وجوب فورى «توبه» از دیدگاه عقل
انسان در هر حال و در هر سنّ و سالى كه هست، مقهور شهوات قهّارهی نفس میباشد و هدف تیرهاى مردافكن شیطان است و نیز در هر مرحلهاى از مراحل عمر، رفتن به سوى خدا و آخرت نیاز شدید به مبارزهی بسیار دشوار با شیطان هوس دارد و دل كندن از تمایلات افراطى نفس امّارهی سركش لازم است كه فرمودهاند:
اِنَّ الْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَكارِهِ؛[1]
بهشت، پیچیده شده است با ناملایمات و ناخوشایندیها.
یعنى به بهشت و رضوان خدا رسیدن مستلزم رنج بردن و تلخى خوددارى از لذایذ نامشروع را بر خود تحمیل نمودن میباشد و از طرفى هم چنین نیست كه مبارزهی با هواهاى نفسانى در آیندهی عمر آسانتر از زمان حال باشد، بلكه مسلّماً به بیانى كه گذشت دشوارتر است و نیازمند به رنج و تلاش بیشتر و اضافه بر اینها موقع مرگ هم بر انسان نامعلوم و از هر جهت در خفاست.
حال با در نظر گرفتن تمام این مطالب براى هر انسان عاقل دوراندیش مسلّم میشود كه كار عاقلانه و حكیمانه جز این نیست كه همین «آن» و همین لحظه از زمان كه فرصت دارم بیدرنگ آن مبارزهی دشوار دامنهدار با شهوات شیطانى و امیال نفسانى را كه وظیفهی حتمی من است آغاز كنم و با عزمی راسخ تمام هوسهاى نامشروع را ترک و رو به خداوند ـ جلّ جلاله و عظم شأنه ـ حرکت كرده، آنچه را موجب «رضوان» خدا و حیات سعادتبار پس از مرگ است فراهم سازم. توجّه به این نكته شدیداً لازم است كه تأخیر توبه آدمی را به یكى از دو خطر عظیم مبتلا میسازد:
1ـ تراكم ظلمت در قلب تا به حدّ «رَین»[2] میرسد.
2ـ هَجمهی ناگهانى مرگ و مرض كه فرصت توبه از دست میرود.
این مضمون نقل شده است كه:
اِنَّ اَكْثَرَ صِیاحِ اَهْلِ النّارِ مِنَ التَّسْویفِ؛[3]
بیشتر ناله و فریادهاى اهل آتش از جهت امروز و فردا کردن [در اقدام برای اصلاح امر آخرت بهویژه توبه] است.
ضمن مواعظ امام امیرالمؤمنین علی(ع) به بعضی از یارانش آمده است:
فَإنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکَ بِإقَامَتِهِمْ عَلَی الْأمَانِیِّ وَ التَّسْوِیفِ حَتَّی أتَاهُمْ أمْرُ اللهِ بَغْتَةً وَ هُمْ غَافِلُونَ؛[4]
آنان که پیش از تو بودند، از این جهت به هلاکت رسیدند که به آرزوها و امروز و فردا کردنها [در اصلاح امر آخرتشان] همچنان ادامه دادند تا ناگهان در حالی که غافل [از سرنوشت شوم خویش] بودند، فرمان خدا [مرگ یا عذاب] به سراغشان آمد.
و همچنین ضمن وصایای امام باقر(ع) به جابر جعفی آمده است:
اِیّاکَ وَ التَّسْویفَ! فَاِنَّهُ بَحْرٌ یَغْرَقُ فِیهِ الْهَلْکی؛[5]
بپرهیز از تسویف [تأخیر در اصلاح امر آخرت] چه آنکه تسویف دریایی است که هلاکشوندهها در آن غرق میشوند.
وجوب «توبه» از نظر قرآن
حال، این نداهاى هشداردهندهی قرآن كریم را به گوش جان بشنویم كه:
یا أیهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إلَى اللهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أنْ یكَفِّرَ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ...؛[6]
اى باورداران [ثواب و عقاب] به سوى خدا بازگردید؛ توبه كنید، توبهاى نصوح [كه پس از آن بازگشت به معصیت در كارنباشد] امید است پروردگارتان [بدین وسیله] گناهانتان را بپوشاند.
...وَ تُوبُوا إلَى اللهِ جَمِیعاً أیهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛[7]
...و همگى به سوى خدا بازگردید و توبه كنید اى باورداران! باشد كه رستگار شوید.
وَ أَنِیبُوا إلی رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِیكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ * وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إلَیكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِیكُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ * أنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ * أوْ تَقُولَ لَوْ أنَّ اللهَ هَدانِی لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ * أوْ تَقُولَ حِینَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِی كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ * بَلی قَدْ جاءَتْکَ آیاتِی فَكَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنْتَ مِنَ الْكَافِرِینَ؛[8]
به سوى پروردگارتان بازگردید و تسلیم وى شوید؛ پیش ازآن كه عذاب به سویتان آید و آنگاه [از جانب احدى] یارى نشوید. و پیروى كنید از بهترین آنچه از سوى پروردگارتان نازل شده است [قرآن حكیم] پیش از آن كه عذاب به طور ناگهانى به سراغتان آید در حالیكه شما ندانید [توجّه نكیند كه این عذاب از چه سبب به شما رسیده است؛ این انذار و هشدار از سوى ما بدین منظور است] كه مبادا [روز قیامت] كسى بگوید: اى حسرت و اندوه بر آن تفریط و تقصیرى كه [در دنیا] نسبت به اطاعت از فرامین خدا مرتكب شدم و رعایت جانب خداى ننمودم و [یا حسرتا كه] هر آینه من از زمرهی استهزاكنندگان [به حق] بودم یا بگوید: اگر خدا هدایتم میكرد، هر آینه از جمله تقواصفتان بودم! یا وقتى عذاب را ببیند بگوید: اى كاش براى من راه بازگشتى [به دنیا] بود تا از نیكوكاران میشدم. آرى؛ آیات و نشانههاى [هدایت] من به سوى تو قطعاً آمد و تو آنها را تكذیب كردى و [از پذیرش آنها سر بالا كشیده و] استكبار نمودى و از جملهى كافران شدى.
این جمله را نیز از امام امیرالمومنین على(ع) بر صفحهی قلب بسپاریم:
فَاتَّقَى عَبْدٌ رَبَّهُ!
نَصَحَ نَفْسَهُ وَ قَدَّمَ تَوْبَتَهُ وَ غَلَبَ شَهْوَتَهُ. فَإِنَّ أَجَلَهُ مَسْتُورٌ عَنْهُ وَ أَمَلَهُ خَادِعٌ لَهُ وَ الشَّیطَانُ مُوَكَّلٌ بِهِ یزَینُ لَهُ الْمَعْصِیةَ لِیرْكَبَهَا وَ یمَنِّیهِ التَّوْبَةَ لِیسَوِّفَهَا حَتّی تَهْجَمُ مَنِیتُهُ عَلَیهِ أغْفَلَ مَا یكُونُ عَنْهَا. فَیا لَهَا حَسْرَةً عَلَى كُلِّ ذِی غَفْلَةٍ أَنْ یكُونَ عُمُرُهُ عَلَیهِ حُجَّةً وَ أنْ تُؤَدِّیهُ أَیامُهُ إِلَى شِقْوَةٍ؛[9]
[خردمندانهترین راه تحصیل سعادت آن است كه] بنده از پروردگار خویش پروا داشته و تقوا پیشه كند [بدینگونه كه] خود را پند دهد و توبهاش را [تا آنجا كه در توانش هست] جلو بیندازد و بر شهوت [و خواهش نفس] خویش مسلّط گردد؛ چه آن كه مدّت عمرش از وى پنهان است و آرزویش فریبش میدهد و شیطان [پیوسته] ملازم و همراه او میباشد [و على الدّوام] معصیت را در نظر وى میآراید تا انجامش دهد و او را نسبت به توبه امیدوار میسازد تا [نگران نگردد و] آن را به تأخیر اندازد؛ تا این كه ناگهان، مرگ بر وى هجوم آورد در حالتی كه بیش از هر چیز از مرگ در غفلت و بیخبرى باشد. حال اى حسرت و اندوه بر آن آدم غافلى كه عمرش [در روز حساب] بر او حجّت شود [كه چرا با فراهم بودن انواع وسایل به بطالت گذرانیده و الحال به شقاء افتاده] و ایام دنیویاش او را به بدبختى كشانَد [بر اثر نافرمانى در دنیا، به عذاب ابدى گرفتار گردد].
پس تا مهلت دارید، كار كنید
فَاللهَ اللهَ ـ مَعْشَرَ الْعِبَادِ! ـ وَ أنْتُمْ سَالِمُونَ فِى الصِّحَّةِ قَبْلَ السُّقْمِ وَ فِى الْفُسْحَةِ قَبْلَ الضِّیقِ.
فَاسْعَوا فِى فَكَاكِ رِقَابِكُمْ مِنْ قَبْلِ أنْ تُغْلَقَ رَهَائِنُهَا! أسْهِرُوا عُیونَكُمْ! وَ أضْمِرُوا بُطُونَكُمْ! وَ اسْتَعْمِلُوا أقْدَامَكُمْ! وَ أنْفِقُوا أمْوالَكُمْ! وَ خُذُوا مِنْ أجْسَادِكُمْ فَجُودُوا بِهَا عَلَى أنْفُسِكُمْ وَ لا تَبْخَلُوا بِهَا عَنْهَا؛[10]
حال اى گروه بندگان! از خدا پروا كنید! از خدا پروا كنید! هم اكنون كه بدنى سالم و جایگاهى وسیع دارید، در فكر تأمین سعادت خود باشید، پیش از آن كه به چنگال بیمارى و مرگ افتید و به تنگناى قبر درآیید. در رهایى گردنهاى خویش [از گرفتاریهاى پس از مرگ] پیش از آن كه در گرو بروند [و آزاد كردنشان ناممكن شود] تلاش كنید. چشمهاى خود را بیدار نگه دارید [از شبزندهدارى شبهاى دنیا به عبادت، بهره بردارید] شكمهاى خود را [با روزهدار بودن و كم خوردن] لاغر سازید. قدمهاى خود را [در كارهاى خیر] به كار اندازید. اموال خود را [در راه خدا] انفاق نمایید و از بدنهایتان [به نفع روح و جانتان] بهره برگیرید. اجسادتان را [كه به زودى فانى گشته و در خاك خواهد پوسید] فداى جانهایتان بسازید و در این كار امساك ننمایید و بخل نورزید.
فَاعْمَلُوا وَ الْعَمَلُ یرْفَعُ وَ التَّوْبَةُ تَنْفَعُ وَ الدُّعَاءُ یسْمَعُ وَ الْحَالُ هَادِثَةٌ وَ الْأقْلامُ جَارِیةٌ وَ بَادِرُوا بِالْأعْمَالِ عُمْراً نَاكِساً أوْ مَرَضاً حَابِساً أوْ مَوْتاً خَالِساً؛[11]
هم اكنون كه عمل بالا میرود [مقبول واقع میشود] و «توبه» سود میبخشد و دعا مسموع میگردد و زمان، زمان آرامش است [اضطراب و نگرانى از مرگ در بین نیست و در حال احتضار و اشراف به مرگ نمیباشید] و قلمها [براى نوشتن اعمال نیك و بد از سوى فرشتگان خدا] در جریان است، كار كنید [توشهی راه بردارید] و به انجام اعمال [از طاعات و عبادات] مبادرت نمایید، پیش از آن كه عُمر رو به پایین نهاده [یعنى پیرى و واماندگى] یا بیمارىِ بازدارنده یا مرگِ رُباینده [و ناگهانى] رو به شما آورد و از كار بازتان بدارد.
كنون باید اى خفته بیدار بود
چو مرگ اندر آید ز خوفت چه سود
كنونت كه چشم است اشكى ببار
زبان در دهان است عذرى بیار
نه پیوسته باشد روان در بدن
نه همواره گردد زبان در دهن
كنون بایدت عذر تقصیر گفت
نه چون نفس ناطق ز گفتن بخفت
غنیمت شمر این گرامی نَفَس
كه بى مرغ قیمت ندراد قفس
مكن عمر ضایع به افسوس و حیف
كه فرصت عزیز است و الوقت ضیف[12]
هان اى یاران به هوش آیید!
به هوش آیید اى عزیزان! تا فرصتى باقى است دربارهی خود بیندیشید و تا سموم گناهان، جوهر جان را متلاشى نكرده و كار از دست اطبّاى قلوب بیرون نرفته و شمع «ایمان» خاموش نگشته است، دست به كار «توبه» شوید و خود را از ورطهی هولناك محرومیت از رحمت حق برهانید كه این فرمودهی حضرت حق است:
إنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللهِ لِلَّذِینَ یعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَاُولئِکَ یتُوبُ اللهُ عَلَیهِمْ وَ كانَ اللهُ عَلِیماً حَكِیماً؛[13]
همانا خداوند توبهی كسانى را میپذیرد كه از روى جهالت [و طغیانِ هوس] مرتكب كار بد میشوند و سپس بهزودى [یعنى پیش از آن كه گناه بر اثر اصرار بر آن به صورت رَین درآید و همچون طبیعت ثانویهای براى قلبشان بشود] توبه میكنند [آرى] خداوند توبهی چنین اشخاصى را میپذیرد و خداوند داناى حكیم است.
وَ لَیسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یعْمَلُونَ السَّیئَاتِ حَتَّی إذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ وَ لا الَّذِینَ یمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ اُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً؛[14]
و توبه نیست [و مقبول نمیشود] از كسانى كه اعمال بد مرتكب میشوند تا هنگامی كه مرگ یكى از آنها فرا رسید، میگوید: الان من توبه كردم [اینچنین توبه، نه از اینچنین افراد پذیرفته میشود] و نه از كسانى كه در حال كفر از دنیا میروند. اینان كسانى هستند كه برایشان عذابى دردناك آماده كردهایم.
خودآزمایی
1- تأخیر توبه آدمی را به کدام خطرهای عظیم مبتلا میسازد؟
2- یک مورد از وجوب «توبه» از نظر قرآن را بیان کنید.
3- خداوند توبهی چه كسانى را میپذیرد؟
پینوشتها
[1]ـ شرح نهجالبلاغهی فیضالاسلام، خطبهی 175، قسمت اوّل خطبه، نقل از رسول خدا(ص).
[2]ـ رَین به معنای چرکینشدن و زنگارگرفتن است و در سورهی «مطفّفین» آمده است: کَلاّ بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ که در مباحث قبل ترجمه و شرح آن گذشت.
[3]ـ المحجّةالبیضاء، ج 7، ص 22، بدون ارائهی مصدر.
[4]ـ کافی، ج 2، ص 136، ح 23.
[5]ـ تحفالعقول، ص 207.
[6]ـ سورهی تحریم، آیهی 8.
[7]ـ سورهی نور، آیهی 31.
[8]ـ سورهی زمر، آیات ۵۴ تا ۵۹.
[9]ـ شرح نهجالبلاغهی فیضالاسلام، خطبهی 63.
[10]ـ شرح نهجالبلاغهی فیضالاسلام، خطبهی 182، قسمت سوّم خطبه.
[11]ـ شرح نهجالبلاغهی فیضالاسلام، خطبهی 221.
[12]ـ سعدی.
[13]ـ سورهی نساء، آیهی 17.
[14]ـ همان، آیهی 18.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی