کد مطلب: ۱۱۴
تعداد بازدید: ۲۳۰۱
تاریخ انتشار : ۲۳ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۰:۲۳
به مناسبت ازدواج حضرت فاطمه زهرا و امام علی(ع)
در اوّل یا ششم ذی الحجّه سال دوّم هجری، پیوند مبارکی روی زمین اتّفاق افتاد که در تاریخ آفرینش بی نظیر بود.

در اوّل یا ششم ذی الحجّه سال دوّم هجری، پیوند مبارکی روی زمین اتّفاق افتاد که در تاریخ آفرینش بی نظیر بود. پیوندی که به فاصله چهل روز پیش تر در آسمان ها منعقد شده بود و اهل آسمان و ملائکه مقرّب خدا شاهدان آن بودند.(1)

عقد آسمانی

جبرئیل به زمین نازل شد و به پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله عرضه داشت: خداوند متعال به من امر فرمود تا رضوان خزانه دار بهشت را فرمان دهم تا چهار بهشت را زینت کند و آزین بندد و شجره طوبی و سدرة المنتهی را امر نموده تا زیور آلات و لباس های نو و زیبا را با خود حمل کنند و حورالعین را دستور داده تا خود را زینت کرده و به زیر درخت طوبی و سدرة المنتهی دور هم جمع شوند و به ملکی از ملائکه که او را راحیل می نامند و در میان فرشتگان در زبان فصیح تر و در گفتار شیرین سخن تر و در چهره زیبا تر از او یافت نمی شود، فرمان می دهد تا بر ساق عرش حاضر گردد. وقتی همگی گرد هم آمدند، به من دستور داد تا منبری از نور بر پا کنم و به راحیل امر فرمود تا از منبر بالا رود و خطبه ای بلیغ و شیوا از خطبه های مربوط به ازدواج را خواند و پس از آن فاطمه را در ازای یک پنجم دنیا به عقد علی درآورد. من و میکائیل شاهدان این عقد بودیم و خود خدای تعالی ولیّ و سرپرست فاطمه بود. پس از آن به امر حضرت حق، درخت طوبی و سدرة المنتهی آن چه از زیورآلات و لباس هل و عطرها که داشتند، نثار کردند و حورالعین را به جمع آوری آن و مباهات به آن تا به روز قیامت، دستور فرمود.(2)

خواستگاری دیگران و پاسخ رسول خدا صلّی الله علیه و آله

زمانی که وجود نازنین صدّیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها به سنّ نه سالگی رسیدند، افراد مختلفی حتّی برخی از منافقین مدینه برای خواستگاری ایشان به سراغ رسول خدا صلّی الله علیه و آله رفتند. حضرت از ایشان روی برگردانده می فرمودند: «إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ‏ أَتَزَوَّجُ فِيكُمْ وَ أُزَوِّجُكُمْ إِلَّا فَاطِمَةَ علیها السّلام فَإِنَّ تَزْوِيجَهَا نَزَلَ مِنَ السَّمَاءِ». من بشری مثل شما هستم، در میان شما ازدواج می کنم و شما را به تزویج هم در می آورم به جز در مورد فاطمه علیها السّلام چراکه امر تزویج او از آسمان نازل می شود. و پیوسته رسول خدا منتظر پیک وحی و دستور حضرت حق جلّ جلاله بودند.(3)

خواستگاری امیر المؤمنین علیه السّلام

امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: کنیزم به من گفت: آیا می دانید که فاطمه علیها السّلام را از رسول خدا صلّی الله علیه و آله خواستگاری کرده اند؟ گفتم: خیر. گفت: بله خواستگاری نموده اند. چه چیز مانع شما می شود که نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله بروید تا ایشان را به کابین شما درآورند. گفتم: مگر چیزی در بساط دارم که او را خواستگاری کنم؟ گفت: اگر به نزد رسول خدا روید حتماً او را به تزویج شما در می آورند. به خدا سوگند که امیدم از بین نرفت تا به نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله رفتم و ایشان را با هیبت و جلال دیدم. چون نشستم زبانم بند آمد. به خدا سوگند نتوانستم کلامی بر زبان جاری کنم. رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: چرا به این جا آمدی؟ آیا خواسته ای داری؟ من در حالی که خاموش بودم هم چنان سکوت کردم. حضرت فرمودند: شاید آمده ای تا فاطمه را خواستگاری کنی؟ گفتم: بله. فرمودند: آیا چیزی داری تا مهرش قرار دهی؟ عرض کردم: ای رسول خدا! به خدا سوگند که آه در بساط ندارم. حضرت فرمودند: با زرهی که خود را مسلّح می نمودی چه کردی؟ عرض کردم: قسم به ذاتی که جانم در ید قدرت اوست آن زره زرهی حطمیّه است که بیش از چهارصد درهم قیمت ندارد. حضرت فرمودند: فاطمه را به تزویج تو در آوردم، اگر مایلی آن زره را صداق فاطمه دختر رسول خدا قرار بده.(4)

و امّا کیفیّت عقد روی زمین

جبرئیل به رسول خدا صلّی الله علیه و آله عرض کرد که خدا تو را فرمان می دهد تا روی زمین هم (هم چون آسمان) فاطمه علیها السّلام را به عقد علی علیه السّلام در آوری. در پی این دستورِ حضرت حق، رسول خدا صلّی الله علیه و آله به دنبال عمّار بن یاسر، سلمان و عبّاس فرستادند و ایشان را حاضر کردند. سپس به امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند: خدای متعال به من دستور داده تا تو را به ازدواج (با فاطمه علیها السّلام) در آورم. حضرت امیر علیه السّلام عرض کردند: ای رسول خدا! من جز یک شمشیر و اسب و زره چیزی ندارم. حضرت فرمودند: برو و زره ات را بفروش. حضرت زره خود را به دحیة بن خلیفة الکلبی که زیباترین چهره را در میان اصحاب رسول الله صلّی الله علیه و آله (به جز اهل بیت علیهم السّلام) داشت، فروختند و پس از آن که مبلغش را گرفتند و زره را به او دادند، دحیه به حضرت عرض کرد: از شما می خواهم که این زره را از من به عنوان هدیه قبول کنید و با من در پذیرش این هدیه مخالفت نورزید. علی علیه السّلام زره و درهم ها را با خود به نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله آوردند، در حالتی که ما (راوی روایت که خود شاهد ماجرا بوده است) نزد حضرت نشسته بودیم. امیرالمؤمنین علیه السّلام به رسول خدا صلّی الله علیه و آله عرضه داشتند: من زره را به فلان مبلغ به دحیه کلبی فروختم و او مرا قسم داد که زره را به عنوان هدیه قبول کنم، شما چه فرمان می دهید؟ قبول کنم یا نه؟ رسول خدا صلّی الله علیه و آله تبسّمی کردند و فرمودند: او دحیه کلبی نبود بلکه او جبرائیل بود، و آن درهم ها از جانب خدا بود تا شرف و مایه مباهاتی باشد برای دخترم فاطمه. و رسول خدا صلّی الله علیه و آله علی علیه السّلام را به ازدواج دخترشان فاطمه علیها السّلام در آوردند.(5)

مهریه حضرت زهرا علیها السّلام در آسمان

و آن مهری است که خود حضرت حق متکفّل ادای آن به بی بی دو عالم حضرت زهرا علیها السّلام می باشد. در روایات مختلف و متعدّدی از صِداق و مهر حضرت صدّیقه علیها السّلام سخن به میان آمده است که به بخشی از آن اشاره می نمائیم. حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى مَهَرَ فَاطِمَةَ رُبُعَ الدُّنْيَا فَرُبُعُهَا لَهَا وَ مَهْرُهَا الْجَنَّةُ وَ النَّارُ فَتُدْخِلُ أَوْلِيَاءَهَا الْجَنَّةَ وَ أَعْدَاءَهَا النَّار». خدای تعالی مهر فاطمه را یک چهارم دنیا قرار داد پس ربع دنیا از برای فاطمه است و بهشت و جهنّم مهر فاطمه است که در نتیجه دوستانش را داخل بهشت می کند و دشمنانش را وارد جهنّم.(6) و در روایت دیگری رسول خدا صلّی الله علیه و آله به مولا امیرالمؤمنین علیه السّلام می فرمایند: «يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ زَوَّجَكَ فَاطِمَةَ وَ جَعَلَ‏ صَدَاقَهَا الْأَرْضَ‏ فَمَنْ مَشَى عَلَيْهَا مُبْغِضاً لَكَ‏ مَشَى حَرَاما». ای علی! خدای عزّ و جلّ فاطمه را به ازدواج تو در آورد و مهر او را کره زمین قرار داد، پس هر کس بر روی زمین راه رود و بغض تو را در سینه داشته باشد، راه رفتنش حرام است.(7) رسول خدا خطاب به امّ ایمن فرمودند: «لَقَدْ نَحَلَ‏ اللَّهُ‏ طُوبَى‏ فِي مَهْرِ فَاطِمَةَ صلوات الله علیها فَجَعَلَهَا فِي مَنْزِلِ عَلِيٍّ علیه السّلام». خداوند درخت طوبی را در مهر فاطمه صلوات الله علیها قرار داد و آن درخت را در منزل علی علیه السّلام قرار داد.(8)

مهریه زمینی صدّیقه طاهره علیها السّلام

درباره مهر زمینی حضرت زهرا علیها السّلام که امیرالمؤمنین می بایست آن را می پرداختند و طبق روایات و نقل تاریخ بلافاصله نیز از جانب علی علیه السّلام پرداخته شد، روایات کثیری موجود است که به ذکر یک مورد از آن (که قبلاً نیز شبیه آن بیان شده است) اکتفا می نمائیم. رسول خدا صلّی الله علیه و آله به علی علیه السّلام فرمودند: در نزد خود- برای صداق- چه داری؟ علی علیه السّلام عرضه داشتند: اسبم و زرهم. پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمودند: امّا اسبت، پس ناچاری که آن را نزد خود نگهداری؛ ولی زره ات را بفروش. علی علیه السّلام می فرماید: آن را به چهارصد و هشتاد درهم فروختم و مبلغ را به نزد حضرت آوردم. رسول خدا صلّی الله علیه و آله مبلغ را در دامن مبارکشان ریخته مشتی از آن را برداشته به بلال دادند و فرمودند: ای بلال! با این مبلغ عطر تهیّه کن.(9)

و این گونه بود که مقدّمات ازدواج این دو حجّت خدا به سادگی امّا با عظمت الهی، فراهم گردید تا روزگاری نه چندان دور خانواده ای بهم رسند که چند معصوم عالَم و پنج تن آل عبا در این خانواده به زیر کساء یمانی گرد هم آیند، تا خدای متعال آیه تطهیر را در شأنشان نازل کند. پیرامون ازدواج تنها زوج عالَم که هر دو معصومند و ولیّ خدا، هر دو نور اند و وجه الله، سخن فراوان است و ولی مجال کوتاه. امید است که بیان این مختصر به درگاه این خاندان کرامت و گذشت، مقبول افتد و ذخیره قبر و قیامتمان شود. یاعلی

پی نوشت ها

1-بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏43 ص 110.

2-دلائل الإمامة (ط - الحديثة) ص 83.

3-الكافي (ط - الإسلامية) ج‏5 ص 568./مناقب خطیب خوارزمی(ترجمه حقیقی) ص 334و339.

4-فاطمه زهرا علیها السّلام سرور دل پیامبر صلّی الله علیه وآله ص574.

5-دلائل الإمامة (ط - الحديثة) ص 84.

6-مناقب آل أبي طالب عليهم السّلام (لابن شهرآشوب) ج‏3 ص352.

7-كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة) ج‏1 ص472.

8-الأمالي( للصدوق) ص287.

9-فاطمه زهرا علیها السّلام سرور دل پیامبر صلّی الله علیه وآله ص573.


دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

مسلم زکی زاده


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: