کد مطلب: ۱۷۹۹
تعداد بازدید: ۱۵۳۳
تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۰
معرفی مفاخر شیعه/۳۶
او مردى ميان قامت و فربه بود، چهره‏ اى نورانى داشت كه با محاسنى مشكى زينت مى ‏يافت. هنگامى كه بيننده ‏اى به چهره ‏اش مى ‏نگريست و گفتار دل انگيزش را مى‏ شنيد، ديگر نمى ‏توانست از او جدا شود..
ولادت و زندگانی‏
علّامه سيّد عبد الله شبّر حسينى كاظمى در سال ‏1188 هجرى قمرى در نجف اشرف ديده به جهان گشود. او يكى از پر بارترين درختان گستره ی دانش و ادب است. دانشوران نسب ايشان را به امام زين العابدين عليه السّلام رسانده ‏اند. پدرش سيّد محمّد رضا به واسطه ی نماز استسقاى معروفى كه در زمان سعيد پاشا يكى از سلاطين عثمانى خواند، به «صاحب الدعوة المستجابة» ملقّب شد. پس از تولّد سیّد عبد الله، پدر بزرگوارش به کاظمین نقل مکان کرد و در همان جا تا هنگام وفات مشغول تدریس و تألیف بود.
 يكى از شاگردان سيّد عبد الله، سيماى استاد بزرگ خود را چنين ترسيم كرده است: «... او مردى ميان قامت و فربه بود، چهره‏ اى نورانى داشت كه با محاسنى مشكى زينت مى ‏يافت. هنگامى كه بيننده ‏اى به چهره ‏اش مى ‏نگريست و گفتار دل انگيزش را مى‏ شنيد، ديگر نمى ‏توانست از او جدا شود...».
بنا بر آن چه در دست است، از سیّد عبد الله شش فرزند پسر به جای ماند كه از آن جمله‏ اند: سيّد حسين شبّر، كه مدّت ها در شبه قاره ی هند به تبليغ آئين اسلام مشغول بود و سيّد جعفر شبّر كه سال ها در اصفهان زيسته و شرحى متين بر كتاب شرائع الإسلام از خويش به يادگار گذاشته است.
دعای مستجاب پدر
تاریخ نویسان درباره لقب یـاد شـده از سیّد محمّد رضا پدر سیّد عبد الله می نویسند: در روزگار عثمانیان، خشک سالى بغداد را فرا گرفت. سعید پاشا، کارگزار حکومت عثمانى، به مردم فرمان داد تا سه روز روزه بگیرند و در پى آن بـا دلى اندوهگین و چشمى اشک بار از شهر بیرون رفته، نماز باران بخوانند. مردم کـه از خشکى زمین و آسمان به تنگ آمده بودند، سه روز روزه گرفتند و دردمند و نالان در حالى که ذکر مى گفتند و آمرزش مى طلبیدند، همراه سعید پاشا به سمت بیابان هاى بیرون شهر حرکت کرده و نماز باران به جاى آوردند.
 ولى دریغ که ناله هاى بغدادیان جز درخشش بیش تر آفتاب، دستاوردى نداشت. چون سیّد محمّد رضا از ناکامى سعید پاشا آگاه شد، به ساکنان حریم هفتمین پیشواى شیعه حضرت کاظم علیه السّلام فرمود تا با دلى پیراسته از تباهی ها، سه روز روزه گرفته، براى نماز باران آماده شوند. مردم کاظمیّه سه روز روزه گرفتند و سپس با پای برهنه و دل شکسته به سمت مسجد برآثا حرکت کردند.
سیّد محمّد رضا پیشاپیش مردم دل به آفریدگار سپرده و چشم به آسمان دوخته بود و رحمت خداوند را به یارى مى طلبید. هنوز لبان او از دعا فراغت نیافته بود که ابرهاى تیره بر بام آسمان آمد و باران رحمت الهى بـر مردم بارید. این حادثه ی فراموش نشدنى سبب شد تا مردم، سیّد پارساى خاندان شبّر را با عنوان «صاحب الدعوة المستجابة» بستایند و بیش از پیش مورد احترام قرار دهند.
سفارش پدر، اطاعت پسر
سیّد عبدالله اندك اندك رشد کرد و به سال هاى آموزش رسید. پدرش که به چیزى جز کمال او نمى اندیشید، ضمن آماده سازى وسایل تحصیل، فرزند دلبندش را به بهره گیرى از لحظه هاى گران بهاى عمر فرا خوانده، گفت: فرزنـدم! اگر حتّى یک روز در اندوختن دانش یا به دیگران آموختنش، نَکوشى و عمر خود را در راهى جز این بگذرانى، استفاده از آن چه در اختیارت نهاده ام جایز نیست و راضى نیستم. این سخن چنان در وجود سیّد عبد الله تأثیر گذاشت که جز به دانش نمى اندیشید و اگر روزى وقت خود در غیر دانش مى گذراند، شامگاه بهره گیرى از سفره ی پدر را روا نمى دانست. هم کلاسی های او روزى وى را در حال فروش دوات دان کوچکش مشاهده کردند. یکى از شاگردان که او را خوب مى شناخت با شگفتى پرسید: با آن که پدرت همه ی وسایل تحصیلت را فراهم ساخته، چرا دوات دانت را می فروشی؟ عبد الله پاسخ داد: امروز به سبب بیمارى توان درس خوانـدن نداشـتم. لذا الآن استفاده از سفره ی پدرم برایم جایز نیست.
اُنس با بزرگان‏
سیّد عبد الله از محضر علما و دانشمندانی چون پدر بزرگوارش، شيخ جعفر نجفى (كاشف الغطاء)، امير سيّد على طباطبائى (صاحب رياض)، شيخ اسد الله كاظمى (صاحب مقابیس)، ميرزا محمّد مهدى شهرستانى و ميرزا ابو القاسم قمى (صاحب قوانين)‏ بهره های فراوان برد و از بزرگانی چون کاشف الغطاء و صاحب مقابیس اجازه ی اجتهاد گرفت. همچنین او به جهت توان علمی و ذوق سرشاری که داشت، شاگردان فراوانی تربیت کرد.
از جمله بزرگانی كه سيّد عبد الله شبّر ارتباط بسيار نزديك با آنان داشت، جناب سيّد محسن بن حسن بن مرتضى كاظمى اعرجى بود. سيّد عبد الله بعد از فوت پدر فرزانه ‏اش، ارتباط خود را با علّامه سيّد محسن اعرجى بيشتر كرد. گرچه سابقه ی آشنايى سيّد عبد الله با جناب اعرجى به ايّام حيات پدر مرحومش برمى ‏گردد، امّا مكارم اخلاقى فراوان أعرجى و كتاب هاى گران سنگى چون « المحصول في الأصول» و« الوافي في شرح الوافية» و« سلالة الاجتهاد» كه سيّد عبد الله از وى مطالعه كرده بود، هر يك به گونه ‏اى در ارتباط بيشتر او با سيّد محسن أعرجى مؤثّر افتاد.
کم نظیر در تألیف
سیّد عبد الله صاحب تألیفات فراوانی است. وقتی انسان مدّت کوتاه عمر او را که از 54 سال تجاوز نمی کند، در نظر می گیرد، دچار حیرت می شود و حیرت انگیز تر آن که تمامی این آثار و مروارید های درخشان علم، نتیجه ی فکر نافذ، کوشش و نظریات او هستند که از دریای عمیق و بی کرانِ قرآن و عترت به دست آورده است.
یکی از شاگردان او نقل می کند: در مجلسی یکی از علما به سیّد گفت: من در باره ی دو چیز از تو توضیح می خواهم، اوّل این که زندگی مادیّت از کجا تأمین می شود و دوّم این که چگونه می توانی به این سرعت کتاب هایت را تألیف کنی؟ مرحوم سیّد در جوابش فرمود: امر معاش که به عهده ی خداست و امّا در باره ی سرعت تصنیف باید بگویم که من حضرت سیّد الشّهدا علیه السّلام را در خواب دیدم، ایشان به من فرمود: «أُکتُب وَ صَنِّف فَإنَّهُ لا یَجُفُّ قَلَمُکَ حَتّى تَمُوتَ»، بنویس و تألیف کن که قلمت تا روز مرگت خشک نخواهد شد.
معروف ترین علمای شیعه در کثرت تألیف، مرحوم علّامه مجلسی است که به حقّ افتخار عالم تشیّع است و به تعبیر برخی از بزرگان، مجموعه ی بحار الانوار او یک کتاب نیست، بلکه یک کتابخانه است، در مورد کثرت تألیفات مرحوم مجلسی محاسبه نمودند و چنین دریافتند که علّامه برای تألیف آن ها باید از روز ولادت تا روز وفاتش، حداقلّ روزی یک دفتر نوشته باشد. در بررسی تألیفات سیّد نیز به دست می آید که او نیز جریانی مشابه با علّامه ی مجلسی دارد، به همین جهت مردم زمانش او را مجلسی دوّم لقب دادند.
تنوّع در تألیفات او نشان از اطّلاعات وسیع و قدرت علمی او در تمام رشته هاست. علاوه بر این مرحوم سیّد از حافظه ای کم نظیر و قوّه ی ضبط قوی برخوردار بود، به طوری که بسیار اتّفاق می افتاد که برای امتحان او، متن روایتی را بدون ذکر سند برایش می خواندند و او سندش را تا خود معصوم علیه السّلام ذکر می کرد.
شیوه ی نگارش کتاب
سیّد عبد الله برای نوشتن کتاب های خود، نیازمند خلوت و یا اتاق مخصوصی نبود، بلکه بسیار دیده می شد که در مجلسی عمومی نشسته و قلم به دست گرفته است. گاهی می نویسد و گاهی هم با واردین به مجلس سخن می گوید و حتّی بعضی اوقات در حین نوشتن مشاجراتی را که به او مراجعه می نمودند، به بهترین شکل حلّ و فصل می نمود.
آن چه مسلّم است، آن است که کثرت مراجعه کنندگان و سر و صدای شاکیان، او را از تألیف و کتابت باز نمی داشت. و این علامت ذهن قوی و تسلّط کامل او بر مباحث علمی بود. شتاب وى در نگاشتن به اندازه ‏اى بود كه نويسندگان استخدام شده براى پاك نويسِ آثارش به او نمى ‏رسيدند. ايشان خود در آخر بعضى از مصنّفاتش چنين مى‏ نگارد: «هنگام عشاء شروع كردم به كتابت، و در نيمه ‏هاى شب به پايان رسانيدم».
تأليفات‏
برخى تأليفات آن بزرگوار عبارتند از:
 1- الأصول الأصلية (القواعد المستنبطة من الآيات و الأخبار) 2- أنيس الزائر 3- تفسير قرآن كريم 4- أدب سلوك الدين و الدنيا 5- البرهان المبين 6- الحق اليقين في أصول الدين 7- الأربعون حديثاً 8- تحفة الزائر 9- كشف الحجاب عن الدعاء المستجاب (شرح دعاى سمات) 10- إرشاد المستبصر 11- الجوهرة المضيئة 12- شرح الزيارة الجامعة 13- الاستخارات 14- زاد العارفين 15- شرح طب الرضا عليه السلام 16- أسرار العبادات 17- زبدة الدليل 18- مصابيح الظلام في شرح مفاتيح شرائع الإسلام 19- أخلاق 20- صفوة التفاسير 21- أصول الدين 22- صلاح العابدين 23- أعمال الشهور و السنين 24- طب الأئمة عليهم السلام 25- أعمال اليوم و الليلة و الأسبوع و بعض أدعية الحوادث و العادات 26- نخبة الشرحين (شرح نهج البلاغه) 27- الانفتاحية (در علم اصول) 28- الوجيز (در تفسير) 29- الأنوار الساطعة في العلوم الأربعة (معارف، أخلاق، عجائب مخلوقات، فقه) 30- رسالة في الطهارة و الصلوة 32- أنيس الذاكرين 33- رسالة في عمل اليوم و الليلة و ... .
فهرست بیش از هفتاد عنوان آثار دانشمند وارسته ی خاندان شبّر، دلیل روشنى بر بهره گیرى آن بزرگ مرد از امدادهاى ویژه ی اهل بیت علیهم السّلام به شمار مى آید. آری این پژوهشگر نستوه شیعه در عمر کوتاه خویش (حدود 54 سال) 104 جلد کتاب علمى به رشته ی نگارش در آورد.
مرد عمل
با نگاه به کثرت تألیفات سیّد عبد الله، به نظر می آید که او با این همه تألیف و در عین حال عمری کوتاه، بایستی تمام اوقاتش را صرف نوشتن کرده و از هر کار دیگری فارغ باشد. ولی حقیقت این است که تا انسان در میدان عمل و آزمایش های حق تعالی، سر بلند بیرون نیاید، توفیق برکت در عمر و خدمات علمی فراوان نخواهد یافت.
لذا در زندگانی سیّد مشاهده می کنیم که او بخش عظیمی از شب را به مناجات می پرداخت. ایستادن، تکرار آیات الهى و آمرزش طلبى اش در نیایش ها چنان به درازا مى کشید که پاهایش ناتوان مى شد و مفاصل و عضلاتش به ستوه مى آمد. هر گاه او را می دیدی در حال پاسخ دادن به مسأله ای یا مشغول دفع مشکلی بود و یا در راه رفع نیاز مسلمانی تلاش می کرد.
او نیز چون پدر بزرگوارش به تهیدستان عنایتى ویژه داشت. از برآوردن نیازهاى پابرهنگان، عیادت بیماران و آزاد سازى بردگان غفلت نمی کرد. شدّت اهتمام آن بزرگ مرد به پابرهنگان جامعه چنان بود که گاه جامه اش را نزد توانگران شهر گرو مى نهاد تا تهیدستى را از رنج گرسنگى برهاند.
مرجعيّت‏
 با مرگ فقيه بزرگ، سيّد محسن أعرجى در سال 1227 هجرى قمرى، و در پى آن، رحلت مرجع نامور شيعه، شيخ محمّد جعفر كاشف الغطاء در سال 1228 هجرى قمرى، دل هاى پيروان خاندان پيامبر در عراق به سوى سيّد عبد الله متوجّه شد. پس از آن، كم كم شهرت سيّد عبد الله شبّر عراق را فرا گرفت تا آن جا كه او در 43 سالگى مرجعيّتى فراگير يافت. همان طور که بیان شد، او علاوه بر تصدّى مرجعيّت و صدور فتوا و ديدار مريدان، از انجام رسالت سنگينش كه همان تأليف بود غافل نگشت.
كلام بزرگان‏
 صاحبان بصيرت او را عالمى مؤيّد و سيّدى نجيب و معتمد، محدّثى سترگ، فقيهى متبحّر و آگاه، عالمى ربّانى و از أعيان فضلاء دانسته ‏اند. علّامه محمّد جعفر نجفى (مشهور به كاشف الغطاء) علاوه بر نوشتن اجازه‏ اى در تأييد صلاحيت علمى و معنوى سيّد عبد الله، زمانى كه كتاب گران مايه ی حقّ اليقين را مشاهده كرد، در مقدّمه ‏اش به عنوان تقريظ چنين نگاشت:
«... بى ترديد چيزى پديد آورده‏ اى كه فرزانگان را در شگفتى فرو خواهد برد و دانشوران علوم عقلى و نقلى در برابرش فروتنى خواهند كرد. كتابى پديد آورده ‏اى كه مشكلات مسائل را مى ‏گشايد و حقيقت را با استدلال ها و گواهان درست ثابت مى ‏كند. شتاب مكن كه بى ‏ترديد تا بلندترين پلّه ‏هاى پيشرفت بالا رفته ‏اى. آرام تر گام بردار كه از مطالب مهمّ چيزى ناگشوده باقى نمانده است. تو براى دانش شهرى بنياد نهاده ‏اى، ساختمانش را چنان پى افكنده، بالا بردى كه به سينه ی سپهر رساندى.
البته هيچ جاى شگفتى نيست، زيرا تو از خاندانى هستى كه بر هفت آسمان فراز آمدند. فرزند بزرگ مردى هستى كه به جايگاه تجلّى سرزمين ‏هايى كه فراوان از خير بهره مى ‏برند نزديك شده، به گونه ‏اى كه ميان او و آن تجلّي گاه تنها به اندازه ی فاصله دو كمان يا كم تر، از نظر معنوى فاصله بود. پس اينك بى ‏آن كه پرهيزگارى تو را باز دارد، در حالى كه حق دارى و راست مى ‏گويى، بگو: من هر چند در روزگار خويش ديرتر از ديگران پاى به گيتى نهاده‏ ام، ولى گوهرى آورده ‏ام كه هيچ يك از مردم نتوانستند مانند آن پديد آورند».
وفات‏
 علامه بزرگوار، آيت الله سيّد عبد الله شبّر در مشهد كاظمين، در شب پنجشنبه ماه رجب سال‏1242 هجرى قمرى وفات نمود و جهانى را در ماتم خويش فرو برد. هنوز صبح نشده بود که شهر کاظمین به حرکت در آمد و مردم جنازه ی او را در میان اندوه و تأسّف بی حدّ، بر دستان خود حمل نموده و در حرم حضرت موسی بن جعفر و حضرت جواد الأئمّه علیهما السّلام در حجره ای که پدرش مدفون بود، به خاک سپردند. روحش شاد و یادش گرامی باد.
پی‌نوشت‌ها: 
برگرفته از کتاب های: اخلاق (ترجمه کتاب الاخلاق [سیّد عبد الله شبّر]) ص17تا22/ گلشن ابرار ج1 ص524تا533/ کتابشناسی نرم افزار جامع الاحادیث5/3 (مؤسّسه ی نور).
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: