زهیر بن قین نقل میکند:
آنگاه که کاروان امام به نزدیکی سرزمین کربلا رسید از اطرافیان خود پرسید: نام این سرزمین چیست؟. گفتند: اَلْعَقْر.
قال الامام الحسین(ع): اَلَّلهُمَّ اِنّی اَعُوذُبِکَ مِنَ الْعَقْرِ.[۱]
امام حسین(ع) فرمود: (بار خدایا، به تو پناه میبرم از پاره پاره شدن).
و بار دیگر پرسید: این زمین را چه مینامند؟. پاسخ دادند: کربلا.
امام توضیح داد که:
ذاتُ کَرْبٍ وَ بَلاءٍ، وَ لَقَدْ مَرَّ أَبِی بِهذَا الْمَکانِ عِنْدَ مَسیرِهِ إِلى صِفّینَ، وَ أَنَا مَعَهُ، فَوَقَفَ، فَسَأَلَ عَنْهُ، فَأُخْبِرَ بِاسْمِهِ. فَقالَ: هاهُنا مَحَطُّ رِکابِهِمْ، وَ هاهُنا مِهْراقُ دِمائِهِمْ. فَسُئِلَ عَنْ ذلِکَ، فَقالَ: «ثِقْلٌ لآلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ، یَنْزِلُونَ هاهُنا،[۲] وَقَبَضَ قَبْضَۀً مِنْها فَشَمَّها وَ قالَ: هذِهِ وَاللهِ هِی الْاَرْضُ الَّتی أخْبَرَبِها جَبْرَئیلُ رَسُولَ اللهِ اَنَّنی أُقْتَلُ فیها، أَخْبَرَتْنی أُمُّ سَلْمَۀَ.
(آری اینجا محلّ آزمایش و سختیهاست، من با پدرم علی(ع) برای رفتن به صفّین از این سرزمین عبور کردیم، پدرم توقّف کرد و نام اینجا را پرسید، به او پاسخ دادند که اینجا را کربلا گویند. «سپس مشتی از خاك را گرفت و آن را بوئید» و فرمود: سوگند بخدا! این همان سرزمینی است که جبرئیل به رسول خدا اطّلاع داد که من در آن کشته خواهم شد، و امّ سلمه نیز این خبر را از رسول خدا(ص) برای من نقل کرد).
و در نقل دیگری آمده است: وقتی حضرت اباعبدالله(ع) به سرزمین کربلا رسید پرسید:
ما اِسْمُ هذِهِ الْأْرْض؟ (نام این زمین چیست؟.)
پاسخ دادند: کربلا. امام فرمود:
صَدَقَ النَّبی(ص) اِنَّها أَرْضُ کَرْبٍ وَ بَلاءٍ.
(راست گفت پیامبر خدا(ص) که اینجا جایگاه بلا و آزمایش و سختیهاست.)[۳]
پی نوشت ها
[۱]. کامل ابن أثیر ج۲ ص۵۵۵، واقعهی طف ص۱۷۹، اخبار الطوال: ۲۵۲.
[۲]. اخبارالطوال ۲۵۲، معالم المدرستین ج۳ ص۹۵.
[۳]. اخبار الطوال ص۲۵۲، معالم المدرستین ج۳ ص۹۵، مجمع الزّوائد ج۹ ص ۱۹۲، تاریخ ابن عساکر «شرح حال امام حسین(ع)» ص۲۱۹، بدایة و نهایة ج۸ ص ۱۸۳، نفس المهموم ص ۲۰۵، کنز الدقائق ج۸ ص ۵۸.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد دشتی