در جایگاه و اهمیت عدالت، همین بس که این امر دهها بار با تعبیرات عدل، قسط و لزوم پرهیز از ظلم و جور در قرآن مورد تأکید قرار گرفته است و بارها به آن امر شده و دستور داده؛ مثلاً در سوره شوری به پیامبر خدا(ص) خطاب شده: «و بگو به کتابی که خدا فرو فرستاده است، ایمان آوردهام و مأموریت دارم که در میان شما به عدل و داد رفتار کنم...».[1]
همچنین در سوره نحل میفرماید: «خداوند به عدالت و احسان و بخشیدن مال به خویشاوندان امر میکند و از کارهای پلید و زشت و ستمگری نهی مینماید و به شما پند میدهد باشد که پند گیرید».[2]
نیز در سوره نساء میفرماید: «خدا به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبان آنها برگردانید و هنگامی که میان مردم داوری میکنید با عدل و داد داوری کنید، خدا به کار بسیار خوبی شما را اندرز میدهد و خدا شنوا و بیناست».[3]
در جای دیگر میفرماید: «ای مؤمنان! برای خدا [و در یاری حق] همواره بر پای ایستید و در اجرای عدالت، گواهانی مقاوم باشید...».[4] و نیز فرموده است: «از مؤمنان برپادارندگان هماره قسط و گواهیدهندگان به حق باشید برای خدا؛ هر چند به ضرر خودتان یا پدر و مادر یا خویشاوندان باشد. اگر هر یک توانگر یا بینوا باشند [شما به آنچه حق است گواهی دهید] و خدا به آنان سزاوارتر است، پس مبادا پیروی از هوای نفس، شما را از عدالت باز دارد...».[5]
پیامبر خدا(ص) میفرماید: «یک ساعت به عدالت رفتارکردن، از هفتاد سال عبادت که هر شبِ آن هفتاد سال نماز بخوانی و هر روزش را روزهدار باشید بهتر است و یک ساعت بیعدالتی در حکومت (یا قضاوت) نزد خدا بدتر از شصت سال گناه است».[6]
نیز میفرماید: «محبوبترین مردم نزد خدا و نزدیکترین کسان به او در روز قیامت، پیشوای عادل است و منفورترین مردم در نظر خدا و چشنده سختترین عذابها، پیشوا و حاکم ستمگر است».[7] همچنین میفرماید: «عدالت، سپری نگهبان و بهشتی ماندگار است».[8]
حضرت علی(ع) نیز درباره راه محافظت و صیانت از دین چنین میفرماید: «دین و امانتت را با انصاف به خرج دادن در حق دیگران و با اجرای عدالت در جامعه، صیانت و نگهداری کن».[9]
شخصی به نام ابومالک میگوید: به امام سجاد(ع) عرض کردم: مرا از همه قوانین و شرایع دین آگاه ساز، حضرت فرمودند: «حقگفتن، به عدالت داوری کردن و وفای به عهد داشتن...».[10]
امام علی(ع) میفرماید: «عدالت، زندگی است».[11] همچنین میفرماید: «عدالت مایه حیات احکام است».[12]
قرآن کریم میفرماید: خداوند زمین را بعد از مرگش زنده میکند «وَیُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا»[13] معنایی که در ابتدا از ظاهر آیه به ذهن میآید آن است که خداوند مثلاً زمینی را که در زمستان بیگیاه و مرده است در بهاران، زنده و سرسبز میگرداند؛ همانطور که بذر مرده را تبدیل به گیاه و نبات میکند، ولی معنای عمیقتری که در روایات آمده، زندهشدن جامعه، با اجرای عدالت است. واژه «ارض» به معنای جامعه است؛ مثل برخی آیات دیگر که درباره مفسد فیالارض یا محارب، نازل شده است که منظور از فساد در ارض یعنی فساد در جامعه. برخی روایات در ذیل این آیه از این قرارند:
الف) محمد حلبی میگوید:
از حضرت امام صادق(ع) درباره آیه 17 سوره حدید پرسیدم در پاسخ فرمود: «العدل بعد الجور»[14] حیات زمین به عدل و داد است پس از جور و ستم.
ب) امام کاظم(ع) درباره این آیه میفرماید:
«منظور زندهکردن زمین با باران نیست، بلکه خداوند مردانی را میفرستد که عدالت را زنده و برپا میدارند و با زنده شدن عدالت، زمین نیز زنده میگردد. هر آینه، برپاداشتن حدود الهی از بارش باران چهل روز بر زمین، سودمندتر است».[15]
ج) امام حسن عسکری(ع) نیز شب تولد امام زمان(عج) به خواهر خویش؛ حکیمه خاتون فرمود: «امشب نزد ما بمان، زیرا به زودی فرزندی به دنیا خواهد آمد که نزد خدای عزوجل گرامی است و خداوند به وسیله او زمین را پس از مردنش زنده میکند».[16]
حضرت علی(ع) میفرماید: «قرآن، سخنگوی عدالت است و به روش عدل گویاست».[17] همچنین میفرماید: «قرآن بوستانهای عدل و برکههای عدل است»؛[18] برکه یعنی استخرهایی که محل ذخیره آب و مایه برکتهاست، یا دریاچه کوچکی که صدها سود دارد و نیز میفرماید: «عدل استوارترین، شالوده و اساس است ـ برای ساختن فرد و جامعه ـ »[19] و میفرماید: «کار کردن به آیین عدل، از نشانههای عقل است».[20]
همانطور که بیان شد احادیث و آیات درباره اهمیت رفتار عادلانه، فراوان است. لذا برای اختصار به همین اندازه اندک، بسنده میشود.
امام خمینی(قدس سره) میگوید:
باید همه فکر این معنا را بکنیم که رژیممان را رژیم اسلامی بکنیم. رژیم اسلامی به این است که این افرادی که در کار هستند، این افرادی که در این رژیم سر کار هستند، فرض کنید مشغول به خدمتگزاری هستند کارمندهای دولتی همهشان، هر کدام آنجا که کار میکنند، کارشان کار اسلامی باشد. این فکر نباشد که حالا که این اداره، آنجایش خراب است، خوب، بگذار اینجایش هم خراب باشد! حالا که آن آدم آنجا خلاف میکند، خوب، بگذار اینجا هم خلاف بکند. همه مکلفیم، همه ما. اگر همه عالم خلاف بکنند، یک آدمی که تربیت شده تحت مکتب انبیاست او خلاف نمیکند تمام عالم وقتی که به هم بخورد و ظلم بشود، حضرت موسی خلاف نمیکند. از اینکه حالا همه دارند میچاپند پس من هم باید این کار را بکنم، نه. در تربیت انبیا اینجور نیست. علی بن ابیطالب(ع) همه عالم اگر کافر میشدند، به حال او فرقی نمیکرد؛ جز غصهخوردن به اینکه چرا اینها دارند خلاف میکنند وَ الّا مشی او هیچ تغییری نمیکرد. آن روزی که توی خانه نشسته بود، با آن روزی که یک خلافت دارای آن وسعت که ایران یک جزئش بود تا مصر و در حجاز و همه اینها تحت سیطره بود... هیچ فرقی در حال روحیاش نبود... برای اینکه روح، روح الهی بود، روح الهی، در آن فرقی نمیکند یک جمعیت کمی تحت نظر او باشد یا یک دنیا. در حال روحی او فرقی نمیکند او موظف است عدالت کند. میتواند با این چهار تا که هست عدالت بکند اگر نتوانست، به همهجا عدالت را گسترش میدهد.[21]
1- دلیل جایگاه و اهمیت عدالت را بیان کنید.
2- معنای ظاهری و عمیق آیهی «وَیُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا» را شرح دهید.
[1]. شوری، آیه15: «...وَقُلْ آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللهُ مِن کِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ».
[2]. نحل، آیه90: «إِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَى وَیَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ».
[3]. نساء، آیه58: «إِنَّ اللهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللهَ نِعِمَّا یَعِظُکُم بِهِ إِنَّ اللهَ کَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا».
[4]. مائده، آیه8: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللهَ...».
[5]. نساء، آیه134: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقَیرًا فَاللهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ...».
[6]. مجلسی، بحارالانوار، ج72، ص352: «عَدْلُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِينَ سَنَةً قِيَامٍ لَيْلُهَا وَ صِيَامٍ نَهَارُهَا وَ جَوْرُ سَاعَةٍ فِی حُكْمٍ أَشَدُّ وَ أَعْظَمُ عِنْدَ اَللهِ مِنْ مَعَاصِی سِتِّينَ سَنَةً».
[7]. همان، ج75، ص351 و ص359: «أَحَبُّ اَلنَّاسِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ أَقْرَبُهُمْ إِلَى اَللهِ مَجْلِساً إِمَامٌ عَادِلٌ وَ إِنَّ أَبْغَضَ اَلنَّاسِ إِلَى اَللهِ وَ أَشَدَّهُمْ عَذَاباً إِمَامٌ جَائِرٌ».
[8]. ابن ابیجمهور، عوالی اللئالی، ج1، ص293، ص177 و محمدیریشهری، میزانالحکمه، ح11966: «العدلُ جُنّة واقیة و جَنّة باقیة».
[9]. آمدی، غررالحکم، ح5251: «أَحْرِزْ دِينَكَ وَ أَمَانَتَكَ بِإِنْصَافِكَ مِنْ نَفْسِكَ وَ اَلْعَمَلِ بِالْعَدْلِ فِی رَعِيَّتِكَ».
[10]. صدوق، خصال، ص113: «قول الحق و الحکم بالعدل و الوفاء بالعهد».
[11]. آمدی، غررالحکم، ح247: «ألعدلُ حَیاةٌ».
[12]. همان، ح386: «ألعَدلُ حَیاةُ الأحَکامَ».
[13]. حدید، آیه17.
[14]. کلینی، الکافی، ج8، ص267، ح390.
[15]. حرعاملی، وسائلالشیعة، ج28، ص12: «...فی قوله تعالی: «وَیُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا»: لَيْسَ يُحْيِيهَا بِالْقَطْرِ وَ لَكِنْ يَبْعَثُ اللهُ رِجَالًا فَيُحْيُونَ بِالْعَدْلِ فَتُحْيَا الْأَرْضُ لِإِحْيَاءِ الْعَدْلِ وَ لَإِقَامَةُ حَدٍّ فِيهِ أَنْفَعُ فِی الْأَرْضِ مِنَ الْقَطْرِ أَرْبَعِينَ صَبَاح».
[16]. صدوق، کمالالدین، ص668، ح13 و محمدیریشهری، میزانالحکمه، ص3496، ح11987.
[17]. آمدی، غررالحکم، ترجمه محلاتی، ج2، ص313، ح8155: «هو الناطق بسنّة العدل».
[18]. نهجالبلاغه، ص641 ـ عبده 2/213: «(القرآن) ریاضُ العَدل وَ غَدَرَانه».
[19]. آمدی، همان، ج2، ص89، ح6128: «ألعَدلُ أقوَی أسَاس».
[20]. محمدرضا حکیمی و دیگران، الحیاة، ج6، ص501: «مِن علاماتِ العقل، العمل بِسُنّةِ العَدلِ».
[21]. صحیفه امام، ج9، ص14 و 15.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت