کد مطلب: ۵۰۷۶
تعداد بازدید: ۷۹۸
تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۴۰۰ - ۲۰:۳۸
نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی| ۷۷
بعضی از مردم گمان می‌کنند که عبادت تنها به نماز خواندن و روزه گرفتن است و پاره‌ای از اینان بحدّی در غفلت و نادانی و خودخواهی فرو رفته‌اند که اگر در برابر دیدگانشان مردم از گرسنگی جان دهند هیچ متأثّر نمی‌شوند.

فصل هفدهم: خدمت به بندگان خدا| ۱

 
از نقاط بسیار حساس در اخلاق اسلامی حسّ تعاون و تعاضد وخدمت به مردم به خصوص خدمت به مؤمنان و صالحان است. از مجموعه‌ی تعالیم اسلامی و سیره‌ی اولیاء علیهم صلوات الله استفاده می‌شود که پس از ادای فرایض، بالاترین وسیله برای تقرّب به خداوند متعال این خصلت نیکو است. اولیای خداوند همواره در خدمت مردم بودند و شخصاً در رفع حوایج آنان اقدام می‌کردند.
از قرآن مجید استفاده می‌شود که آنچه به سود مردم باشد پایدار و جاوید خواهد بود و آنچه سودمند نباشد، مانند کف بر روی آب، به زودی از میان می‌رود و اثری از آن باقی نمی‌ماند. خداوند متعال می‌فرماید:
... فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا مَا یَنْفَعُ النّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثالَ.[1]
... اما کف به کناری می‌افتد و نابود می‌شود ولی آنچه به مردم سود می‌رساند [مثل آب یا فلز خالص] در زمین می‌ماند. خداوند متعال اینچنین مثال می‌زند.
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه‌ی شریفه‌ی «وَجَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ...»[2] که درباره‌ی حضرت عیسی علیه السلام نازل گشته می‌فرماید: مقصود از «جَعَلَنی مُبارَکاً»، «جعلنی نَفّاعاً»[3] می‌باشد، یعنی خداوند عیسی را برای مردم بسیار سودمند قرار داد. در حدیث دیگری آمده است: آن گاه که از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم پرسیدند: محبوب‌ترین مردم کیست؟ فرمود: آن کس که وجودش برای مردم سودمندتر باشد.[4]
در حدیثی دیگر آمده است که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم فرمود:
ألْخَلْقُ عِیالُ اللهِ فَأَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَی اللهِ مَنْ نَفَعَ عِیالَ اللهِ وَ أَدْخَلَ عَلی أَهْلِ بَیْتٍ سُرُوراً.[5]
مردم عائله و جیره‌خواران خداوندند. محبوب‌ترین آنها نزد خدا کسی است که سودش به عائله‌ی خدا برسد و خانواده‌ای را خوشحال کند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
مَنْ طافَ بِالْبَیْتِ أُسْبُوعاً کَتَبَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ سِتَّهَ الافِ حَسَنَهٍ وَ مَحاعَنْهُ سِتَّهَ الافِ سَیَّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ سِتَّةَ الافِ دَرَجَةٍ (وَ فی روایة اسحق بن عمار وَ قَضی لَهُ سِتَّةَ الافِ حاجَةٍ) ثُمَّ قالَ قَضاءُ حاجَةِ الْمُؤْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ طَوافٍ وَ طَوافٍ حَتّی عَدَّ عَشْراً.[6]
هر کس هفت بار خانه‌ی خدا را طواف کند خداوند عزّوجل برای او ثواب شش هزار حسنه می‌نویسد و شش هزار گناه از نامه‌ی عمل او محو می‌کند و شش هزار درجه به او می‌دهد (آنگاه اسحاق بن عمار اضافه می‌کند که امام فرمود: خدا شش هزار حاجت او را برمی‌آورد و سپس امام صادق علیه السلام فرمود: برآوردن حاجت مؤمن برتر از ده طواف است.
رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم فرمود:
دَخَلَ عَبْدٌ الْجَنَّهَ بِغُصْنٍ مِنْ شَوْکٍ کانَ عَلی طَریقِ الْمُسْلِمینَ فَاَماطَهُ عَنْهُ.[7]
بنده‌ای از بندگان خدا در اثر اینکه شاخه‌ی خاری را از سر راه مسلمین برداشت اهل بهشت شد.
بعضی از مردم گمان می‌کنند که عبادت تنها به نماز خواندن و روزه گرفتن است و پاره‌ای از اینان بحدّی در غفلت و نادانی و خودخواهی فرو رفته‌اند که اگر در برابر دیدگانشان مردم از گرسنگی جان دهند هیچ متأثّر نمی‌شوند.
مکرر دیده شده که این گونه افراد حتی در مسافرتهای عبادی مانند زیارت و حج تمام اوقات خود را به زیارت و دعا و اعمال مستحبّه‌ی فردی می‌گذرانند و هیچ کمکی به همراهان و همسفران خود نمی‌کنند با اینکه می‌دانند در میان آنها افراد ضعیف و ناتوان فراوان وجود دارند که سخت به کمک و مساعدت نیازمندند. در هر حال، یکی از اسباب سلوک، حسن سلوک با مردم و حس خیرخواهی نسبت به بندگان خدا است و این احساس، انسان را از خودخواهی و خودبینی باز می‌دارد و به اخلاق الهی و ملکوتی متخلّق می‌سازد. خداوند تعالی می‌فرماید: همچنانکه خداوند با فضل و رحمت با شما رفتار می‌کند شما نیز نسبت به یکدیگر دارای فضل و نیکی باشد: «وَلا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ»[8]، مبادا این رابطه‌ی فطری و الهی را فراموش کنید.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله و سلم فرمود:
أنسَكُ النّاسِ نُسْكاً أنْصَحُهُمْ جَیباً وَ أسْلَمُهُمْ قَلْباً لِجَمیعِ الْمُسْلِمینَ.[9]
عابدترین مردم آن کسی است که نسبت به مردم خیرخواه‌تر از دیگران و نسبت به تمام مسلمین سلیم‌القلب‌تر و باصفاتر باشد.
امام صادق علیه السلام به سفیان بن عُیَیْنَة فرمود:
علَیكَ بِالنُّصْحِ للهِ فِی خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقاهُ بِعَمَلٍ أفْضَلَ مِنْهُ.[10]
بر تو باد که به خاطر خداوند خیرخواه بندگان او باشی و بدان که هیچگاه خدا را به کاری برتر از این دیدار نخواهی کرد.
بنابراین، اگر مرجع حاجات مردم شدید خوشحال باشید که خدا شما را دوست می‌دارد، و چنانچه درِ خانه یا دفتر کارتان به روی مردم بسته شد و مردم به شما مراجعه نکردند یا نتوانستند مراجعه کنند، بدانید که از رحمت خدا محروم شده‌اید و باید به جای خوشحالی، ناراحت و اندوهگین شوید.
در حدیثی از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم آمده است:
أقْرَبُکُمْ غَداً مِنّی فِی المَوْقِفٍ أصْدَقُکُمْ‌ لِلْحَدِیثِ وَ اداکُمْ لِلْأَمانَةِ وَ اَوْفاکُمْ بِالْعَهْدِ وَ أحْسَنُکُمْ خُلْقاً وَ أقْرَبُکُمْ مِنَ النّاسِ.[11]
نزدیکترین شما به من در روز قیامت کسانی هستند که در گفتار راستگوتر و در امانت‌داری استوارتر و در عهد و پیمان باوفاتر و در اخلاق نیکوتر و نسبت به مردم نزدیکتر و خدمتگزارتر باشد.
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:
یَا رُفاعَة ما امَنَ بِاللهِ وَ لا بِمُحَمَّدٍ وَ لا بِعَلِیٍّ مَنْ إذا أَتاهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فی حاجَةٍ لَمْ یَضْحَکْ فی وَجْهِهِ فَإِنْ کانَتْ حاجَتُهُ عِنْدَهُ سارَعَ إِلی قَضائِها وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ، تَکَلَّفَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِهِ حَتّی یَقْضِیَها لَهُ فَإِذا کانَ بِخِلافِ ما وَصَفْتُهُ فَلا وِلایَةَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُ.[12]
ای رفاعه! به خدا و محمد و علی [علیهما السلام] ایمان نیاورده است کسی که هرگاه برادر مؤمن او برای رفع حاجتی نزد وی بیاید، با چهره‌ی باز با او برخورد نکند. اگر بتواند خود حاجت او را برآورَد باید در این باره به سرعت اقدام کند و اگر نمی‌تواند، نزد دیگران برود تا حاجت او را برآورده سازد، و اگر کسی غیر از این باشد که برایت وصف کردم هیچ گونه ولایت و رابطه‌ای بین ما و او نیست.
پیامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلم فرمود:
«إنَّما الْمؤمنون فی تَراحُمهم و تَعاطُفِهم بِمنزلةِ الْجَسد الْواحِدِ إذا اشَتَكی مِنْهُ عُضوٌ واحدٌ تداعی لهُ سائِرُ الْجسد بِالْحُمّی والسَّهَرِ.[13]
مؤمنان از نظر مهرورزی و عطوفت نسبت به یكدیگر مانند یك پیكرند كه هرگاه عضوی از آن دچار دردی شود سایر اعضاء [از راه تب و بیداری و ناراحتی] همدردی خود را با آن عضو ابراز می‌دارند و به كمكش می‌شتابند.
بعید نیست كه حدیث شریف، الهام بخش سعدی شیرازی در شعر معروفش باشد كه می‌گوید:
بنی آدم اعضای یكدیگرند / كه در آفرینش ز یك گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار
تو كز محنت دیگران بی غمی / نشاید كه نامت نهند آدمی[14]
از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم در منی خطبه‌ای ایراد كرد و در ضمن آن فرمود:
ألْمُسْلِمُونَ إخْوَةٌ تَتَکافی دِمائُهُمْ وَ یَسْعی بِذِمَّتِهِمْ أدْناهُمْ هُمْ یَدٌ عَلی مَنْ سِواهُمْ.[15]
مسلمانان با هم برادرند، ارزش خون آنها با یكدیگر برابر است و تعهد و امانی كه كوچكترین فرد آنها بدهد برای همه‌شان محترم است و آنها در برابر بیگانگان، یكدل و یكدست به هم پیوسته و متشكّل‌اند.
بنابراین، فرد مسلمان هیچگاه نباید نسبت به ناراحتی و گرفتاریهای سایر مسلمانان بی تفاوت و از اوضاع و احوال آنها بی‌خبر باشد، چون كسی كه در این گونه مسائل بی‌تفاوت باشد به طریق اولی در مورد مسائل مهمتری كه در اجتماع رخ می‌دهد نیز عكس العملی از خود نشان نخواهد داد. این گونه افراد، خودآگاه یا ناخودآگاه، دچار خودخواهی خاصی هستند كه جز به خود به هیچ كس نمی‌اندیشند و از روح تعاون و نیكوكاری برخوردار نیستند با اینكه قرآن مجید مسلمین را به همكاری و تعاون در كارهای خیر دعوت می‌كند و می‌فرماید:
تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى...[16]
در راه نیكی و پرهیزكاری به یكدیگر كمك كنید...
افراد بی‌تفاوت و خودخواه لزوم تعاون و همكاری در نیكوكاری و سالم‌سازی اجتماع را كه یك اصل مهم اسلامی است نادیده می‌گیرند با اینكه طبق این اصل تمام مسلمین وظیفه دارند در كارهای نیك و پسندیده به كمك یكدیگر بشتابند. بنابراین، كسی كه می خواهد متخلّق به اخلاق حسنه باشد باید بكوشد تا روح همیاری و همدردی را در خود ایجاد كند و با ریاضت و اقدام عملی، حالت بی تفاوتی و خونسردی را به خونگرمی و سوز و گداز و حسّ فردگرایی را به روح اجتماعی مبدّل سازد؛ یعنی همین كه احساس ناراحتی و نیاز در برادر دینی خود كرد بی درنگ وارد عمل شود و در رفع مشكل او اقدام مقتضی معمول دارد و چه بهتر آنكه پیش از تقاضا و استغاثه‌ی او در مقام یاری و اغاثه برآید تا برادر دینی به ذلّ سؤال دچار نشود.
رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و سلم فرمود:
مَنْ أصْبَحَ لا یهْتَمُّ بِأمُورُ الْمُسْلِمینَ فَلَیسَ منْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً ینادی یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یجِبْهُ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ.[17]
كسی كه در هر صبحگاه به امور مسلمین همّت نگمارد و در اندیشه‌ی كارهای آنان نباشد از آنها نیست، و كسی كه بشنود مردی فریاد می‌زند و كمك می‌طلبد و به او كمك نكند مسلمان نیست.
از احادیث استفاده می‌شود كه هر كس امكانات خداداده را در رفع حوایج براداران دینی به كار نگیرد قهراً آن را در خدمت گناه و دشمنان خدا قرار خواهد داد.
امام باقر علیه السلام فرمود:
مَنْ بَخِلَ بِمَعُونَةِ أخیهِ الْمُسْلِمِ وَ الْقِیامِ لَهُ فی حاجَتِهِ (اِلاّ) ابْتُلِی بِمَعُونَةٍ مَنْ یأَثَمُ عَلَیهِ وَ لا یوجَرُ.[18]
كسی كه در كمك كردن به برادر مسلمانش بخل ورزد و از اقدام در انجام حاجتش كوتاهی كند ناچار می‌شود به كسی كمك كند كه با این امكانات علیه خود او اقدام كرده و در این راه هیچ اجر و پاداشی نخواهد برد.
در روایت دیگری ابی بصیر از امام صادق علیه السلام نقل می‌كند كه آن حضرت فرمود:
أیما رَجُلٍ مِنْ شیعَتِنا أتی رَجُلاً مِنْ إخْوانِهِ فَاسْتَعانَ بِهِ فِی حاجَتِهِ فَلَمْ یعِنْهُ وَ هُوَ یقْدِرُ إلاَّ ابْتَلاهُ اللهُ بِأنْ یقْضِی حَوائِجَ غَیْرِهِ مِنْ أعْدائِنا یُعَذِّبُهُ اللهُ عَلَیْها یَوْمَ الْقِیامَةِ‏.[19]
هر یك از شیعیان ما كه نزد یكی از براداران دینی خود برود و از او كمك بخواهد و او با اینكه می‌تواند وی را یاری دهد كوتاهی كند خدای متعال او را گرفتار می‌كند كه حاجت دشمنان ما را برآورد تا بدین وسیله خداوند در روز قیامت او را عذاب كند.


خودآزمایی


1- پس از ادای فرایض، بالاترین وسیله برای تقرّب به خداوند متعال چیست؟
2- چرا فرد مسلمان هیچگاه نباید نسبت به ناراحتی و گرفتاریهای سایر مسلمانان بی تفاوت و از اوضاع و احوال آنها بی‌خبر باشد؟
3- كسی كه می خواهد متخلّق به اخلاق حسنه باشد باید در کدام موارد را توجه داشته باشد؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1]. رعد/ ۱۷.
[2]. مریم/ ۳۱.
[3]. اصول کافی: ج 2 / ص 165، حدیث 11؛ بحار الانوار: چاپ بیروت، ج 71 / ص 341.
[4]. اصول کافی، ج 2 / ص 16۴، حدیث ۷.
[5]. همان، ص 16۴، حدیث ۶.
[6]. بحارالانوار، ج ۷۱ / ص ۳۲۶، حدیث ۹۵.
[7]. سفینة‌البحار، ج ۲ / ص ۸۲.
[8]. بقره/ ۲۳۷.
[9]. اصول کافی، ج 2 / ص 16۳.
[10]. همان / ص ۱۶۴.
[11]. بحارالانوار، ج ۷۲ / ص ۹۴.
[12]. همان / ص ۱۷۶.
[13]. سفینةالبحار، ج 1 / ص 13. این روایت به همین مضمون در تفسیر قرطبی (چاپ بیروت، جزء / 16 ص 327) و اصول كافی، ج 2 / صص 165و 166، احادیث 1 و 4) نقل شده است.
[14]. كلیات سعدی، صفحه 25. البته رسولخدا صلّی الله علیه و آله و سلم جامعه‌ی مسلمین را به منزله‌ی پیكر واحد دانسته نه جامعه‌ی بشریت را، و حق هم همین است زیرا جامعه‌ی كفر و نفاق نمی‌تواند پیكر واحد باشد، كه در كفر و نفاق جز جنگ و نزاع و خودخواهی و فریب چیزی وجود ندارد و نیز كفر و ایمان در یك‌جا نمی‌گنجد.
[15]. وسائل الشیعه، چاپ بیروت، ج ۱۹/ ص ۵۵؛ امالی صدوق، چاپ بیروت، مجلس ۵۶، ص ۲۸۷، حدیث ۳.
[16]. مائده / ۲.
[17]. اصول کافی، ج۲ / ص ۱۶۴، حدیث ۵.
[18]. همان، ص ۳۳۶، حدیث ۱.
[19]. همان، ص ۳۳۶، حدیث ۲؛ معراج‌السعاده، ص ۳۸۵.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: