آن مدبّر علیم قدیری که به یک حبّهی گندمِ رفته در دل خاک حیات میبخشد و آن را میرویاند و از درون آن، هفت خوشه و در هر خوشهای صد دانهی گندم به وجود میآورد[1] و نطفهی عاری از هرگونه كمالی را كه قطرهی آب پستی بیش نیست، به انسانی متفکّر و فعّال تبدیل میکند و انواع کمالات گوناگون را، از شنوایی و بینایی و گویایی و امثال آن، به وی میبخشد، همان مدبرّ علیم و قدیر است که به «اعمال» به ظاهر مرده و کوچک انسان روح میبخشد و از آن، نعمتهای بی حدّ و حصر بهشتی به وجود میآورد.
خداوند متعال در قرآن كریم برای بر طرف ساختن شبهه از ذهنهای ما دیرباوران میفرماید:
أ فَرَأیْتُمْ ما تُمْنُونَ * أ أنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ * ...أ فَرَأیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ * أ أنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ * لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً...[2]
آیا دیدهاید آن چه در رحمهای زنان میریزید [دربارهی نطفه و منی اندیشیدهاید] یا میتوانید خبر دهید كه آیا شما آن را به صورت انسان میآفرینید، یا ما آفرینندهی آن هستیم؟! آیا دیدهاید آن چه در دل خاک میكارید یا میتوانید خبر دهید كه آیا شما آن را میرویانید، یا ما رویانندهی آن هستیم؟ اگر بخواهیم آن را میخشكانیم و گیاهی خشک و خرد شدهاش میسازیم.
یعنی، از همین نظام جاری در عالم پی ببرید كه نه شما تبدیلكنندهی «عمل» به نعمتهای بیپایان بهشتی هستید تا به خود ببالید و نه این خاصیّت ذاتی کار شماست تا به آن بنازید یا احیاناً، در صحّت آن اثرگذاری عجیب، به شکّ و تردید و اضطراب بیفتید؛ بلکه این آفریننده و پروردگار بخشندهی شماست كه به فضل و كرم با شما رفتار میكند و اعمال اندكتان را به جهانی بس عظیم از جنّت نعیم مبدّل میسازد.
خدا ـ جلّ جلاله و عظم شأنه ـ دأب و دَیدَنش همین است و سنّت همیشگیاش در عالم بر اساس اعطاء الكثیر بالقلیل استوار است. در همین عالم طبیعت هم، با وجود محدودیّتی که در سرشت خود دارد، میبینیم که او یک حبّهی گندم از ما میگیرد و هفتصد دانهی گندم به ما برمیگرداند. تخمهی هندوانهای را میگیرد و ده هندوانه با صدها تخمه در میان تحویل میدهد. درخت گردویی با ده هزار گردو را از یک هسته به ما میبخشد.
در عالم معنا نیز، قرآن حكیم یک شب قدر را بهتر از هزارماه میداند[3] و آثار اعمال یک عمر متجاوز از هشتاد سال[4] را بر عمل یک شب مترتب میسازد. یا در قصّهی بنیاسرائیل، گفتن یک کلمهی حِطَّه و به جا آوردن یک سجده را سبب آمرزش کلّ خطیئات و موجب افزایش موهبات معرّفی میکند و میفرماید:
...وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً نَغْفِرْ لَکُمْ خَطِیئاتِکُمْ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ.[5]
...بگویید حِطَّه [کلمهی استغفار است] و از در بیتالمقدس با حال سجده [ركوع و خضوع تمام] وارد شوید كه اگر چنین كنید، گناهان شما را میبخشیم و نیكوكاران را پاداش افزون میدهیم.
آری، عمل کوچک است، امّا اثر آن بزرگ است و این از لطف خداوند كریم است.
موضوع اثربخشی اعمال به ظاهر كوچک كه آثاری بزرگ بر آن مترتب میشود، مانند فشردن كلید اصلی برق است كه از حیث عمل بسیار كوچک و ناچیز است، امّا از حیث اثر بسیار بزرگ است و گاه موجب روشن شدن یک شهر میشود. لذا، نه به عذر كوچكی عمل میشود به آن بیاعتنا شد و از انجام دادن آن خودداری كرد و نه به جهت بزرگی اثر میتوان به كار خود تبختر ورزید و مثلاً، روشن شدن شهر را به حساب هنر و كاردانی خود گذاشت؛ زیرا، سبب روشن شدن شهر دستگاه مولّد برق است، نه كاردانی من كه با سر انگشت خویش شستی را فشرده و دستگاه را به كار انداختهام.
در نماز شب نیز آن چه مربوط به انسان است، یک سلسله حركات سادهی بدنی است كه با خم و راست شدن و قیام و قعود تحقّق میپذیرد، كه در حد ذات خود، دارای هیچ نوع اثر ارزندهای نیست. امّا آن درجات عظیم بهشتی و مقامات قرب الهی كه بر این عمل ساده و آسان مترتّب میشود، معلول لطف و كرم و فضل و احسان بیپایان خداوندی است که حدّ و حصری ندارد و استبعاد و استغراب برنمیدارد، چنان كه فرمود:
...إنَّ اللهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ.[7]
چنانكه گفتیم، وقت نماز شب در فاصلهی بین نصف شب تا طلوع فجر (و افضل آن، وقت سحر، یعنی یک سوّم یا یک ششم آخر شب است). ولی، با توجّه به اهمیّت فوقالعادهای این عبادت بزرگ، شرع مقدّس اجازهی تعجیل در آن (یعنی به جا آوردن آن پیش از وقت مقرّر) را در بعضی موارد صادر كرده است. مثلاً، مسافری كه بر اثر رنج و خستگی سفر، بیدار شدن در آخر شب بر وی دشوار است، یا جوانی كه خوف جنب شدن در خواب و سپس متمكّن نبودن برای غسل دارد، یا میترسد اصلاً بیدار نشود، یا کسی که به علّت پیری یا بیماری و شدّت سرمای هوا و هرگونه عذری و نظایر اینها، خوف دارد كه مبادا نتواند نماز بعد از نیمه شب را به جا آورد، میتواند نماز شب را قبل از نیمه شب به جا آورد؛ البتّه به نیّت تعجیل و تقدیم، نه به نیّت ادا.[8]
ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل كرده است كه فرمود:
اِذا خَشیِتَ اَنْ لا تَقُومَ آخِرَ اللَّیْلِ اَوْ کانَتْ بِکَ عِلَّةٌ اَوْ اَصابَکَ بَرْدٌ فَصَّلِ صَلاتَکَ وَ اَوْتِرْ مِنْ اَوَّل اللَّیْلِ.[9]
هر گاه بیمناک بودی که مبادا آخر شب به نماز برنخیزی، یا به مرضی مبتلا شوی یا سرمای هوا به تو آسیب رساند، نماز خود را در ابتدای شب بخوان و نافلهی وتر [سه رکعت شفع و وتر] را به جا آور.
اگر كسی احتمال دهد كه نمیتواند نماز شبش را به وقت بخواند، ولی مطمئن باشد كه میتواند قضای آن را بخواند، قضا بر تعجیل برتری دارد.[10]
راوی از امام باقر یا امام صادق(ع) میپرسد: مردی نماز شبخوان است، ولی چه بسا یک یا دو یا سه شب بر او میگذرد و موفّق به بیدار شدن نمیشود. حال، اگر نافلهاش را قضا كند، بهتر است یا آن كه تعجیل كند و آن را در اوّل شب به جا آورد؟ حضرت پاسخ میدهد:
لا بَلْ یَقْضِی و اِنْ کانَ ثلاثین لَیْلَة.[11]
نه [تعجیل نكند] بلكه قضا میكند؛ اگر چه سی شب باشد.
و در روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل شده است:
قَضاءُ صَلوةِ اللَّیْلِ بَعْدَ الْغَداةِ وَ بَعْدَ الْعَصْرِ مِنْ سِرِّ آلِ مُحَمَّدٍ الْمَخْزونِ.[12]
قضای نماز شب پس از صبح و بعد از عصر، از سرّ مخزون آل محمّد است.
نیز از آنحضرت در ضمن حدیثی نقل شده است:
اِنَّ اللهَ یُباهی بِالْعَبْدِ یَقْضِی صَلوةَ اللَّیْلِ بِالنَّهارِ یَقُولُ: مَلائِکَتی عَبْدی یَقْضِی ما لَمْ اَفْتَرِضْهُ عَلَیْهِ اِشْهَدُوا اَنّی قَدْ غَفَرتُ لَهُ.[13]
خدا به بندهای كه نماز شب را در روز قضا كند مباهات میكند و میفرماید: ای فرشتگان من،! بندهی من چیزی را قضا میكند كه بر او واجب نكردهام؛ گواه باشید كه من او را آمرزیدم.
1- سنّت همیشگی خداوند متعال در عالم چگونه است؟
2- شرع مقدّس اجازهی تعجیل در نماز شب را در کدام صادر كرده است؟
[1]ـ اشاره به آیهی 261 سورهی بقره است که میفرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّة أنْبِتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللهُ واسِعٌ عَلِیمٌ»؛
وصف کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند بذری است که هفت خوشه برویاند، در هر خوشه یک صد دانه باشد و خداوند آن را، برای هر کس که بخواهد، دو یا چند برابر میکند و خدا [در رحمت و قدرت] وسیع و داناست.
[2]ـ سورهی واقعه، آیات 58 و 59 و 63 تا 65.
[3]ـ اشاره به آیهی سوّم سورهی قدر است که: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ».
[4]ـ هزار ماه معادل با 83 سال و 4 ماه است.
[5]ـ سورهی اعراف، آیهی 161.
[6]ـ مرحوم آیتالله سیّداحمد زنجانی، در کتاب الکلام یجرّالکلام، جلد 1، صفحهی 30.
[7]ـ سورهی آل عمران، آیهی ۳۷.
[8]ـ العروة الوثقی، کتاب الصلوة، فصل 3، فی اوقات الرّواتب (به مسألهی 8 و 9 رجوع شود).
[9]ـ وسائلالشّیعه، جلد 3، کتاب الصلوة، ابواب المواقیت، باب 44، حدیث 12.
[10]ـ العروة الوثقی، کتاب الصلوة، فصل 3، فی اوقات الرّواتب، مسألهی 10.
[11]ـ وسائلالشّیعه، جلد 3، کتاب الصلوة، ابواب المواقیت، باب 45، حدیث 5.
[12]ـ همان، حدیث 4.
[13]ـ بحارالانوار، جلد 87، صفحهی 202، حدیث 10 (نقل از ذِکْری).