قرآن كریم كه به بیان خالق حكیم، نور است و روشن كنندهی راه سعادت:
...وَ أنْزَلْنا إلَیْكُمْ نُوراً مُبِیناً؛[1]
در مواضع متعدّد با بیانات متنوّع، پیروان خود را از استماع موسیقی بر حذر داشته و از عواقب شوم و دردناك این گناه، بیمشان داده است. اینك آیاتی چند از كتاب خدا كه بعض آنها مورد استفادهی آقایان فقهای عظام در مسألهی تحریم موسیقی است، به نظر خوانندگان محترم میرسد.
سورهی مؤمنون كه علائم و نشانههای اهل ایمان را میشمارد، از جمله میفرماید:
وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ؛[2]
حاصل مضمون آیه با توجّه به عطف به آیات پیش، این میشود: ایمان كه ملاك فلاح و رستگاری است یكی از نشانههایش اعراض از لغو است. لغو هم كه به معنای كار باطل و بیهوده است، مصادیق متعدّد دارد كه یكی از آنها موسیقی است. صاحب تفسیر "مجمعالبیان" ذیل همین آیهی شریفه میگوید:
وَ فِی رَوایَةٍ اَنَّهُ الغِناءُ وَ الْمَلاهِی؛[3]
یعنی: در روایت دیگری است كه مقصود از لغو، موسیقی و آلات موسیقی است.
عجب این كه لغت موسیقی [موزیك]، از نظر دانشمندان بزرگ اروپا نیز به معنای لغو كاری، مسخرگی، تهی مغزی، هرزهگردی، بیهودهگذرانی، هیچ و پوچ، حماقت و وقت تلف كردن، آمده است.[4]
آقایان مسلمان، خانمهای مسلمان، اندكی روی كلمهی «مُعرِضُون» كه قرآن فرموده است، توقّف و تأمّل كنید! میفرماید:
اهل ایمان، از آن جهت كه با حضرت حقّ ـ جلّ شأنه العزیز ـ مرتبطند و خود را به عالم انس و آشنایی با منبع عزّ و جلال و كبریاء و وقار افكندهاند، آن چنان عظمت و كرامت روح در خود میبینند كه تمایل به كارهای لغو و یاوه و هرزگی را منافی شأن خود دیده و اشتغال به آنها را موجب خفّت و شرمندگی میدانند و از صحنههایی كه مناسب جهّال و فرومایگان است با كمال تنفّر رو بر میگردانند و مُعرض میشوند:
وَ إذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أعْرَضُوا عَنْهُ...؛[5]
وقتی لغو بشنوند، اعراض میكنند [و از آن رو بر میگردانند]...
امام صادق(ع) ضمن روایتی در مقام نهی از استماع موسیقی میفرماید:
وَ الْقَبِیحَ دَعْهُ لِأهْلِهِ فَإنَّ لِكُلٍّ أهْلاً؛[6]
كار زشت و قبیح را به اهلش واگذار، چرا كه هر كاری اهلی دارد.
یعنی شما ای دلبستگان به خاندان عصمت و طهارت، خود را از اینگونه آلودگیها بر كنار دارید كه لغوكاریها و یاوهشنویها مناسب شأن شما نیست. گوش شما باید رهگذر آیات آسمانی قرآن باشد و نغمههای حضرت روحالامین را در خود جا بدهد. حكم و معارف الهی باید در مخزن قلب شما بریزد.
صدای شهوتآلود زنان آلوده و منحرف كجا و گوش مسلمان انس گرفتهی با قرآن كجا؟!!
هر كار، اهلی دارد و هر خانه مناسب با خود اثاثی دارد.
آنجا كه اوصاف بندگان صالح و عبادالرّحمن را میشمارد، از جمله میفرماید:
وَ الَّذِینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً؛[7]
بندگان پسندیدهی خدا، كسانی هستند كه شاهد زور نمیشوند و وقتی مرورشان به لغو افتد، با بزرگواری خاصّی بی اعتنا میگذرند.
امام صادق(ع) زور را به معنی غناء یعنی موسیقی تفسیر فرمودهاند.[8]
المنجد هم یكی از معانی زور را میگوید: مجلسالغناء و همچنین قرآن كریم، در آیهای دیگر میفرماید:
...وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ؛[9]
...دوری گزینید از گفتار باطل.
یعنی مراد از گفتار باطل، موسیقی است. حضرت امام صادق(ع) میفرمایند:
وَ قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ؛[10]
پس حضور در مجلس غناء، تناسب با شأن بندگان صالح پروردگار ندارد.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَها هُزُواً اُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ؛[11]
از مردم كسانی هستند كه سخنان باطل را انتخاب میكنند و از روی جهالت وسیلهی گمراهی و ضلالت فراهم كرده و مردم را از راه خدا باز میدارند و آیات الهی را به استهزاء میگیرند، اینان عذاب خواركنندهای در پیش دارند.
لهوالحدیث، بر حسب نظر ارباب تفسیر و لغت، عبارت از سخنان باطل و داستانهای لغو و بیاساس است كه گفتن و شنیدن آنها، جز تضییع وقت و بیخبر ماندن از خدا و حقایق زندگی، نتیجهای ندارد. راغب، در "مفرداتالقرآن" میگوید:
اَللَّهْوُ ما یَشْغَلُ الاِنْسانَ عَمّا یَعْنِیهِ و یُهِمُّهُ؛[12]
هر چه كه انسان را مشغول كرده و از مقصد مهمّ و نافع به حالش باز دارد، لهو است.
مجمعالبحرین مینویسد:
لَهْوُ الْحَدیثِ اَیّ باطِلُهُ وَ ما یُلْهِی عَنْ ذِكْرِ اللهِ؛[13]
لهوالحدیث یعنی سخنان باطل و آنچه كه از یاد خدا باز دارد و غافل سازد.
تفسیر مجمعالبیان مینویسد:
وَ اَكْثَرُ الْمُفَسِّرِینَ عَلَی اَنَّ الْمُرادَ بِلَهْوِالْحَدِیثِ الغِناءِ؛[14]
بیشتر مفسّرین قرآن برآنند كه مقصود از لهوالحدیث، موسیقی است.
و هم او میگوید:
فَاِنَّهُ یَدخُلُ فِیهِ كُلُّ شَیْءٍ یُلْهِی عَن سَبِیلِ اللهِ و عَنْ طاعَتِهِ مِنَ الاَباطِیلِ وَ الْمَزامِیرِ وَ الْمَعازِفِ؛[15]
هر چه كه از راه خدا و طاعت خدا باز دارد؛ از گفتارهای باطل و آلات موسیقی، داخل در لهوالحدیث است.
مفسّرین میگویند، این آیه دربارهی "نضربن حارث" نازل شده است و او كسی بود كه افسانههای عجمی و قصّههای رستم و اسفندیار را ضمن سفرهایی كه برای تجارت به بلاد فارس میرفت به دست میآورد و جلساتی تشكیل میداد و داستانسرایی میكرد و منظورش این بود كه مردم را با این داستانها سرگرم كرده و وقتشان را بگیرد تا مجالی پیدا نكنند كه حضور مقدّس پیامبراكرم(ص) بروند و آیات آسمانی قرآن را بشنوند. خداوند حكیم در مقام مذمّت او و كار او میفرماید، این افسانهها لهوالحدیث است و نتیجهاش ضلالت و دور افتادن از راه خدا و سعادت، و استهزاء به آیات الهیّه است و به همین جهت متصدّیانش مستحقّ عذاب مُهینند.
حالا شما دقّت بفرمایید، قصّههای حسین كرد و رستم و اسفندیار و امیرارسلان رومی و نظایر آن كه نضربن حارث تهیه میكرد و مردم را با آنها سرگرم میساخت، تنها فسادش همین بود كه وقت گرانبهای مردم گرفته میشد و فرصت استماع آیات قرآن و بهرهمند شدن از مواعظ و نصایح پیامبراكرم(ص) را از دست میدادند. امّا دیگر آن قصّهها آتش شهوت جنسی را در وجود جوانان شعلهور نمیساخت، رموز بیعفّتی را به پسران و دختران جوان یاد نمیداد، راههای فساد و جنایت را واضح و روشن به اطفال بیگناه نمیآموخت.
با این وصف قرآن كریم او را شدیداً تخطئه كرده و عمل او را خیانت به بشر معرّفی نموده و وعدهی عذاب دردناك را به او و همكاران او داده است. حال بیایید و به وضع فضیحتبار لهوالحدیث در زمان ما بنگرید كه چه آتشی برافروخته و چه مفاسد سوزانی به بار آورده است. امروز، كار لهوالحدیث از یك فرد و ده فرد و صد فرد و قصّه گفتن و سرگرم ساختن و اتلاف وقت نمودن گذشته است. بلكه با بهوجود آوردن سازمانهای وسیع و تشكیلات مجهّز به صورت سینما و رادیو و تلویزیون و مطبوعات، با برنامههایی منظّم و جالب، در اضلال و اغوای مرد و زن، پیر و جوان بیداد میكند.
لهوالحدیث در زمان ما مصداق اجلایش همین رمانهای عشقی و افسانههای جنایی و فیلمهای فسادآموز و ساز و آوازهای محرّك و صحنههای شهوتانگیز است كه به وسیلهی سینما و مجلّه و رادیو و تلویزیون در بین مردم پخش میشود و تنها فسادش این نیست كه سرمایهی عزیز و گرانبهای عمر جوانان را تلف كرده و بر باد میدهد، بلكه به طور سریع و مؤثّر، پردههای شرم و حیا و عفّت را دریده و ضربههای كارگر بر پیكر عزّت و شرف انسانی آنان وارد میسازد به طوری كه پسران و دختران جوان كه از این برنامههای مفسد الهام میگیرند و با آنها سر و كار دارند، یكپارچه شهوت و سراپا التهاب و تشنهی گناهند و آمادهی اشتعال به آتش عصیان، همّی جز برخورداری از لذّات نفسانی ندارند و به چیزی جز ارضای تمایلات و اشباع شهوات نمیاندیشند و این مطلب از شدّت وضوح، احتیاج به ارائهی شاهد ندارد. حوادث ننگین و شرمآوری كه روز و شب در صفحات جراید منعكس است و نمونهای از خروار میباشد، شاهد گویای مطلب است و ما برای حفظ طهارت كتاب از آلودگی به آن گونه مطالب ننگین، از نقل آنها و ارائهی شاهد خودداری میكنیم.
۱- حاصل مضمون آیهی ۳ سوره مومنون با توجّه به عطف به آیات پیش را ذکر کنید.
۲- چرا اهل ایمان تمایل به كارهای لغو و یاوه و هرزگی را منافی شأن خود دیده و اشتغال به آنها را موجب خفّت و شرمندگی میدانند؟
۳- لهوالحدیث در زمان ما مصداق اجلایی لهوالحدیث چیست؟
[1]ـ سورهی نساء، آیهی ۱۷۴.
[2]ـ سورهی مؤمنون، آیهی ۳.
[3]ـ تفسیر مجمع البیان، چاپ قدیم، جلد ٢، صفحهی ١٤٥.
[4]ـ كتاب موسیقی و اسلام، صفحهی ٨٩، نقل از فرهنگهای خارجی.
[5]ـ سورهی قصص، آیهی ۵۵.
[6]ـ کافی، جلد ۶، صفحهی ۴۳۲، حدیث۱۰.
[7]ـ سورهی فرقان، آیهی ۷۲.
[8]ـ کافی، جلد ۶، صفحهی ۴۳۲.
[9]ـ سورهی حجّ، آیهی ۳۰.
[10]ـ کافی، جلد ۶، صفحهی ۴۳۵.
[11]ـ سورهی لقمان، آیهی ۶.
[12]ـ المفرداتالقرآن، صفحهی ۴۷۱.
[13]ـ مجمعالبحرین، مادهی (لها).
[14]ـ مجمعالبیان، جلد۲، صفحهی ۲۲۸، چاپ قدیم.
[15]ـ همان.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت