عیبجویی| ۲
«هاری و بونارو اورستریت» میگوید: «بیتردید اگر اطرافیان شخص بالغ که گواه خطای او هستند، دوست و مساعد باشند و از شماتت خودداری نمایند و خطای را به او ببخشند از رنج شرمساری او بسی خواهند کاست. در صورتی که اگر در شماتت و ملامت اصرار بورزند ممکن است شخص خطاکار در عمل خود مصمّم و سرسخت شود و به جای پشیمانی به دفاع ازخود بپردازد.»[1]
از نظر مکتب اسلام، انتقاد و توجّه به عیوب دیگران تا حدّی تجویز شده است که روی مبنای راهنمایی افراد باشد.
امام صادق(علیه السّلام) میفرماید:
«إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَسْكُنُ إِلَى اَلْمُؤْمِنِ كَمَا يَسْكُنُ الظَّمْآنُ إِلَى الْمَاءِ الْبَارِدِ.»[2]
«به درستی که مؤمن به سوی مؤمن آرام میگیرد و التهاب خاطرش ساکن میشود. همچنان که آدم تشنه کام به وسیله آب خنک آرام میگیرد.»
ولی اگر این انتقاد موجب تحقیر اشخاص گردد از نظر اسلام محکوم است.
امام صادق(علیه السّلام) میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِي وَ أَنَا أَسْرَعُ شَيْءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِيَائِي.»
«خدا میفرماید هر کس به دوست من اهانت کند برای مبارزه با من کمین کرده است و من سریعترین افراد هستم در یاری کردن دوستانم.»
پیامبر اکرم(صلی اللّه و علیه و آله و سلّم) فرمود:
«يَا مَعْشَرَ مَنْ أَسْلَمَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ يُسْلِمْ بِقَلْبِهِ لَا تَتَبَّعُوا عَثَرَاتِ الْمُسْلِمِينَ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ الْمُسْلِمِينَ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ يَفْضَحْهُ.»[3]
«ای کسانی که به زبان مسلمانید و به قلب خود هنوز اسلام نیاوردهاید، در مقام عیبجویی مسلمین نباشید. زیرا هر کس در مقام عیبجویی مسلمانان باشد خداوند او را عیبجویی میکند و هر کس را خدا عیبجویی کند مسلّم رسوا خواهد شد.»
امام باقر(علیه السّلام) میفرماید:
«أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ إِلَى الْكُفْرِ أَنْ يُوَاخِيَ الرَّجُلَ عَلَى الدِّينِ فَيُحْصِيَ عَلَيْهِ عَثَرَاتِهِ وَ زَلَّاتِهِ لِيُعَنِّفَهُ بِهَا يَوْماً»[4]
«نزدیکترین بنده به سوی کفران پروردگار آن بندهای است که با مردی در امور دین برادری کند، پس احصاء عیوب و لرزشهای او را برای این که روزی به آن عیوب او را تغییر کند.»
سائلی از محضر امام صادق(علیه السّلام) سوال کرد:
«شَيْءٌ يَقُولُهُ النَّاسُ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ فَقَالَ لَيْسَ حَيْثُ يَذْهَبُونَ إِنَّمَا عُنِيَ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ أَنْ يَزِلَّ زَلَّةً أَوْ يَتَكَلَّمَ بِشَيْءٍ يُعَابُ عَلَيْهِ فَيَحْفَظَ عَلَيْهِ لِيُعَيِّرَ بِهِ يَوْماً مَا.»[5]
«معنی این جمله چیست که مردم میگویند: (عورت مؤمن بر مؤمن حرام است)؟ حضرت در جواب فرمود: مراد از این جمله آن چیزی نیست که مردم گمان کردهاند، بلکه مراد از این جمله این است که حرام است بر مؤمن که هرگاه از برادر خود لغزش یا عیبی مشاهده کرد به خاطر بسپارد، برای این که یک روزی وی را با این عیب تعییر و سرزنش کند.»
روانکاوی عیبجویی
بعضی از افراد محروم از تکریم و احترام برای این که توجّه اشخاص را به خود جلب کنند و شخصیّت خویش را به دیگران بنمایند، افراد را به باد مسخره میگیرند. البته این موضوع با تربیت دوران کودکی هم ارتباط فراوان دارد.
«هری اوراستریت» استاد دانشگاه کالیفرنیا درباره بعضی از نوجوانان آمریکا که در کودکی بد تربیت شدهاند، چنین میگوید: «گاه در جیب خود سیگاری ترقهای که منفجر میشود، گذارده. آن را یک مرتبه منفجر میکند و گاه گلی را با بوی زننده آغشته میکند تا از قیافه کسی که ندانسته گل را بو کرده است، دیگران لبخند بزنند. یا بمب کوچکی را که ظاهراً بیضرر است زیر چرخ اتومبیل میگذارند که وقتی افراد میخواهند از حضور جمع خداحافظی کنند، بترکد و سایرین بخندند و او لذّت ببرد. گاه مبل، اثاث هتل و گاه لباس خانمها را پاره میکند با وجود آن که بزرگ شده است امّا او خود را همانند پسر بچّه شیطان سابق فرض میکند و طبق رفتار آن زمان عمل مینماید.»[6]
و نیز شخصیّت عیبجو بر اثر همین عقده حقارت است که به فکر عیوب دیگران میافتد تا در آنها عیبی پیدا کند و با معیوب بودن افراد دل خود را تشفّی دهد. اصولاً مسخره کردن دیگران علاوه بر این که در ظاهر تحقیر آنها است، اصولاً موجب ایجاد مرض روانی در افراد مورد تمسخر میشود. به این ترتیب که این تمسخر باعث میشود که او از خودش بدش بیاید و از خودش متنفّر گردد و همواره از وجود خودش رنج میبرد. کما این که «ژه موسسیان» میگوید: «هرگاه کسی مورد تمسخر دیگران قرار گیرد، یعنی مورد شادی آنها برای ضعف خود واقع شود، به اندازه این تمسخر ضعف خود را صریحتر تصوّر خواهد کرد و به اندازه صراحت این تصوّر غمگین میشود. بنابراین به اندازه تمسخر دیگران غمگین خواهد شد و چون علّت آن را چیزی جز شیء مورد تمسخر تصوّر نمیکند، به همان اندازه نسبت به آن متنفّر خواهد شد. پس نتیجه این میشود که اگر آن چیز مورد تمسخر قبلاً مورد دوستی ما بوده است، به اندازه منتجه دوستی خود و ارزش تنفّر دیگران برای ما نسبت به آن دارای احساسات خواهیم شد و اگر از آن نفرت داشته باشیم این تنفّر تقویت میشود».
کسی که افلیج است اگر دست فلج او مورد تمسخر واقع شود، یا نسبت به آن احساساتی پیدا میکند که به بهداشت روانی او صدمه میزند و یا این که از دست خود متنفّر میشود و این تنفّر او را رنج میدهد. باز در جای دیگر «ژه موسسیان» میگوید: «انسان هر قدر خود را قوی تصوّر کند به همان اندازه خوشحال میشود و چون قدرت خود را نسبت به ضعف دیگران بسنجد، شادی وی بیشتر میشود. پس به همان اندازه هم از ضعف دیگران شادی حاصل کرده و لذاست که دیگران را تحقیر میکند.»[7]
پیرزنی خمیده پشت را گفتند: آیا مایلی که خداوند پشت خمیده تو را راست گرداند؟ گفت: من مایلم که دیگران مثل من گوژپشت شوند تا به آن چشمی که آنها در من نگریستهاند من به آنها بنگرم.
عیبجویی از نظر «دیل کارنگی»
این نمونه جامعی است از طبیعت انسانی، هر مجرمی را که بنگری همه کس را ملامت میکند جز خودش را (چه باید کرد ما را چنین ساختهاند). بنابراین اگر فکری در سر ما افتاده کسی را عیبجویی و سرزنش کنیم باید بدانیم که عیبجویی مثل کبوتر مسافر است. همواره به مبدأ عزیمت خود بازمیگردد. با خود بگوییم شخصی که مورد انتقاد ما واقع شده است تمام مساعی خویش را برای تبرئه و دفاع خود به کار خواهد برد و در مقابل، ما را متّهم خواهد ساخت.[8]
«جان وانامیکر» صاحب مغازههای وسیعی است که اکنون به نام او مشهور است. روزی چنین میگفت: سی سال است که من معتقد شدهام انتقاد و خردهگیری فایدهای ندارد. من برای اصلاح عیوب خودم بسیار در زحمتم و هر قدمی که برمیدارم با رنج بزرگ همراه است. چگونه از عهده اصلاح دیگران به وسیله عیبجویی برتوانم آمد؟ انسان ناقص است و خدای تعالی مصلحت ندیده است که به همگان نعمت عقل را یکسان عنایت بفرماید. عیبجویی بیفایده عبث است، زیرا که طرف را مجبور به دفاع از اعمال خود میسازد. انتقاد خطرناک است؛ زیرا که حسّ خودپسندی شخص را مجروح میکند و کینه او را تحریک میکند.
در سپاه آلمان یک نفر سرباز حقّ ندارد بلافاصله پس از وقوع اهانت به مافوق خود شکایت کند. نخست باید شبی با خشم به روز آورد و غضب خود را تسکین دهد. اگر بیتامّل به شکایت بپردازد او را تنبیه میکنند.[9]
علاوه بر این که عیبجویی، خود محصول و فرآورده انحرافات شدید روانی است، در دیگران نیز ایجاد عقده حقارت میکند.
عیبجویی موجد عقده حقارت
کسی که یک چشم کور است، کسی که بینیاش را مرض جزام خورده است و خلاصه کسی که دارای عیبی میباشد، در باطن ناراحت است و در خود احساس حقارت میکند. اگر کسی عیب او را بر زبان آورد قهراً در روان او اثر نامطلوبی میگذارد و این احساس به عقده بزرگی مبدل میشود. رهبران اسلام برای جلوگیری از این موضوع فرمودهاند: با افراد معیوب به نظر طولانی نگاه نکنید تا چه رسد که آنها را به مناسبت عیبشان تمسخر و ملامت کنید.
پیامبر اکرم(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در این باره میفرماید:
«لَا تُدِيمُوا النَّظَرَ إِلَى أَهْلِ الْبَلَاءِ وَ الْمَجْذُومِينَ فَإِنَّهُ يَحْزُنُهُمْ.»[10]
«هیچگاه به سوی مجذومین و مبتلایان نگاه طولانی خود را ندوزید.»
خودآزمایی
۱. در روانکاوی عیبجویی چه عاملی در افراد ریشهیابی میشود؟
۲. عیبجویی چگونه باعث پیدایش عقده حقارت در افراد میشود؟
پینوشتها
[1]. سلامت روح، ص 80.
[2]. کافی، ج 2، ص 247.
[3]. کافی، ج 2، ص 355.
.[4] کافی، ج 2، ص 354.
[5]. وسائل الشیعه، ج 2، ص 37.
[6]. عقل کامل، ص 24.
[7]. تحقیق در صفات انسان، ص 43 و 76
[8]. آیین دوستیابی، ص 20.
[9]. آئین دوستیابی ص17و 19.
[10]. بحارالانوار، ج 72، ص 15.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
سیداحمد علم الهدی