فصل چهاردهم: ریاضت و مُجاهدت با نفس| ۱
مجاهدت و ریاضت یکی دیگر از نقطههای آغاز است.
مقصود از ریاضت، ترک دنیا و رهبانیت هندوها و پیروان کلیسا و یا چلّه نشینی و عزلت صوفیان و اصحاب خانقاه نیست بلکه مقصود تمرین و وادار کردن خویش به کارهای خیر و سُنن صالحه از ادای واجبات و ترک محرّمات و سایر امور حسنه است. نفس انسانی طبعاً به دنبال آسایش و رفاه و بیقیدی میگردد و در اثر شهوات و خواستهای حیوانی، در آغاز کار نسبت به انجام فرایض و ادای وظایف بی اعتنا و سهل انگار، و برعکس در ارتکاب گناه و سرپیچی از مقررات آمادهتر است. از این رو باید در مبارزه با هوای نفس و کنترل آن سخت کوشید تا نفس حیوانی رام گردد و آمادهی اطاعت و فرمانبرداری شود. غرض از ریاضت سه چیز است: یکی رفع موانع وصول به حق، دوم مطیع گردانیدن نفس حیوانی برای عقل عملی، سوم آماده شدن نفس انسانی برای پذیرش فیض الهی و هدایتهای ربّانی و امدادهای غیبی که فرمود: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدَیَنَّهُم سُبُلَنا».
مبارزه با دشمن درونی
بیشک، مبارزه با نفس که خطرناکترین دشمن انسان است کار بسیار دشواری است و به مجاهده و ریاضت نیاز دارد. از این رو در روایات تأکید زیادی برای مبارزه با هوای نفس شده است که برخی از آن روایات از نظرتان میگذرد.
امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:
لا عَدُوَّ أعْدى عَلَى الْمَرْءِ مِنْ نَفْسِهِ.[1]
هیچ دشمنی برای انسان از نفس او دشمنتر نیست.
نفس تو آن اژدهای هفت سر / آن دلیل و رهنمایت تا سقر
جمله اینها دشمن جان تواند / یوسفی تو جمله اخوان تواند
یرتع و یلعب بهانه ساختند / تا ز یعقوبت جدا انداختند
سوی چاهت میبرند آگاه شو / میسپارندت به گرگ از ره مرو
«انّما اموالکم» فرمود حق / از نبی اعدی عدوک شد سبق
گرنه اینها دشمنندت ای رفیق / پس چرا افکندهات اندر مضیق
گرنه چشمت هست کج بین ای پسر / پس چرا زیشان نمیجویی مفر[2]
عارف رومی گوید:
هین سگ نفس تو را زنده مخواه / کاو عدوّ جان توست از دیرگاه[3]
در مورد دیگر، حضرت علی علیه السلام فرمود:
نَفْسُکَ أَقْرَبُ أعْدائِکَ إِلَیکَ.[4]
نزدیکترین دشمن تو نفس تو است.
دشمن تو نفس کافر کیش توست / وان هوای طبع بداندیش توست
دشمن تو خود تویی ای تیرهرو / دیگران را بی سبب دشمن مگو[5]
و نیز فرمود:
نَفْسُکَ عَدُوٌّ مُحارِبٌ وَ ضِدٌّ مُواثِبٌ إنْ غَفَلْتَ عَنْها قَتَلَتْکَ.[6]
نفس تو دشمنی ستیزهجو و مهاجمی ناهمتا است که اگر از او غافل شوی تو را خواهد کشت.
جاهِدُوا أهْوائَكُمْ كما تُجاهِدُونَ أعْدائُكُمْ.[7]
همانطور که با دشمن خود جهاد میکنید با هواهای نفس به مبارزه و پیکار برخیزید.
امام صادق علیه السلام فرمود:
إحْذَرُوا أهْوائَكُمْ كَما تَحْذَرُونَ أعْدائَكُمْ….[8]
همان گونه که از دشمنان خود پرهیز میکنید از هواهای نفسانی نیز بپرهیزید….
سعدی در گلستان نقل میکند: از عارفی سؤال کردند معنای این حدیث که پیامبر فرمود نفس تو از همهی دشمنها با تو دشمنتر و از همه نسبت به تو خطرناکتر است، چیست؟ گفت: برای اینکه به هر دشمنی اگر نیکی کنی و آنچه میخواهد به او بدهی با تو دوست میشود جز نفس که هر چه خواستههای او را برآوری دشمنتر میگردد.[9]
مولوی گوید:
دوزخ است این نفس و دوزخ اژدهاست / کاو به دریاها نگردد کمّ و کاست
هفت دریا را در آشامد هنوز / کم نگردد سوزش آن خلق سوز
سنگها و کافران سنگدل / اندر آیند اندر او زار و خجل
هم نگردد ساکن از چندین غذا / تا زحق آید مر او را این ندا
سیر گشتی سیر، گوید نی هنوز / اینت آتش، اینت تابش، اینت سوز
عالمی را لقمه کرد و درکشید / معدهاش نعره زنان هَل مِنْ مَزید[10]
مبارزه و مجاهده با هوای نفس تا آنجا نیاز به ریاضت دارد که امیرالمؤمنین و مولی المجاهدین علیه السلام با اینکه دارای مقام عصمت است میفرماید:
… وَ إنَّما هِیَ نَفسی أرُوضُها بِالتَّقوی لِتَأتِیّ امِنَةً یَوْمَ الْخَوْفِ الْاَکْبَرِ….[11]
… همانا همّت من در این است که نفس خود را با تقوا، تأدیب و رام سازم تا در روزی که ترس و بیم آن سختتر است آسوده باشد….
چرا که تسلط بر هوای نفس و مهار کردن آن کاری است بس سخت و دشوار، و اگر انسان در مرحلهی اول نتواند خود را کنترل کند و در ارضای خواهشهای درونی، آزاد باشد و زیر بار ناگواریها و محرومیتها نرود، تمایلات نفسانی بر او مسلط خواهد شد و سرانجام نیروی مقاومت در برابر گناه و معصیت را از دست خواهد داد، چنانکه امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
غالِبِ الشَّهْوَةَ قَبْلَ قُوَّةِ ضَراوَتها فَاِنَّها إِنْ قَوِیتْ مَلَكَتْكَ وَاسْتَقادَتْكَ وَلَمْ تَقْدِرْ عَلی مُقاوِمَتِها.[12]
پیش از آنکه تمایلات نفسانی به تجرّی و تندروی عادت کنند با آنها بجنگ! زیرا اگر تمایلات سرکش در تجاوز و خودسری نیرومند شوند فرمانروای تو خواهند شد و تو را به هرسو که بخواهند میبرند و در نتیجه قدرت مقاومت در برابر آنها را از دست خواهی داد.
جلال الدین محمد بلخی گوید:
زانک خوی بد بگشتت استوار / مور شهوت شد ز عادت همچو مار
مار شهوت را بکش از ابتدا / ورنه اینک گشت مارت اژدها[13]
هم او نیز گوید:
ترک شهوتها و لذتها سخاست / هر که در شهوت فرو شد برنخاست
این سخا شاخی است از سرو بهشت / وای او کز کف چنین شاخی بهشت
عروةالوثقی است این ترک هوی / برکشد این شاخ جان را برسما[14]
حضرت علی علیه السلام در جای دیگر فرموده است:
غالِبُوا اَنْفُسَکُمْ عَلی تَرْکِ الْمَعاصی یَسْهَلُ عَلَیْکُمْ مَقادَتُها اِلَی الطّاعاتِ.[15]
با ترک گناهان بر نفوس خویش چیره شوید تا کشاندن آن به سوی بندگی و فرمانبرداری بر شما آسان شود.
خلاصه اگر انسان شهوات و خواستههای درونی خود را کنترل نکند برای همیشه در گناه و معصیت غوطهور خواهد شد و این کنترل نیاز به ریاضت دارد.
چشم عقل و علم کور از شهوت است / دیو پیش دیده حور از شهوت است
راه شهوت پر گِل ولای بلاست / هر که افتاد اندر آن گِل برنخاست
از می شهوت چو یک جرعه چشی / در مذاق تو نشیند زان خوشی
آن خوشی در بینیت گردد مهار / در کشاکش داردت لیل و نهار[16]
از سوی دیگر، انسان ـ این موجود عجیب و آسمانی ـ از وجدان اخلاقی و حس مسئولیت برخوردار است و این احساس به او هشدار میدهد و او را نسبت به تعهدات اخلاقی و التزامات و مسئولیتهای انسانی ملزم میسازد و نتیجتاً در درون انسان جنگ و ستیزی آغاز میشود. در این پیکار کسانی پیروز میشوند که با جهاد و کوشش مداوم، انگیزههای انسانی و الهی را تقویت و تمایلات شیطانی و نفسانی را مهار کنند. بی تردید، این جهاد از جهاد با دشمن بیرونی بسی سختتر و پیچیدهتر است. رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم این جهاد را جهاد اکبر نامیده است و آنگاه که مسلمانان از جنگ با کافران و مشرکان باز میگشتند فرمود:
مَرْحَبا بِقَوْمٍ قَضَوا الْجِهادَ الْأصْغَرَ وَبَقِىَ عَلَیهِمُ الْجِهادُ الْأكْبَرُ قیلَ یا رَسُولَ اللهِ وَ مَا الْجِهادُ الْأکْبَرُ؟ قالَ: جِهادُ النَّفْسِ …[17]
آفرین بر مردمی که جهاد کوچکتر را به پایان بردند و جهاد اکبر بر عهدهی آنان باقی مانده است. پرسیدند: ای رسول خدا! جهاد اکبر کدام است؟ فرمود: جهاد با نفس …
در این جهاد واقعاً کسانی موفقاند که در مقام تأدیب نفس برآیند و آن را به کارهای شایسته عادت دهند.
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید:
مَنْ لَمْ یَسُسْ نَفْسَهُ اَضاعَها.[18]
آن کس که نفس خویش را سیاست و تأدیب نکند خود را تباه ساخته است.
و در جای دیگر فرمود:
وَ لا تُرَخِّصُوا لِأنْفُسِكُمُ فَتَذْهَبَ بِکُمُ الرُّخَصُ مَذاهِبَ الظَّلَمَةِ وَلا تُداهِنُوا فَیَهْجُمَ بِکُمُ الْإدْهانُ عَلَی الْمَعْصِیةِ…[19]
خود را به بیبند و باری و بی مبالاتی عادت ندهید که این گونه آزادی شما را به راه ستمکاران میبرد، و مسامحه نکنید که سهل انگاری شما را به نافرمانی و گناه میکشاند…
و نیز فرمود:
اِذا صَعُبَتْ عَلَیْکَ نَفْسُکَ فَاصْعُبْ لَها…[20]
هرگاه نَفْسَت سرکشی و چموشی کرد بر او سخت بگیر تا رام شود…
و در جای دیگر فرمود:
لِسانُکَ یَسْتَدْعیکَ ما عَوَّدْتَهُ وَ نَفْسُکَ تَقْتَضیکَ ما اَلِفْتَهُ.[21]
زبانت همان را میخواهد که عادتش دادهای و نَفْست همان را اقتضا دارد که دمسازش کردهای.
خودآزمایی
1- مقصود از ریاضت چیست؟
2- غرض از ریاضت چه مواردی است؟ نام ببرید.
3- چرا پیش از آنکه تمایلات نفسانی به تجرّی و تندروی عادت کنند باید با آنها جنگید؟
پینوشتها
[1]. فهرست موضوعی غرر، ص ۳۹۳.
[2]. طاقدیس، ص ۴۲.
[3]. مثنوی معنوی، دفتر دوم، ص ۲۲۴.
[4]. فهرست موضوعی غرر، ص ۳۹۲.
[5]. طاقدیس، ص ۲۸۶.
[6]. فهرست موضوعی غرر، ص ۳۹۲.
[7]. شرح نهجالبلاغهی ابی الحدید، ج ۲۰ / ص۳۱۴.
[8]. سفینةالبحار، ج۲/ ص ۷۲۸.
[9]. نقل از انسان کامل استاد شهید مرتضی مطهری، ص ۱۲۷.
[10]. مثنوی معنوی، دفتر اول، ص ۷۱.
[11]. نهجالبلاغهی صبحی صالح، نامهی ۴۵.
[12]. فهرست غرر، ص ۱۸۷، شمارهی ۶۴۴۴.
[13]. مثنوی معنوی، دفتر دوم، ص ۳۶۴.
[14]. همان، ص ۲۶۰.
[15]. فهرست غرر، ص ۱۲۹، شمارهی ۶۴۱۰.
[16]. کشکول شیخ بهایی، ج۲/ص ۱۸۸.
[17]. بحارالانوار، ج۶۷/ ص ۶۵.
18]. فهرست موضوعی غرر، ص ۳۸۹.
[19]. نهجالبلاغه، خطبهی ۸۶.
[20]. فهرست موضوعی غرر، ص ۳۹۲.
[21]. شرح غررالحکم، ج ۵/ ص ۱۳۱، حدیث ۷۶۳۴.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی