فصل سوّم | ۲
البتّه میدانیم عنوان بالا از نظر جمعی ـ به اصطلاح ـ روشنفکر و احیاناً طرح کنندگان برنامههای اجتماعی، یک طرز تفکّر ارتجاعیِ محکوم به طرد است! ولی از نظر پیشوایان اسلام، اساسیترین و در عین حال پر مسئولیّتترین وظیفهی «زن» شوهرداری و فرزند پروری است!
بدون اغراق، محیط «خانه» برای «زن» یک میدان جهاد عظیم و پایگاه بزرگ مبارزه است! جهاد در راه ساختن یک جامعهی بسیار قویّ و صالح و پیشرو و مبارزه با تمام عوامل ضعف و فساد و عقبماندگی! چه آنکه بدیهی است یک جامعهی پیشرفته در جهات مختلف نیاز به مردانی تندرست و اندیشمند و صالحالعمل دارد! هم چنان که عقبماندگی هر جامعه نیز نتیجهی بیماریهای جسمی و انحرافات اخلاقی و زشت کاریهای افراد همان جامعه است!
بیتردید این «زن» است که در نخستین مرحلهی تكوّن شخصیّت زشت و زیبای مرد و «سعید» و «شقی» ساختن وی، دخالت مستقیم پیدا میکند! یعنی «زن» است که میتواند با فداکاریها و از خودگذشتگیهای مستمرّ خویش در تقيّد به وظایف شوهرداری و فرزندپروری انسانهایی سالم و صالح و نیرومند تحویل جامعه داده و از این راه، عامل رشد آزادگی و استقلال و شرف برای اجتماع خویش بشود!
همچنین «زن» است که میتواند با سبکسریها و خودکامگیها و بیاعتنایی به وظایف «همسری» و «مادری»، یک مشت افراد ناسالم و ناصالح و عقدهدار و بیاعتنا به حدود و حقوق خدا و خلق خدا به وجود آورد و از این راه عامل انحطاط و فساد و شقاوت یک جامعه گردد! این هم بسیار روشن است که یک زن بخواهد از یک سو به فرمودهی قرآن کریم:
وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها...؛[1]
از نشانههای [حکمت] خدا اینکه از جنس خود شما برای شما همسرانی آفرید تا به سبب آنها آرامش یابید...
همسری آرامبخش برای شوهرش بشود و از طریق تنظیم امور «خانه» و تأمین موجبات آسایش جسمی و آرامش فکری وی، خشنودی خاطر او را به دست آورده و رنج کار خارج از منزل را با انحاء ملاطفات مناسب با جهان ویژهی «همسری» از تن و روح وی بزداید و از دیگر سو مادری سازنده برای کودکانش باشد که با رعایت دقّت کامل در رفتار و گفتار خود، تمام عواطف و احساسات رقيق و لطیف آنها را تحت نظارت خویش گرفته و همراه با رأفت و مهر خاصّ «مادری» و هماهنگی با عالم مخصوص «کودکی»، به هدایت افکار و تهذیب اخلاق آنان بپردازد تا هم شوهر را با تن و روحی سالم و آرام برای تلاش و فعّالیّت در میدان زندگی پر جوش و خروش اجتماعی آماده سازد و هم فرزندان را عناصری پاک و امین و صادق و فعّال و نافع به دین و دنیای مردم به بار آورد.
آری، بسیار روشن است که چنین زنی، ناچار باید تمام نیروهای جسمی و روحی خود را صرف این دو امر مهم حیاتی و این دو وظیفهی سنگین انسانی و الهی نموده و از پرداختن به هر کاری که موجب فرسودگی جسم و آشفتگی روحش شده و طبعاً سبب رکود در انجام وظیفهاش میگردد، بپرهیزد! حال، آن کار از قبیل امور اجتماعی و سیاسی باشد یا مسائل دیگر.
چه آنکه وظیفهی اصلی «زن» به حکم طبع و شرعش همان دو کار مهمّ و حیاتی است و به طور حتم تخلّف «زن» از این وظیفهی اصلی، موجب تعطیل و یا رکود آن دو امر عظیم گردیده و رکورد آن دو نیز قهراً به فساد جامعه و اختلال نظام آن میانجامد! در حالی که مشاغل دیگر از امور سیاسی و اجتماعی و نظامی و امثال آن نه تنها نیاز مبرمی به «زن» ندارد بلکه با دور بودن «زن» از مراکز این امور، کارها با وضع سالمتر و کاملتری انجام میپذیرد!
گمان نمیرود این واقعیّت، مورد انکار یک انسان منصف قرار گیرد که یک خانم مشتغل به شغل خارج از منزل و بهویژه وارد شدهی در صحنهی مبارزات «سیاسی» و «اجتماعی» نه میتواند یک همسر شایسته برای شوهرش باشد و نه یک مادر لایق برای فرزندانش!
زنی که با تنی خسته و روحی آشفته و احیاناً عواطفی آلوده و ناسالم بر اثر برخورد با نامحرمان به خانه بر میگردد، چگونه میتواند محیط خانه را آسایشگاه کاملی برای شوهر و آموزشگاه سالمی برای فرزندانش بسازد و لذا بر اساس همین واقعیّت است که قرآن کریم با لحنی قاطع و محکم به همسران رسول اکرم(ص) که در حدّ «اُسْوه» و «الگو» در نظر زنان دیگر هستند، دستور «ثبات» و «استقرار در خانه» را صادر کرده و فرموده است:
وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ...،[2] در خانههایتان قرار گیرید....[3]
البتّه روشن است که مقصود از این دستور آن نیست که «زن» مطلقاً حتّی برای حوائج ضروری، حقّ خروج از منزل ندارد؛ بلکه در واقع این دستور اشارهی لطیفی است به همان مطلبی که بیان شد. یعنی وظیفهی اساسی «زن» بر حسب اقتضاء طبیعت خاصّ خودش که در کارگاه صنع آفریدگار حکیم با محاسبه و تقدیر دقیق ابداع گردیده و ابزار مناسب آن نیز از جهت جسمی و روحی به وی اعطا شده است، همانا مستقرّ گشتن او در سنگر «خانه» است؛ سنگری که اهمیّت آن از نظر موضعگیری و موقعیّت مؤثّر برای ساختن یک جامعهی راقیهی[4] اسلامی، کمتر از سایر سنگرها و صحنههای مبارزات سیاسی و اجتماعی و حتّی نظامی و رزمی نمیباشد. بلکه از آن نظر که قهرمانان میدانهای «مبارزه» و «جهاد» در ابعاد مختلف اجتماعی پرورشیافتگان در خانههای منوّر به نور ایمان و تقوا و الهام گرفتگان از مادران پاکدامن فداکار میباشند، میتوان گفت، سنگر «خانه» در منطق عقلانی «قرآن» به مراتب بالاتر و والاتر از سایر سنگرها به حساب میآید و زنان آشنا به وظایف همسری و مادری نیز که در سنگر مقدّس «بيوت» ـ به اصطلاح قرآن ـ با «حُسن تَبَعُّل» یعنی شوهرداری نیکو و تربیت فرزندان سالم و صالح به پاسداری از شرف و کیان جامعهی اسلامی مشغولند، از سایر پاسداران و مدافعان از حریم اسلام محترمتر و ارجمندتر به شمار میآیند و به معنای واقعی کلمهی مادر، مادر و تولید کنندهی میدانهای «جهاد» و صحنههای مبارزهی با دشمنان اسلام میباشند. آری:
زنان را همین بس بود یک هنر / نشینند و زایند شیران نر!
ادیبی گوید: در این جهان ،کوشش، هر کاری را به کسی سپردهاند، «مرد» شیر است و «زن» شیربان! نگاهداری شیر از شیر بودن دشوارتر است! رام کردن پهلوانی که از صبح تا شام، با غول طبیعت گلاویز است و مایهی زندگی را باید از دل سنگ و چنگ آهنین این غول بیرون بیاورد، کار آسانی نیست!!
۱- وظیفههای اصلی «زن» به حکم طبع و شرعش چیست؟
۲- مقصود از استقرار زن در خانه چیست؟
[1]ـ سورهی روم، آیهی ۲۱.
[2]ـ سورهی احزاب، آیهی ۳۳.
[3]ـ چنان که در گذشته نیز اشاره شد، مورد خطاب قرار گرفتن همسران پیامبر(ص) در این آیه و سایر آیات مربوط به عفاف و حفاظ زنان، از باب این است که رفتار آنان سرمشق دیگران بوده و مسئولیّتشان در رعایت احکام خدا شدیدتر میباشد و لذا تخصیص خطاب در اینگونه موارد هیچگونه منافاتی با تعمیم حکم و همگانی بودن دستور ندارد.
[4]ـ برتر.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت