پيدا نمى كند، واجب است وگرنه احتياط آن است كه نهى نمايد؛ بلكه بعيد نيست واجب باشد».
توضیح: گاهی می داند که نهی او، فردی را که اراده گناه دارد، از انجام گناه منصرف نمی سازد ولی احتمال می دهد که باعث به تأخیر افتادن ارتکاب حرام شود. این جا دو صورت دارد: الف) احتمال می دهد که در آینده، فرد قدرت ارتکاب گناه را پیدا نخواهد کرد؛ که در این صورت نهی از منکر واجب است. ب) احتمال ارتکاب گناه در آینده هست؛ در این صورت نیز احتیاط در نهی کردن او از منکر است و بعید نیست که واجب باشد.[4]
خودآزمایی
1- با توجه به آیات قرآن، واکنش دو گروه از مردم در برابر نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر را بیان کنید؟
2- اگر آمر و ناهی گمان قوی داشته باشد که امر و نهیش تأثیر ندارد، آیا وجوب امر و نهی ساقط می شود؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت-مسلم زکی زاده
پینوشتها
[1] سوره نوح/ آیه 5 تا 7 (ترجمه مکارم).
[2] سوره توبه/ آیه 124 و 125 (ترجمه مکارم).
[3] تفسير نمونه ج 8 ص 200.
[4] تحرير الوسيلة - ترجمه، ج 2 ص 295 تا 299.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حجتالاسلام مسلم زکیزاده