باز هم گوشهاى از عقوبات روز جزا
از امام صادق(ع) منقول است كه جبرئیل(ع) ضمن بیان شدّت عقوبات جهنّم براى رسول اكرم(ص) میگوید:
وَ لَوْ اَنَّ حَلْقَةً واحِدَةً مِنَ السِّلْسِلَةِ الَّتِى طُولُها سَبْعُونَ ذِراعاً وُضِعَتْ عَلَى الدُّنْیا، لَذابَتِ الدُّنْیا مِنْ حُرِّها! وَ لَوْ اَنَّ سِرْبالاً مِنْ سَرابیلِ اَهْلِ النّارِ عَلَّقَ بَینَ السَّماءِ وَ الاَرْضِ لَماتَ اَهْلُ الدُّنْیا مِنْ ریحِهِ![1]
اگر حلقهاى از زنجیر هفتاد ذراعى جهنّم بر دنیا نهاده شود، تمام دنیا از حرارت آن ذوب میشود و اگر جامهاى از جامههاى اهل جهنّم بین آسمان و زمین قرار داده شود، تمام جهانیان از بوى [اشمئزازآور] آن میمیرند.
از امام باقر(ع) منقول است:
إنَّ اَهْلَ النّارِ یتَعاوَوْنَ كَما یتَعاوَى الْكِلابُ وَ الذِّئابُ مِمّا یلْقَوْنَ مِنْ اَلیمِ الْعَذابِ!
فَمَا ظَنُّکَ ـ یا عَمْرُو ـ بِقَوْمٍ لا یُقْضَی عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا وَ لا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها؟ عِطَاشٌ جِیاعٌ، کَلِیلَةٌ اَبْصَارُهُمْ، صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ مُسْوَدَّةٌ وُجُوهُهُمْ، خَاسِئینَ فیها نادِمِینَ، مَغْضُوبٌ عَلَیْهِمْ فَلا یُرْحَمُونَ مِنَ الْعَذابِ وَ لا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ وَ مِنَ الْحَمیمِ یَشْرَبُونَ وَ مِنَ الزَّقُّومِ یَأْکُلُونَ وَ بِکَلابِیبِ النّارِ یُحْطَمُونَ وَ بِالْمَقامِعِ یُضْرَبُونَ وَ الْمَلائِکَةُ الْغِلاظُ الشِّدادُ لا یَرْحَمُونَ؛
فَهُمْ فِی النّارِ یُسْحَبُونَ عَلَی وُجُوهِهِمْ. مَعَ الشَّیاطِینِ یُقَرَنُونَ. وَ فِی الْاَنْکالِ وَ الْاَغْلالِ یُصَفَّدُونَ. اِنْ دَعَوا لَمْ یُسْتَجَبْ لَهُمْ. وَ اِنْ سَاَلُوا حَاجَةً لَمْ تُقْضَ لَهُمْ. هذِهِ حَالُ مَنْ دَخَلَ النّارَ؛[2]
دوزخیان در میان آتش از شدّت سوزش و درد و فشار عذاب مانند گرگان و سگان زوزه میكشند.
حال اى عمرو [اسم راوى حدیث، عمروبن ثابت است] چه گمان میبرى به حال آن قومیكه نه مدّتشان تمام میشود تا بمیرند و نه از عذابشان كاسته میشود [تا آسایش اندكى یابند] تشنه كامانى گرسنهاند، گُنگان و كَران و كورانى روسیاهند، مأیوسانى پشیمان كه مورد خشم خداوندند و لذا نه مورد ترّحمی قرار میگیرند و نه كاهشى در عذابشان مییابند. در میان آتش میسوزند و از آبهاى داغ مینوشند و از زقوّم[3] میخورند و با گُرزها [ى آتشین] كوبیده میشوند و به وسیلهی ملائكه غِلاظ شداد [تندخویان سختگیر] به صورت در میان آتش كشیده میشوند و با شیاطین [موجودات شریر پلید] به غل و زنجیرها بسته میگردند. نه به فریادشان جوابى داده میشود و نه یكى از خواستههایشان برآورده میگردد؛ این است حال آنكه داخل آتش شود.
اَعاذَنَا اللهُ مِنَ النّارِ الَّتِى سَجَّرَهَا الْجَبّارُ لِغَضَبِهِ وَ انْتِقامِهِ وَ سَخَطِهِ؛
توبهی صحیح، حتماً مقبول است
این كلام خداوند حكیم است كه در یك جاى از قرآن كریمش ذات اقدس خود را به صفت «آمرزندهی گناه و توبهپذیر» معرّفى كرده: «غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ...»؛[4] و در جاى دیگر میفرماید:
وَ هُوَ الَّذِى یقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یعْفُوا عَنِ السَّیئاتِ...؛[5]
او كسى است كه از بندگان خود توبه را میپذیرد و از سیئات میگذرد...
و همچنین میفرماید:
وَ مَنْ یعْمَلْ سُوءًا أوْ یظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یسْتَغْفِرِ اللهَ یجِدِ اللهَ غَفُوراً رَحِیماً؛[6]
هر كسى كار بدى انجام دهد یا به خود ستم كند، سپس ازخداوند طلب آمرزش نماید، خدا را آمرزندهاى مهربان مییابد.
از امام صادق(ع) و یا از امام باقر(ع) منقول است:
إنَّ آدَمَ(ع) قَالَ یا رَبِّ سَلَّطْتَ عَلَىَّ الشَّیطَانَ وَ أجْرَیتَهُ مِنِّى مَجْرَى الدَّمِ فَاجْعَلْ لِى شَیئاً فَقَالَ یا آدَمُ جَعَلْتُ لَكَ أنَّ مَنْ هَمَّ مِنْ ذُرِّیتِكَ بِسَیئَةٍ لَمْ تُكْتَبْ عَلَیهِ فَإنْ عَمِلَهَا كُتِبَتْ عَلَیهِ سَیئَةٌ وَ مَنْ هَمَّ مِنْهُمْ بِحَسَنَةٍ فَإنْ لَمْ یعْمَلْهَا كُتِبَتْ لَهُ حَسَنَةٌ فَإنْ هُوَ عَمِلَهَا كُتِبَتْ لَهُ عَشْراً،
قَالَ یا رَبِّ زِدْنِى قَالَ جَعَلْتُ لَكَ أنَّ مَنْ عَمِلَ مِنْهُمْ سَیئَةً ثُمَّ اسْتَغْفَرَ لَهُ غَفَرْتُ لَهُ قَالَ: یا رَبِّ زِدْنِى قَالَ: جَعَلْتُ لَهُمُ التَّوْبَةَ ـ أوْ قَالَ: بَسَطْتُ لَهُمُ التَّوْبَةَ ـ حَتَّى تَبْلُغَ النَّفْسُ هَذِهِ قَالَ: یا رَبِّ حَسْبِى؛[7]
حضرت آدم(ع) به حضور خدا عرضه داشت: پروردگارا! شیطان را بر من تسلّط دادى و او را همچون خون در سراسر وجودم به گردش درآوردى.[8] حال، از براى من چیزى مقرّر فرما [كه راه نجات از شرّ اغواگریهاى وى باشد] فرمود: اى آدم، این [عنایت] را دربارهى تو مقرّر داشتم كه اگر كسى از ذریهات تصمیم بر گناهى گرفت [امّا به عمل نیاورد] آن گناه بر وى نوشته نشود و اگر به عمل آورد، تنها یك گناه بر او نوشته شود و اگر كسى از آنها تصمیم به كار نیكى گرفت، ولى به عمل نیاورد، یك حسنه دربارهاش نوشته شود و اگر آن را در مرحلهی عمل نیز ظاهر ساخت، ده حسنه از براى او نوشته شود. عرض كرد: اى پروردگار من [بر عنایتت] دربارهی من بیفزا. فرمود: اینچنین دربارهات قرار دادم كه هر یك از آنان گناهى مرتكب شد و آنگاه از گناهش توبه و استغفار نمود، او رابیامرزم. عرضه داشت: پروردگارا [باز هم بر عنایتت] دربارهام بیفزا. فرمود: آنچنان وقت توبه را براى آنان گسترش میدهم كه تا آخرین لحظهی حیات كه جان به گلوگاهشان برسد، توبهشان مسموع گردد و مقبول واقع شود [اینجا بودم كه آدم(ع)] عرض كرد: پروردگارا [لطفت دربارهی من] كافى گشت و كامل شد.
همچنین نقل شده است كه شیطان پس از مطرودیت از باب رحمت و مهلت گرفتن از خدا براى بقاى طولانى خویش و اغواى بنى آدم به خدا عرض كرد:
وَ عِزَّتِكَ لا خَرَجْتُ مِنْ قَلْبِ اِبْنِ آدَمَ مادامَ فِیهِ الرُّوحُ؛
به عزّتت سوگند! تا جان در تن آدمیزاد هست، دست از اغواى وى برنمیدارم و از دلش بیرون نمیروم.
خداوند منّان نیز فرمود:
بِعِزَّتِى لا حَجَبْتُ عَنْهُ التَّوْبَةَ مادامَ فِیهِ الرُّوحُ؛[9]
به عزّتم سوگند! تا جان در تن آدمیزاد هست، درِ توبه را به رویش نمیبندم و از پذیرش وى رو برنمیگردانم.
هشدار از وسوسههاى یأسآور شیطان
پس زنهار اى عزیز كه دَم آن لعین پلید، در دل ننشیند و حالت یأس از قبول توبه، در قلب پدید نیاورد! چه آنكه در هر حال و با داشتن هر نوع از گناه، آدمیرا میپذیرند و به او خوش آمد میگویند. آیا نشنیدهایم این كلام شورانگیز نشاطآور حضرت خالق منّان را كه به رسول مكرّم، مظهر اعلاى رحمت واسعهاش، دستور میدهد:
وَ إذَا جاءَکَ الَّذِینَ یؤمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛[10]
هر گاه كسانى كه به آیات ما ایمان دارند، نزد تو آیند [اى سفیر گرامی ما] به آنها بگو: سلام بر شما؛ پروردگارتان رحمت را بر خود فرض كرده است؛ آنچنان كه هر كس از شما كار بدى از روى جهالت و نادانى مرتكب شود و سپس به دنبال گناهش توبه كرده، رو به صلاح [و جبران فساد] آورد [در این صورت خواهد دید كه] خدا آمرزندهاى مهربان است.
آرى:
بازآ بازآ هر آنچه هستى بازآ
گر كافر و گبر و بتپرستى بازآ
این درگه ما درگهِ نومیدى نیست
صد بار اگر توبه شكستى بازآ
حال، آیا با این همه لطف و عنایت و آقایى كه صریحاً نسبت به بندگان توبهكار، اعلام فرموده و اِعمال «رحمت» دربارهی بدكاران پشیمان را بر خود فرض و واجب كرده و همچون وظیفهی لازم خویش ارائه نموده است، آیا با اینهمه باز جاى آن هست كه كسى یأس از رحمت او داشته و اصلاً رو آوردن به درگاه وى را خالى از اثر پندارد و از اینرو لب به انابه و استغفار از گناهان خود نگشاید؟
حاشا ثُمَّ حاشا! ما هكَذَا الظَنُّ بِهِ وَ لا الْمَعْروفُ مِنْ فَضْلِهِ؛
و باید دانست كه همین «یأس از رحمت حق» اعظم گناهان است و هیچ گناهى از جهت سدّ باب نجات به پاى آن نمیرسد و لذا شیطان بىایمان نیز پس از شكست خوردن از راههاى دیگر، رو به این در آورده و از این طریق، آدمیرا به شقاوت و بدبختى میكشاند.
به همین جهت، توجّه و هشیارى كامل لازم است تا انسان، وسوسههاى آن پلید رجیم و طردشدهی از درگاه خدا را به حومهی دل راه ندهد و دست از تضرّع و ابتهال به درگاه حضرت غفّار برندارد كه به هر حال اگر گرهى از كار انسان باید گشوده شود، به دست خدا، خالق مهربان انسان گشوده میشود نه به دست شیطان، دشمن مسلّم انسان!
مخصوصاً با توجّه به این كه آن خالق مهربان از روى علاقه و اشتیاق تمام، بندگان گنهكار خود را به بازگشت به سوى خود دعوت نموده و آنان را كه توبهكار واقعى گردند، در زمرهی محبوبهاى خویش معرّفى فرموده است:
...إنَّ اللهَ یحِبُّ التَّوّابِینَ...؛[11]
... به راستى كه خداوند توبهكاران را دوست میدارد...
معاویة بن وهب گوید:
سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللهِ(ع) یَقُولُ إذَا تَابَ الْعَبْدُ تَوْبَةً نَصُوحاً أحَبَّهُ اللهُ فَسَتَرَ عَلَیْهِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ،
فَقُلْتُ: وَ کَیْفَ یَسْتُرُ عَلَیْهِ؟ قَالَ: یُنْسِی مَلَکَیْهِ مَا کَتَبَا عَلَیْهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ یُوحِی إلَی جَوارِحِهِ اُکْتُمِی عَلَیْهِ ذُنُوبَهُ وَ یُوحِی إلَی بِقَاعِ الْأرْضِ اُکْتُمِی مَا کَانَ یَعْمَلُ عَلَیْکِ مِنَ الذُّنُوبِ. فَیَلْقَی اللهَ حِینَ یَلْقَاهُ وَ لَیْسَ شَیْءٌ یَشْهَدُ عَلَیْهِ بِشَیْءٍ مِنَ الذُّنُوبِ؛[12]
از امام صادق(ع) شنیدم که میفرماید: وقتى بنده توبه كند، توبهی نصوح [كه دیگر قصد بازگشت به گناه ندارد] خداوند او را دوست میدارد و در دنیا و آخرت پرده بر او میافكند.
عرض كردم: چگونه بر او پرده میافكند؟ فرمود: دو فرشتهی موكّل بر او را به نسیان دچار میسازد و در نتیجه آن دو ملك گناهانى را كه از وى نوشتهاند، فراموش مینمایند و به اعضا و جوارح او دستور میدهد گناهان او را مكتوم نگه دارند [و از خود بروز ندهند] و به نقاط زمین امر میكند، آنچه گناه از وى در آن نقاط صادر شده است، پوشیده و مستور گردانند. در نتیجه وقتى به لقاى خدا میرسد دیگر چیزى نیست كه علیه او به گناهى شهادت دهد.
از امام باقر(ع) منقول است:
التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لا ذَنْبَ لَهُ وَ الْمُقِیمُ عَلَى الذَّنْبِ وَ هُوَ مُسْتَغْفِرٌ مِنْهُ كَالْمُسْتَهْزِئَ؛[13]
آن كس كه توبهكار از گناه شود، مانند كسى است كه گناهى نكرده است و كسى كه بر ارتكاب گناه ادامه دهد، در عین حالى كه [به زبان] استغفار میكند، مانند آدم استهزاگر است.
و نیز از همان امام همام(ع) رسیده است:
إنَّ اللهَ تَعَالَى أشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُلٍ أضَلَّ راحِلَتَهُ وَ زَادَهُ فِى لَیلَةٍ ظَلْمَاءَ فَوَجَدَهَا. فَاللهُ أشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذَلِكَ الرَّجُلِ بِراحِلَتِهِ حِینَ وَجَدَهَا؛[14]
حقیقت آنكه خداوند تعالى از توبهی بندهاش شاد و مسرور میشود، بیش از آن مقدار كه مردى [در میان بیابان] در یك شب ظلمانى، مركب و توشهی راهش را گم كرده و آنگاه آن را پیدا كند. خداوند از توبهی بندهاش بیش از آن مقدار كه این مرد از پیدا كردن زاد و راحلهی گمشدهاش شاد میشود، شاد میگردد.
«كرم بین و لطف خداوندگار» كه چگونه از بازگشت بندهی آلوده تبهكار به آستان اقدسش شاد میگردد و اظهار مسرّت مینماید و عجیبتر از آن، این جمله است كه به حضرت مسیح(ع) فرموده است:
یا عیسى، كَمْ اُطیلُ النَّظَرَ وَ اُحْسِنُ الطَّلَبَ وَ الْقَومُ لا یرْجِعُونَ؛[15]
اى عیسى، چقدر چشم به راه باشم و اشتیاق از خود نشان بدهم و این قوم برنگردند.
و همچنین ابراز عنایت در حدیث قدسى فرموده است:
لَوْ عَلِمَ الْمُدْبِرُونَ عَنّى كَیفَ انْتِظارى بِهِمْ وَ شَوْقى اِلَى تَوْبَتِهِمْ لَماتُوا شَوْقاً اِلَىَّ وَ لَتَفَرَّقَتْ اَوْصالُهُمْ؛[16]
اگر آنان كه پشت به من كردهاند [و به راه گناه افتادهاند] میدانستند چگونه به انتظارشان هستم و اشتیاق به بازگشتشان دارم، هر آینه از شدّت شوق به من میمردند و بند از بندشان جدا میگردید.
پس اى وااسفاه بر این جهالت، و واغوثاه از این سفاهت كه او در جستجوى ما باشد و ما در حال فرار از او! او چشم به راه ما باشد و ما در حال غفلت از او! او با ما یگانه باشد و ما بیگانهی از او.
صیاد پى صید دویدن عجبى نیست / صید از پى صیاد دویدن، مزه دارد
در مناجات هشتمین از مناجات خمس عشره است که:
یا مَنْ هُوَ عَلَى الْمُقْبِلینَ عَلَیهِ مُقْبِلٌ وَ بِالْعَطْفِ عَلَیهِمْ عائِدٌ مُفْضِلٌ وَ بِالْغافِلینَ عَنْ ذِكْرِهِ رَحیمٌ رٌؤُوفٌ وَ بِجَذْبِهِمْ اِلَى بابِهِ وَدُودٌ عَطُوفٌ، اَسْألُكَ اَنْ تَجْعَلَنِى مِنْ اَوْفَرِهِمْ مِنْكَ حَظَّاً؛
اى آن كه به روآورندگان به درگاهت رو میآورى و اِفضال و احسان خود را شامل حالشان میسازى و [یاللْعَجَب كه] غافلان از ذكرت را نیز با جذبشان به آستانِ اقدست مشمول رحمت و عطوفت خود میگردانى، از تو میخواهم كه مرا هم از پربهرهترین آنان از [چشمهسارهاى لطف و عنایت] خود قرار دهى.
من اَر چه هیچ نیم هر چه هستم آن توام / مرا مران كه سگى سر بر آستان توام
***
من به سرچشمهی خورشید نه خود بردم راه
ذرّهاى بودم و مهر تو مرا بالا برد
تو مپندار كه مجنون سر خود مجنون گشت
ز سمك تا به سماكش كشش لیلا برد
من خسى بى سرو پایم كه به سیل افتادم
او كه میرفت مرا هم به دل دریا برد[17]
خودآزمایی
1- امام باقر(ع) عذاب جهنم را چگونه توصیف کردند؟
2- خداوند متعال برای حضرت آدم(ع)، به منظور نجات از شرّ اغواگریهاى شیطان چه راهی را مقرّر فرمودند؟
3- چرا شیطان پس از شكست خوردن از راههاى دیگر، از طریق «یأس از رحمت حق» آدمیرا به شقاوت و بدبختى میكشاند؟
4- وقتى بندهای توبهی نصوح كند، خداوند چگونه بر او پرده میافكند؟
پینوشتها
[1]ـ بحارالانوار، ج 8، ص 280، نقل از تفسیر علیّ بن ابراهیم قمّی.
[2]ـ بحارالانوار، ج 8، ص 281، ح۳، نقل از امالی صدوق.
[3]ـ زقوّم: درختی است که در قعر جهنّم میروید و میوهای سوزنده و زهرآگین دارد.
[4]ـ سورهی مؤمن، آیهی ۱.
[5]ـ سورهی شوری، آیهی ۲۵.
[6]ـ سورهی نساء، آیهی ۱۱۰.
[7]ـ کافی، ج 2، ص 440، ح 1.
[8]ـ تسلّط شیطان بر انسان، تنها از راه «تزیین» و وسوسهانگیزی در قلب است و طبیعی است که آثار وسوسهی آن پلید و اقدام به گناه، از تمام اعضا و جوارح انسان که مجاری خون قلب آدمی است، امکان بروز و ظهور دارد.
[9]ـ جامعالسّعادات، ج 3، ص 68.
[10]ـ سورهی انعام، آیهی ۵۴.
[11]ـ سورهی بقره، آیهی ۲۲۲.
[12]ـ کافی، ج 2، ص ۴۳۰.
[13]ـ همان، ص ۴۳۵، ح۱۰.
[14]ـ کافی، ج 2، ص 435، ح 8.
[15]ـ المراقبات، مقدّمه، ص 6.
[16]ـ المراقبات، مقدّمه، ص 6.
[17]ـ ابیات از مرحوم استاد علّامه طباطبایی(رض) (صاحب تفسیر المیزان) است.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی