کد مطلب: ۴۴۳۰
تعداد بازدید: ۶۰۷
تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۶:۰۰
امر به معروف و نهی از منکر| ۳۸
جانشینان دروغین پیامبر که غاصبانه و با اغراض شیطانی، ظالمانه بر این اریکه تکیه زده بودند، به مرور چنان خط مستقیم اسلام را به انحراف کشیدند که راهی جز قیام حجّت خدا و نور دیده پیامبر، سیّد جوانان بهشت و گوشواره عرش الهی، حضرت ابا عبد الله الحسین(ع)، باقی نماند.

صبر در برابر مصائب امر به معروف و نهی از منکر


چنان که پیش از این گفته شد، دستور دین اسلام در مواضعی که معروف و منکر از اهمیت بالایی برخوردار است، آن است که باید این فریضه به هر قیمتی ولو بذل جان، انجام گیرد. سفارش قرآن کریم به آمرین و ناهیان در این موارد، دعوت به صبر و استقامت است. در نصیحت های لقمان به فرزندش به زیبایی به این حقیقت اشاره شده. لقمان حکیم از فرزند خود می خواهد که در برابر مصائب حاصل از امر به معروف و نهی از منکر، صابر باشد. قرآن کریم سفارش لقمان را چنین حکایت می کند: «یا بُنَی أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ». پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منكر كن، و در برابر مصایبى كه به تو مى ‏رسد شكیبا باش كه این از كارهاى مهمّ است.[1] مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان از مولا امیر المؤمنین(ع) نقل می کند: «[وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما أَصابَكَ] من المشقة و الأذى فی الأمر بالمعروف و النهی عن المنكر». (این قسمت از آیه): [و در برابر مصایبى كه به تو مى ‏رسد شكیبا باش] این مصائب، سختی ها و اذیت هایی است که به وسیله امر به معروف و نهی از منکر کردن (برای آمر و ناهی) ایجاد می شود.[2]


برترین الگوی صبر در برابر مصائبِ امر به معروف و نهی از منکر


یکی از اهداف و ثمرات واقعه عاشورا و حرکت حضرت ابا عبد الله(ع)، امر به معروف و نهی از منکر بود. حرکت انحرافی غصب خلافت از امامان هدایت و جانشینان بر حق رسول خدا(ص)، چنان دامن گیر جامعه اسلامی شد و بوی تعفّن آن سرزمین های اسلامی را آلوده ساخت، که بیم آن می رفت به زودی از اسلام، جز یاد و خاطره ای بیش نماند. جانشینان دروغین پیامبر که غاصبانه و با اغراض شیطانی، ظالمانه بر این اریکه تکیه زده بودند، به مرور چنان خط مستقیم اسلام را به انحراف کشیدند که راهی جز قیام حجّت خدا و نور دیده پیامبر، سیّد جوانان بهشت و گوشواره عرش الهی، حضرت ابا عبد الله الحسین(ع)، باقی نماند.
خود امام(ع) در خطبه ای که در کربلا ایراد فرمودند به این شرایط اشاره نموده و فرمودند: «انّه قد نزل بنا من الامر ما قد ترون و انّ الدّنیا قد تنكّرت و تغیرت، و ادبر معروفها، و استمرّت جذّاء، و لم یبق منها الّا صبابة كصبابة الاناء، و خسیس عیش كالمرعى الوبیل، الا ترون‏ الى‏ الحقّ‏ لا یعمل‏ به‏، و الى الباطل لا یتناهى عنه، لیرغب المؤمن فی لقاء ربّه محقّا، فانّى لا ارى الموت الّا سعادة و الحیاة مع الظّالمین الّا برما». همانا آن چه را بر ما وارد شده شما مشاهده مى ‏كنید، دنیا زشتی هاى خود را آشكار نموده، و دگرگون شد، و نیكوهایش پشت كرده، و ورشكستگیش برقرار گشته، و چیزى از آن نمانده جز ته ‏مانده‏ اى همانند ته‏ مانده آب در میان ظرف، و جز یك زندگى پست همچون چراگاه بد (مانند شوره ‏زار) آیا نمى ‏نگرید كه به حق عمل نمى ‏شود، و از باطل جلوگیرى نمى ‏گردد؟! با این وضع مؤمن باید به لقاى خدایش (شهادت) اشتیاق یابد، همانا من مرگ را جز سعادت، و زندگى با ستمگران را جز ملامت و ناراحتى نمى ‏نگرم.[3] حضرت سیّد الشّهدا(ع)، با وجود آن که از شهادت خود و یاران و نزدیکانشان با خبر بودند و مصائب فراوان این حرکت را می دانستند، امّا برای بقاء دین اسلام و احیای ایمان، به امر به معروف و نهی از منکرِ طواغیت پرداختند و مردم جاهل و غفلت زده را انذار کردند.
امام حسین(ع) پیش از آن که از مدینه خارج شوند، در وصیت مکتوبی به برادر خود محمّد بن حنفیّه، چنین فرمودند: «وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِیدُ أَنْ‏ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ‏ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ». و به درستی که من از سر شادی و سرمستی و به جهت فساد به پا کردن و ظلم نمودن قیام نمی کنم، بلکه تنها برای طلب اصلاح در امّت جدّ خود قیام می کنم، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم.[4] در زیارت نامه های مأثور آن حضرت نیز به این مطلب اشاره شده است. امام صادق(ع) در کیفیّت زیارت جدّ بزرگوار خود حضرت ابا عبد الله(ع)، دستور می دهند که زائر این گونه بگوید: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَیتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ‏ بِالْمَعْرُوفِ‏ وَ نَهَیتَ‏ عَنِ‏ الْمُنْكَرِ». شهادت می دهم که تو نماز را اقامه کردی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر نمودی.[5]
در پی اقامه این فریضه، مصائبی برای امام و همراهانشان از سوی دشمن پیش آمد نمود که شاید در تاریخ بشر بی نظیر یا کم نظیر باشد. امّا آن حضرت به همراه اصحاب خویش، چنان در مقابل این مصائب صبر کردند که در مورد صبر ایشان در زیارت ناحیه مقدّسه چنین آمده است: «... أَنْتَ مُقَدَّمٌ فِی الْهَبَوَاتِ‏، وَ مُحْتَمِلٌ لِلْأَذِیاتِ، وَ قَدْ عَجِبَتْ‏ مِنْ‏ صَبْرِكَ‏ مَلَائِكَةُ السَّمَاوَاتِ ...». تو در میان خاک و غبار پیش می رفتی و اذیت ها را تحمّل می نمودی و به درستی که ملائکه آسمان ها از صبر تو در تعجّب فرو رفتند.[6]


امام حسین(ع)؛ اسوه انبیاء


صبر و ایثار شگفت آور و بی نظیر حضرت ابا عبد الله(ع)، آن چنان عظمتی دارد که حتّی تمام انبیاء سلف نیز به گاه شنیدن آن از زبان جبرئیل امین - وقتی که برای ایشان خبر از آینده و امامان هدایت و آن چه بر ایشان می گذرد می داد- صدا به گریه و شیون بلند می کردند و در حسرت مصائب و جان فشانی های آن بزرگوار می سوختند. در روایات اخباری از مواسات و هم دردی های عجیب انبیا علیهم السّلام با الگو گرفتن از فداکاری و صبر امام حسین(ع) ذکر گردیده که هر انسان خردمندی را به شگفتی وا می دارد.
در قرآن کریم در باره یکی از انبیاء الهی آمده است: «وَ اذْكُرْ فِی الْكِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولاً نَبِیا». و در این كتاب (آسمانى) از اسماعیل (نیز) یاد كن، كه او در وعده‏ هایش صادق، و رسول و پیامبرى (بزرگ) بود.[7] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمودند: «إِنَّ إِسْمَاعِیلَ الَّذِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِی كِتَابِهِ [وَ اذْكُرْ فِی الْكِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ‏ كانَ‏ صادِقَ‏ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولًا نَبِیا لَمْ یكُنْ إِسْمَاعِیلَ بْنَ إِبْرَاهِیمَ ع كَانَ نَبِیاً مِنَ الْأَنْبِیاءِ بَعَثَهُ اللَّهُ إِلَى قَوْمِهِ فَأَخَذُوهُ فَسَلَخُوا فَرْوَةَ رَأْسِهِ وَ وَجْهِهِ فَأَتَاهُ مَلَكٌ عَنِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ بَعَثَنِی إِلَیكَ فَمُرْنِی بِمَا شِئْتَ فَقَالَ لِی أُسْوَةٌ بِمَا یصْنَعُ بِالْحُسَینِ ع». همانا اسماعیلی که خداوند بلندمرتبه (در باره او) در کتابش فرموده: [و در این كتاب از اسماعیل یاد كن، كه او در وعده‏ هایش صادق، و رسول و پیامبرى (بزرگ) بود]، اسماعیل پسر ابراهیم(ع) نبود، بلکه یکی از انبیا بود که خداوند او را به سوی قومش مبعوث کرد. ولی (در مقابل هدایتگری او) قومش او را دستگیر کردند و پوست سر و صورتش را کندند. پس فرشته ای از جانب خداوند تبارک و تعالی نزد او آمد و گفت: خداوند مرا به سوی تو فرستاده، هر چه می خواهی فرمان ده (تا اجرا کنم). پس اسماعیل گفت: برای من آن چه با حسین(ع) خواهد شد، الگو می باشد (یعنی من هم با اقتدا به حسین(ع) که در برابر جنایت های قومش صبر کرد و درخواست عذاب آنی برایشان ننمود، در مقابل آزار قوم خود صبر می کنم). [8]


خلاصه سخن


حاصل سخن در مورد شرط چهارم امر به معروف و نهی از منکر آن است که باید در اجرای این فریضه الهی به دنبال راهی بود که تا جایی که امکان دارد، همراه با انجام امر به معروف و نهی از منکر، از ضرر و زیان جانی و مالی و آبرویی جلوگیری شود، امّا چنان چه در مواردی احتمال ضرر بدهیم که معروف و منکر در آن ها به قدری مهم نیست که ارزش به خطر افتادن جان و مال و آبرو را داشته باشد، باید از امر و نهی در این مواقع صرف نظر کرد. امّا چنان چه معروف از اهمیّت حیاتی و بالایی برخوردار است مثل حفظ اسلام، صاینت از جان امام(ع)، حراست از شعائر دین مانند خانه خدا و حرم های اهل بیت علیهم السّلام، نجات جان یک انسان و ...، به میزان اهمیّتی که معروف دارد، باید از جان و مال و آبرو در این راه هزینه کرد و نمی توان شرط چهارم را بهانه ای برای ترک این مهم قرار داد.  


احکام شرط چهارم


برخی از مهم ترین احکام مورد ابتلا در شرط چهارم از این قرار است:
- در متوجه شدن ضرر فرقى نیست بین این كه بالفعل باشد یا در آینده‌؛ پس اگر ترس داشته باشد كه در آینده، ضررى به او یا به غیر او مى ‌رسد، وجوب (انكار) ساقط مى ‌شود.
- اگر بداند یا گمان كند یا به جهت احتمالى كه عقلاء به آن اعتناء مى ‌كنند بترسد كه در صورت انكار، او یا مربوطین او در تنگنا و سختى واقع مى‌ شوند،‌ (انكار) واجب نمى ‌باشد و بعید نیست كه سایر مؤمنین نیز، به مربوطین ملحق باشند.
- اگر بر جان و یا آبروى خودش و یا بر جان و آبروى مؤمنین، ترس داشته باشد‌، انكار (و امر یا نهى) حرام است [یعنی نه تنها واجب نیست، بلکه حرام است]. و همچنین است اگر بر اموال مؤمنین كه مورد توجه است بترسد، (انكار حرام است). ولى اگر بر مال خودش بترسد بلكه بداند كه ضرر مالى به او مى ‌رسد، پس اگر چنان چه در حدّى نباشد كه او را به تنگنا و سختى بیندازد، ظاهر آن است كه انكار او حرام نیست؛ و در صورتى كه موجب حرج و سختى باشد، بعید نیست كه انكار، حرام باشد.
- اگر اقامه واجب یا ریشه كن كردن منكرى متوقّف بر بذل مالى باشد ‌كه مورد توجّه است، بذل آن واجب نیست؛ لیكن در صورتى كه به گونه ‌اى نباشد كه در حرج و سختى بیفتد، خوب است، و در صورتى كه موجب آن باشد بعید نیست كه جایز نباشد. ولى اگر موضوع از چیزهایى باشد كه شارع مقدّس به آن اهمیت مى‌ دهد و در هر حال، خلاف آن را رضایت ندارد، [بذل مال، حتّی مال زیاد برای آن] واجب است.
- اگر در اسلام بدعتى واقع شود و سكوت علماى دین و رؤساى مذهب (اعلى اللّه كلمتهم) موجب هتك اسلام و تضعیف اعتقادات مسلمین شود، ‌بر آنان واجب است به هر وسیله ‌اى كه ممكن است، انكار نمایند، چه انكار آن ها در ریشه كن ساختن فساد، مؤثّر باشد یا نه؟ و همچنین است اگر سكوت آنان از انكار منكرات، موجب آن باشد و (این جا) ملاحظه ضرر و حرج نمى ‌شود بلكه ملاحظه اهمیت مى ‌شود.
- در امر كننده و نهى‌ كننده، شرط نیست عادل باشد ‌و یا به آن چه امر مى ‌كند خودش عمل نماید و آن چه را نهى مى ‌نماید، ترك كند، و اگر (خودش) تارك واجب باشد، بر او واجب است كه با اجتماع شرایط، (دیگرى را) به همان واجب امر نماید كما این كه واجب است به آن عمل نماید، و اگر مرتكب حرام مى‌ باشد، بر او واجب است كه (دیگرى را) از ارتكاب آن نهى نماید، كما این كه ارتكاب آن براى خودش حرام است.[9]


خودآزمایی


1- سفارش قرآن کریم در برابر سختی های امر به معروف و نهی از منکر چیست؟
2- با توجّه به شرط چهارم، در چه موردی امر به معروف و نهی از منکر حرام است؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1] سوره لقمان/ آیه 17 (ترجمه مکارم).
[2] مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج ‏8 ص 500.
[3] غم نامه كربلا (ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف) ص 102.
[4] بحار الأنوار (ط - بیروت) ج ‏44 ص 329.
[5] الكافی (ط - الإسلامیة) ج ‏4 ص 574.
[6] المزار الكبیر (لابن المشهدی) ص 504.
[7] سوره مریم/ آیه 54 (ترجمه مکارم).
[8] كامل الزیارات ص 64.
[9] تحریر الوسیلة - ترجمه ج ‌2 ص 303 تا 305 و 309.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حجت‌الاسلام مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: