کد مطلب: ۵۹۳۹
تعداد بازدید: ۵۱۹
تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۳
خداشناسی | ۳
انسان مؤمن برای حلّ مشکلات تلاش می‌کند و اطمینان دارد که خدا یار و مددکار مؤمنین است. انسان مؤمن خودش را در جهان تنها و بی‌مددکار نمی‌داند، بلکه همواره به امدادهای الهی دل‌گرم و امیدوار می‌باشد. یأس و ناامیدی که از دردناک‌ترین حالت‌های زندگی است در قلب مؤمن جایگاهی ندارد، چرا مأیوس باشد؟

بخش اوّل: جهان بینیِ الهی و مادی؛ آثار و نتایج | ۲


ثمرات ایمان در زندگی


ایمان به آفریدگار عظیم جهان، خدای خوب و مهربان و ایمان به معاد و زندگی جاودانه در جهان آخرت، بعد از مرگ و ایمان به نبوت و صدق پیامبران الهی، به زندگی مؤمنان طراوت و زیبایی و صفا و نورانیت و آرامشی مخصوصی می‌بخشد. در این جا به برخی از ثمرات ایمان اشاره می‌کنیم:


 امید


انسان مؤمن، بر اساس ایمانی که به خدای بزرگ و صدق وعده‌های او دارد، دلش همواره لبریز از امید و نشاط است، به الطاف و مهربانی‌ها و رحمت‌های بی‌دریغ او پیوسته امیدوار می‌باشد. انسان مؤمن، خدا را قادر و توانا و مهربان می‌داند و به همین جهت به هنگام مشکلات و گرفتاری‌ها به او پناه می‌برد و دست نیاز به سویش می‌گشاید و به امدادهای غیبی پروردگارش چشم امید می‌دوزد. انسان مؤمن برای حلّ مشکلات تلاش می‌کند و اطمینان دارد که خدا یار و مددکار مؤمنین است. انسان مؤمن خودش را در جهان تنها و بی‌مددکار نمی‌داند، بلکه همواره به امدادهای الهی دل‌گرم و امیدوار می‌باشد. یأس و ناامیدی که از دردناک‌ترین حالت‌های زندگی است در قلب مؤمن جایگاهی ندارد، چرا مأیوس باشد؟ او به خدای قادر و دانا و مهربانی ایمان دارد که مالک تمام جهان هستی است. چرا ناامید باشد؟ او به خدایی ایمان دارد و با خدایی در ارتباط است که منبع همه قدرت‌ها و تمام کمالات و همه‌ی خوبی‌ها است. او چنین خدایی را حامی مردمی می‌داند که در راه حق و درستی و عدالت و خیرخواهی تلاش می‌کنند و به پیروزی نهایی آنان یقین کامل دارد و همواره در انتظار شوق‌آمیزی به سر می‌برد. انسان مؤمن چون به مهربانی و رحمت بی‌پایان الهی ایمان دارد، یأس و ناامیدی از رحمت و مغفرت او را هیچ‌گاه به دل راه نمی‌دهد و نور زیبای امید همیشه دلش را گرم و روشن نگاه می‌دارد.
اما کافر چگونه است؟ به خدا ایمان ندارد که در سختی‌ها و مشکلات به او پناه برد، بعد از این که از توسل به علل و عوامل ظاهری نتیجه‌ای نگرفت در مقابل مشکلات و سختی‌های زندگی خود را تنها و بی‌پناه می‌بیند، مضطرب و پریشان می‌شود و در وادی هولناک یأس و ناامیدی سقوط می‌کند. همه را از خود بیگانه می‌یابد و خویشتن را زبون و بیچاره و مغلوب می‌بیند و یأس و ناامیدی همانند خوره (بیماری جذام) روح و روانش را در شکنجه و عذاب دائم قرار می‌دهد.


خوش‌بینی به سرانجام زندگی


مؤمن چون به معاد و جهان آخرت ایمان دارد، از مردن نمی‌هراسد و به سرانجام زندگی خوش‌بین است، انسان مؤمن ایمان دارد که با مردن نابود نمی‌شود، بلکه از این جهان به جهان زیبا و جاویدان آخرت منتقل می‌گردد، مؤمن دنیا را مزرعه آخرت می‌داند و این جهان را محل تلاش و کوشش و جایگاه پرورش فضائل و کمالات انسانی می‌شمرد تا لیاقت نیل به سعادت جاویدان اخروی را پیدا کند. انسان مؤمن دنیا را محل انجام اعمال صالح و اعمال صالح را در سایه‌ی ایمان به خدا، وسیله‌ی رشد و تکامل معنوی می‌داند، خودش را مسئول می‌شمارد و مطمئن است که کوچک‌ترین اعمالش بی‌نتیجه نخواهد ماند و در جهان آخرت به پاداش و ثواب کامل آنها خواهد رسید. مؤمن نه تنها از مرگ نمی‌ترسد بلکه مرگ در راه خدا و جهاد فی سبیل الله و شهادت را موهبتی بزرگ می‌داند و با اشتیاق فراوان و آغوش باز آن را می‌پذیرد تا بتواند در جوار رحمت و قرب پروردگار مهربان و در جمع ابرار و نیکان به زندگی زیبا و جاویدان اخروی ادامه دهد.
انسان مؤمن زندگی این جهان را پوچ و بی‌هدف نمی‌داند و احساس پوچی و بی‌هدفی نمی‌کند بلکه به عنوان دوران خودسازی و تکمیل و پرورش نفس و کسب استعداد برای نیل به سعادت اخروی به آن می‌نگرد. به همین جهت با کمال خوش‌بینی و نشاط در پرورش نفس خود می‌کوشد و با انجام کارهای نیک و تلاش در خدمت به مردم خود را تکمیل می‌کند. انسان مؤمن نیکوکاری و صداقت و امانتداری و احسان به خلق خدا و عدالت‌خواهی و فداکاری و ایثار و سایر کارهای نیک را بیهوده نمی‌داند بلکه اطمینان دارد که هیچ یک از این کارها ضایع و بی‌پاداش نخواهد بود و نتیجه‌ی همه را در جهان آخرت خواهد دید.
اما کافر چگونه است؟ آیا به سرانجام زندگی، خوش‌بین است؟ کافر چون به معاد معتقد نیست سرانجام زندگی را نابودی و هلاکت می‌داند، زندگی را پوچ و بی‌هدف می‌پندارد. به پندار و نظر کافر زندگی انسان از دره‌ی نیستی آغاز می‌شود، رشد می‌کند و بالا و بالاتر می‌آید کودکی را پشت سر می‌گذارد و به هنگام جوانی به قله‌ی نشاط و اوج توانایی می‌رسد، اما افسوس که پس از مدت کوتاهی دوران فرود فرا می‌رسد، ضعف و ناتوانی و بیماری و پیری از پی یک‌دیگر می‌آیند و انسان از قله‌ی نشاط و توانایی فرود می‌آید و به سراشیبی سقوط می‌افتد و بعد از تحمل رنج‌ها و شکنجه‌ها و فرسودگی‌ها، سرانجام با قدم‌هایی لرزان به دره‌ی نیستی می‌رسد و سقوط می‌کند و پیکر بیهوده‌اش به زیر خاک و سنگ مدفون می‌گردد. چه پایان وحشتناک و دردآوری؟! چه زندگی بیهوده‌ای؟! مگر وحشتناک‌تر از نیستی و نابودی چیزی هست؟!
شخص کافر به هنگام پیری مشاهده می‌کند که تمام کارهای سراسر عمرش بیهوده و بی‌ثمر بوده است و هر چه تلاش کرده و اندوخته باید بگذارد و بمیرد و نابود شود. آیا به این زیستن می‌توان خوش‌بین بود؟ چنین شخصی چگونه می‌تواند کارهای خیر انجام دهد؟ برای که؟ و به چه منظوری؟ او که به ثواب و عقاب اخروی ایمان ندارد، به چه امیدی خوبی کند؟ فداکاری و ایثار و شهادت برای چنین افرادی چگونه می‌تواند توجیه صحیحی داشته باشد؟
به همین جهت، کافر همواره از مرگ در بیم و اضطراب است و حاضر نیست درباره‌ی آن به درستی بیندیشد، زیرا هر لحظه، اندیشه درباره مرگ ـ که به پندار او نیستی است ـ برای او از صدها ضربه شلاق دردناک‌تر است.


 شناخت وظیفه


انسان، پیوسته با مسائل مختلفی (فردی، اجتماعی، اخلاقی، سیاسی و ...) مواجه می‌شود که ناچار است در قبال آنها موضعی انتخاب کند و عکس‌العمل مناسبی از خود نشان دهد، اگر به دین و عقیده‌ای ایمان راسخ داشته باشد، وظیفه‌اش را از آن مکتب می‌گیرد، تکلیفش روشن است و تردید و سرگردانی ندارد، اما اگر به مکتبی ایمان نداشته باشد در انجام وظیفه مردّد و سرگردان خواهد بود و همواره به این طرف و آن طرف کشیده خواهد شد.
انسان مؤمن: از تعبّد (بندگیِ محض) و تسلیم خاصی برخوردار است، راه و هدف و موضع‌گیری‌های خود را از خدا و پیامبران او گرفته و برنامه‌ی مخصوصی را تعقیب می‌کند و در برابر هر حادثه‌ی جدید، وظیفه‌اش را از دین خدا (برنامه‌ی الهی) می‌گیرد و با خوش‌بینی و دل‌گرمی و از روی میل و رغبت ایفای وظیفه می‌کند و چون به راه و هدف برگزیده‌اش کاملاً ایمان دارد، در راه ایفای وظیفه‌اش فداکاری می‌کند و با میل و رغبت به استقبال شهادت می‌شتابد. انسان مؤمن خودش و همه جهان را مملوک خدا می‌داند و عقیده دارد که خدای متعال چون به سعادت و کمال انسان عنایت داشته، برنامه‌ی سعادت (دین) او را به وسیله‌ی پیامبران ارسال داشته و در اختیارش قرار داده است. انسان مؤمن ایمان دارد که پیروی از احکام و قوانین دین او را به سعادت واقعی نائل می‌گرداند. خودش را مختار و مسئول آینده‌ی خویش می‌شناسد و با کمال اطمینان و بدون تردید و تحیّر و از روی بصیرت به وظیفه‌اش که از دین و مکتبش گرفته عمل می‌کند.
اما شخص کافر چگونه است؟ چون حق را نپذیرفته و به دینی ایمان ندارد، همیشه سرگردان و مردد است، نمی‌داند چه راهی را انتخاب کند و به چه طریقی برود، اسیر تمایلات و خواسته‌های نفسانی خویش است. گاهی به این سو و گاهی به آن سو کشیده می‌شود هر طریق را انتخاب کند و هر کاری را شروع نماید به یقین نمی‌داند که به صلاح او است یا به زیانش؟
برای تأمین سعادت واقعی خود نمی‌تواند هدف روشنی برگزیند و دنبال کند به راه و هدف مورد اعتمادی پای‌بند نیست تا اضطراب خاطر نداشته باشد و به همین جهت هر روز به سویی جذب می‌شود و در دامی گرفتار می‌گردد، چون وظیفه‌اش را از پیامبران نمی‌گیرد هر کسی برایش تعیین وظیفه می‌نماید. چون تسلیم خدا و دین خدا نشده مکاتیب دیگر او را فریب می‌دهند و چون رهبری راستین پیامبران و اولیای الهی را نپذیرفته به دام شیادان فریب‌کار و دروغ‌زن گرفتار می‌شود.


خودآزمایی


۱- ثمرات ایمان در زندگی را نام ببرید.
۲- چرا انسان مؤمن، دلش همواره لبریز از امید و نشاط است؟
۳- چرا مؤمن با کمال خوش‌بینی و نشاط در پرورش نفس خود می‌کوشد؟

 

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: