باسمه تعالی
این چند کلمه را نیز به عنوان سر راهی، برای بانوی محترمه عزیز ... خانم و نور چشم عزیزم، نرگس جان، مینویسم. امید است شما و مرتضی در این سفر تندرست و سالم باشید و با موفقیت و نیل به مقاصد عالیه، مراجعت کنید.
عزیزانم آن شهری که میروید، پر است از فساد و تباهی و فسق و فجور؛ اگرچه داد از انسانیت میزنند، ولی شرف واقعی انسان در آنجا پایمال هوا و هوس و شهوات حیوانیت است. زندگی بیشتر آنها، به زندگی دامهایی شبیه است که در دام خانههایی منظم و مدرن زندگی میکنند؛ ولی از انسانیت و لذایذ معنوی بهرهای ندارند؛ شما سعی کنید اخلاق و تربیت خودتان را محکم نگاه دارید و استقلال اسلامیت خود را حفظ کنید. بسیاری از ایرانیها در آن محیطها زود رنگ عوض میکنند و اروپایی میشوند و فراموش میکنند که مسلمانند؛ زنهاشان چادر را که در اینجا لباس مَحرَمی است، کنار میگذارند، بهعکس هندیها، پاکستانیها و آفریقاییها بیشتر هویت خود را حفظ کردهاند و از اینکه هندی یا پاکستانی باشند، یا از اینکه با چادر و لباس محلّی خودشان ظاهر میشوند، هیچ احساس حقارتی نمینمایند؛ و سرفراز و بااعتبار در خیابانها ظاهر میشوند.
به هر حال، زندگی، همهاش جهاد است و همهجا باید جهاد کرد؛ درس خواندن جهاد است؛ چادر و پوشش اسلامی داشتن جهاد است؛ در مجالس آنچنانی نرفتن جهاد است؛ جهاد، جهاد، جهاد.
امید است هر سه شما در همه جهادها پیروز باشید و نرگس جان کوچولو هم با چادر کوچکش، نمونه ثبات و استقامت و پایبندی به شعایر اسلامی باشد.
خلاصه هرچه آنجا شرعاً خوب است، فرا بگیرید و هرچه شرعاً بد است، از آن دوری اختیار نمایید.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی