کد مطلب: ۵۶۹۵
تعداد بازدید: ۳۱۶
تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۵
وهابیت بر سر دو راهی | ۱۰
ولی اگر بگوییم حضرت مسیح(ع) بیماران غیر قابل علاج را به اذن خدا شفا می‌داد، و مردگان را به اذن خدا زنده می‌کرد، و با علمی که از ناحیه‌ی خداوند کسب کرده بود از مسائل پنهانی و غیوب خبر می‌داد، نه راه شرک پوییده‌ایم و نه سخنی به گزاف گفته‌ایم.

فصل اوّل: عوامل سقوط | ۱۰


ضعف منطق و برداشت نادرست از شش واژه قرآنی

 

شاهکار مهمّ این مذهب در مسأله‌ی توحید و شرک است و همان‌گونه که گفتیم برگرفته از عقاید «ابن تیمیّه‌ی دمشقی» می‌باشد.
«محمّد بن عبدالوهّاب» در رساله‌ی «کشف الشبهات» در این باره سخنی دارد که خلاصه‌اش چنین است:
1ـ توحیدی که اسلام به آن دعوت کرده توحید در عبادت است، زیرا مشرکان عرب توحید خالق را قبول داشتند و می‌گفتند عالم همه مخلوق خداست (وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَّنْ خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالأرْضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ).[1]
«هر گاه از آنها سؤال کنی چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده؟ می‌گویند: خداوند توانای دانا!»
و در جای دیگر می‌فرماید: قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَمَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنْ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنْ الْحَیِّ وَمَنْ یُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ؛[2]
«بگو: چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی می‌دهد؟ و چه کسی مالک گوش‌ها و چشمهاست؟ و چه کسی زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون می‌آورد و چه کسی امور (جهان) را تدبیر می‌کند؟ می‌گویند: خدا! بگو: پس چرا تقوا پیشه نمی‌کنید؟!».
با توجّه به این آیات مشرکان عرب، خالق جهان و رازق بندگان و مدیر و مدبّر عالم را خداوند یگانه می‌دانستند. پس شرک آنها در چه بود؟ اشکال کار آنها فقط در توحید عبادت بود یعنی بت‌ها و بعضی از صالحان را پرستش می‌کردند. به تعبیر دیگر مشرکان عرب هرگز منکر توحید خالق و رازق و ربّ العالمین نبودند، بلکه مشرک در عبادت خدا بودند و اسلام آنها را به «عبادت» خداوند یگانه دعوت فرمود.
2ـ مفهوم «شرک» آن است که انسان غیر خداوند یگانه را بخواند و برای حلّ مشکلات به او پناه برد (به عنوان مثال یا رسول الله و یا علی بگوید) زیرا قرآن مجید می‌گوید: فَلاَ تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً؛[3]
3ـ اگر کسی از پیامبر اسلام(ص) یا هر کس از پیشوایان اسلام و صالحان شفاعت بطلبد کار او شرک است! و جان و مال او بر موحّدان مباح است! زیرا او مشرک است و هر مشرکی مهدورالدم و المال و النساء می‌باشد. قرآن مجید می‌گوید: قُلْ للهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعاً لَّهُ مُلْکُ السَّماوَاتِ وَالأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ؛[4]
«بگو: شفاعت به طور کامل از آن خدا است، حکومت آسمان‌ها و زمین از آن او است سپس به سوی او باز می‌گردید».
4ـ به علاوه مشرکان عرب هنگامی که به جهت بت‌پرستی مورد اعتراض واقع شدند گفتند: مَا نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونَا إِلَی اللهِ زُلْفَی؛[5]
«ما بت‌ها را تنها برای این پرستش می‌کنیم که ما را به خدا نزدیک کند» و هرگز پیغمبر اکرم(ص) این سخن را از آنها نپذیرفت.
بنابراین پرستش آنها نسبت به بت‌ها برای خالق و رازق بودن آنها نبود بلکه فقط برای شفاعت بت‌ها عندالله بود، پس هر کس غیر خدا را شفیع بداند مانند مشرکان عرب است و جان و مال او مباح است!!
این بود عصاره‌ی کلام آنها در مسأله‌ی توحید و شرک.


نقد و بررسی

 

در واقع تکیه‌گاه عمده‌ی «وهّابیّون» در کتاب‌های مختلف در بحث توحید و شرک همان چند آیه‌ی بالاست که در همه جا به آن استناد می‌جویند، و سعی دارند، از کنار سایر آیات قرآن به سادگی بگذرند، و آنها را نادیده بگیرند، یعنی در برابر قرآن به طور کامل گزینشی عمل کنند.
در ضمن برای این که علمای مخالف را که با آیات دیگر قرآن خطاهای آنها را روشن می‌سازند، خلع سلاح کنند در یک ادّعای بی‌سابقه می‌گویند، تمام آیاتی که دیگران برای ردّ این برداشت در مسأله‌ی «توحید و شرک» به آن استدلال کرده‌اند از آیات متشابه است! و تنها آیاتی که آنها به آن استناد جسته‌اند از محکمات قرآن است!![6]
در یک بررسی دقیق این نکته به دست می‌آید که خطا و اشتباه و برداشت نادرست وی از «شش واژه‌ی قرآنی» سبب شده که همه‌ی مسلمین را به جز پیروان عقاید خود مشرک بشمرند و حکم کفر آنها را صادر کنند.
و متأسّفانه جهان اسلام برای خطای آنها در تفسیر این شش واژه، بهای سنگینی را تاکنون پرداخته است، چه خون‌های مقدّسی که از مسلمانان بر زمین ریخته شد؟ و چه اموال هنگفتی که به غارت رفت؟ و حتّی امروز هم آن وضع در بعضی از مناطق ادامه دارد که نمونه‌های آن در زمان حکومت طالبان در افغانستان و در بمب گذاری‌های گروه سپاه صحابه در مساجد شیعیان پاکستان و بمب گذاری‌های بسیار وحشتناک و بی‌رحمانه در عراق در صفوف اهل سنّت و شیعه، و حتّی در عربستان سعودی در «ریاض» و «الخبر» دیده شده است.
چرا آنان حاضر نیستند با دیگر علمای اسلام، علمای الازهر، دمشق، قم و نجف به بحث منطقی بنشینند تا حقایق روشن شود.
چرا بحث‌های آنها همچون پاسخ‌های بعضی از پیشوایان آنها که با جمله‌ی «ایّها المشرک الجاهل» آغاز می‌شود و گوینده با پیشداوری خود، طرف مقابل را نخست مهدورالدم و مشرک و نادان شمرده سپس با او بحث می‌کند، هنوز ادامه دارد؟!
چرا آن‌گونه که قرآن دستور داده، حاضر نیستند بحثی دوستانه بر اساس (فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ)[7] میان علمای وهّابی و دیگران آغاز گردد؟!
که اگر چنین می‌کردند این همه خون‌های پاک مسلمین ریخته نمی‌شد و اموال آنها به غارت نمی‌رفت، و دشمنان بر آنها مسلّط نمی‌شدند و اقلّیّت کوچک صهیونیست همه چیز آنها را به بازی نمی‌گرفت. معلوم نیست چه جوابی در برابر خدا برای روز قیامت و عندالمیزان و الحساب آماده کرده‌اند؟
به هر حال این شش کلمه‌ی سرنوشت‌ساز عبارتند از:
1ـ شرک و مشرک (در قرآن مجید)
2ـ إله (در لا إله إلاّ الله در قرآن مجید)
3ـ عبادت (در قرآن مجید)
4ـ شفاعت (در قرآن مجید)
5ـ دعا (در قرآن مجید)
6ـ بدعت (در قرآن و حدیث)


مفهوم «شرک»


نخستین واژه‌ی مهمّی که وهّابیان در آن گرفتار اشتباه و خطا شده و بر اثر آن فتوای اباحه‌ی خون و مال و نوامیس بسیاری از مسلمین را صادر کرده‌اند واژه‌ی «شرک» و «مشرک» است.
«شرک» در لغت عرب به معنی شرکت در چیزی است و «شریک» همان همتا و همطراز است.
لسان العرب در معنی اشتراک می‌گوید:

«اَشْرَکَ بِاللّهِ: جَعَلَ لَهُ شَرِیکاً فِی مُلْکِهِ» و در معنی «شرک» می‌گوید:

«والشِّرْکُ أَنْ یَجْعَلَ لِلّهِ شَرِیکاً فِی ربوبیّته» و به این ترتیب شرک را به معنی شریک قرار دادن برای خدا در حاکمیّت و ربوبیّت تفسیر کرده است. راغب در مفردات می‌گوید: «شرک در دین دو گونه است: اوّل «شرک عظیم» است که انسان شریک و همتایی برای خدا قرار دهد که سبب محرومیّت او از بهشت است».

«مَنْ یُشْرِکْ بِاللهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ»؛ و «شرک صغیر» است اگر غیر خدا را در بعضی امور مورد توجّه قرار دهد که همان ریا و نفاق است. قرآن می‌گوید:[8]

وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللهِ إِلاَّ وَهُمْ مُّشْرِکُونَ؛[9]
بنابراین، حقیقت شرک عظیم آن است که کسی را همتای خدا و همطراز او در خالقیّت و مالکیّت و ربوبیّت و عبادت بدانیم.
ولی اگر بگوییم حضرت مسیح(ع) بیماران غیر قابل علاج را به اذن خدا شفا می‌داد، و مردگان را به اذن خدا زنده می‌کرد، و با علمی که از ناحیه‌ی خداوند کسب کرده بود از مسائل پنهانی و غیوب خبر می‌داد، نه راه شرک پوییده‌ایم و نه سخنی به گزاف گفته‌ایم.
مگر قرآن مجید از زبان مسیح(ع) نمی‌گوید:

وَأُبْرِءُ الْأکْمَهَ وَالْأبْرَصَ وَأُحْیِ الْمَوْتَی بِإِذْنِ اللهِ وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لَّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُّؤْمِنینَ؛[10]
«و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوی بنی‌اسرائیل (قرار دادیم، که به آنها بگوید:) من نشانه‌ای از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‌ام؛ من از گِل، چیزی به شکل پرنده می‌سازم؛ سپس در آن می‌دمم و به فرمان خدا، پرنده‌ای می‌گردد. و به اذن خدا، کورِ مادرزاد و مبتلایان به برص را بهبودی می‌بخشم؛ و مردگان را به اذن خدا زنده می‌کنم! و از آن‌چه می‌خورید، و در خانه‌های خود ذخیره می‌کنید؛ به شما خبر می‌دهم؛ به یقین در اینها، معجزه برای شماست، اگر ایمان داشته باشید».
بنابراین اگر از پیامبر اکرم(ص) و بعضی از بندگان صالح خدا همچون امامان اهل بیت(ع) چنین اموری را به همین صورت یعنی «به اذن خدا» تقاضا کنیم، نه تنها شرک نیست، بلکه عین توحید است، چرا که ما هرگز آنها را هم‌طراز و هم ردیف و شریک خدا و مستقلّ در تأثیر قرار نداده‌ایم، بلکه بندگانی سر بر فرمان او و مجری اوامر او دانسته‌ایم.
تعجّب است چگونه پیشوایان وهّابی از واژه‌ی «شرک» که معنی روشنی دارد، چنین برداشتی کرده و هرگونه درخواست از بندگان صالح خدا را که جز به اذن خدا کاری نمی‌کنند شرک دانسته‌اند، مطلبی بر خلاف صریح قرآن؟!
فرض کنید کسی خادمی دارد که گوش به فرمان مولاست و چیزی را جز به اجازه‌ی او انجام نمی‌دهد، اگر کسی از او بخواهد از مولای خود انجام فلان عمل را تقاضا کن، آیا این تقاضا کننده، «خادم» را همتا و هم ردیف و شریک مولا دانسته است، یا در مسیر خدمت؟!
آیا هیچ وجدان بیداری این سخن را می‌پذیرد، که این کار شرک است؟
تمام اشتباهات آنها از اینجا ناشی می‌شود که آیات قرآن را در کنار هم نچیده‌اند تا مفهوم واقعی آنها روشن شود، بلکه آن‌چه را که با پیشداوری‌های آنان در بدو نظر هماهنگ بوده پذیرفته، و بقیّه را کنار زده‌اند.


خودآزمایی


1- وهابیان برای این که علمای مخالف را که با آیات دیگر قرآن خطاهای آنها را روشن می‌سازند، خلع سلاح کنند،‌ چه می‌گویند؟
2- انواع شرک در دین را نام ببرید.
3- تمام اشتباهات وهابیان از کجا ناشی می‌شود؟

 

پی نوشت ها

 

[1]. زخرف، آیه‌ی 9.
[2]. یونس، آیه‌ی 31.
[3]. جن، آیه‌ی 18.
[4]. زمر، آیه‌ی 44.
[5]. زمر، آیه‌ی 3.
[6]. شرح کشف الشبهات، صفحه‌ی 74.
[7]. زمر، آیات 17-18.
[8]. مفردات راغب ماده‌ی شرک (با تلخیص).
[9]. یوسف، آیه‌ی 106.
[10]. آل عمران، آیه‌ی 49.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: