آری، باید به این نكته توجّه كامل داشت كه ما را برای رسیدن به لقای خدا آفریدهاند؛ امّا نیل به لقای خدا جز از طریق نیل به لقای امام معصوم(ع) ممكن نیست و اصلاً لقای امام، از آن جهت که وجه الله است، عین لقای خداست، قرب به امام همان قرب به خدا و وصول به امام همان وصول به خداست، چون امام جلوهی حقّ در عالم خلق است. اگر خدا بخواهد در عالم خلق تجلّی کند و فرضاً به صورت انسانی درآید، مسلمّاً به صورت علی(ع) در خواهد آمد. در یكی از زیارات مأثوره میخوانیم:
«اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنا بِحُکّامٍ یَقُومُونَ مَقامَهُ لَوْکانَ حاضِراً فی الْمَکان»؛[1]
«حمد از آنِ خدایی است که بر ما منّت نهاده به وجود حاکمانی که اگر او در مکان حضور مییافت، آنها قائممقامش میشدند».
اگر بنا بود خدا در جایی بنشیند، در همان جا مینشست كه علی(ع) نشسته است. در روایات آمده است كه لقای خدا در عالم آخرت و در بهشت برین نیز با لقای رسول خدا(ص) و امامان(ع) میسّر خواهد بود[2] و دیدار جمال آن انوار الهی در آخرت نیز مشروط به شناخت و معرفت آنها در این دنیاست. فرمودهاند:
«اَلْمَعْرِفَة فِی الدُّنیا بَذْرُ الْمُشاهَدَة فِی الآخِرَة»؛[3]
«شناخت در دنیا بذر مشاهده در آخرت است».
اگر در اینجا توانستیم معرفتشان را در قلب خودمان بنشانیم، آنجا میتوانیم جمالشان را ببینیم؛ وگرنه آنجا هم در تاریكی خواهیم بود و جمالشان را از پشت حجابها خواهیم دید. چون در این دنیا از پشت حجاب آنها را میشناسیم، معرفتمان دربارهی آنها جدّاً ناقص است. گاهی آدم با خودش فكر میكند و میگوید: آخر من از مقام امامت چه شناختهام؟ پس از شصت هفتاد سال كه از سنّم گذشته است و به قول خودم تمام كارم همین بوده كه از خلال آیات و روایات، از جمال آسمانی انبیاء و اولیای خدا آگاه شوم و به دیگران نیز آگاهی بدهم، چه بهرهای بردهام و چه شناختی به دست آوردهام تا به دیگران بدهم.
خشک ابری که بود ز آب تهی/ ناید از وی صفت آب دهی
و به چه حدّی که از لقای امامان که لقای خداست خواهم رسید؟ اینجا چه بذری افشاندهام تا آنجا به محصول مشاهده نایل گردم؟
به هر حال، هدایت ما به سوی امام است. امام، هم هادی و هم هدف است. میخواهد ما را حركت بدهد و به خودش برساند كه وجه الله و باب الله است. پس بكوشیم تا خود را به امام برسانیم و جمال او را كه جمال خداست ببینیم. امّا توفیق این دیدن نصیب هر كسی نمیشود. آنها كه با خود امام(ع) معاصر بودند او را ندیدند. آیا واقعاً عمر پیغمبر اكرم(ص) را دیده بود؟آیا او و همفكرانش جمال علی(ع) را مشاهده كرده بودند؟ ابداً؛ جسمشان را دیده بودند، نه جمال امامت و ولایتشان را. آنان كه آن جمال را دیدند، امثال سلمان و ابوذر و مقداد و عمّار بودند، امثال رُشید هَجَری و حُجربنعدی و میثم تمّار بودند که در راه رسیدن به آن جمال از مال و جان و اولاد خود گذشتند.
حضرت امام باقر(ع) با یكی از اصحابشان (ابوبصیر) جلو در مسجد ایستاده بودند و مردم به مسجد داخل و از آن خارج میشدند. امام به ابوبصیر فرمودند: از این مردم بپرس: ابیجعفرباقر را ندیدهاند؟ او كجاست؟ از هر كه پرسید، گفتند: نمیدانیم. در این اثنا، ابوهارون مكفوف كه نابینا بود رسید. امام فرمود: از او بپرس. او گفت: همین جا ایستادهاند. ابوبصیر گفت: از كجا دانستی؟ گفت: چگونه ندانم و حال آنكه آن حضرت خورشیدی فروزان است.[4] آری، او چشم سرش بسته بود امّا چشم دلش باز بود و حرارت خورشید امامت را احساس میكرد؛ امّا دیگران كه از مشاهدهی جمال معنوی امام محروم بودند، امام(ع) تصرّفی در دید ظاهرشان كرد كه جسم امام را هم ندیدند. حاصل آنكه، امام از آن نظر كه مظهر صفات كمال خداست، در مسیر حركت ما به سوی خدا مقصد و مقتدای ماست و تقرّب به خدا جز از طریق تقرّب به امام برای ما ممکن نیست.
اگر ما بخواهیم صفات جمال و جلال خدا را بشناسیم، باید علی و حسین(ع) را بشناسیم. اگر بخواهیم به لقای خدا كه هدف خلقت ماست نایل بشویم، باید در این عالم و آن عالم به لقای آن بزرگواران نایل بشویم.
پینوشتها
[1]ـ مفاتیحالجنان، در اذن دخول حرمهای شریفه.
[2]ـ توحید صدوق، صفحهی 117، حدیث 21 و تفسیر برهان، جلد 4، صفحهی 407.
[3]ـ علمالیقین فیض(ره)، صفحهی 230.
[4]ـ منتهی الامال، در معجزات حضرت امام باقر(ع)
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی