کد مطلب: ۶۲۷۰
تعداد بازدید: ۱۹۴
تاریخ انتشار : ۱۸ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۱
روزه، تمرین پرهیزکاری | ۱۰
روزه ماه مبارک رمضان یکی از بزرگ‏ترین عبادت‏‌هاست که در فضایل آن ده‌‏ها حدیث وارد شده است. از قرآن و احادیث استفاده می‏‌شود که مهم‏ترین فلسفه تشریع روزه، تحصیل صفت تقواست. تقوا، یعنی خویشتن‏داری و خودداری از ارتکاب گناه. اگر کسی ماه رمضان را آن‏‌گونه که خدا خواسته و در احادیث آمده، روزه بگیرد و از ارتکاب انواع گناه اجتناب نماید، به صفت تقوا متصف خواهد شد.

فصل هشتم: ثمرات روزه | ۱
 
روزه، آثار و ثمرات مختلفی دارد که در این‏جا به مهم‏ترین آن‏ها اشاره می‌‏کنم.


ثمره معنوی روزه


الف) تقوا

تقوا و تحصیل آن


‏خدای متعال در این آیه می‌‏فرماید: ای مردم! روزه بر شما واجب شده؛ چنان‏که بر مردم قبل از شما واجب شد. شاید به‏ وسیله روزه‏‌گرفتن باتقوا شوید.[1]
در آیه مذکور تحصیل صفت تقوا به عنوان هدف روزه‌‏داری معرفی شده است. تقوا یک صفت ثابت نفسانی است که انسان را از گناه باز می‌‏دارد و روزه عامل مهم در کسب تقواست. تقوا توشه‏‌ای است برای آن‏جا که جز این توشه فریادرسی نیست. قرآن کریم می‏‌فرماید: زیاد توشه برگیرید و بدانید بهترین توشه تقواست.[2]
تقوا، تنها به معنای ترک گناهان نیست، بلکه ملکه و خوی راسخ نفسانی است که در مواقع حساس انسان را از گناهان باز می‏‌دارد. بهشت و نعمت‏‌های بهشتی از تقوا درست می‏‌شود؛ چنان‏که دوزخ و عذاب‏‌های اخروی از بی‏‌تقوایی پدید می‌‏آید. بنابراین انسان مؤمنی که به سعادت دنیوی و اخروی خود می‌‏اندیشد، باید در تحصیل صفت تقوا کوشش نماید. ماه مبارک رمضان بهترین موقع برای تحصیل صفت تقواست. چنان‏که در آیه‏ای که قرائت شد هدف روزه داری تحصیل صفت تقواست. از این آیه استفاده می‌‏شود که هر کس که ماه رمضان را روزه بگیرد با تقوا می‌‏شود. ماه رمضان ماه جهاد با نفس و خودسازی است چنان که رسول خدا(ص) فرمود: در ماه رمضان درهای بهشت به روی شما گشوده و درهای جهنم بسته است و شیاطین در غل و زنجیرند، سعی کنید درهای بهشت هم‏چنان به روی شما گشوده بماند و درب‏‌های جهنم بسته بماند. ولی به این مطلب توجه داشته باشید که درب‌‏های جهنم درب‏‌های آهنی و چوبی نیست بلکه اعضا و جوارح ما می‌‏باشند. با زبان و گوش و چشم می‌‏توانید بهشت و نعمت‌‏های بهشتی را برای خودتان فراهم سازید و می‌‏توانید دوزخ و عذاب‏‌های دوزخی را تهیه کنید. چنان که در احادیث فراوانی به این نکته اشاره شده است. از باب نمونه: از امام صادق(ع) است که فرمود: هر گاه روزه گرفتی پس گوش و چشم و مو و پوست ـ و چیزهای دیگری نام برد ـ باید روزه باشد و نباید روزی که روزه هستی با روزی که روزه نیستی یکسان باشد.[3]
روزه ماه مبارک رمضان یکی از بزرگ‏ترین عبادت‏‌هاست که در فضایل آن ده‏‌ها حدیث وارد شده است. از قرآن و احادیث استفاده می‏‌شود که مهم‏ترین فلسفه تشریع روزه، تحصیل صفت تقواست. تقوا، یعنی خویشتن‏داری و خودداری از ارتکاب گناه. اگر کسی ماه رمضان را آن‏گونه که خدا خواسته و در احادیث آمده، روزه بگیرد و از ارتکاب انواع گناه اجتناب نماید، به صفت تقوا متصف خواهد شد.
انسان بی‏‌تقوا اسیر خواسته‌‏های نفسانی است، ولی انسان باتقوا آزاد و مسلط بر نفس خویشتن است. بنابراین، تحصیل صفت تقوا باید مهم‏ترین هدف انسان مسلمان باشد؛ البته کار آسانی نیست و نیاز به تمرین، ریاضت و جهاد با نفس دارد. اکنون این سؤال مطرح می‌‏شود که چرا بسیاری از افرادی که روزه می‌‏گیرند، تقوا پیدا نمی‏‌کنند و بعد از رمضان و گاهی حتی در خود ماه رمضان نیز به گناه آلوده می‏‌شوند؟ در پاسخ عرض می‏‌کنیم که روزه آن‏ها روزه مقبول نبوده است. روزه واقعی این خاصیت را دارد؛ چنان‏که در مورد داروها در اثرگذاری معتقدیم که باید داروی اصلی باشد و داروی بدلی اثری کامل ندارد و گاهی مضرّ است، روزه بدلی هم اثری جز گرسنگی و تشنگی ندارد؛ چنان‏که پیامبر اکرم(ص) به خانم روزه‏‌داری که غیبت می‏‌کند، می‏‌فرماید: برای او غذا بیاورید، چون روزه با غیبت، روزه نیست. کسانی که روزه نتواند آن‏ها را تغییر دهد، روزه نگرفته‌‏اند تا متقی شوند. چون روزه واقعی نگرفته‏‌اند، اصلاً سر سفره مهمانی خدا نیستند تا پاداشی بگیرند.
تقوا جامع همه خوبی‌‏هاست. همه بدی‏‌ها و مشکلات دنیوی و اخروی انسان از بی‌‏‏تقوایی نشئت می‏‌گیرد. روزه واقعی هنرش این است که این تقوا را در انسان ایجاد می‌‏کند و مشمول این کلام مولای متقیان می‌‏شود که فرمود: بر شما باد به تحصیل تقوا، برای این‏که همه خوبی‌‏ها را یک‏جا برایتان جمع می‏‌کند و غیر از تقوا خیری وجود ندارد و شما با آن صاحب خیری می‏‌شوید که هیچ کجای دیگر به‏‌دست نمی‌‏آورید؛ نه خیر دنیا را و نه خیر اخرت را (اگر دنیا می‏‌خواهید باید متقی شوید و اگر آخرت هم می‏‌خواهید باید متقی شوید).[4]
تقوا برای انسان به منزله ترمز است برای ماشین. همان‏طور که ماشین نیاز به ترمز دارد، انسان هم نیاز به تقوا دارد وگرنه در زندگی با صدها مشکل مواجه می‌‏شود. به همین سبب در قرآن و احادیث در تحصیل صفت تقوا تأکید شده و ارزشمندترین انسان‏ها را انسان متقی معرفی می‏‌کند؛ همانا گرامی‏‌ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست.[5]
حتی روزی انسان‏‌ها را منتسب به تقوا می‌‏کند و می‏‌فرماید: و کسانی که تقوا پیشه کنند، خدواند راه گریز از ناهمواری‏‌های زندگی برای آن‏ها قرار می‌‏دهد و روزیِ آن‏ها را به‌‏گونه‏ای که حسابش نمی‌‏کنند، می‌‏رساند.[6]
علاوه بر این، جایگاه افراد باتقوا در آخرت نیز مشخص است که در باغ‏‌های بهشتی و چشمه‏‌سارهای آن سکنی می‏‌گزینند؛ همانا متقین در باغ‏‌ها و چشمه‏‌سارها می‏‌باشند.[7] و ده‌‏ها آیه دیگر که در وصف متقین آمده است.
نهج‌‏البلاغه نیز کتاب تقواست. برای پی‌‏بردن به آن، کافی است تنها به خطبه همام[8] مراجعه شود. در این خطبه متقین به‏‌گونه‌‏ای وصف شده که روح آماده همام نتوانست در بدن آرام بگیرد و با آخرین سخن مولا از تن بیرون می‌‏آمد. حضرت امیر(ع) می‏‌فرماید: می‌‏دانستم با آمادگی که او دارد، چنین اتفاقی می‌‏افتد. تقوای واقعی چنین است که روح را به مرحله‌‏ای می‌‏رساند که دیگر نمی‌‏تواند در جسم باقی بماند.
هواهای نفسانی همواره آدمی را به گناه دعوت می‏‌کنند. چشم و گوش و زبان و دیگراعضا انسان را به گناه می‌‏کشند. تقوا فرد را از آلوده‌‏شدن به گناه باز می‏‌دارد؛ چشم را از نگاه‌‏های حرام، زبان را از دروغ، غیبت، تهمت، فحش، قسم و گوش را از استماع سخنان حرام حفظ می‏‌کند و از دزدی، اذیت، ظلم، غصب اموال، قتل و جنایت مانع می‏‌شود؛ به همین سبب کسانی که به سعادت دنیوی و اخروی خود علاقه دارند باید در تحصیل صفت تقوا بکوشند. قرآن روزه را یکی از عوامل تحصیل تقوا می‌‏داند. ماه رمضان ماه تمرین ترک گناه است. حضرت علی(ع) از پیامبر سؤال کرد افضل اعمال در ماه رمضان چیست؟ فرمود: الورع عن محارم الله. اگر انسان یک ماه آن‏گونه که شارع خواسته روزه بگیرد، ملکه تقوا در او به‏‌وجود می‏‌آید؛ تقوا نیز سبب ترک گناه می‏‌شود.


خودآزمایی


1- هدف روزه‌داری در آیه 197 سوره بقره چه چیزی بیان شده است؟
2- چرا بسیاری از افرادی که روزه می‏‌گیرند، تقوا پیدا نمی‏‌کنند و بعد از رمضان و گاهی حتی در خود ماه رمضان نیز به گناه آلوده می‏‌شوند؟

 

پی نوشت ها

 

[1]. «یا ایهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ ‏عَلَيْكُمُ‏ الصِّيامُ‏ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتقون» (بقره، آیه 183).
[2]. «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَ‏ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى» (بقره، آیه 197).
[3]. عن الصادق(ع) قال: اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و شعرک و جلدک و ـ عد أشیاءً غیره ـ و قال لایکون یوم صومک کیوم فطرک؛ محجة‏البیضاء، ج2، ص 131.
[4]. قال علی(ع): علیکم بتقوی الله فانّها تجمع الخیر ولا خیر غیرها و یدرک بها من الخیر ما لایدرک بغیرها من خیرالدنیا و الآخرة؛ بحارالانوار، ج77، ص386.
[5]. «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ‏ عِنْدَ اللهِ‏ أَتْقاكُم» (حجرات، آیه 13).
[6]. «وَ مَنْ‏ يَتَّقِ‏ اللهَ‏ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب‏» (طلاق، آیه2).
[7]. «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي‏ جَنَّاتٍ‏ وَ عُيُون» (محمد، آیه 45).
[8]. من خطبة له(ع) يصف فيها المتقين‏:
رُوِيَ أَنَّ صَاحِباً لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) يُقَالُ لَهُ هَمَّامٌ‏ كَانَ رَجُلًا عَابِداً فَقَالَ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صِفْ لِيَ الْمُتَّقِينَ حَتَّى كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ فَتَثَاقَلَ(ع) عَنْ جَوَابِهِ ثُمَّ قَالَ يَا هَمَّامُ‏ اتَّقِ اللهَ وَ أَحْسِنْ فَ إِنَّ اللهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ‏ فَلَمْ يَقْنَعْ هَمَّامٌ‏ بِهَذَا الْقَوْلِ حَتَّى عَزَمَ عَلَيْهِ فَحَمِدَ اللهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ص ثُمَّ قَالَ(ع) أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِينَ خَلَقَهُمْ غَنِيّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ لِأَنَّهُ لَا تَضُرُّهُ مَعْصِيَةُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا تَنْفَعُهُ طَاعَةُ مَنْ أَطَاعَهُ فَقَسَمَ بَيْنَهُمْ مَعَايِشَهُمْ وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْيَا مَوَاضِعَهُمْ فَالْمُتَّقُونَ فِيهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللهُ عَلَيْهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِي الْبَلَاءِ كَالَّتِي نُزِّلَتْ فِي الرَّخَاءِ وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللَّهُ [لَهُمْ‏] عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ ـ 133 عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُونَ قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِيفَةٌ وَ حَاجَاتُهُمْ‏ خَفِيفَةٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِيفَةٌ صَبَرُوا أَيَّاماً قَصِيرَةً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِيلَةً تِجَارَةٌ مُرْبِحَةٌ يَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ أَرَادَتْهُمُ الدُّنْيَا فَلَمْ يُرِيدُوهَا وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا أَمَّا اللَّيْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِينَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ يُرَتِّلُونَهَا تَرْتِيلًا يُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ يَسْتَثِيرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ فَإِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَشْوِيقٌ رَكَنُوا إِلَيْهَا طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَيْهَا شَوْقاً وَ ظَنُّوا آن‏ها نُصْبَ أَعْيُنِهِمْ وَ إِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَخْوِيفٌ أَصْغَوْا إِلَيْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِيرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِيقَهَا فِي أُصُولِ آذَانِهِمْ فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَ أَكُفِّهِمْ وَ رُكَبِهِمْ وَ أَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ يَطْلُبُونَ إِلَى اللهِ تَعَالَى فِي فَكَاكِ رِقَابِهِمْ وَ أَمَّا النَّهَارَ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ أَبْرَارٌ أَتْقِيَاءُ قَدْ بَرَاهُمُ الْخَوْفُ بَرْيَ الْقِدَاحِ يَنْظُرُ إِلَيْهِمُ النَّاظِرُ فَيَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ وَ يَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِيمٌ لَا يَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِيلَ وَ لَا يَسْتَكْثِرُونَ الْكَثِيرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا عْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي اللَّهُمَّ لَاتُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُونَ فَمِنْ عَلَامَةِ أَحَدِهِمْ أَنَّكَ تَرَى لَهُ قُوَّةً فِي دِينٍ وَ حَزْماً فِي لِينٍ وَ إِيمَاناً فِي يَقِينٍ وَ حِرْصاً فِي عِلْمٍ وَ عِلْماً فِي حِلْمٍ وَ قَصْداً فِي غِنًى وَ خُشُوعاً فِي عِبَادَةٍ وَ تَجَمُّلًا فِي فَاقَةٍ وَ صَبْراً فِي شِدَّةٍ وَ طَلَباً فِي حَلَالٍ وَ نَشَاطاً فِي هُدًى وَ تَحَرُّجاً عَنْ طَمَعٍ يَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ وَ هُوَ عَلَى وَجَلٍ يُمْسِي وَ هَمُّهُ الشُّكْرُ وَ يُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّكْرُ يَبِيتُ حَذِراً وَ يُصْبِحُ فَرِحاً حَذِراً لِمَا حُذِّرَ مِنَ الْغَفْلَةِ وَ فَرِحاً بِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَةِ إِنِ اسْتَصْعَبَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فِيمَا تَكْرَهُ لَمْ يُعْطِهَا سُؤْلَهَا فِيمَا تُحِبُّ قُرَّةُ عَيْنِهِ فِيمَا لَا يَزُولُ وَ زَهَادَتُهُ فِيمَا لَا يَبْقَى يَمْزُجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ وَ الْقَوْلَ بِالْعَمَلِ تَرَاهُ قَرِيباً أَمَلُهُ قَلِيلًا زَلَلُهُ خَاشِعاً قَلْبُهُ قَانِعَةً نَفْسُهُ مَنْزُوراً أَكْلُهُ سَهْلًا أَمْرُهُ حَرِيزاً دِينُهُ مَيِّتَةً شَهْوَتُهُ مَكْظُوماً غَيْظُهُ الْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ إِنْ كَانَ فِي الْغَافِلِينَ كُتِبَ فِي الذَّاكِرِينَ وَ إِنْ كَانَ فِي الذَّاكِرِينَ لَمْ يُكْتَبْ مِنَ الْغَافِلِينَ ـ 149 يَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ يُعْطِي مَنْ حَرَمَهُ وَ يَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ بَعِيداً فُحْشُهُ لَيِّناً قَوْلُهُ غَائِباً مُنْكَرُهُ حَاضِراً مَعْرُوفُهُمُقْبِلًا خَيْرُهُ مُدْبِراً شَرُّهُ فِي الزَّلَازِلِ وَقُورٌ وَ فِي الْمَكَارِهِ صَبُورٌ وَ فِي الرَّخَاءِ شَكُورٌ لَا يَحِيفُ عَلَى مَنْ يُبْغِضُ وَ لَا يَأْثَمُ فِيمَنْ يُحِبُّ يَعْتَرِفُ بِالْحَقِّ قَبْلَ أَنْ يُشْهَدَ عَلَيْهِ لَا يُضِيعُ مَا اسْتُحْفِظَ وَ لَا يَنْسَى مَا ذُكِّرَ وَ لَا يُنَابِزُ بِالْأَلْقَابِ وَ لَا يُضَارُّ بِالْجَارِ وَ لَا يَشْمَتُ بِالْمَصَائِبِ وَ لَا يَدْخُلُ فِي الْبَاطِلِ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَ الْحَقِّ إِنْ صَمَتَ لَمْ يَغُمَّهُ صَمْتُهُ وَ إِنْ ضَحِكَ لَمْ يَعْلُ صَوْتُهُ وَ إِنْ بُغِيَ عَلَيْهِ صَبَرَ حَتَّى يَكُونَ اللهُ هُوَ الَّذِي يَنْتَقِمُ لَهُ نَفْسُهُ مِنْهُ فِي عَنَاءٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ أَتْعَبَ نَفْسَهُ لِآخِرَتِهِ وَ أَرَاحَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزَاهَةٌ وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنَا مِنْهُ لِينٌ وَ رَحْمَةٌ لَيْسَ تَبَاعُدُهُ بِكِبْرٍ وَ عَظَمَةٍ وَ لَا دُنُوُّهُ بِمَكْرٍ وَ خَدِيعَةٍ ـ قَالَ فَصَعِقَ هَمَّامٌ صَعْقَةً كَانَتْ نَفْسُهُ فِيهَا فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ أَخَافُهَا عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ أَ هَكَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَةُ بِأَهْلِهَا فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ: فَمَا بَالُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ؟فَقَالَ ع وَيْحَكَ إِنَّ لِكُلِّ أَجَلٍ وَقْتاً لَا يَعْدُوهُ وَ سَبَباً لَا يَتَجَاوَزُهُ فَمَهْلًا لَا تَعُدْ لِمِثْلِهَا فَإِنَّمَا نَفَثَ الشَّيْطَانُ عَلَى لِسَانِكَ؛ نهج‏‌البلاغه، ص303.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: