نمونههایی از گفتار و رفتار امام هادی(ع) | ۱
ده گفتار از امام هادی(ع)
۱- «مَنْ کانَ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ هانَتْ عَلَیْهِ مَصائِبُ الدُّنْیا وَلَوْ قُرِّضَ وَ نُشِرَ:
کسی که از جانب خدا دلیلی روشن داشته باشد، گرفتاریهای دنیا برای او سبک شود، هرچند قطعه قطعه و پاره پاره گردد.»[1]
۲- «الدُّنْیا سُوقٌ، رَبُحَ فِیها قَوْمٌ، وَ خَسِرَ آخَروُنَ:
دنیا بازاری است که گروهی در آن (برای آخرت) سود ببرند و گروه دیگر زیان برند.»[2]
۳- اَلْحِکْمَةُ لا تَنْجَعُ فِی الطِّباعِ الْفاسِدَةِ:
حکمت و مطالب مفید در خویهای فاسد، بیاثر است.»[3]
۴- «مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ، کَثُرَ السّاخِطُونَ عَلَیْهِ:
کسی که از خود راضی باشد، خشمناکان، نسبت به او بسیار شوند.»[4]
۵- «راکِبُ الْحَرُونِ اَسِیرُ نَفْسِهِ، وَالْجاهِلُ اَسیرُ لِسانِهِ:
آن کس که بر مرکبِ ایستاده و بی حرکت، سوار گردد، اسیر خویش است [زیرا که موجب یک نوع غرور و بیهودگی است و چنین حالتی از هوای نفس سرچشمه میگیرد.] و انسان نادان، گرفتار زبان خود میباشد.»[5]
۶- «اَلنّاسُ فِی الدُّنْیا بِالْاَمْوالِ، وَ فِی الْآخِرَةِ بِالْاَعْمالِ:
شخصیّت انسان در دنیا به ثروتهای او است و در آخرت به کردارهای نیک او میباشد.»[6]
۷- «اَلْحَسَدُ ما حِی الْحَسَناتِ، جالِبُ الْمَقْتِ:
حسادت موجب نابودی پاداشها و کشاندن عذاب به سوی حسود است.»[7]
۸- «اَلْعُقُوقُ یُعَقِّبُ الْقِلَّةَ وَ یُؤَدِّی اِلَی الذِّلَّةِ:
آزردن پدر و مادر موجب کمبود و باعث ذلّت خواهد شد.»[8]
۹- «اَلْمِراءُ یُفْسِدُ الصَّداقَةَ الْقَدِیمَةِ:
جدال و کشمکش لفظی، دوستی دیرین را تباه میسازد.»[9]
۱۰- سهلبن زیاد میگوید: یکی از اصحاب امام هادی(ع) برای آن حضرت نوشت و درخواست کرد، دعایی جامع، که فراگیرندهی سعادت دنیا و آخرت باشد به او بیاموزد، امام هادی در پاسخ او نوشت:
«اَکْثِرْ مِنَ الْاِسْتِغْفارِ وَ الْحَمْدِ، فَاِنَّکَ تُدْرَکُ بِذلِکَ الْخَیْرَ کُلَّهُ:
بسیار استغفار و حمد کن، که در این صورت همهی سعادت و خیر دنیا و آخرت را به دست میآوری.»[10]
نمونههایی از رفتار امام هادی(ع)
شیوههای رفتاری امام هادی(ع) در ابعاد مختلف، درسهای سازنده و بزرگ برای خردمندان و سعادت طلبان است، برای بهرهگیری از آن، در اینجا نظر شما را به نمونههایی از جلوههای رفتاری آن امام بزرگوار جلب میکنیم:
عبادت و بندگی
امام هادی(ع) قبل از هر چیز بندهی خدا بود و همواره با خدا راز و نیاز و مناجات داشت و همهی سعادتها و کرامتها را در پرتو توجّه و پیوند محکم با خدا میدانست، دعاهای بسیار از آن حضرت نقل شده، که در نماز و غیر نماز با سوز و گداز عرفانی، آنها را میخواند و آوای دلنشین تلاوت قرآن همواره از او شنیده میشد، یکی از فرازهای مناجات او با خدا چنین بود:
«یا مَنْ تَفَرَّدَ بِالرّبُوبِيَّةِ، وَ تَوَحَّدَ بِالْوَحْدانِيَّةِ، يا مَنْ اَضاءَ بِاِسْمِهِ النَّهارُ وَ اَشْرَقَتْ بِهِ الْاَنْوارُ، وَ اَظْلَمَ بِاَمْرِهِ حِنْدِسِ اللّیْلِ، وَ هَطَلَ بِغَيْثِهِ وابِلُ السَّيْلِ، يا مَنْ دَعاهُ الْمُضْطَرُّونَ فَاَجابَهُمْ، وَلَجَأ اِلَيْهِ الْخائِفُونَ فَآمَنَهُمْ، وَ عَبَدَهُ الطّائِعُونَ فَشَکَرَهُمْ، وَ حَمَدَهُ الشّاکِرُونَ فَاَثابَهُمْ، ما اَجَلَّ شَأْنُکَ، وَ اَعْلی سُلْطانُکَ وَ اَنْفَذَ اَحْکامُکَ...:
ای کسی که در پروردگاری یکتا هستی و یکتایی مختصّ تو است، ای کسی که روز در پرتو نامش روشن است و نورها به نام او فروزان و تابان است و به فرمانش تیرگی بر شب چیره میگردد و از ابر پربارش، سیل پدیدار میشود.
ای کسی که بینوایان به درگاهش دعا کنند و دعایشان به استجابت رسد و بیمناکان درگاهش به او پناه برند و او به آنها امان و پناه دهد و اطاعتکنندگان عبادتش کنند و او عبادتشان را بهترین وجه بپذیرد و سپاسگزاران سپاسش گویند و او به آنها پاداش رساند، چقدر مقامت ارجمند و بزرگ است و قدرتت سترگ است و فرمانهایت در همهجا حاکم بوده و جریان دارد.»
***
امام هادی(ع) در دعاهایش علاوه بر عبادت، درسهای عالی عرفان، سیر و سلوک و توحید را میآموزد و گاهی با اسلحهی دعا به جنگ جبّاران و طاغوتیان میرود و از شیعیان حمایت کرده و پیروزی آنها را از درگاه خدا میخواهد و چنین به خدا عرض میکند:
«خدایا جبّاران و دروغپردازان را درهم شکن، تکذیبکنندگان حقّ را که آیات تو را به مسخره و افسانه می گیرند نابود کن... .
پروردگارا! من برای شیعیانم از تو توفیق هدایت شدگان، کردار اهل یقین، خلوص توبهکنندگان، عزم صابران، تقوای وارستگان، کتمان راست کرداران را میخواهم ...»[11]
***
امام هادی(ع) همواره نیمههای شب از بستر برمیخاست در حالی که لباس مویین پوشیده بود رو به قبله بر روی حصیر مینشست و به عبادت و سجده و نماز ادامه میداد، چنانکه قبلاً ذکر شد نیمه شبی دژخیمان متوکّل از پشتبام به خانه برای بازرسی ریختند، آن حضرت را در گوشهی اطاق، روی حصیر، در حال مناجات دیدند، سعید حاجب مأمور متوکّل میگوید:
«فَنَزَلْتُ فَوَجَدْتُهُ عَلَیْهِ جُبَّةُ صُوفٍ وَ قَلَنْسُوَةٌ مِنْها، وَ سَجَّادَةٌ عَلی حَصِیرٍ بَیْنَ یَدَیْهِ، فَلَمْ اَشُکُّ اَنَّهُ کانَ یُصَلِّی:
وارد خانهی امام شدم، دیدم روپوش و کلاه مویین پوشیده و یک جانمازی حصیری در برابر او است، فهمیدم مشغول نماز است.»[12]
پرهیز از بد گفتن به روزگار
حسنبن مسعود میگوید: یک روز به محضر امام هادی(ع) رسیدم، در آن روز بر اثر زمین خوردگی، انگشتم ضربه دیده بود و بر اثر تصادف با یک نفر سوار، دوشم نیز آسیب دیده بود، غیر از اینها، در میان ازدحام جمعیّت، لباسهایم نیز پاره شده بود، از هر سو به تنگ آمده بودم، با عصبانیّت گفتم:
«ای روزگار، خدا شرّ تو را از سر من کوتاه کند، ای روز! عجب روز بدی هستی!!»
امام هادی(ع) به من رو کرد و فرمود: «تو هم با اینکه با ما رفت و آمد میکنی، این حرفها را میزنی و گناه خود را بر گردن بیگناهی میافکنی؟!»
با شنیدن این سخن، عقل به سرم بازگشت، فهمیدم اشتباه کردهام، گفتم: »ای مولا و آقای من، از درگاه خدا استغفار و طلب آمرزش میکنم.»
فرمود: «سوگند به خدا، این دشنامها سودی به حال شما نمیبخشد، بلکه خداوند به خاطر این کار که بیگناهی را سرزنش میکنید، شما را مجازات خواهد کرد، مگر نمیدانی که پاداش و کیفر در دنیا و آخرت به دست خدا است.» گفتم چرا مولای من! فرمود:
«لا تَعُدْ وَ لا تَجْعَلْ لِلْاَیّامِ صُنْعاً فِی حُکْمِ اللهِ:
تکرار نکن و برای روزها دخالت و نقشی در حکم خدا قائل نشو.»
گفتم: به چشم ای آقای من.[13]
آموزش در کنار بستر شهادت
امام هادی(ع) بیمار و در بستر شهادت آرمیده بود، یکی از دوستان به نام ابودُعامه بهعنوان عیادت به محضرش آمد و پس از احوالپرسی برخاست تا خداحافظی کرده و مراجعت کند، امام هادی(ع) به او فرمود: «حق تو بر من واجب شد، میخواهی حدیثی را برای تو نقل کنم تا شاد گردی؟»
ابودعامه عرض کرد: آری، بسیار دوست دارم و به آن نیازمندم.
امام هادی(ع) فرمود: پدرم از پدرش و او از پدرش تا رسول خدا(ص) نقل کردند اکنون بنویس.
ابودعامه عرض کرد: چه بنویسم؟
امام هادی(ع) فرمود: بنویس رسول خدا(ص) فرمود:
«بِسْمِاللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ؛ اَلْاِیمانُ ما وَ قَّرَتْهُ الْقُلُوبُ وَ صَدَّقَتْهُ الْاَعْمالُ، وَ الْاِسْلامُ ماجَری بِهِ اللِّسانُ وَ حَلَّتْ بِهِ الْمُناکِحَةُ:
«ایمان آن است که دلها آنرا با کمال احترام بپذیرد و رفتارها آنرا تصدیق نماید ولی اسلام آن است که زبان به آن حرکت کند و ازدواج به آن حلال شود.»
ابو دعامه به امام عرض کرد: نمیدانم کدامیک از این دو بهتر است؛ سلسله سند حدیث (که همه از معصومان هستند) یا خود حدیث؟
امام هادی(ع) فرمود: «این حدیث در صحیفهای است به خطّ امیرمؤمنان علی(ع) و املاء رسول خدا(ص) که به هر یک از ما امامان، به ارث رسیده است.»[14]
نصیحت قاطع امام هادی(ع) به متوکّل
در یکی از برخوردهایی که بین امام هادی(ع) و متوکّل عبّاسی، طاغوت خشن آن عصر رخ داد، امام هادی(ع) در پاسخ به سخن او چنین فرمود:
«لا تَطْلُبُ الصَّفاءَ مِمَّنْ كَدَّرْتَ عَلَيْهِ، وَ لا اَلْوَفاءَلِمَنْ غَدَرْتَ بِهِ، وَ لا اَلنُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّكَ اِلَيْهِ، فَاِنَّما قَلْبُ غَيْرِكَ كَقَلْبِكَ لَهُ:
از آن کسی که تو زندگیش را تیره و تلخ نمودهای، صفا مجو و از آن کسی که بر او نیرنگ نمودهای، وفا مطلب و از آن کسی که نسبت به او بدگمان هستی، نصیحت و خیرخواهی مخواه، همانا قلب دیگری نسبت به تو، مانند قلب تو نسبت به او است.»[15]
خودآزمایی
1- چه چیزی دوستی دیرین را تباه میسازد؟
2- امام هادی(ع) در دعاهایش علاوه بر عبادت، چه چیزهایی را میآموزد؟
3- امام هادی(ع) از رسول خدا(ص) نقل فرمودند که ایمان چگونه است؟
پینوشتها:
[1] تحف العقول، ص ۵۷۲.
[2] همان مدرک، ص ۵۷۴.
[3] انوار البهیّه، ص ۴۴۷.
[4] بحار، ج ۷۸، ص ۳۶۹.
[5] همان مدرک.
[6] اعیان الشّیعه، ج ۲، ص ۳۹.
[7] اعیان الشّیعه، ج ۲، ص ۳۹.
[8] بحار، ج ۷۸، ص ۳۶۹.
[9] اعیان الشّیعه، ج ۲، ص ۳۹.
[10] انوار البهیّه، ص ۴۴۷.
[11] مصباح کفعمی.
[12] اصول کافی، ج ۱، ص ۴۹۹.
[13] تحف العقول (ترجمه شده)، ص ۵۷۱ و ۵۷۲.
[14] مروج الذّهب، ج ۴، ص ۸۵ – تتمّة المنتهی، ص ۲۵۲.
[15] انوار البهیّه، ص ۴۸۸.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی